حوری
حوری یا حورٌ عین به عقیده مسلمانان و به تصریح قرآن، دختران باکره بهشتی هستند که به عنوان پاداش، در بهشت به مردان پرهیزگار داده میشوند. لغت «حور» که جمع حوری است، چهار مرتبه در قرآن به کار رفتهاست. در هفت آیه دیگر قرآن نیز به دختران باکره به عنوان پاداش، اشاره شده و گفته شده هیچ مردی یا جنی به آنها نزدیک نشدهاست. دربارهٔ ریشه چنین اعتقادی نظرات مختلفی ابراز شدهاست. آندرائه میگوید قرآن آن را از یکی از اشعار افرایم سوری گرفته اما بک اعتقاد دارد آندرائه دربارهٔ معنای شعر افرایم دچار اشتباه شدهاست. کریستف لوکزنبرگ میگوید لغت حوری ریشه سریانی دارد و به معنای «انگور سفید» (که میوهای آخرالزمانی بوده) است.[1]
ریشه کلمه
حور جمع اَحور و حَوراء، به کسی میگویند که سیاهی چشمش کاملاً مشکی و سفیدی آن کاملاً شفاف است و دارای پلکهایی باریک است (همانند چشمان آهو)، و گاه به زنان سفید چهره (سمین تن) نیز اطلاق شدهاست. عین نیز جمع اَعین و عَیناء، به معنی «درشت چشم» است و از آنجا که بیشترین زیبائی انسان در چشمان او است روی این مسئله مخصوصاً تکیه شدهاست.
بعضی نیز گفتهاند که حور از ماده حیرت گرفته شده یعنی آنچنان زیبا هستند که چشمها از دیدن آنها حیران میشود.
حور در فارسی
در زبان عامه، زنان زیبا به حوری و پری تشبیه میشوند. ضمناً در زبان فارسی حور (که در اصلِ عربی جمع است) بهصورت مفرد به کار میرود. شعرا هم «حور: و هم «حوری» را به کار بردهاند:
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوریسرشت | شیوهٔ جنّات تَجری تحتِهَا الانهار داشت (حافظ) | |
حوران بهشتی که دلِ خلق ستانند | هرگز نستانند دل ما که تو داری (سعدی) | |
نبود اندر او نیز یک چیز زشت | تو گفتی مگر حور بود از بهشت (فردوسی) | |
تا بر آن حورپیکرانِ چو ماه | چشم نامحرمی نیابد راه (نظامی) |
منابع
- تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۲۱۲؛ ج ۲۳، ص ۲۱۵، ناصر مکارم شیرازی.
- قاموس قرآن، ج ۲، صص ۱۹۲ تا ۱۹۵، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه.
- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، صص ۹۶۸ و ۹۶۹، بهاءالدین خرمشاهی.