سودجان
سودجان، شهری از توابع شهرستان شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری است.این شهر در ۶۰ کیلومتری شهرکرد قرار دارد.[1]
سودجان سیدگون | |
---|---|
کشور | ایران |
استان | چهارمحال و بختیاری |
شهرستان | شهرکرد |
بخش | بخش مرکزی |
نام(های) دیگر | سیدگون |
نام(های) پیشین | سیدگون |
مردم | |
جمعیت | ۵،۵۸۱ نفر (۱۳۹۵) |
اطلاعات شهری | |
شهردار | قوامی |
شناسهٔ ملی خودرو | ایران |
کد آماری | ۲۶۱۴ |
سودجان |
طوایف سودجان
در گذشته مالکیت( خوانین) این شهر و مناطق اطراف آن با اولادان و نوادگان اسماعیل خان چهارلنگ محمود صالح فرزند حاجی باباخان بختیاری حاکم اصفهان (سال۱۱۶۴تا۱۱۶۵) در زمان نایب السلطنه ای علیمردان خان نائیب السطنه (مختار الدوله) بر ایران بود[2]
بابادی باب (هفتلنگ) عبارتند از:
- راکی
محمود صالح (چهارلنگ) عبارتند از:
- اورش
تاریخچه
منطقه سودجان در زمان سلسه ی صفویه نسبتا آباد بود ولی بعد ازانقراض سلسه ی صفویه و ایجاد هرج و مرج در منطقه، رو به ویرانی رفت. چنانچه در کتاب جغرافیای چهارمحال تالیف محمدحسنخان اعتمادالسلطنه نوشته شده است که، قبل از آباد سازی مجدد «خرابه بود» مالکیت این منطقه و مناطق دیگر همچون چنارود بالا و پایین،روستاهای اطراف چادگان، مناطق جنوبی شهرستان فریدونشهر و فریدن و مناطقی از شمال استان خوزستان در زمان سلسه های صفویه،افشاریه،زندیه،قاجاریه و پهلوی اول در دست خوانین و بزرگان ایل چهارلنگ محمودصالح بود .[2]
این خوانین و بزرگان چهارلنگ که جز اجداد و بستگان نزدیک خوانین سودجان نیز بودند، در دوره های صفویه،افشاریه و زندیه ریاست رده هایی از ایلات چهارلنگ بختیاری و حتی در مواقعی ریاست کل ایلات چهارلنگ و بختیاری را دارا بوده اند و حتی کسانی از آن ها همچون حیدرآقا به منصب «نظارت» از طرف دولت صفوی مفتخر شدند [4]و کسانی همچون علی مردان خان مختار الدوله و حاجی باباخان موفق شدند به منصب سرداری و فرمانده ای نیروهای چهارلنگ حاضر در سپاه نادرشاه نایل آیند.[5] این خاندان پس از مرگ نادرشاه افشار موفق به شکست نیروهای پنجاه هزار نفری شاهرخ شاه نوه و ازجانشینان نادرشاه درمنطقه کهیز شدند.سپس اصفهان را فتح و شاه اسماعیل سوم صفوی را بروی تخت سلطنت ایران نشاندند و منصب نایب السلطنه ای او را علی مردان خان مختار الدوله برعهده گرفت(درواقع امور حل و فصل کشور از هر جهت با علی مردان خان بود و شاه اسماعیل دارای هیچ اختیاری نبود) بعد از فتح اصفهان این خاندان موفق به فتح شیراز و بنادرات خلیج فارس نیز شدند[6]
و در اواخر سلسه ی زندیه رهبری نیروهای بختیاری را به فرماندهی ابدال خان(برادر اسماعیل خان) در نبرد با آقامحمد خان قاجار(موسس سلسه ی قاجاریه) را در اختیار داشتند.[2][5]
در اواخر دوره ی زندیه و اوایل قاجاریه چند دانگ(دیگر خوانین محمودصالح مثل اولاد عبدالله خان و افراد دیگر املاکی در سودجان داشتند) منطقه سودجان و اطراف آن تا رودخانه زاینده رود و از رودخانه تا مرغملک به اسماعیل خان فرزند حاجی بابا خان چهارلنگ (حاکم اصفهان در سال 1164الی 1165 هجری قمری و پس از فتح اصفهان توسط بختیاری در عصر شاهرخ شاه افشار )[6]تعلق داشت.(اسماعیل خان به جز املاکی در سودجان در باغ ناظر کوگونک و مناطق دیگر نیز املاکی داشت) ولی در زمان اسماعیل خان و علی مدد خان فرزندش به جز تعدادی خانوار کشاورز در این منطقه کسان دیگری ساکن نبودند.(منطقه به صورت مزرعه کشاورزی بود و در اسناد آن زمان نیز به مزرعه سودجان معروف بود)ولی استحکاماتی نظامی همچون برج جهانگیرخان(تپه برج) نوه اسماعیل خان و قلعه ای کوچک در این منطقه برای حفاظت از آن ساخته شده بود .
در زمان رضاخان شیر کُش فرزند علی مدد خان و نوه اسماعیل خان که از خوانین شجاع و ازسران چهارلنگ بختیاری بود بین نیرو های حاج محمد رضاخان چالشتری (حاکم چهارمحال) و الله یار خان محمود صالح(عموزاده رضاخان و خوانین سودجان) برای بازپس گیری اموال غارت شده از چهارمحال توسط الله یار خان جنگی در نزدیکی رودخانه زاینده رود در منطقه سودجان اتفاق می افتد[2] که رضاخان و برادرانش(داوود خان،علي عسگر خان،عزيز خان) از حاجی محمد رضا خان طرفداری می کنند. ولی در میانه نبرد چالشتری ها که توانایی نبرد با بختیاری ها را نداشتند فرار کرده و رضاخان و برادرانش را تنها می گذارند.
رضاخان و برادرانش پس از نبردی سر سختانه و بعد از کشته شدن اسکندر خان( برادر الله یار خان) عزیز خان و داود خان (برادران رضاخان)، دیگر برادراش علی عسگر خان را که زخمی شده بود را به ترک اسب می نشاند و از میدان جنگ عقب نشینی می کندولی علی عسگرخان از بعد عقب نشینی بدلیل زخم های زیاد فوت می کند.در باره این واقعه ابیاتی هم به زبان بختیاری سروده شده است.
سیدگون برج و بارو دروازه رنگی .... موگودوم هیچ صیادی نی کشه شیرون جنگی
عسگره به ترک کشم تا به مِنه تنگ .... موگودوم چالشتری سیم نیکنه جنگ
رضاخان پس از این جنگ به شهر فارسان (فارسون)رفته و برای مدتی در آنجا به حکم محمد رضاخان چالشتری به حکومت آن منطقه می پردازد.
اشنیدم آقا رضا کشی به فارسون .... مردیل قورستون جون گشته واسون
پس از گذشت مدتی از اقامت رضاخان در فارسان،محمد رضا خان چالشتری برای اینکه در نبرد با الله یار خان از خود استقامت ننموده و فرار کرد(که این امر موجب کشته شدن سه برادر رضاخان شد)خواستار جبران خسارت های وارده به رضاخان شد. بنابراین از رعایای چهارمحالی تعدادی برابر با هشتاد خانوار (حدود 600 نفر )و هزینه ساخت روستا، قلعه، آسیاب وحمام را به رضاخان به عنوان جبران خسارات داد، رضاخان نیز عمده املاک سودجان را از دیگر مالکان خرید و این افراد را به منطقه آورده ودر آنجا ساکن کرد و بنیان روستا توسط رضاخان گذاشته شد(تا قبل از تاسیس روستای سودجان توسط رضاخان این منطقه مزرعه ای کشاورزی با تعداد کمی ساکن کشاورز بود و در اسناد و نام بردن توسط مردمان این دوره نیز معروف به مزرعه سودجان بود ولی پس از ساخت آبادی توسط رضاخان تبدیل به قریه (روستا) سودجان در اسناد و نزد مردم آن دوره تغییر پیدا کرد).[7]
پس از آبادی منطقه در زمان ناصرالدین شاه قاجار،محمدحسنخان اعتمادالسلطنه به چهارمحال آمده و به شرح جغرافیای آن منطقه پرداخته و درباره سودجان چنین آورده است که:
«خرابه بود حاجی محمد رضاخان آباد نمود (هزینه ساخت روستا را حاجی محمد رضاخان داده بود بنابراین گفته شده او آباد نموده است) حالا ملکی بختیاری است(یعنی در حال حاضر در تملک بختیاریها است که منظور اولاد اسماعیل خان محمود صالح است) از رودخانه زاینده رود هرچه بخواهد آب بر می دارد یک چشمه بسیار خوب هم در آن است.دو سنگ آسیاب دارد اراضی آن هرسالی صد خروار بذر افشان دارد و جمعیت آن هشتاد خانوار (حدود 600 نفر)و مالیات آن صد و هشتاد تومان است آسیاب و حمام رعیتی هم دارد قلعه ای بالای سر آبادی به جهت محافظ ات قریه مزبوره ساخته هوای آن جا سر حد است و بسیار سرد از آن جا به سر چشمه ی رودخانه زاینده رود چندان مسافتی نیست و یا آب کرن یک کوه فاصله دارد به صد هزار تومان مخارج ممکن است آب کرن را روی آب رود خانه زاینده رود انداخته و مملکتی دیگر آباد نمود که مثل اصفهان باشد»[8](جغرافیای چهارمحال.ص 53و54)
پس از وفات رضاخان اداره سودجان و نواحی اطراف به فرزند ارشد اش محمودخان چهارلنگ ملقب به خان خانان رسید. در زمان وی سودجان به آبادانی زیادی رسید و بدلیل مدارای خوانین آن (فرزندان رضاخان :محمود خان،امان الله خان و حسن خان) بامردم افراد بسیاری به این روستا از طوایف مختلف مهاجرت کردند. و تعدادی نیز برده سیاه پوست توسط محمود خان از مناطق سوریه (شامات گذشته)و عراق عرب خریداری و در سودجان برای خدمت گذاری به اولاد اسماعیل خان چهارلنگ.که طبق گفته ی نجف قلی خان عالیپور سردار طایفه اوسیوند دورکی در کتاب تاریخ بختیاری از آغاز تا مشروطیت«از خانواده های محترم بختیاری و چهارمحال بودند »[2](نجف قلی خان عالیپور،ص90)ساکن شدند.در این زمان سودجان آباد ترین روستای منطقه چنارود چادگان و شمال غربی چهار محال بود به طوری که حاج عبد الغفار نجم الملک در سفرنامه اش بدین موضوع اشاره می کند و می گوید:«قریه بزرگی است جزو چنارود که همه خراب شده جز همین قریه»[9](سفرنامه خوزستان.ص171)همچنین در سال 1300هجری قمری(یک سال بعد از دیدار نجم الملک از سودجان)محمد مهدی بن محمد رضا اصفهانی در کتاب نصف جهان فی تعریف الاصفهان سودجان را در صفحه316 کتاب خویش جز «قرای معتبر و معروف چهارمحال»[10]ذکر میکند.
حاج عبد الغفار نجم الملک که درسال 1299هجری قمری به خوزستان و بختیاری سفرکرده تا اطلاعاتی درباره این مناطق و وضع ایلات بختیاری برای ناصرالدین شاه آماده کنند درباره سودجان در کتاب خود آورده است که:
«صبح شنبه شانزدهم رجب (سال 1299 هجری قمری) بعد از فراغت از احوال کارکنان از چادر ولی خان بیرون آمده بسمت سودجان و همه جا از کنار رود خانه زاینده رود و چپ و راست شعب زیاد وارد آن می شد ...خلاصه وقت ظهر وارد شدیم در چادر ملا شمی بختیاری(ملا شمی آسترکی بزرگ تیره گاییوند آسترکی و منشی و میرزا بنویس رضاخان شیرکش و فرزندش محمود خان خان خانان چهارلنگ محمودصالح از سران چهارلنگ بختیاری)بعد از ساعتی متوجه شدیم به سمت سودجان رسیدیم به کنار آب زاینده رود مقابل محال چراغعلیخان (فرزند الله کرم خان نوه محمد حسین خان و نتیجه ابدال خان برادر اسماعیل خان جد خوانین سودجان و نبیره حاجی بابا خان چهارلنگ)سواری خواستیم ما را از گدار گذرانید،سی ذرع عرض رود بود و چهارده گز عمق،خیلی سریع مقطع آب بقدر سی ذرع مربع می شد. بعد از طی فراسخ رسیدیم به سودجان.قریه بزرگی است جزو چنار رود که همه خراب شده،جز همین قریه.شصت خانوار می شد بختیاری از بستگان محمود خان(فرزند رضاخان شیر کش نوه علی مدد خان نتیجه اسماعیل خان و نبیره حاجی باباخان) که مالک آن جاست.حمامی داشت و طاحونه(آسیابی که با آب کار می کند)... در یک میدان فاصله از سودجان چمن معروف پیر غیبی است که ظل السطان ششصد قاطر اینجا فرستاده و ایلخانی (حسنقلی خان ایلخانی بختیاری در عصر ناصرالدین شاه)هم مادیان ها.در کوه های اطراف آن جا همه نوع گیاه هست.می گفتند فرنگی ها(اروپایی ها)اغلب می آیند،اجیر گرفته می برند بکوهای مختلف بسیار جمع نموده و با خود می برند و دیگر هیزم ارجن بسیار دارد ودیگر موسیر،ریواس،کرفس،زیره خوب،قارچ ومعدن زغال سنگی هم در سه فرسخی نزدیک زرد کوه است،در این کوه ها دو،سه معدن زغال دیده می شود.صبح یک شنبه هفدهم رجب از سودجان حرکت نموده در سه ساعت و نیم وارد شدیم در قریه بارده»[9]( سفرنامه خوزستان،ص 171و172)
در زمان مشروطیه عده ای از خوانین سودجان نیز برای دفاع از مشروطیت حضور پیدا کردند.و حتی علی مراد خان و جعفرقلی خان نیز در نبرد های مشروطه به شهادت رسیدند. این روستا تا دوره ی پهلوی اول همچنان در دست خاندان اسماعیل خان بود. آنان در سال 1308هجری شمسی در زمان آماده سازی نیرو های علی مردان خان بختیاری چهارلنگ برای قیام ضد دولت پهلوی، مدتی میزبان علیمردان خان(عموزداه خود) و اردوی نظامی وی بودنند،و پس از آماده سازی نیرو ها عازم فتح شهرکرد شدند. تا اینکه دربین سال های 1309 الی 1311 فرزندان محمود خان و امان الله خان سهم خود را به کسانی همچون سردار محتشم فروخته و به مناطقی مانند دورود و فریدن رفته و ساکن شدند و فقط حسن خان و فرزندانش در سودجان ماندند.
جمعیت
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۲٬۵۸۱ نفر (در ۵۶۸ خانوار) بودهاست.[11]
جمعیت تاریخی | ||
---|---|---|
سال | جمعیت | ±% |
۱۳۸۵ | ۲٬۴۱۵ | — |
۱۳۹۰ | ۲٬۶۱۰ | +۸٫۱٪ |
۱۳۹۵ | ۲٬۵۸۱ | −۱٫۱٪ |
جغرافیا
این روستا در شمال استان چهار محال و بختیاری قرار گرفته و از جمله مناطق مرتفع و سردسیر این استان است. سودجان در کناره رودخانه زاینده رود قرار دارد و از این نظر منطقهای جذاب برای گردشگران بهشمار میآید ازجمله این زیباییها میتوان به قدمگاه پیرغیب و زیباییهای حاشیهٔ زایندهرود (۳ کیلومتری سودجان) اشاره کرد. مردم این شهر بیشتر کشاورز و دامدار هستند و تعداد زیادی نیز برای کار به کویت رفتهاند. گویش اکثریت مردم سودجان لري بختياري است.[12]
از این شهر خانوارهای زیادی به شهرکرد و شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند و به همین دلیل جمعیت این شهر حتی از ۱۵ سال پیش نیز کمتر شده (جمعیت این شهر در سال۱۳۷۰ حدوداً ۶۰۰۰بوده). بسیاری از ده نشینان اطراف این شهر که اکثراً بختیاری هستند به این منطقه مهاجرت کرده و سکنی گزیدهاند. از شخصیتهای مهم این شهر میتوان به حاج سید اسکندر احمدی، حجتالاسلام سید کاظم امینی مسیب یزدانی سودجانی و سردار غلامعلی حیدری اشاره کرد. شهر سودجان دارای ۴۵ شهید در جنگ ایران و عراق است.
موقعیت سودجان طبق مستندات تاریخی
موقعیت سودجان طبق خاطرات اقامت دو روزه میرزا عبدالغفار نجم الدین در کتاب سفرنامه خوزستان در 16 رجب سال 1299هجری قمری معادل با جمعه دوازده خرداد 1261 هجری قمری بدین شرح توصیف شده است: قریه سودجان قریه بزرگی با جمعیت 60 خانوار و دارای یک حمام و یک طاحونه(آسیاب آبی) و تنها قریه آباد بخش چناررود(جزو استان اصفهان) توصیف شده است. که چمن معروف پیرغیب محل پرورش اسب و چهارپایان حاکمان وقت بوده است. رودخانه زاینده¬رود در مجاورت سودجان رودخانهای پرآب و سریع که برای گذر از آن نیازمند به سوارشدن بر اسب و عبور از گدار توصیف شده است. نوع پوشش گیاهی سودجان در آن زمان شامل درخت ارجن(ارژن)، موسیر ریواس، کرفس کوهی،قارچ و زیره توصیف شده است که مورد توجه بسیار فرنگیان قرار گرفته بود.
پانویس
- اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران: گیتاشناسی ۱۳۸۳.
- عالی پور. تاریخ بختیاری از آغاز تا مشروطیت. شهرکرد.
- جغرافیای چهرمحال. محمد حسن خان اعتماد السلطنه.
- تذکره شوشتر. سید عبدالله جزایری شوشتری.
- تاریخ بختیاری. سپهر و حاج علیقلی خان سردار اسعد.
- مجمل التواریخ بعد نادریه. گلستانه.
- روایات شفاعی اولاد اسماعیل خان.
- جغرافیای چهارمحال. محمد حسن خان اعتماد السلطنه.
- سفرنامه خوزستان. عبدالغفار نجم الملک.
- نصف جهان فی تعریف الاصفهان. محمد مهدی بن محمد رضا اصفهانی.
- «تعداد جمعیت و خانوار به تفکیک تقسیمات کشوری براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵» (اکسل). درگاه ملی آمار.
- دانشنامه استان چهارمحال و بختیاری ۱۳۸۴.