هارونی
هارونی نام یک باب از قبایل چهارلنگ در ایلِ بختیاری است که بر اساس تقسیمبندی کتاب سرگذشت ایل چهارلنگ دارای ۳شعبه اصلی است که در نظاماتِ ردهبندی و تبارشناسیِ بختیاری، تیره خوانده میشود.[1]
طایفه هارونی چهارلنگ |
---|
کل جمعیت |
(محاسبه نشده) |
نواحی با بیشترین جمعیت |
زبانهای رایج |
گویش بختیاری |
ادیان و مذاهب |
شیعه |
تیرهها
ایل هارونی شامل پنج تیره اصلی است که عبارتند از:
- عیسی یاری
- سیمی سمال
- ملاوند(شامل ملا و ملاوند)
- رُکان(شامل کلا و هلیل)
- دهنوی( در اصل زراسوند تیره تشمال)(شامل دینوی و اولاد نظر)
بزرگترین و پرجمعیتترین شاخه طایفه هارونی عیسی یاری است که شامل چهار بخش میباشد:
- اولادرضا
- اولادعالی
- اولادبرات
- سیسته[2]
تاریخ و سابقه
هارونی در زمره ۹ طایفه کهن در ایل بختیاری است که برای نخستین بار در تألیفات قرن هفتم در خصوص وقایع نیمه دوم قرن پنجم هجری از آن به عنوان یکی ازطوایف بیست وشش گانه مهاجر از جبل السماق شام به سرزمین لر بزرگ در دوران فرمانروایی هزاراسب که سلسهٔ هزاراسپیان یا اتابکان لرستان به او منسوب است وارد شدند و از این سبب، اتابک به قوت و شوکت رسید.»[3]
حمدالله ابن ابوبکر مستوفی در این باره گوید که: «هزاراسف که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید. در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام بدو پیوستند: چون گروه عقیلی از نسل علی بن ابی طالب و گروهِ هاشمی از نسلِ هاشم بن عبد مناف و دیگر طوایف متفرق چون: آسترکی، مماکویه، مختاری، جوانکی، بیدانیان، زاهدیان، علائی، کوتوند بتوند، بوازکی، شوند، راکی، جاکی، هارونی، کوی، لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست. چون این جماعت به هزاراسف و برادران پیوستند، ایشان را قوتوشوکت زیاد شد. بقایای شولان را بهزخمِ شمشیر از آن ولایت بیرون کردند و یکبار بر آن دیار مستولی شدند. پس دیار شولستان نیز مسخر کردند و شولان منهزم به فارس رفتند.»[4][5]
ازجمله این طوایف امروزه به غیر از هارونی، از قبایلی نظیر آسترکی و جانکی و بندانی و گتوند و بتوند و راکی نیز نام نشانی باقی ماندهاست که درزمره ایل بختیاری شمارده میشوند؛ و این طوایف باوجوداشتن قدمت تاریخی نهصد و پنجاه ساله امروزه بعضاَ ازمنظر طبقهبندی قبییله درزمره طوایفی که قدمت و سبه تاریخی آنها از سیصد سال تجاوز نمیکند میباشند و ازجمله جانکی که تابع کیان ارثی است یا راکی که تابع بابادی است و هارونی نیز از آن جمله است.
مناطقی در سرزمین بختیاری به نام این دسته از قبایل کهن وجود دارد ازجمله ناحیه گتوند و بتوند وعقیلی و بالاخره هارونی و با وجود آنکه نامهای تاریخی این نواحی از تعلق اولیه آنها به طوایفی که اسامی مزبور خاص ایشان بودهاست خبر میدهد، ساکننان این مناطق امروزه از قبایل دیگری میباشند و منطقه دیرینهای که در چهارمحال به نام هارونی (شهرکرد) شناخته میشود امروز اقامت گاهی مختلط از طوایف چهار و هفت لنگ است.[6]
مراکز استقرار
امروزه اقامتگاهای اصلی باب هارونی بالغ بر۵ منطقه در سردسیر؛ و ۳منطقه در گرمسیر است پنج منطقه سردسیر عبارت است از: کمیتک، میدانک، بردشاه، جمالی، قلعه شاهرخ در حوالی فریدن و شهر هارونی در شهرستان شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری و دومنطقه گرمسیر عبارت است از سردارآباد و چهاربیشه درحوالی شوشتر و چمبره در سردشت دزفول است، هارونیان در گذشته در اندیکا و لالی و منطقه هارونی و علی گودرز و شاه بلاغ اقامت و مالکیت داشتند، اکنون در سردسیر استقرار عشیرتی و قبیلوی طایفه مذکور از تمرکز بیشتری برخوردار است که در سردسیر عبارتند از میدانک، کمیتک (دهستان) جمالی، قلعه شاهرخ، بردِ شاه و و شهرک جوی آباد و یزدانشهر شاهین شهر در گرمسیر مقر عمده ایشان در حوزه شوشتر و دزفول از جمله شهرک سرداران و در دامنه کوه سالند به ویژه حوزه بخش چنبره از سردشت دزفول است. اکثر افراد این طایفه در استان چهارمحال و بختیاری فرهنگ خودرا نسبت به استانهای اصفهان و خوزستان بیشتر حفظ کردهاند.
جغرافیای طايفه هارونی
سردسير طايفه هارونی
- شهرستان شهرکرد از توابع استان چهارمحال و بختیاری.
- شهرستان فریدن، شهرستان فریدونشهر و شهرستان چادگان از توابع استان اصفهان.
گرمسير طايفه هارونی
- شهرستان دزفول و شهرستان شوشتر از استان استان خوزستان.[7]
خاستگاه و منشأ طایفه
طبق نظریه مهرزاد بختیاری سرداراکبری (خرادآذر): با توجه به اینکههارون یک نام عبرانی (به معنای کوه نشین) میباشدبه ازجمله محتملات غالب آن است که وجه تسمیه این طایفه برحسب اصل غالب انتساب قبایل به نیاکان که عناوینشان به علت انتساب شجرهای به اجداد اعلا مبتنی برنسب رسی مشترک اعضا ی قبیله به فردی حقیقی واحدی بستهاست وجه مقدم تعیینکننده هویت جدمشترک مواریث به عنوان سرمنشأ تبار است چندان که درسایرقبایل عرب وایرانی خاورنزدیک شایع است:مطابق این بنیادبه نظرمیرسدعلت تسمیه این قبیله انتساب به شخصی بااسم یادشدهاست که با توجه به خاستگاه این قبیله که جبل السماق شام میبوده و این ناحیه نیز اساساَ ازدیرباز اقاتگاه کردهای غربی در شمال سوریهبوده (و از همین رو امروزه جبل الاکرادخوانده میشود)، مشارٌالیه محتملاَ کرد تباربودهاست و از آنجا که برای مبدل شدن اولاد و نوادگان یک سردودمان به یک عشیره میباید بیش ازهفت تاهشت دوده تولید و انشعاب نسل صورت گیردبه تقریب ازفاصله نیمه قرن پنجم تا میانه قرون دوم وسوم بعدازهجرت طول دارازای زمانی (این طایفه باجداعلای آن) متصوراست و با توجه به رواج نام هارون در میان مسلمانان به صدههای نخست اسلامی (نظیر پنجمین خلیفه عباسی هارون الرشید )تعلق زمانی شخص نامبرده به پس از پیدایش اسلام درمناطق کردنشین غربی منطقی منماید.
یکی از رجال نامدار این طایفه عالی سلطان هارونی ازتش عیسی یاری ازسران سپاه علیمردان خان چهارلنگ است که پس مرگ نادرشاه، علی مردان خان حاکم مطلق العنان مرکزوغرب ایران گردید و از جمله صاحب مجمل التواریخ بعد النادریه دربارهٔ اوگوید:علی مردانخان پس ازجنگ گلپایگان باابوالفتح خان بختیاری زراسوند، علی صالح خان چهارلنگ (کیانرسی) و عالی سلطان هارونی و برادرش بالی سلطان رادررأس هیأتی ازسران (عمدتأچهارلنگ) بختیاری برا ی تحکیم صلح و ایجاد وحدت میان بختیاری و زندیه به سوی خان زند فرستاد که بااستقبال گرم کریم خان مواجه شدند کریم خان به آنها خلعت اعطا کرد و مقدمات حمله مشترک طرفین ائتلاف به اصفهان فراهم گردید.[8] وی پسرقائدمنصورعیسی یاری و نوه قائد برزوچهارلنگ است و عبارت قائد (به گویش بختیاری کایذ) پیش از رواج عام لغت خان درعصرصفویه وجه خطاب سرا ن طوایف بختیاری بود.[9]
امروز باقیمانده نسل عالی سلطان در روستای کمیتک و قلعه شاهرخ زندگی میکنند و هنوز هم به نام اولاد عالی وبالی نامیده میشوند)
پانویس
- سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه۱۰۹تا۱۱۱
- سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه۱۰۹تا۱۱۱
- . تاریخ گزیده صفحه ۵۴۱ه
- . تاریخ گزیده صفحه ۵۴۱ه
- شرفنامه صفحهٔ ۴۵
- سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه۱۰۹تا۱۱۱
- سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه۱۰۹تا۱۱۱
- مجمل التواریخ ۱۷۰
- سرگذشت ایل چهارلنگ 116
منابع
- علم آرای نادری محمدکاظم مروی تصحیح مدرس رضوی
- سرگذشت ایل چهارلنگ مهرزادقنبری سرداراکبری «خرادآذر»
- تاریخ گزیده حمدالله مستوفی تصحیح عبدالحسین نوایی
- مجمل التواریخ بعد نادریه محمدامین گلستانه
- تاریخ بختیاری سرداراسعدولسان السلطنه سپهر