مهدی بازرگان

مهدی بازرگان تبریزی [persian-alpha 2] (۱۲۸۶ در تهران – ۳۰ دی ۱۳۷۳ در زوریخ)[6] معروف به مهندس بازرگان سیاستمدار، عضو جبهه ملی ایران، مؤسس حزب نهضت آزادی ایران، استاد دانشگاه، پژوهشگر قرآن، نخست‌وزیر دولت موقت، نمایندهٔ نخستین دورهٔ مجلس شورای اسلامی بود. او نخستین دانشیار دانشگاه تهران بود و مدتی بعد استاد و به مدت ۶ سال رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران شد.[7]

مهدی بازرگان
نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی
مشغول به کار
۷ خرداد ۱۳۵۹  ۶ خرداد ۱۳۶۳
حوزه انتخاباتیتهران، ری و شمیران
اکثریت۱٬۴۴۷٬۳۱۶ (۶۷٫۸٪)
چهل و یکمین نخست‌وزیر ایران
مشغول به کار
۱۵ بهمن ۱۳۵۷[persian-alpha 1]  ۱۴ آبان ۱۳۵۸
رهبرسید روح‌الله خمینی
پس ازشاپور بختیار
پیش ازمحمدعلی رجایی
اطلاعات شخصی
زاده
مهدی بازرگان تبریزی[persian-alpha 2]

۱۰ شهریور ۱۲۸۶
تهران، ایران[3]
درگذشته۳۰ دی ۱۳۷۳ (۸۷ سال)
زوریخ، سوئیس[4]
آرامگاهقم، ایران
ملیتایرانی
حزب سیاسینهضت آزادی ایران (۱۳۷۳–۱۳۴۰)
دیگر عضویت‌های سیاسیجمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران (۱۳۶۹–۱۳۶۴)
گروه همنام (۱۳۶۳–۱۳۵۸)
جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر (۱۳۶۰–۱۳۵۶)
نهضت مقاومت ملی (۱۳۳۹–۱۳۳۲)
جبهه ملی ایران (۱۳۴۰–۱۳۲۸)
حزب ایران (۱۳۲۵–۱۳۲۰)
همسر(ان)ملک طباطبایی (ا. ۱۳۱۸–۱۳۷۳)
فرزندانزهرا
عبدالعلی
فتانه
فرشته
محمدنوید[5]
محل تحصیلدبیرستان ژرژ کلمانسو
دانشکده مرکزی پاریس
هیئت دولتدولت موقت بازرگان
دیناسلام (شیعه)
امضا
وبگاهوبگاه رسمی

بازرگان در ابتدا مخالف دخالت در سیاست بود اما با تشکیل دولت محمد مصدق وارد فعالیت سیاسی شد. او در ابتدا به عنوان معاون وزیر فرهنگ کابینه اول مصدق برگزیده شد و سپس مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت او را رئیس هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس انتخاب کرد. پس از سقوط دولت مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد، فعالیت‌های سیاسی بازرگان گسترش بیشتری یافت. مهدی بازرگان به همراه چهره‌هایی از جمله سید رضا زنجانی اقدام به تأسیس نهضت مقاومت ملی کردند[8][9] و در آن گروهی از طرفداران مصدق نظیر داریوش فروهر و سایر افراد همچون سید محمود طالقانی را برای مبارزهٔ سیاسی سازمان دادند.

پس از شکست نهضت مقاومت ملی، بازرگان به همراه الله‌یار صالح، باقر کاظمی، غلام‌حسین صدیقی و کریم سنجابی، از مؤسسان جبههٔ ملی دوم بود[8] و کمی بعد با تأیید محمد مصدق[persian-alpha 3] و با همراهی یدالله سحابی و سید محمود طالقانی اقدام به تأسیس حزب نهضت آزادی کرد. تشکیل نهضت آزادی به علت اختلافاتی بود که در جبههٔ ملی بین بازرگان و افرادی دیگر پیش آمده بود و مصدق نیز جانب بازرگان را گرفت.[10] سران وقت جبههٔ ملی با عضویت نهضت آزادی به عنوان یک حزب مخالفت کردند اما بازرگان و سحابی و طالقانی همچنان به صورت عضو منفرد در جبهه ملی ماندند و در کنگرهٔ جبهه ملی هم حضور داشتند. بعد از این که مصدق به مخالفت با سیاست‌های جبههٔ ملی برخاست و تصمیم گرفت آن را مجدداً سازمان‌دهی کند، چهار حزب نهضت آزادی، جامعهٔ سوسیالیست‌ها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران، جبهه ملی سوم را تحت رهبری مصدق تشکیل دادند، اما توسط ساواک سرکوب شدند و پس از آن نیز مصدق درگذشت.[11]

در آستانهٔ پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، بازرگان به عنوان نخست‌وزیر ایران و رئیس دولت موقت معرفی شد. دولت موقت همه‌پرسی جمهوری اسلامی و انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی را برگزار نمود. نه ماه بعد، پس از تصرف سفارت آمریکا، به دلیل اختلاف‌هایی که با سید روح‌الله خمینی و حزب جمهوری اسلامی به رهبری سید محمد بهشتی داشت،[12] به همراه دولت موقت، از نخست‌وزیری استعفا کرد. یکی از این اختلافات بر سر مسئلهٔ ولایت فقیه بود که بازرگان و اعضای دولت او با آن مخالف بودند و برای جلوگیری از تصویب آن، دولت بازرگان قصد انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی را نیز داشت؛[13] اکثریت قاطع مجلس در اختیار ائتلاف به فرمان بود و نهضت آزادی در آن انتخابات توفیق چندانی نیافته‌بود. اما سید روح‌الله خمینی در مقابل انحلال مجلس واکنش نشان داد و با آن مخالفت نمود.[14] اکثر وزرای دولت بازرگان را اعضای نهضت آزادی و جبههٔ ملی تشکیل می‌دادند و این موضوع نیز یکی دیگر از اختلافات بود.

در سال ۱۳۶۴ او برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت‌نام کرد که این اقدام او از جانب مردم حمایت شد، اما شورای نگهبان صلاحیت او را تأیید نکرد.[15]

بازرگان از معدود سیاست‌مدارانی بود که پس از آزادسازی خرمشهر، با ادامهٔ جنگ ایران و عراق مخالفت کرده بود. وی در سال ۱۳۶۷ در نامه‌ای به سید روح‌الله خمینی، یادآور شد که نهضت آزادی از سال‌ها پیش مخالف ادامهٔ جنگ بوده و سپس مشکلاتی که ادامهٔ جنگ به وجود آورده را ذکر کرده‌بود و ادامهٔ جنگ را عامل نابودی نامیده‌بود.[16]

بازرگان از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده فنی دانشگاه تهران بود.[17][18][19] در زمان نخست‌وزیری خود نیز با وجود مخالفت با ولایت فقیه، خواستار جدایی دین از دولت نبود. اما در سال‌های آخر عمر خود تغییر عقیده داد و از آن حمایت کرد.[20][21]

دوران کودکی و جوانی

مهدی بازرگان در جوانی

مهدی بازرگان در سال‌های انقلاب مشروطه، در خانواده‌ای مذهبی آذربایجانی به دنیا آمد. پدرش، عباس‌قلی آقا تجارتی تبریزی، پس از چندی در تهران مقیم شد و به عنوان یکی از تاجران سرشناس میان بازارهای تبریز و تهران مطرح گردید و در تهران به نام «حاج عباس‌قلی‌آقا بازرگانِ تبریزی» نام‌آور شد و در همین اثر، نام خانوادگیِ «بازرگانِ تبریزی» برای او رسمی شد که دگرگون‌شدهٔ همان نامِ «تجارتی تبریزی» بود. مهدی بازرگان تبریزی، تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رساند و سپس در سال ۱۳۰۷ در میان نخستین گروه محصلان ممتاز اعزامی دولت پهلوی قرار گرفت و با بورس شاهنشاهی راهی کشور فرانسه شد. او در مدرسه حرفه و فن شهر پاریس در رشتهٔ ترمودینامیک و نساجی تحصیل کرد و پس هفت سال در سال ۱۳۱۳ به ایران بازگشت. مهدی بازرگان جزو نخستین گروه از فارغ التحصیلانی است که در تاریخ ایران بورسیه‌ی تحصیلی دریافت کرده‌است.[22]

نخست‌وزیری محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد

نهضت ملی‌شدن نفت

دربار

محمدرضا پهلوی
ثریا اسفندیاری

نخست‌وزیران

احمد قوام
محمد ساعد
حاجیعلی رزم‌آرا
حسین علاء
محمد مصدق
فضل‌الله زاهدی

چهره‌های مهم

محمد مصدق
سید ابوالقاسم کاشانی
غلامحسین صدیقی
اصغر پارسا
مظفر بقایی
مجتبی نواب صفوی
کریم سنجابی
علی شایگان
حسین مکی
عباس خلیلی
اللهیار صالح
سرتیپ افشارطوس
حسین فاطمی
احمد زیرک‌زاده

کاترین لمبتون
خلیل ملکی
اسدالله رشیدیان
اسکندر آزموده
شعبان جعفری
نعمت‌الله نصیری
شاپور ریپورتر
کرمیت روزولت
نورمن شوارتسکف
سیدضیاءالدین طباطبائی

احزاب و گروه‌ها

سیا
ام آی ۶
جبهه ملی ایران
حزب پان ایرانیست
حزب توده ایران
حزب ملت ایران
حزب ایران
جمعیت آزادی مردم ایران
حزب سومکا
حزب دموکرات
فدائیان اسلام
شرکت نفت ایران و انگلیس

وقایع مهم

صنعت نفت ایران
ایران جنگ جهانی دوم
کمیسیون مخصوص نفت
ملی شدن صنعت نفت
قرارداد دارسی
قرارداد ۱۹۳۳
قرارداد گس-گلشائیان
قرارداد کنسرسیوم
قیام ۳۰ تیر
توطئه قتل مصدق، ۱۳۳۱
همه‌پرسی انحلال مجلس شورای ملی (۱۳۳۲)
کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲
کودتای ۲۸ مرداد

با روی کار آمدن محمد مصدق، وی کریم سنجابی را به عنوان وزیر فرهنگ انتخاب کرد. بعد از این که سنجابی، بازرگان را به عنوان معاون خود معرفی کرد، فعالیت سیاسی بازرگان شروع شد.[23] اما معاونت وزارت فرهنگ برای بازرگان زیاد طول نکشید و کمی بعد مصدق، او را به عنوان رئیس هیئت مدیره خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس به آبادان فرستاد تا این تأسیسات را در کنترل بگیرد. بازرگان تا مدتی در این سمت بود اما بعد از مدتی به دلیل اختلافاتی که با حسین مکی داشت، استعفا داد.[24] وی پس از استعفا از ریاست هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس، ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران را بر عهده گرفت و و موفق شد نخستین شبکه لوله‌کشی آب را در تهران احداث کند.[25]

پس از این که کودتای ۲۸ مرداد پیش‌آمد و دولت مصدق، سقوط کرد، مهدی بازرگان به همراه شاپور بختیار و سید رضا زنجانی اولین افرادی بودند که به مخالفت با آن پرداختند و اقدام به تأسیس نهضت مقاومت ملی کردند. شاپور بختیار در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی ایران در پاسخ به سؤالی دربارهٔ نهضت مقاومت ملی گفت:

بنده گمان می‌کنم که با مهندس بازرگان و مرحوم آیت‌الله زنجانی که فوت کرده، سه نفر اول بودیم… آقای بازرگان به من تلفن کرد که من می‌آیم به منزل شما و می‌رویم خیابان فرهنگ… رفتیم منزل آیت لله زنجانی. گفتم من یک دفعه ایشان را در اتاق دکتر مصدق دیدم. گفت خودشه. پایه نهضت مقاومت ملی در آن جا ریخته شد

 شاپور بختیار، مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران[9]

اما حسین شاه حسینی تأسیس نهضت مقاومت ملی توسط بختیار و بازرگان را رد کرده‌است. او در روایت خود از نهضت مقاومت ملی می‌گوید که بازرگان تا مدت‌ها بعد از کودتا با مجموعه نهضت مقاومت ملی همکاری نمی‌کرده زیرا به عنوان رئیس شرکت آب و فاضلاب تهران فعالیت می‌کرد و عضویتش نیز به پیشنهاد طریق ناصر صدرالحفاظی مطرح گردید.[26][27] و نیز درباه بختیار می‌گوید که او بعدها به نهضت مقاومت پیوست.[28]

جبهه ملی و نهضت آزادی

بازرگان در سال ۱۳۳۴ و در پی شناسایی چاپخانه مخفی نهضت مقاومت ملی توسط فرمانداری نظامی تهران، همراه چندی دیگر از سران نهضت دستگیر شد و به زندان افتاد. مهندس بازرگان از هیئت مؤسسین جبهه ملی دوم بود. جبهه ملی دوم در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۹ توسط یک هیئت مؤسس ۳۵ نفری شامل سید باقر کاظمی، اللهیار صالح، غلامحسین صدیقی، دکتر کریم سنجابی، دکتر سجادی، دکتر مهدی آذر، اصغر پارسا، ادیب برومند، مهدی بازرگان، کاظم حسیبی، احمد زیرک‌زاده و محمود طالقانی تشکیل شد و روز سی‌ام تیرماه ۱۳۳۹ اعلامیه تشکیل جبهه ملی دوم (جبهه ملی ایران) به‌طور گسترده انتشار یافت. مهندس بازرگان در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی نیز از سوی اعضای کنگره به همراه طالقانی به صورت منفرد (به دلیل عدم تصویب عضویت نهضت آزادی) به سِمَت عضو شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب شدند. در این دوره بازرگان و نزدیکان او در جبهه ملی موفق به دست یابی به خواسته‌های خود نبودند و شرایط جبهه ملی به‌طوری شده بود که احزاب مختلف در تصمیمات جبهه ملی دخیل نبودند. این اختلافات باعث شد تا بازرگان تصمیم گرفت مستقل از جبهه ملی عمل کند. وی در سال ۱۳۴۰ به همراه محمود طالقانی و یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را پایه‌گذاری کرد. محمد مصدق در پاسخ به بازرگان دربارهٔ تأسیس نهضت آزادی در یک نامه نوشت:

آقای مهندس مهدی بازرگان قربانت شوم. مرقومه محترم، مورخ ۲۱ جاری، مبشر تشکیل جمعیتی به نام نهضت آزادی ایران، عز وصول ارزانی بخشید و موجب امتنان و خوش‌وقتی گردید. تبریکات صمیمانه خود را تقدیم می‌دارم و تردید ندارم که این جمعیت تحت رهبری شخص شخیص جناب‌عالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملکت خواهد شد و بنده توفیق جناب‌عالی و همکاران محترمتان را در این راه از خداوند مسئلت دارم.

 امضا: دکتر محمد مصدق، [29]

مصدق بعدها دربارهٔ جدا شدن نهضت آزادی از جبهه ملی در یک نامه، علت آن را عملکرد اشتباه جبهه ملی و تلاش برای غالب کردن یک حزب بر جبهه ملی دانست و نوشت:

جبهه را به صورتی درآوردند که قادر به هیچ عملی نیست و این انشعابی که به وقوع پیوست (نهضت آزادی) و سبب گردید عده‌ای تحت تعقیب قرار گرفتند، نتیجه عملیات جبهه است. چنانچه نسبت به احزاب به یک طریق عمل می‌کردند و از هر حزبی یک نماینده می‌پذیرفتند، حزب مزبور (نهضت آزادی) هم یک نماینده می‌فرستاد و این اختلافات روی نمی‌داد

 امضا: دکتر محمد مصدق، [30]

در سوم بهمن ۱۳۴۱ نهضت آزادی اقدام به انتشار اعلامیه‌ای در اعتراض به انقلاب سفید نمود که با واکنش تند حکومت همراه شد و باعث دستگیری سران نهضت و عده دیگری از فعالان نهضت شد. محاکمه بازرگان و سران و فعالان نهضت آزادی در سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور، ضدیت با سلطنت مشروطه و اهانت‌های گستاخانه به مقام شامخ سلطنت در دادگاه نظامی برگزار شد. این دادگاه پس از ۳۱ جلسه رای به محکومیت متهمان داد و اکثر افراد به حبس‌های طولانی مدت محکوم شدند. بازرگان نیز به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او پس از دوره کوتاهی در زندان قصر به زندان برازجان در استان بوشهر تبعید شد و در سال ۱۳۴۶، پس از پنج سال زندان و تبعید آزاد شد و فعالیت‌های علمی، مذهبی و اجتماعی خود را از سر گرفت.

مصدق در سال ۱۳۴۴ در نامه‌ای به عبدالعلی بازرگان (فرزند مهدی بازرگان) راجع به بازرگان نوشت:

دیگر عرضی ندارم، مگر این که بخواهم سلام و ارادت خالصانه‌ام را خدمت پدر بزرگوار تقدیم فرمایید. الحق که در راه خدمت به وطن رنج بسیار کشیده‌اند و صدمات ناگواری را تحمل فرموده‌اند. توفیق و سعادت آن یگانه مرد وطن‌پرست و دوستان وفادارشان رااز خداوند مسئلت دارم.

 امضا: دکتر محمد مصدق، [31]

انقلاب ۱۳۵۷

انقلاب ۱۳۵۷ ایران

پیش‌زمینه و علل
شعارها
نام‌ها
روابط خمینی و آمریکا






مهندس بازرگان در این دوران در تشکیل کمیسیون ایرانی دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی نقش مؤثری ایفا کرد. طبق سخنان کریم سنجابی[32] و نیز شاپور بختیار،[33] نامه به شاه که توسط جبهه ملی با امضای سنجابی، بختیار و داریوش فروهر منتشر شد، توسط مهدی بازرگان نوشته شده بود.

متن مربوطه در ویکی‌نبشته: نامه ۳ امضایی (سنجابی، بختیار و فروهر)

وی در جریان انقلاب ۱۳۵۷ تلاش زیادی برای تغییر حکومت به صورتی آرام و با همه‌پرسی داشت و حتی شاپور بختیار از طریق وی (به علت سابقه آشنایی در جبهه ملی) و عباس امیرانتظام حاضر به نوشتن استعفانامه شد[34] و متن آن به تأیید بهشتی و طالقانی رسید و قرار شد که شخصاً با سید روح‌الله خمینی دیدار کند، اما در نهایت قضیه بی‌نتیجه ماند.[35][36] شاپور بختیار در یک مصاحبه و هم‌چنین در کتاب خاطرات خود (یک‌رنگی) یادآور شد که در روزهای انقلاب در منزل علی‌اکبر سیاسی با بازرگان دیدار کرده‌است.

دولت موقت

با پیروزی انقلاب، سید روح‌الله خمینی حکم نخست‌وزیری دولت موقت را به نام بازرگان صادر کرد. اما این دو با هم اختلاف‌هایی داشتند. اولین اختلاف دولت موقت، سر مسئلهٔ همه‌پرسی بود. ابتدا دولت موقت مطرح کرد که جمهوری دموکراتیک باید به رفراندوم گذاشته شود. بعد از این که با این حرکت، مخالفت‌هایی صورت گرفت، بازرگان آن را تصحیح کرد و از عنوان جمهوری دموکراتیک اسلامی حمایت کرد. اما سید روح‌الله خمینی اظهار داشت: فقط «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم[37]

روی جلد مجله امید ایران در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۵۸: بازرگان «رای آری به جمهوری اسلامی» را در صندوق می‌اندازد، در حالی که در اندیشه «جمهوری دموکراتیک» است.[38]

اکثر وزرای دولت بازرگان را اعضای جبهه ملی ایران و نهضت آزادی ایران تشکیل می‌دادند. از جبهه ملی، افرادی نظیر کریم سنجابی، داریوش فروهر، حسین شاه‌حسینی و غیره در کابینه او حضور داشتند.

در حالی که همفکران نضت آزادی در مجلس خبرگان قانون اساسی در اقلیت بودند، دولت موقت، برای جلوگیری از تصویب لایحهٔ ولایت فقیه، طرح انحلال مجلس را ارائه داد، اما با واکنش شدید سید روح‌الله خمینی مواجه شد.

قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بوده و آن مسائل. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ همه این آقایانی که، آقای بازرگان و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید اصلش که می‌خواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسئله، کنار رفتند

 روح‌الله خمینی، [14]

محسن رضایی، از فرماندهان سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد انتخاب بازرگان اظهار می‌دارد:[39]

اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمی‌گذاشت شاید انقلاب به ثمر نمی‌رسید، بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند.

کابینه بازرگان

استعفا

در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ و درست یک روز بعد از آنکه دانشجویان پیرو خط امام، سفارت آمریکا در تهران را تصرف کردند و دیپلمات‌ها و کارکنان را گروگان گرفتند، دولت موقت با نخست‌وزیری مهدی بازرگان استعفا کرد. دولت موقت پیش از گروگانگیری هم با نزدیکان سید روح‌الله خمینی و حزب جمهوری اسلامی اختلاف نظر داشت. در ۲۶ فروردین ۵۸ کریم سنجابی، در اعتراض به «حکومت‌هایی که در حکومت به وجود آمده» از وزارت خارجه استعفا داد. به ادعای هاشم صباغیان، وزیر کشور در دولت موقت، این دولت سه بار تقاضای استعفا کرده‌بود که استعفاهای قبلی با مخالفت سیدروح‌الله خمینی مواجه شد.

مهدی بازرگان در استعفانامهٔ دولت موقت نوشت: «پیرو توضیحات مکرر و نظر به اینکه دخالت‌ها، مزاحمت‌ها، مخالفت‌ها و اختلاف نظرها، انجام وظایف محوله و ادامه مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیرممکن ساخته و در شرایط تاریخی حساس حاضر، نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیریت میسر نمی‌باشد، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم می‌دارد.»

فردای استعفای دولت موقت، سید روح‌الله خمینی در حکمی گفت «با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت» آقای بازرگان استعفای او را قبول می‌کند. او شورای انقلاب را مأمور اداره کشور کرد و از این شورا خواست مقدمات لازم را برای همه‌پرسی قانون اساسی، انتخابات مجلس و تعیین رئیس‌جمهور انجام دهد.[40][41]

وی در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» دلیل اصلی استعفایش را دخالت‌های روحانیون در امور مملکت داری و سیاسی بیان می‌کند و درست شبِ قبل از گروگانگیری سفارت آمریکا استعفای خود را اعلام می‌نماید و گویا در کتاب یادشده عنوان می‌نماید استعفایش بخاطر حمله به سفارت نبوده‌است و حتی سه ماه قبل از استعفای نهایی، سران کشور از این تصمیم آگاه بوده‌اند.

دیگر فعالیت‌های سیاسی

بازرگان پس از استعفا و کمتر از یک ماه پس از واقعهٔ گروگان‌گیری و برای آنکه غائله فروکش کند، در نامه‌ای از محمدرضا پهلوی خواست داوطلبانه به ایران بازگردد تا گروگان‌ها آزاد شوند.[42]


رد صلاحیت وی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۶۴ منجر به آن شد که برخی روحانیون انتخابات را تحریم کردند.[43]

همچنین در نتیجهٔ فشارهای مختلف و بازداشت مکرر اعضای نهضت آزادی ایران، فعالیت‌های نهضت آزادی که وی یکی از مؤسسان آن بود، تا حدود زیادی محدود گردید. نهضت آزادی در دوران جنگ ایران و عراق، مخالفت خود را با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اعلام کرد که این امر بر فشارها افزود.[44][45]

مسعود بهنود در کتاب ۲۷۵ روز بازرگان از زاویه خاصی به ۲۷۵ روز دولت موقت بازرگان می‌نگرد و ۱۴ روایت مختلف از موضوع، و همچنین نقش عباس امیرانتظام را بیان می‌کند.

درگذشت

مهدی بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳ در ضمن سفر درمانی، در زوریخ درگذشت و بعد از انتقال پیکر او به تهران و تشییع از مقابل حسینیهٔ ارشاد، در قم دفن شد. بنا به وصیت بازرگان، پیکرش در مقبرهٔ بیات در نزدیکی حرم فاطمهٔ معصومه و در کنار والدین و برخی از اقوامش به خاک سپرده شد.[46] سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پی درگذشت مهدی بازرگان پیام تسلیت صادر کرد.[47]

پس از درگذشت وی، بنیاد فرهنگی مهدی بازرگان، متولی امور مربوط به آثار و افکار او است. از مهندس بازرگان ۱۰۵ عنوان کتاب منتشر شده‌است.[48]

اندیشه بازرگان

به ادعای صادق زیباکلام، مهندس بازرگان معمار اصلی جریان اسلام‌گرایی مدرن در ایران بود.[49]

تحصیل بازرگان در فرانسه تاثیر زیادی در اندیشه او گذاشت. حضور در محافل مذهبی فرانسه او را به این نتیجه رساند که مذهب و تجدد منافاتی با یکدیگر ندارند. بازرگان در کتاب مدافعات می‌نویسد زمانی که با هم‌قطارانش به کلیسای نوتردام می‌رفتند و انسان‌های «شیک و فرنگی» را در حال ذکر و رکوع می‌دیدند، همگی از «نماز خواندن» فرنگی‌ها متعجب می‌شدند. بازرگان در کتاب دین و تمدن درباره پیشرفت غرب می‌نویسد: «محرک اصلی این تمدن چیزی جز خدا و دین نمی‌توانست باشد» اما این سؤال پیش می‌آمد که اگر دین علت‌العلل پیشرفت اروپایی‌ها بود، چرا دین در جوامع دیندارتری مانند ایران و پاکستان باعث پیشرفت نشده بود؟ پاسخ بازرگان به این مساله، تعین بخش رویکرد تفسیری بعدی او در خوانش و تفسیر متون مقدس بود.

علت پیشرو بودن دین در جوامع اروپایی از منظر بازرگان، کنار زدن تفاسیر سنتی و برخورد قشری با متون مقدس بود. راه حل بازرگان برای انسداد پیشرفت در جوامع عقب مانده کنار گذاشتن تفاسیر سنتی و قشری بود.

تصور بازرگان از «تفسیر مدرن» و ضد قشری‌گری متون مقدس تحت تأثیر استاد دوران نوجوانی‌اش ابوالحسن فروغی بود. در واقع او تفسیر مدرن از متون مقدس را همخوان کردن تفکرات دینی با دستاوردهای علوم مدرن می‌دانست. کتاب‌هایی مانند «عشق و پرستش»، «ترمودینامیک در زندگی» و «توحید، طبیعت، تکامل» حاصل تلاش مهندس بازرگان برای تفسیر پوزیتیویستی متون معتقدات دینی بودند.

منتقدان بازرگان البته چنین برداشتی از «تفسیر مدرن» را غیر فلسفی می‌دانند و معتقدند او به مساله روش‌شناسی در علوم اعتقادی نداشت. بازرگان می‌نویسد: «علوم تجربی و طبیعی جملگی ابطال‌پذیرند و با انقلاب‌های علمی و تغییرات پارادایمی در محدوده علوم زیر و زبر می‌شوند. ابتناء اعتبار گزاره‌های دینی به علوم تجربی با تغییرات پاراردایمی و ابطال نظریات علمی به راحتی زیر سؤال می‌رود.» نمونه چنین جملاتی از نگاه منتقدان نادیده گرفتن مبانی روش شناختی علم و بی توجهی به فلسفه علم بوده است.[50]

مقصود فراستخواه می‌نویسد: «آرای بازرگان به روشنی نشان می‌دهد که او در عالم معرفت، یک لیبرال نبود، حقیقت نهایی را موضوع بحث انسانی نمی‌دانست و به استقلال ذهنی و آزادی فرد انسانی در ساحت معرفت شناسی قائل نبود. بلکه خدا را به مثابه حقیقتی نهایی و مستقل از ذهن بشر باور داشت که از بیرون خودخواهی و خودبینی آدمی را کنترل می‌کند.[51]

لیبرالیسم معرفتی مبتنی بر خود بنیادی فاهمه بشری است که مبتنی بر استقلال، آزادی و سعادت فردی سوژه‌ی انسانی است. بازرگان در مجموعه آثارش می‌نویسد «خطرناک‌ترین آفت بشریت خودپرستی است و سعادت بدون خداپرستی میسر نشده و نخواهد شد.» به لحاظ فلسفی چنین ایده هایی با الهیات مدرن و لیبرالیستی همخوانی ندارد و خوانش متون دینی همچنان سنتی باقی می‌ماند و با ردایی از تفاسیر پوزیتیویستی-مکانیکی پوشانده می‌شود. [52]

آثار

کتاب‌ها

کتاب‌های چاپ شده از مهدی بازرگان:[53]

نگارخانه

یادداشت‌ها

  1. مورد منازعه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
  2. نام درست او، «مهدی بازرگان تبریزی» بوده‌است. پدرش «عباس‌قلی‌آقا تبریزی» نام داشت که پس از مهاجرت به تهران، چون حرفه‌اش تجارت بود، به «بازرگانِ تبریزی» معروف شد و «بازرگانِ تبریزی» نام خانوادگیِ او شد. در نتیجه رسماً «عباس‌قلی‌آقا بازرگان تبریزی» نامیده می‌شد. رجوع شود به: یوسفی اشکوری، سیری در زندگی و افکار و آثار مهندس بازرگان؛ برزین، زندگی سیاسی بازرگان
  3. مهدی بازرگان در یک نامه تأسیس نهضت آزادی را به اطلاع محمد مصدق رساند (متن نامه در کتاب مدافعات آمده) و مصدق در جواب از این کار او تشکر کرد (متن نامه مصدق به بازرگان به همراه تصویر اصل نامه در کتاب نامه‌های دکتر مصدق آمده)

پانویس

  1. «وزیر خارجه استعفا داد». اطلاعات: ۱. ۲۶ فروردین ۱۳۵۸.
  2. «ابراهیم یزدی جانشین وزیر خارجه شد». اطلاعات: ۴. ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸.
  3. حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام.
  4. حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام.
  5. «همسر مهدی بازرگان: ناسزاگویان ابراز ندامت کردند». مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی انتخاب. ۱ بهمن ۱۳۹۰. دریافت‌شده در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۴.
  6. حداد عادل، دانشنامه جهان اسلام.
  7. بی‌بی‌سی
  8. کاتوزیان، همایون. مصدق و نبرد قدرت. - ترجمه احمد تدین
  9. Iranian Oral History Project. «Shapour Bakhtiar». Harvard University.
  10. مصدق، محمد. نامه‌های دکتر مصدق. - گردآوری محمد ترکمان - نامه مصدق به هیئت اجرایی سازمان‌های اروپایی جبهه ملی (3 فروردین 1343)
  11. «نهضت آزادی» تشکل «دموکرات مسلمان» ایران و پنج دهه کوشش سیاسی، نوشته همایون کاتوزیان
  12. کاتوزیان، همایون. مصدق و نبرد قدرت. - ترجمه احمد تدین
  13. «چه کسانی مخالف اصل «ولایت فقیه» در قانون اساسی بودند؟». mashreghnews. ۱۱ مرداد ۱۳۹۴.
  14. خمینی، روح‌الله. صحیفه امام، جلد چهارده. - صفحه 438
  15. یوسفی اشکوری، حسین (۱۳۷۹). در تکاپوی آزادی، جلد دوم. شرکت سهامی انتشارات قلم.
  16. «نامه محرمانه بازرگان به امام خمینی/ 1367». parsine.com - کد خبر: ۱۸۹۸۰۶. تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۳. دریافت‌شده در ۲۹ دی ۱۳۹۴. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  17. ۱ در یوتیوب
  18. ۲ در یوتیوب
  19. ۳ در یوتیوب
  20. سخن رانی خدا و آخرت، تنها هدف بعثت انبیاء
  21. بازرگان، مهدی. بعثت و آفات رسالت. بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان.
  22. بر گرفته از کهن دیارا، فرح پهلوی
  23. سنجابی، کریم. امیدها و ناامیدی‌ها.
  24. مصاحبه با عزت‌الله سحابی در مستند نقشی به یاد
  25. مصاحبه عزت‌الله سحابی با مستند نقشی به یاد
    • هفتاد سال پایداری- نشر چاپخش - به کوشش امیر طیرانی - ۱۳۹۴ 213ص
  26. تداوم حیات سیاسی در اختناق - وحید میرزاده-انتشارات سلک- ص89 الی117 -سال نشر 1383
  27. یوسفی اشکوری، حسین. در تکاپوی آزادی، جلد اول. - متن مصاحبه حسین شاه حسینی در صفحه 199 این کتاب، و نیز در: ایران فردا، شماره 20، صفحه 30
  28. مصدق، محمد. نامه‌های دکتر مصدق. - گردآوری محمد ترکمان، تصویر اصل این نامه در انتهای کتاب نیز ضمیمه شده‌است
  29. مصدق، محمد. نامه‌های دکتر مصدق. - گردآوری محمد ترکمان، صفحه 318
  30. مصدق، محمد. نامه‌های دکتر مصدق. - گردآوری محمد ترکمان، جلد اول، نامهٔ شمارهٔ 482، در پایان کتاب اصل تصویر نامه نیز ضمیمه شده‌است
  31. سنجابی، کریم. امیدها و ناامیدی‌ها.
  32. مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران (دانشگاه هاروارد)، جلسه دوم مصاحبه
  33. امیرانتظام، عباس (۱۳۸۱). آن سوی اتهام. نشر نی. ص. ۲۲.
  34. یزدی، ابراهیم - آخرین تلاشها در آخرین روزها - انتشارات قلم
  35. یکرنگی - خاطرات شاپور بختیار در گفتگو با مهشید جهانشاهی - پاریس
  36. «روند برگزاری رفراندوم نظام جمهوری اسلامی». مرکز اسناد انقلاب اسلامی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۵.
  37. «ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۱ مارس ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۱.
  38. «وبگاه تاریخ ایران». دریافت‌شده در ۲۶ دسامبر ۲۰۱۲.
  39. «حکم اداره امور کشور به شورای انقلاب و قبول استعفای آقای بازرگان». سایت جامع امام خمینی.
  40. فرزین منصوری (۱۳ مه ۲۰۱۶–۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵). «استعفاهای تاریخی در جمهوری اسلامی». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۱۳ مه ۲۰۱۶. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  41. عصر ایران - پیشنهاد عجیب بازرگان به شاه برای حل مشکل گروگان‌های آمریکایی
  42. . کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی، (امید و دلواپسی) خاطرات سال ۱۳۶۴ صفحه ۲۳۵ و ۲۳۶
  43. خاطرات رفسنجانی ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۹
  44. انقلاب ایران در دو حرکت - مهدی بازرگان - نهضت آزادی - ۱۳۶۲
  45. «بازرگان در آخرین روزهای حیات». تاریخ ایرانی. ۱ بهمن ۱۳۸۹.
  46. Khamenei.ir (۱۹۹۵-۰۱-۲۵). «پیام تسلیت در پی درگذشت مهندس بازرگان». farsi.khamenei.ir. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  47. «فهرست آثار بازرگان - وبگاه رسمی مهندس مهدی بازرگان». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ مارس ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۸.
  48. زیباکلام، صادق (۱۳۹۴). غرب چگونه غرب شد. تهران: روزنه. صص. ۳۷.
  49. «مهدی بازرگان کیست؟ نیای محافظه کار اصلاحات». پایگاه تحلیل خبری رویداد 24.
  50. «سیاست لیبرال منش و الهیات راست کیش». انسان ایرانی. بایگانی‌شده از اصلی در ۴ اوت ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۸ سپتامبر ۲۰۱۹.
  51. «مهدی بازرگان کیست؟ نیای محافظه کار اصلاحات». پایگاه تحلیل خبری رویداد 24.
  52. «فهرست آثار مهندس بازرگان که تاکنون در قالب مجموعه‌های آثار چاپ شده‌است». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ سپتامبر ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۲۱ اوت ۲۰۰۹.

منابع

  • غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، شابک ۹۶۴-۳۱۷-۴۶۹-۷
  • علیرضا احمدیان، بازرگان، قهرمان ملی، ۱۳۸۳.
  • علیرضا احمدیان، مکتب تربیتی دفاع مقدس، الگویی برای همه تاریخ، ۱۳۸۳.
  • Jahanbakhsh, Forough (2011). "Bāzargān, Mahdī". In Fleet, Kate; Krämer, Gudrun; Matringe, Denis; Nawas, John; Rowson, Everett. Encyclopaedia of Islam, THREE. Brill Online. ISSN 1873-9830.

پیوند به بیرون

سِمَت‌های علمی
پیشین:
غلام‌حسین رهنما
رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران
۱۳۲۴ – ۱۳۳۰
پسین:
عبدالحسین خلیلی
مناصب سیاسی
پیشین:
اسدالله آل بویه
معاون وزیر فرهنگ
۱۳۳۰
پسین:
ابوالقاسم فیوضات
پیشین:
شاپور بختیار
نخست‌وزیر ایران
۱۳۵۷ – ۱۳۵۸
بدون متصدی
تصدی بعدی توسط:
محمدعلی رجایی
رئیس حکومت ایران
به عنوان نخست‌وزیر ایران

۱۳۵۷ – ۱۳۵۸
پسین:
سید محمد بهشتی
به عنوان رئیس شورای انقلاب اسلامی
پیشین:
کریم سنجابی
وزیر امور خارجه
سرپرست

۱۳۵۸
پسین:
ابراهیم یزدی
مناصب احزاب سیاسی
عنوان جدید دبیرکل نهضت آزادی ایران
۱۳۴۰ – ۱۳۷۳
پسین:
ابراهیم یزدی
رئیس جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر
۱۳۵۶ – ۱۳۵۷
پسین:
علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.