مشکات

مِشکات شهری از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشان در استان اصفهان است.

مشکات
کشور ایران
استاناصفهان
شهرستانکاشان
بخشمرکزی
مردم
جمعیت۵،۳۵۷ نفر (۱۳۹۵)
جغرافیای طبیعی
ارتفاع۸۶۷
شناسهٔ ملی خودرو ایران
کد آماری۲۶۵۷

مِـشکات شمالی‌ترین شهر استان است که در ۲۵ کیلومتری شهر کاشان ، ۱۹۵ کیلومتری تهران، هفتاد کیلومتری قم است؛ این شهر در حاشیهٔ کویر و مسیر جادهٔ ابریشم، حد فاصل بزرگراه قم–کاشان و جادهٔ ترانزیت مرکز–جنوب واقع شده‌است.

جمعیت

جمعیت شهر مِشکات طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ از این قرار است:

جمعیت: ۵٬۳۵۷ نفر

خانوار: ۱۶۸۷

مشخصات

این شهر از جنوب به اتوبان کاشان–قم دسترسی دارد و از شمال به جاده قدیم کاشان–قم. محصولات کشاورزیِ این شهر عبارتند از زردآلو، آلوچه (همان گوجه سبز)، بادام، باقلا، انار، انجیر، هندوانه، خربزه، طالبی و دیگر محصولات گرمسیری. آب و هوای این منطقه در زمستان‌ها سرد و خشک و در تابستان‌ها گرم می‌باشد. این شهر از جنوب به رشته‌کوه‌های «زاگرس» ختم می‌شود و از شمال به کویر مرکزی ایران.

پیش از اینکه این منطقه تبدیل به شهر گردد دو بخشِ مجزا از هم بوده‌است. یکی روستای محمودآباد و دیگری روستای مَشگان (mœʃɡɑ:n). این دو روستا کاملاً به هم چسبیده بودند و تنها عامل انفصالِ فیزیکیِ آن‌ها جادهٔ قدیم قم–کاشان بود. روستای محموآباد در ضلع شمالی این جاده و منتهی به کویر مرکزی بود و روستای مَشگان در ضلع جنوبیِ جاده قرار داشت و منتهی به رشته‌کوه‌های واقع در این منطقه بود. نکتهٔ جالب این است که لهجهٔ اهالی ساکنِ ضلع شمالی جاده (اهالی محمودآباد) با لهجهٔ ساکنان ضلع جنوبی جاده (اهالی مَشگان) تفاوتِ فاحش دارد، در صورتی که خانه‌های آن‌ها به فاصلهٔ ۲۰۰ متری از یکدیگر قرار گرفته‌است. البته پس از اینکه این دو روستا به یک شهر (یعنی مِـشکات، با تلفظ متفاوت) تبدیل شدند، دیگر رسماً ناحیهٔ ۱ و ناحیهٔ ۲ این شهر نامیده می‌شوند.

پیش از احداث اتوبان قم–کاشان، جادهٔ قدیم تنها مسیر ارتباطی میانِ قم و کاشان بود که از بین این دو روستا عبور می‌کرد و البته این جاده مسیر ترانزیتی جنوب به مرکز ایران نیز بود. به همین دلیل، همه ساله تصادفات شدیدی نیز در این محور صورت می‌گرفت و قربانیان زیادی از این دو روستا بر جای می‌گذاشت.

این جاده تا حدود سال ۱۳۵۴ وضعیت آسفالت و علامتگذاری مناسبی نداشت و در این سال بود که به دلیل افزایش حجم تردد به‌طور اساسی زیرسازی و آسفالت گردید.

پیش از این که تردد در این جاده رونق بگیرد، اهالی هر دو روستای سابق (ناحیهٔ ۱ و ۲ کنونی) برای تردد به کاشان و قم از ایستگاه‌های قطار که فاصله‌ای در حدود ۵ کیلومتر از این جاده دارد استفاده می‌کرده‌اند.

عموماً این دو روستا در دو طرف این جاده استقرار یافته بودند و به صورت نانوشته تبیین شده بود که زمین‌های هر طرفِ جاده به یک روستا تعلق دارد. البته این مورد تنها برای منازل مسکونی صدق می‌کند و برای زمین‌های کشاورزی این قاعده وجود نداشت بگونه‌ای که زمین‌های کشاورزیِ روستای مشگانِ سابق (ناحیهٔ ۱) در ضلع شمالی جاده قرار داشته و دارد.

تنها ساختمانی که متعلق به روستای مشگان بود ولی در ضلع شمالی جاده قرار داشت دبستان لاجوردی بود. هم‌اکنون تقریباً اثری از شکل اصلیِ این بنا وجود ندارد و به جای آن مدارس جدید در قسمت جنوبی جاده ساخته شده‌است.

این دبستان در زمان حکومت پهلوی ساخته شد و از رشته مدارسی بود که آقای لاجوردی صاحب صنایع نساجی کاشان در روستاهای گوناگونِ کاشان می‌ساخت. یکی از دلایل تخریب این مدرسه مکان نامناسب آن بود، بگونه‌ای که دانش‌آموزان ناحیهٔ ۱ ناچار بوند از عرض جاده عبور کنند تا به دبستان برسند.

اهالی ناحیهٔ ۲ گودستانِ مجزایی برای خاکسپاریِ گذشتگان خود نداشتند و به‌طور مشترک از گورستانی که در ضلع جنوبیِ جاده قرار داشت و متعلق به ناحیهٔ ۱ (یا همان روستای مشگانِ سابق) بود استفاده می‌کردند. در طول دوران گذشته رابطهٔ مردم این دو ناحیه با همدیگر خوب و مهربانانه بود و کمتر پیش می‌آمد که موارد اختلافی برای آن‌ها پدید آید و حل‌نشده و مزمن باقی بماند؛ این خود عاملی تسهیل‌کننده برای تجمیع این دو روستا و تبدیل آن‌ها به یک شهر بود.

مدرسه ابتدایی لاجوردی :

در دهه ۴۰ تنها مدرسه مشگان مدرسه لاجوردی بود. این مدرسه در ضلع شمالی جاده قرار داشت. حدود ۱۰۰۰ متر مساحت آن بود. جوی آبی از وسط آن می گذشت. در بدو ورود به مدرسه درختان توت و سرو و گلهای محمدی که جوی آبی از بین آنها روان بود در سمت راست قرار داشت. در سمت چپ نیز زمین والیبال بود. در وسط نیز ساختمان مدرسه در غرض زمین قرار داشت. از پله ها که بالا میرفتی در دوطرف کلاسهای درس بود و در وسط هم دالان و راهرو بود. دفتر معلمها همان اول اطاق سمت چپ بود. زمستانها بخاری نفتی در کلاسها بود.

در سال ۱۳۵۴ مدیر مدرسه خانم دانش بود . قد بلندی داشت و موهایش را دم اسبی می بست. معلمها همه خانم بودند. ناظم مدرسه آقای کریمیان بود. لباس معلمها شلوار مخمل با یک یونیفرم و موهای دم اسبی بود.

تغذیه در مدرسه وجود داشت. سیب قرمز لبنانی و شیر سه گوش و کلوچه و تی تاپ می دادند.

تنبیهات نیز در مدرسه وجود داشت. از جمله گذاردن مداد لای انگشت و فشار دادن آن به نحوی که جیغ بچه در بیاید. فلک کردن هم از جمله تشبیهات بود. بچه را روی زمین می خواباندند و کفش هایش را در می آوردند و پاهایش را با طناب می بستند و با ترکه به کف پایش می زدند. من دیدم که حسین عابدینی و غفوری را فلک کردند.

خوشبختانه هیچ موقع در مدرسه تنبیه نشدم.

هر سال برای عید از طرف لاجوردی به بچه ها کت و شلوار می دادند. البته کیفیت خوبی نداشت.

از موارد تشویقی دادن ستاره بود که معلمها برای نمرات خوب یا کارهای خوب به بچه ها می دادند.

برای عبور و مرور از مشگان به این مدرسه باید از زیر پل رد میشدم.زیر پل همیشه آب می آمد.

زمستانها کف مدرسه پر از برف بود که بچه ها اسکی بازی و سورتمه بازی میکردند.

از بازیهای بچه ها توی مدرسه بازی والیبال و هفت سنگ بازی و چرن چرن بود.

این مدرسه بعد از انقلاب هم وجود داشت تا این که مدارس ابتدایی ودخترانه و پسرانه جدید ساخته شد و این مدرسه متروکه گشت.

چند تا خانه همسایه مدرسه بودند که یکی از آنه خانه کاظمیان و یکی هم خانه رئیس پاسگاه مشگان بود. مغازه ای هم وجود داشت که بیشتر لوازم التحریر می فروخت.

ماندگار (علی پشتاره) خرداد ۱۳۹۸

پیوند به بیرون

پایگاه تحلیلی خبری مشکات آنلاین

منابع

    • ماندگار ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ خورشیدی.
    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.