حاجعلی رزم‌آرا

حاجعلی رزم‌آرا (۱۰ فروردین ۱۲۸۰ تهران – ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ تهران) نظامی ایرانی با درجهٔ سپهبدی و نخست‌وزیر ایران بود. رزم‌آرا در ۱۶ اسفند سال ۱۳۲۹ توسط یکی از اعضای گروه فداییان اسلام به نام خلیل طهماسبی در محوطهٔ مسجدشاه تهران ترور شد.


حاجعلی رزم‌آرا
۵۸ مین نخست‌وزیر ایران
مشغول به کار
۵ تیر ۱۳۲۹  ۱۶ اسفند ۱۳۲۹
پادشاهمحمدرضا پهلوی
پس ازعلی منصور
پیش ازحسین علاء
اطلاعات شخصی
زاده۱۰ فروردین ۱۲۸۰
۹ ذیحجهٔ ۱۳۱۸
تهران، ایران
درگذشته۱۶ اسفند ۱۳۲۹ (۴۹ سال)
حیاط مسجدشاه تهران، ایران
آرامگاهباغ طوطی
همسر(ان)انورالملوک هدایت[1]
فرزنداننوذر، هرمز، سیمین، کامبیز و پرویز
خویشاوندانصادق هدایت (برادرزن)
محل تحصیلمدرسه نظامی سن-سیر
دینشیعه
خدمات نظامی
سال‌های خدمت۱۳۲۹–۱۳۰۰
درجهسپهبد
فرماندهستاد مشترک ارتش شاهنشاهی ایران

آغاز زندگی و جوانی

حاجعلی رزم‌آرا در ۱۰ فروردین ۱۲۸۰ (۹ ذیحجهٔ ۱۳۱۸ قمری)، در شب عید قربان در تهران به دنیا آمد. به همین دلیل «حاج» را به نام او افزودند. علی رزم‌آرا بعدها به نام سپهبد رزم‌آرا در تاریخ سیاسی ایران شهرت یافت. پدرش از افسران تحصیل‌کردهٔ قزاقخانه بود از این رو فرزندش را برای تحصیلات ابتدا به مکتب‌خانه و سپس به مدارس الیانس، اقدسیه و دارالفنون فرستاد. علی در هفده‌سالگی وارد مدرسهٔ نظام مشیرالدوله شد و بعد به خدمت بریگاد مرکزی درآمد. در عملیاتی در شمال برای مقابله با جنگلی‌ها (طرفداران میرزا کوچک خان جنگلی) و در آذربایجان غربی کنونی در سرکوب اسماعیل آقا سیمیتقو شرکت مؤثر داشت و در ۱۲۹۹ درجهٔ نایب دومی (ستوان دومی) گرفت.

پس از احراز افسری در اثر اقداماتی که کرده بود به درجهٔ سلطانی (سروانی) ترفیع یافت و در سال ۱۳۰۲ همراه با افسران جوان به منظور فراگیری فنون نظامی، عازم فرانسه شد.[2]

تحصیل در فرانسه

در ۱۳۰۲ رزم‌آرا همراه با چند افسر دیگر برای ادامهٔ تحصیل به فرانسه اعزام شد. تحصیلات نظامی را در دانشگاه نظامی سن سیر انجام داد و پس از دو سال به ایران بازگشت. وی که وارد رشتهٔ پیاده‌نظام شده بود، از دانشکدهٔ سن سیر فارغ‌التحصیل شد.

بازگشت به ایران

پس از بازگشت به ایران ضمن تصدی فرماندهی گردان به درجهٔ سرگردی ترفیع یافت. اقدامات او در منصب فرماندهی فوج (هنگ) کرمانشاه به اندازه‌ای چشم‌گیر بود که در سال ۱۳۱۱ با حفظ سمت به کفالت فرماندهی تیپ لرستان نیز منصوب شد و سال بعد با اخذ درجهٔ سرهنگی به پاکسازی منطقهٔ مزبور از عشایر پرداخت. طی سال ۱۳۱۴ به تهران انتقال یافت و در دایرهٔ جغرافیایی ارتش جای گرفت.

با انورالملوک هدایت، خواهر صادق هدایت، ازدواج کرد. پس از انتقال به تهران او را مأمور تشکیل دایرهٔ جغرافیایی ارتش کردند. چند ماه بعد مأمور شد معاونت دروس دانشگاه جنگ را عهده‌دار شود. در ۱۳۱۸، پس از ۶ سال خدمت با درجهٔ سرهنگی، به درجهٔ سرتیپی ترفیع یافت و به عضویت شورای عالی جنگ، برگزیده شد.

استاد دانشگاه جنگ

هنگامی که سپهبد فرانسوا ژرژ ژاندر فرانسوی (به فرانسوی: François-Georges Gendre) دانشگاه جنگ را در ایران بنیان نهاد علی رزم‌آرا به معاونت وی منصوب شد و به سمت استادی رسید. وی که تاکتیک، نقشه‌خوانی و جغرافیای نظامی تدریس می‌کرد. طی سال ۱۳۱۸ پس از نوزده سال خدمت به درجهٔ سرتیپی رسید و به عضویت شورای عالی نظام برگزیده شد. اما هیچ‌گاه نتوانست پست بالاتری در ارتش عهده‌دار شود، علت آن نیز وجود پرونده‌ای در دادسرای ارتش بود که رزم‌آرا را متهم به عدم اجرای حکم اعدام یکی از عشایر می‌کرد.

در شهریور ۱۳۲۰، که نیروهای متفقین به ایران حمله کردند، او در شورای عالی جنگ در حضور رضا شاه ترک مخاصمه را توصیه کرد. پس از فروپاشی ارتش، در مهر ۱۳۲۰ به فرماندهی لشکر یک در تهران برگزیده شد و آن را دوباره سازمان داد.

اشغال ایران

شهریور ۱۳۲۰ با حملهٔ متفقین و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، شورای عالی جنگ طرح استخدام سربازان پیمانی را تصویب کرد اما او از امضای آن خودداری کرد. با خروج رضا شاه یاران پیر او نیز بازنشسته شدند و زمینهٔ رشد افسران جوان ایجاد شد. رزم‌آرا نیز به جای سرلشکر بوذرجمهری به فرماندهی لشکر اول مرکز برگزیده شد و سپس به ریاست لشکر آمادگاه تعلیماتی ارتش رسید.

فرمانده دانشکدهٔ افسری

در سال ۱۳۲۲ که متفقین عدهٔ زیادی از رجال ارتش را به جرم تمایلات فاشیستی بازداشت کردند، وی به ریاست ستاد ارتش برگزیده شد. با افزایش محبوبیت او، فرماندهی دانشکدهٔ افسری و دفتر نظامی شاه نیز به او واگذار شد.

ریاست ستاد ارتش

در سال ۱۳۲۳ به درجهٔ سرلشکری رسید و از نو به ریاست ستاد ارتش بازگشت. این فرصتی بود تا روزنامه‌نگاران دوست رزم‌آرا زمینهٔ حذف مخالفان او را فراهم آورند. انتشار جزوات شرح حال تیمساران برگرفته از اطلاعاتی بود که او در اختیار آنان می‌گذاشت تا افراد مؤثر ارتش را متزلزل کند و مشاغل حساس را در اختیار دوستان خود قرار دهد. اما در آذر ۱۳۲۳ ناگهان از این سمت برکنار شد[3] و اندکی بعد سرلشکر حسن ارفع جایگزین او شد و در ۴۴ سالگی با بازنشستگی اجباری او را از گردونه خارج کرد؛ بنابراین رزم‌آرا برای بازگشت به قدرت ناچار شد با کمک مظفر فیروز و رهبران حزب توده، به احمد قوام (قوام‌السلطنه) نزدیک شود.

لشکرکشی به آذربایجان

وقتی احمد قوام در میان تحولات سیاسی جدّی که متوجه آذربایجان بود، در ۱۳۲۴ بر سر کار آمد رزم‌آرا به ریاست ستاد ارتش منصوب شد. پس از خروج نیروهای ارتش سرخ شوروی، در حالی که مذاکرات فرقهٔ دموکرات آذربایجان با دولت قوام ادامه داشت، با دستور شاه، رزم‌آرا ارتش را برای پیشروی در آذربایجان و کردستان آماده ساخت. قوام با این که مهم‌ترین عنصر در خروج نیروهای روس از آذربایجان در ۱۳۲۵ و ضمیمه نشدن آن به اتحاد شوروی بود، ولی در برابر فرقهٔ دموکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد، قاطعیت نشان نمی‌داد. نخست به این دلیل که دولت او در ائتلاف با حزب توده، همپیمان سید جعفر پیشه‌وری (رهبر فرقهٔ دموکرات) بود و دوم این که می‌دانست حل مسئلهٔ آذربایجان و آرام شدن فضای سیاسی کشور، برابر است با ائتلاف شاه و مخالفان قوام در مجلس و نتیجتاً سرنگونی‌اش. مذاکرات او با پیشه‌وری نیمه‌کاره ماند آن گاه که شاه و رزم‌آرا نخست به یک تجسس هوایی به خلبانی شاه بر منطقهٔ آذربایجان دست زده و سپس قوام را در عمل انجام شده گذاشته و او را مجبور به همکاری در پیشروی نظامی کردند. اندکی بعد دولت قوام سرنگون شد. او بعدها تأکید کرد که مخالف این کار بود و شاه و رزم‌آرا او را مجبور به این عملیات نظامی کردند.

ظاهراً شاه به رزم‌آرا وعدهٔ نخست‌وزیری داده بود اما ابراهیم حکیمی و سپس عبدالحسین هژیر به نخست‌وزیری رسیدند و صمیمیت سابق میان شاه و رئیس ستاد ارتش از میان رفت. با این حال سپهبد پرافتخار، در میان نیروهای نظامی چنان جایگاهی داشت که برکناری او برابر بود با کودتایی به سبک سردار سپه.

شاه برای جلب رضایت مجدد وی در فروردین ۱۳۲۷ درجهٔ سپهبدی را به رزم‌آرا اعطا کرد و نام او به عنوان چهارمین نفری که صاحب این درجه شد در تاریخ ارتش ایران به ثبت رسید.

نخست‌وزیری

این‌ها آرزوهای علی رزم‌آرا را برآورده نمی‌کرد. چرا که همه او را با رضا شاه مقایسه می‌کردند. از این رو در انتخابات دورهٔ شانزدهم در ۱۳۲۸ تصمیم به مداخله گرفت و موفق هم بود؛ ولی با کشته شدن عبدالحسین هژیر (وزیر دربار وقت) انتخابات تهران دوباره تکرار شد و با مقابلهٔ فضل‌الله زاهدی رئیس شهربانی که رقیب دیرینهٔ او به‌شمار می‌رفت، نامزدهای جبههٔ ملی و هواداران ملی شدن نفت، به مجلس راه یافتند تا نیرومندترین "اقلیت" تاریخ پارلمانی ایران را برسازند. در تیرماه ۱۳۲۹ مجلسی که ظاهراً در اکثریت هواداران رزم‌آرا بود، رأی تمایل به نخست‌وزیری او داد و شاه به‌ناچار آن را پذیرفت و در ۵ تیر ۱۳۲۹ او را به نخست‌وزیری منصوب کرد؛ ولی دربار، جبههٔ ملی در مجلس و نیروهای مذهبی به رهبری سید ابوالقاسم کاشانی در خیابان، از سه جهت بر او می‌تاختند؛ به‌طوری‌که او با داشتن دولت، ارتش و اکثریت پارلمان، و در شرایطی که چراغ سبز دو ابرقدرت شوروی و بریتانیا را نیز همراه داشت، یکی از ضعیف‌ترین دولت‌های ایران را در اختیار داشت.

رزم‌آرا قصد داشت قرارداد الحاقی نفت (معروف به قرارداد گس-گلشائیان) را در مجلس به تصویب برساند، اما مخالفت جدّی و گستردهٔ جبههٔ ملی به وی اجازهٔ این کار را نداد که این امر موجب شد که او در ۵ دی ۱۳۲۹ لایحهٔ قرارداد الحاقی را از مجلس پس بگیرد.

اندیشهٔ ملی شدن نفت در میان مردم گسترش یافته بود و رزم‌آرا توان مقابله با آن را نداشت.

با این حال هنگام معرفی هیئت وزیران به شاه و مجلسین، شش وزارتخانهٔ دولت او وزیر نداشت و کابینهٔ نیم‌بند بدون وزیر امور خارجه، راه، پست و تلگراف، کار و دارایی تصویب شد. در مجلس سنا احمد متین‌دفتری، سید محمد تدین، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، حسین دادگر، محمود حسابی و عبدالحسین نیکپور هیچ‌گاه از مخالفت با رزم‌آرا دست برنداشتند.

در مجلس شورای ملی نیز فراکسیون هشت‌نفری جبههٔ ملی به رهبری محمد مصدق با او از در جنگ برآمدند.[4]

مصدق در سخنرانی خود در مجلس شورای ملی خطاب به رزم‌آرا می‌گوید:

متن مربوطه در ویکی‌نبشته: مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ تیر ۱۳۲۹ نشست ۴۲

خدا شاهد است اگر ما را بکشند. پارچه پارچه بکنند، زیر بار حکومت این جور اشخاص نمی‌رویم وحدانیت نیت حق خون می‌کنیم، خون می‌کنیم، می‌ریزیم، و کشته می‌شویم (با عصبانیت) اگر شما نظامی هستید من از شما نظامی‌ترم می‌کشم همین‌جا شما را می‌کشم.

[5]

نخست‌وزیری رزم‌آرا با جنجال نفت همراه بود و او ناگزیر شد لایحهٔ قرارداد گس-گلشائیان را که دولت محمد ساعد به مجلس داده بود پس بگیرد. کابینهٔ او چند بار مورد استیضاح قرار گرفت و در نهایت با سخنانی که دربارهٔ عدم توانایی ملت ایران در ادارهٔ صنعت نفت ایران ابراز کرد، همگان رزم‌آرا را بزرگ‌ترین مانع بر سر ملی شدن نفت شناختند.

رزم‌آرا چنین استدلال می‌کرد که ما توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید به افزایش سهم ایران از سود حاصل، به پنجاه درصد رضایت دهیم. همین باعث شد تا او را به عنوان یک خائن به منافع ملی ایران معرفی کنند. در بیرون از مجلس نیز جریان‌های گوناگون کشور از دربار تا اسلامگرایان تندرو ائتلافی بر ضد رزم‌آرا ایجاد کرده بودند.

ترور

در روز شانزدهم اسفند سال ۱۳۲۹ سپهبد حاجعلی رزم‌آرا در مسجد شاه تهران کشته شد. خلیل طهماسبی، که پس از دستگیری در همان لحظه خود را عبدالله موحد رستگاری معرفی کرد، عضو فداییان اسلام، گروه اسلامگرای وابسته به نواب صفوی، که آن زمان در اتحاد با کاشانی و جبههٔ ملی بود، که همان روز مسئولیت آن را به عهده گرفت.

در روز ترور، اسدالله علم که خود مشوق رزم‌آرا برای حضور در مسجد بود پس از اطلاع از قتل رزم‌آرا به نزد شاه رفته و اعلامی می‌دارد که:

کلک او کنده شد.[6]

هیکل روزنامه‌نگار شهیر مصری می‌نویسد: «بعداً شوهر اشرف (پهلوی) به من گفت وقتی که خبر ترور رزم‌آرا را به شاه دادند، گیج شد. او نمی‌توانست باور کند که نخست‌وزیرش بدین طریق از صحنه محو شده باشد». شاه بعد از شنیدن خبر گفت: «نمی‌توانم باور کنم، نمی‌دانم چه کار بکنم».[7]

فردای ترور رزم‌آرا، روزنامهٔ «نبرد ملت» ارگان فداییان اسلام، تیتر زد «رزم‌آرا به جهنم رفت و سایر خائنین به دنبال او رهسپار می‌شوند.» این تیتر را امیرعبدالله کرباسچیان، مدیر روزنامه زده بود. روزنامه دو قران بود، تا ساعت ده به ۲ تومان رسید؛ ۳ بار هم چاپ شد. شنبه صبح ابراهیم کریم‌آبادی، مدیر روزنامهٔ «اصناف» عکسی چاپ کرد که در آن نواب صفوی دستش را روی سر سید حسین امامی و خلیل طهماسبی گذاشته بود و نوشت: «این دو مرد حق تربیت‌شدهٔ این مرد حق‌اند.» و اعلامیهٔ نواب صفوی را با این تیتر چاپ کرده بود که «اعلام ما به دشمنان اسلام و غاصبین حکومت اسلامی ایران، شاه و دولت» و زیرش نوشته بود «حضرت استاد خلیل طهماسبی معروف به عبدالله موحد رستگار، طبق فرمان خدا رزم‌آرا را از میان برداشت. چنانچه دربار در عرض یک هفته از این سرباز برومند اسلام، حضرت خلیل طهماسبی عذرخواهی نکرده و آزاد ننماید، دربار را کن فیکون خواهیم کرد»[8]

پس از دستگیری خلیل طهماسبی به اتهام قتل رزم‌آرا، «یک اعلامیه از طرف نواب صفوی (رهبر فداییان اسلام) صادر شد که در بالای آن «هوالعزیز» نوشته شده بود. این اعلامیه خطاب به شاه صادر شده بود» و «قاطعانه به شاه دستور می‌داد که باید فرمان آزادی قاتل رزم‌آرا را صادر کند، و برای هر گونه آزاری که وی در زمان بازجویی توسط پلیس دیده‌است، از او عذرخواهی نماید.»[9]

مجلس شورای ملی در دورهٔ شانزدهم در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ به درخواست شمس قنات‌آبادی (از یاران کاشانی) در در ماده واحده‌ای به قید ۳ فوریت چنین تصویب کرد:

متن مربوطه در ویکی‌نبشته: مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ نشست ۲۴

چون خیانت حاجعلی رزم‌آرا بر ملت ایران ثابت گردیده هر گاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار می‌گیرد و آزاد می‌شود.[10]

در این نشست مجلس مظفر بقایی رهبر حزب زحمتکشان ایران در این باره چنین گفت: «چون سپهبد علی رزم‌آرا در دوران ریاست ستاد ارتش و ریاست دولت تمام توانایی و قدرت ناشی از مقامات فوق راعلیه مشروطیت و نابود کردن مبانی حکومت ملی و آزادی ایران که محصول قربانی‌ها و مجاهدات مردم این کشوراست به کار برده به‌طوری‌که قطع نظر از سوء استفاده از مقام دولتی خود عملاً مقدم علیه حکومت ملی و آزادی ایران قرار گرفت تا آن جا که از هیچ قانون‌شکنی من‌جمله مداخله و ارعاب و تخویف دستگاه قضایی و قوهٔ مقننه دریغ نکرد و بالنتیجه آثار حکومت ملی و آزادی و مصونیت قانونی افراد بر اثر تجاوزات و قلدری این شخص به کلی نابود شد؛ بنابراین امضاکنندگان زیر آقای استاد خلیل طهماسبی را تجسم ارادهٔ ملی و عمل او را اجرای قضاوت افکار عمومی دانسته رجاء واثق داریم که به احترام افکار عمومی و حکومت مشروطهٔ ایران از طرف دادگاه رأیی بر خلاف عدل و وجدان صادر نخواهد گردید چه در این مورد ملت ایران است که مشمول رأی قضات آن دادگاه قرار خواهد گرفت»[10]

خلیل طهماسبی پس از تصویب این ماده واحده و توشیح شاه آزاد شد ولی پس از کودتای ۲۸ مرداد، دوباره بازداشت شد، بنابر گفته فداییان اسلام، رزم‌آرا، هیچ اختلافی با شاه نداشت و شاه دشمن ملی شدن نفت بود.[11][12][13]

کاشانی در مصاحبه‌ای نظرش را چنین ابراز داشت: «این عمل به نفع ملت ایران بود و این گلوله و ضربه عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد. قاتل رزم‌آرا باید آزاد شود؛ زیرا این اقدام او در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش بوده‌است.»[14] بنا به خاطرات سید محمد واحدی از اعضای برجستهٔ فداییان اسلام و حاج مهدی عراقی، رهبران جبههٔ ملی برای جلوگیری از اقدامات رزم‌آرا و حتی احتمال کودتا توسط وی، از فداییان اسلام درخواست می‌کنند که رزم‌آرا از سر راه نهضت ملی برداشته شود.[15][16][17] در جلسه‌ای با حضور نواب صفوی، بقایی، فاطمی، نریمان، آزاد، حائری‌زاده، سنجابی، شایگان و مکی از طرف جبههٔ ملی حضور پیدا می‌کنند و فاطمی تأکید می‌کند که من اصالتاً از طرف خودم هستم و وکالتاً از طرف مصدق (چون کسالت داشت) و ایشان گفته‌اند هر تصمیمی که در این جلسه گرفته شود «برای خود من هم لازم‌الاجرا است.»[18][19]

مصدق در خاطرات خود می‌گوید:

قاتل رزم‌آرا هر که بود رفع کدورت از ذهن اعلیحضرت کرد.

[20]

اما خلیل طهماسبی در متون بازجویی خود اعلام می‌دارد که در آن جلسه حائری‌زاده از طرف مصدق حضور یافته بود.[21] نواب صفوی طی دو جلسهٔ طولانی به شرط اجرای احکام اسلام در صورت به قدرت رسیدن جبههٔ ملی، پیشنهاد اعدام انقلابی رزم‌آرا را پذیرفت و جبههٔ ملی نیز متعهد شد که در صورت موفقیت، خواسته‌های فداییان اسلام را عملی نماید.[22] همچنین نواب صفوی در این مورد با کاشانی نیز ملاقات و گفتگو کرد و کاشانی هم قول داد که «بگذار مرحلهٔ اول رزم‌آرا برود، بقیهٔ کارها درست می‌شود.»[23] در سندی که متن بازجویی از خلیل طهماسبی در سال ۱۳۳۴ را نشان می‌دهد، وی ادعا کرده که جلساتی با رهبران جبههٔ ملی و کاشانی داشته‌است ولی از اشخاص فقط نام بقایی و مکی و کاشانی و فاطمی را ذکر کرده‌است و نسبت به بقیه با عنوان «وکلای اقلیت که نامشان در خاطرم نیست» پاسخ داده‌است.[24] در دادنامهٔ دادستان ارتش مورخ ۱۸ دی ۱۳۳۴ علیه فداییان اسلام پس از بازداشت گسترده به دلیل سوء قصد ناموفق به حسین علاء، به سابقهٔ ترور رزم‌آرا با معاونت «بعضی از نمایندگان اقلیت در دورهٔ شانزدهم مجلس شورای ملی» اشاره شده‌است.[25] و پای کاشانی، بقایی، حائری‌زاده، مصدق و شایگان نیز به میان کشانده شده با توجه به نبود مدرک و عدم اثبات ادعا توسط دادستان پرونده مختومه گردید.[21]

روایت دیگر توطئه دربار را در این مورد مطرح می‌کند و طبق آن اگر چه خلیل طهماسبی قصد این کار را داشت ولی در واقع گلولهٔ او به رزم‌آرا نخورد، بلکه نخست‌وزیر ایران با گلوله‌ای با کالیبر بزرگ مربوط به یک اسلحهٔ کلت کمری که تنها در اختیار ارتش بود، کشته شده‌است و ضارب واقعی یک گروهبان ارتش از محافظان رزم‌آرا به نام مصطفی پازوکی بود که با هماهنگی دربار و شخص اسدالله علم این قتل را انجام داده‌است.[21][26][27][28][29][30] بنا بر روایتی، در آن مقطع، شاه مخالف رزم‌آرا بوده و از آن می‌ترسید که رزم‌آرا کودتا کرده و قدرت را در دست بگیرد.[21] محمدمهدی عبدخدایی، (که در سال ۱۳۳۱، حسین فاطمی، وزیر امور خارجه، را ترور کرد) از یاران نزدیک نواب صفوی و خلیل طهماسبی، ترور رزم‌آرا را کار گروه خود دانسته و ماجرای «ترور رزم‌آرا از سوی دربار» را افسانه‌سرایی جبههٔ ملی می‌داند.[8]

سعید فاطمی خواهرزاده دکتر سیدحسین فاطمی و از فعالان جبهه ملی در گفت و گو با ماهنامه چشم اندار ایران در تابستان هشتاد می گوید: «گلوله ای که مغز رزم آرا را متلاشی کرد و اکنون در موزه جنایات شهربانی نگهداری می شود گلوله کلت است در حالی که خلیل طهماسبی اسلحه براونینگ بلژیکی داشت ... گلوله ای که رزم آرا را کشت از اسلحه گروهبان دربار، الله وردی شلیک شد.» [31]

فردای قتل رزم‌آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد. قانون ملی شدن صنایع نفت در مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ و در مجلس سنا در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رسید.[32]

ابهامات در ترور رزم‌آرا

در مورد علت ترور رزم‌آرا و این که آیا قاتل او خلیل طهماسبی بوده‌است از همان دوران بین افراد گوناگون در صحت موضوع محل نزاع بود. ابوالفضل لسانی وکیل خلیل طهماسبی پس از مطالعهٔ پرونده و نوع گلوله‌ها متوجه می‌شود که گلوله‌ها با هم فرق دارند و گلولهٔ چهارمی که باعث مرگ رزم‌آرا شده‌است از نوع دیگری است. او موضوع را به طهماسبی می‌گوید ولی طهماسبی قبول نکرده و در پاسخ لسانی اظهار می‌دارد که: «شما می‌خواهید افتخار مرا بگیرید و از بین ببرید».[33] در مورد تناقضات پروندهٔ تیمسار رزم‌آرا و خلیل طهماسبی مواردی آمده‌است که می‌توان آن را در میان اوراق بازجویی خود طهماسبی پیدا نمود. در ص ۸۰ کتاب ناگفته عراقی می‌گوید: «که یک خواهری بود که در موقعی که رزم‌آرا نزدیک شد اسلحه را منتقل کرد به خلیل، قبل از آن خلیل اسلحه در اختیارش نبود» اما در اوراق بازجویی طهماسبی می‌گوید که اسلحه را از نواب گرفته‌است.[34] کتاب اسرار قتل رزم‌آرا نوشتهٔ محمد ترکمان اسناد مربوط به بازجویی‌های طهماسبی در این مورد و حاضرین و محافظین رزم‌آرا را با ذکر موارد تناقض در بیانات آنان نشر داده‌است.

سایر مخالفین ترور رزم‌آرا توسط خلیل طهماسبی و کتاب‌های منتشر شده در این رابطه

  1. سالهای بحرانی –خاطرات ناصر قشقایی - صفحات۱۲۴ الی ۱۲۶ نشر رسا ۱۳۶۶
  2. خاطرات سیاسی – سرهنگ مصور رحمانی -۱۳۶۴ انتشارات رواق
  3. آن سوی خاطره‌ها - خاطرات سرتیپ شایان فر - وکیل مدافع نواب صفوی
  4. رحمانی، غلامرضا؛ خاطرات سیاسی، تهران، رواق، بی‌تا، صص۲۷۰–۲۷۶.
  5. خاطرات جعفر شریف‌امامی - پروژه تاریخ شفاهی ایران - نشر نگاه امروز ۱۳۸۰ ص ۱۳۵
  6. سیری در نهضت ملی شدن نفت - خاطرات شمس قنات‌آبادی - ۱۳۷۷ - در ص ۲۱۰ الی ۲۲۰
  7. پروژه تاریخ شفاهی ایران – مصاحبه بقایی با حبیب لاجوردی مصاحبهٔ دوم ۴ ژوئن ۱۹۸۶- ص ۱۳۶ الی ۱۴۹
  8. گذشته چراغ راه آینده بی‌تاریخ -ص ۵۴۰–۵۴۲ به نقل از مجله خواندنیها ش ۳۹ و ۴۲ و ۴۴
  9. طلوعی، محمود؛ بازی قدرت، تهران، علم، ۱۳۷۳، ج۱، ص ۴۵۰ الی ص۴۵۵
  10. خاطرات حسن گرامی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی -تدوین صمد قائم‌پناه -۱۳۸۸
  11. خاطرات مرتضی کاشانی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی -تدوین حبیب‌الله مهر جو -۱۳۹۰
  12. اسرار قتل رزم‌آرا - محمد ترکمان - انتشارات رسا
  13. نامه روزگار - نصرالله خازنی - پروژه تاریخ شفاهی ایران

وقایع مهم

وقایع مهم در کابینهٔ رزم‌آرا عبارت است از: طرح رسمی پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی، تشکیل کنفرانس اقتصادی کشورهای اسلامی در تهران، عقد قرارداد بین ایران و آمریکا برای استفاده از کمک مالی آمریکا. امضای موافقت‌نامهٔ بازرگانی ایران و شوروی، ازدواج شاه با ثریا اسفندیاری، فرار سران حزب توده از زندان، ورود پرنس آقا خان پیشوای فرقهٔ اسماعیلیه به تهران، تحصن عده‌ای از مدیران و نویسندگان روزنامه‌ها در مجلس شورای ملی.[35]

تألیفات

دوره کتاب‌هایی با عنوان «جغرافیای نظامی ایران» به نام اوست. چند مقاله و نوشتار بلند هم دربارهٔ بلوچستان انگلیس، ترکستان شوروی، قفقازیه، ترکیه، افغانستان، گیلان و مازندران و عربستان به صورت جزوه و کتاب کوچک منتشر کرده‌است.

خانواده

از رزم‌آرا ۵ فرزند به نام‌های نوذر، هرمز، سیمین، کامبیز و پرویز باقی ماند. برادر او سرتیپ حسینعلی رزم‌آرا رئیس دایرهٔ جغرافیایی ارتش بود. برادر دیگر او منوچهر رزم‌آرا متخصص قلب است و در کابینهٔ شاپور بختیار وزیر بهداری بوده‌است. آرامگاه رزم‌آرا در باغ طوطی در حضرت عبدالعظیم است.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. http://tarikhirani.ir/fa/news/6396/خانواده-رزم-آرا
  2. دهقان, امیر حسین (June 27, 2009). "حاجعلی فرمانده بی‌باک" (PDF). آعتماد ملی. ۹۵۴: ۱۲ via magiran.com.
  3. دکتر محمد مصدق، خاطرات و تألمات
  4. http://fa.wikisource.org/wiki/مذاکرات_مجلس_شورای_ملی_8_تیر_1329_نشست_42%5Bپیوند+مرده%5D
  5. خاطرات مرتضی کاشانی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی -ص۷۱–۱۳۹۰
  6. ایران: روایتی که ناگفته ماند، حمید احمدی تهران، الهام، ۱۳۶۳ صص ۱۱۲–۱۱۳.
  7. کالبدشکافی سه ترور با عبدخدایی(۱)/ ادعای قتل رزم‌آرا توسط دربار دروغ است(+فیلم).
  8. روایتی که ناگفته ماند- هیکل، محمدحسنین، حمید احمدی، تهران، الهام، چ ۳، ۱۳۶۳ش، ص ۱۱۲.
  9. http://fa.wikisource.org/wiki/مذاکرات_مجلس_شورای_ملی_16_امرداد_1331_نشست_24
  10. ایران بین دو انقلاب -آبراهامیان، یرواند، ترجمه گل‌محمدی ـ فتاحی، تهران، نی، ۱۳۷۷ش
  11. ناسیونالیسم در ایران -کاتم، ریچارد، ترجمه احمد تدین، تهران، کویر، چ ۳، ۱۳۸۳ش
  12. مصدق و نبرد قدرت-همایون کاتوزیان، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، ۱۳۷۱ش
  13. ایران کوه آتشفشان - سید محمد اصفیای، تهران، بی‌نا، ۱۳۵۸ش، ضمائم، ص ۱۸۴
  14. ناگفته‌ها، خاطرات مهدی عراقی- صص ۷۷–۷۲
  15. خواندنیها، س ۱۶، ش 'ُ ۱۷ (۹/۸/۱۳۳۴)
  16. سید مجتبی نواب صفوی، اندیشه‌ها و مبارزات و شهادت او - سید حسین خوش‌نیت - منشور برادری، ۱۳۶۰ش، ص ۵۱
  17. ناگفته‌ها - خاطرات مهدی عراقی، ص ۷۲
  18. خاطرات سید محمد واحدی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی- ص۷۲
  19. خاطرات و تالمات- ص361
  20. اسرار قتل رزم‌آرا - محمد ترکمان
  21. خاطرات سید محمد واحدی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی - ص۷۲–۷۵
  22. ناگفته‌ها - خاطرات مهدی عراقی صص ۷۷–۷۵.
  23. جمعیت فدائیان اسلام به روایت اسناد - احمد گل‌محمدی- ج ۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، صص ۶۶۹–۶۶۶.
  24. قلم و سیاست- محمدعلی سفری، ج ۱، تهران، نامک، ۱۳۷۱ش، صص ۴۲۲–۴۲۱
  25. کتاب سالهای بحرانی –خاطرات ناصر خان قشقائی نیز این موضوع در صفحات ۱۲۴ الی ۱۲۶ - نشر رسا ۱۳۶۶
  26. تاریخ شفاهی هاروارد – مصاحبه دکتر بقایی با دکتر حبیب لاجوردی مصاحبه دوم ۴ ژوئن ۱۹۸۶
  27. اطرات سیاسی – سرهنگ مصور رحمانی -۱۳۶۴ انتشارات رواق
  28. ذشته چراغ راه آینده بی تاریخ -ص ۵۴۰–۵۴۲ به نقل از مجله خواندنیها ش ۳۹ و ۴۲ و ۴۴
  29. اطرات مهندس شریف امامی - تاریخ شفاهی هاروارد - نشر نگاه امروز ۱۳۸۰ ص ۱۳۵
  30. محمود حکیمی، رودخانه خروشان عشق نگاهی به زندگی نامه دکتر سیدحسین فاطمی، شرکت انتشارات قلم، تهران، ۱۳۸۴، ص ۱۵۴
  31. محمدعلی موحد، خواب آشفته نفت
  32. گرامی، حسن- مرکز اسناد انقلاب اسلامی -تدوین صمد قائم‌پناه -۱۳۸۸
  33. اوراق بازجویی خلیل طهماسبی مورخ ۱۷/۱۰/۱۳۳۴
  34. سی و هفت سال. احمد سمیعی. چاپ چهارم. دی ماه ۱۳۶۷. ص ۱۹.

منابع

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.