ولاشان

وَلاشان یکی از محله های شهر اصفهان در استان اصفهان در مرکز ایران است. جمعیت این محل ۷۰۰۰ نفر (برآورد ۱۳۸۹خورشیدی) و در ۱۵ کیلومتری جنوب غربی مرکز شهر اصفهان واقع شده‌ که به چهار قسمت لورک،گار نخود،کرتمان و محله تاریخی سیبه تقسیم می‌شود.

ولاشان
تصویری از ولاشان
تصویری از ولاشان
اطلاعات کلی
کشور ایران
استاناصفهان
نام محلیولاشان
نام‌های قدیمیبلاشگرد-ولاش آباد-بلاشان
سال بنیاداشکانیان
مردم
جمعیت۷۰۰۰ نفر
اطلاعات روستایی
پیش‌شمارهٔ تلفن۰۳۱

موقعیت جغرافیایی

ولاشان در ۱۵ کیلومتری جنوب غربی مرکز شهر اصفهان در مجاورت شهر درچه در دشتی مسطح واقع شده که با شیب ملایم یک در صدی نزدیک به زاینده رود منتهی می‌شود. این روستا با ارتفاع۱۶۰۴متر از سطح دریا و طول جغرافیائی ۵۱درجه و۳۲ دقیقه شرقی و عرض جغرافیائی ۳۲ درجه و۳۷ دقیقه شمالی، با تهران ۴۸ ثانیه اختلاف زمان دارد ولاشان با۱/۱۲ کیلومتر مربع مساحت از، صحراولاشان، لورک، گارنخود، شکل گرفته که از این محله در حال حاضر بیش از هفت هزار نفر جمعیت دارد و از غرب و جنوب غرب با دو شهر زازران و قهدریجان از توابع شهرستان فلاورجان همسایه است.

جمعیت

در سر شماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ ولاشان ۷۰۰۰ نفر جمعیت داشت.

کشاورزی

این محل در مجاورت شهر درچه در کنار جلگه زاینده رود است و زمین های حاصلخیزی دارد.عمده محصولات کشاورزی این محل شامل برنج،گندم،سیب زمینی و پیاز میباشد. برنج این محل از نظر کیفی در رده اعلا ترین برنج های ایرانی است.

مشاهیر

  • میرزا علی آقا ترکیان، معروف به نیم تاج از اساتید آواز و موسیقی
  • محمد تقی سعیدی از اساتید موسیقی سنتی ایران

مرتضی امینی صاحب دیوان اشعار امینی ولاشانی

  • سیامک کوروشی بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال
  • دکتر بهرام امینی اولین عضو ولاشانی تاریخ شورای اسلامی شهر درچه

کبوتر خانه ولاشان

کبوترخانه ولاشان از آثار باستانی استان اصفهان

در دوره صفوی در اصفهان در حدود ۳۰۰۰ برج کبوترخانه وجود داشته‌است. در تصاویر به جای مانده از کوه آتشگاه هرستان در دوران قاجار برج‌های کبوترخانه به فاصله اندک ملاحظه می‌شود که اکنون اثری از آن‌ها موجود نیست بنابراین در دوران صفوی شاید چیزی حدود ۱۸ میلیون لانه کبوتر با احتساب ظرفیت میانگین ۶۰۰۰ کبوتر برای هر کدام از برج‌ها می‌توان محاسبه کرد، برج‌هایی که امروز پایگاه معتادان و بزهکاران شده‌است. برج‌های کبوترخانه خمینی شهر که فعلاً وجود دارند بیش از ۲۵ عدد نمی‌باشند که عمدتاً در منطقه ولاشان وجود داشته و ظرفیت آن‌ها از هزار تا هزار و پانصد متفاوت است و از نظر مهندسی و معماری به عنوان شاهکار مهندسی ولاشان می‌توان در نظر گرفت. در گذشته در ولاشان بوده که هر کس قصد داشت تشکیل زندگی بدهد موظف بود با اهالی روستا به صورت دسته جمعی سالی یک برج کبوترخانه احداث نماید. فضولات حاوی قادیر قابل توجهی نیتروژن شیمیایی و آلی و دارای اکسیدهای فسفر و پتاسیم کبوتران در مزارع کشاورزی ماربین بین کشاورزان خرید و فروش می‌شد. این فضولات باعث می‌شد تا بهترین محصولات کشاورزی از سیفیجات و سبزیجات گرفته تا خربزه و گلابی و به و سیب و حبوبات و گندم تولید شود.

ویژگی برج کبوترخانه در ولاشان شکل سازه‌ای آن است که محیطی خنک در تابستان و گرم در زمستان را برای کبوترها ایجاد می‌کرد. ضخامت دیوارها به صورت مخروطی طراحی شده که در هنگام زلزله تا حد امکان مرکزش ثقل برج در تزار پایین‌تری قرار داشته و از حساسیت آن تا اندازه‌ای کاسته شود و طراحی سازه‌ای ان به گونه‌ای است که حداکثر تعداد لانه و ظرفیت را برای کبوتران به برج می‌دهد. وجود یک دیافراگم در میانه برج باعث می‌شود تا ایستایی برج نیز افزایش یابد. به علاوه همین امر و شکل مقاوم خارجی برج در مقابل نیروی باد باعث می‌شود تا در هنگام پرواز ناگهانی دسته‌ای از کبوتران از فراز برج هم‌زمان با مشاهده نزدیک شدن پرندگان شکاری به آن و ایجاد رزونانس (امواج تشدیدگر) ناشی از پرواز دسته جمعی تخریب نشده و مقاومت کافی در مقابل این امواج مخرب را داشته باشد. در گذشته کشاورزان ظرفی حاوی شیر در کنار برج قرار می‌دادند که در میان حاقه‌هایی از آهک بود. هنگامی که مار به قصد خوردن شیر، پوست بدنش به آهک آغشته می‌شده که همین باعث مسمومیت و مرگ مار می‌گردید. برخی از برجهای کبوترخانه مثل برج دستگرد دارای نوار گچی به ساختمان برج یود نا مار نتواند از دیوار برج به داخل لانه کبوتران نفوذ کند. در ولاشان رسم بود که چون می‌دانستند مار عاشق خوردن ماست است، سفالهایی با دهانه باریک را از ماست پر می‌کردند و در کف برج دفن می‌کردند. پس از ورور مار به داخل برج، مار به داخل کوزه رفته و از ماست می‌خورد ولی در مراجعت دیگر قادر به خروج از کوزه نبود چون پس از خوردن ماست، بدن او افزایش حجم پیدا کرده و با این ترفند مار به تله افتاده و هلاک می‌شد.[1][2][3]

تاریخ ولاشان

بررسی معنی کلمه ولاشان و مشتقات آن: متن زیر متنی است که پرویز اذکایی در بررسی کلمه ولاشگرد و مشتقات آن به‌طور کاملی تحقیق و تتبع کرده‌است. این متن نشان می‌دهد که کلمه «بلاش» و «ولاش» دارای ریشه بسیار تاریخی بوده و کلمات فوق همراه با پسوندها و پیشوندهای مختلف در نقاط مختلف ایران روی دیه‌ها و شهرها و… گذاشته شده‌است. مثلاً پسوند «گرد» یا «جرد» را شما بارها شنیده‌اید علی‌الخصوص شهر «دستگرد» که اطراف اصفهان چند تای آن وجود دارد. یا پسوند «ان» که می‌تواند به اسامی اضافه شود. متن زیر تحقیق نام جاهایی به نام «ولاشگرد» است. با مطالعه آن متوجه می‌شوید که ولاشان که اتفاقاً در این متن نیز نامی از آن برده شده‌است از مشتقات همین کلمه ولاش=بلاش است. بَلاشْگِرد (یا بَلاشْجِرد)، ? نام مکانهای مختلف منتسب به بلاش. بلاش نام پارتی است که معنای آن چندان روشن نیست، شاید وجهی از مفهوم «بالا، بَرز و والا» در آن نهفته باشد؛ اما وجوه لفظی آن بسیار است، از آن جمله، در پهلوی: «ولخش» • Valaxs؛ لاتین: «ولوگس» Vologes; Vala؛ دَری: «گولاش» • s¦یونانی: «بولوگس» Bologes؛ ارمنی: «ولارش» • rs Vala؛ و صورت قدیمیتر: ولگش • Valgas که بر روی سکه¦ Gula؛ فارسی: «ولاش» s ¦های پارتی (اشکانی) دیده شده‌است (> اساس فقه اللغة ایرانی <، ج ۲، ص ۶۴، ۶۶).

بلاش یا غالباً ولاش، نام چندتن از شاهان اشکانی (ایران و ارمنستان) و ساسانی بوده که به صورتهای مختلف (گولاش / گلوش، وَلارش، اَولاش، بالوش، وَلوش /اُلوس، ولیس / اُلَّیس، الاش /لاش، جولاش، جالوس، فولگی، وَلَجَه، فلوجه) در متون کهن آمده‌است (یوستی، ص ۳۴۴–۳۴۶). اما نامدارترین ایشان بلاش (ولگشی) یکم اشکانی (۵۱–۷۷ میلادی) است که به روایت دینکرد (چاپ مَدَن، ص ۴۰۵–۴۰۶)، متون اوستا و «زند» های دینی و یادمانهای پادشاهی ایران را، که بر اثر تازش اسکندر مقدونی نابود و پراکنده شده بود، گردآورد، و ظاهراً «دژنبشت» هایی (= قلعة کتاباتی) هم برای حفاظت آن‌ها بنا نهاد (اذکائی، ۱۳۷۵ش ب، ص ۶۱–۶۲، ۱۳۸). هموست که شهر بلاشگرد را نیز برای رقابت با سلوکیه در جایی مناسب (حوالی حیرة بعدی) بنا کرد (گوتشمید، ص ۱۸۸)؛ و گویا این همان الوَلجه، در سرزمین کَسْکَر یکی از پادگانهای ایران بوده باشد که گویند تازیان در آنجا بر ایرانیان چیره شدند (یاقوت حموی، ج ۴، ص ۹۳۹). از بلاشاباد] = بلاشگرد/ ولاشجرد [ در نزدیکی بغداد (یوستی، ص ۳۴۶) نیز یاد کرده‌اند که از ساخته‌های بلاش بن فیروز ساسانی (۴۸۴ـ۴۸۸ میلادی) بوده‌است (حمزة اصفهانی، ص ۵۰؛ مجمل التواریخ و القصص، ص ۷۲، ۷۴)، و گویند همان «ساباط» مدائن است (طبری، سلسلة اول، ص ۸۸۳)، لیکن درست نیست؛ زیرا ساباط نزدیک تیسفون (غرب سلوکیه) در ۳۶۳ میلادی به همین نام وجود داشته‌است (نولدکه، ص ۲۳۷). همچنین گفته‌اند که وی بلاشفرّ را در نزدیکی حُلوان بنا کرد که در ۵۲۰ ویران بوده‌است (مجمل التواریخ و القصص، ص ۷۲؛ حمزه اصفهانی، ص ۵۰: بلاشغر)؛ و این همان Bologessiphara است که استفان بیزانسی از آن یاد می‌کند (> اساس فقه اللغة ایرانی <، ج ۲، ص ۶۶؛ مارکوارت، ۱۹۰۱، ص ۱۸) و در متون سریانی به صورت farr • Balas یاد شده‌است؛ همان روستاقِ بلاشفر، پس از سرپل زهاب (بین حلوان و ماهیدشت) که احتمالاًبنای «ولاش» آن در ناحیه «ریجاب» کنونی بوده‌است (توماشک، ص ۶). این بنا از عمارات ساسانیان نیست، بلکه از آبادیهای بلاش پارتی است؛ بعلاوه، ممکن است که بلاشگردهای دیگر نیز همه از بناهای دورة اشکانی باشند (نولدکه، همان‌جا). از ولاشگرد دیگری در ارمنستان ایران، پای کوه آرارات (با نام کهن Valarsekopolis: مأخوذ از نام پارتی ak • Walars، پادشاه ارمنی؛ امروزه: اَلَشکِرد) یاد شده‌است (مارکوارت، ۱۹۰۱، ص ۱۶۲؛ همو، ۱۹۳۰، ص ۱۰۸، ۲۱۱) که در استان باگراوند، نزدیک شهر خلاط واقع است و، پس از ۳۸۰، در آنجا جنگی میان شاهان روّادی آذربایجان با مسیحیان ارمنستان رخ داد (کسروی، ص ۱۷۲–۱۷۴). این الشکرد (اَلاشگِرْد/ الاشکرد)، در زبان ارمنی به صورت «آلژگُر» Alaj-guer، در سرودهای عاشقانه «سرور همة شهرها» خوانده شده‌است (نیکیتین، ص ۸۰، ۵۴۴).

در ولایات «پهله» (پارتی) یا ماد باستان ایران، پس ازظهور اشکانیان و استقرار تیره‌های پارتی، به ویژه خاندان گودرزو هریک از فرزندان وی یک یا چند قریه ساخته‌اند، یا روستاهایی را آباد کرده‌اند که بعضاً به نام خودشان موسوم و معروف شده‌است (اذکائی، ۱۳۷۵ش الف، ص ۱۷۸–۱۸۰)؛ چنان‌که ولاشجرد/ ولیسجردِ ناحیه فراهانِ همدان را ولیس بن گودرز به نام خود بنا کرده (قمی، ص ۵۶، ۷۸٬۸۴، ۱۱۹، ۱۴۱)، و ولاشاباد ساوه یا ولیسجرد خوزان هم در آن منطقه احتمالاً از بناهای همین سلاله‌است (همان، ص ۱۱۵، ۱۱۸، ۱۴۰). گذشته از بلاشفرّ ماهیدشت (رجوع کنید به سطور پیشین)، از ولاشجرد مشهور دیگری نیز از دوران اشکانی به صورت ولاستجرد یاد شده‌است که با بلاش بن فیروز ساسانی ارتباطی ندارد و در نزدیکی کنگاور در جنوب غربی همدان بین اسدآباد و تویسرکان قرار داشته‌است؛ دهی که از آنجا تا ماذران (مندرآباد/ وندرآباد) که کاخ خسرو در آنجا قرار داشت، یک منزل راه بود و هزار چشمه در آن جاری بود و از به هم پیوستن آن‌ها رودی روان می‌شد و از آنجا به قصر اللُّصُوص (کنگاور) می‌رفت (ابودلف خزرجی، ص ۶۵؛ یاقوت حموی، ج ۴، ص ۹۳۸–۹۳۹؛ شوارتز، ص ۴۹۷؛ مارکوارت، ۱۹۰۱، ص ۱۸؛ توماشک، ص ۸). این همان ولاشجرد است که در مجمل التواریخ و القصص (ص ۷۲–۷۳) دربارة آن چنین آمده‌است: «بدین حدودِ ما اندر صورت او] بلاش [بر سنگی نگاشتست و پیرامون آن مانند حرف، نقش، که آن را ندانند خواند و بر تلّی کوچک نهادست؛ و از آن جنس سنگ کبود بدان نزدیک نیست؛ و اکنون] ح۵۲۱ [ آن تلّ و پیرامونش دهی است که بدان صورت بازخوانند: دون ولاش؛ و هم بدین حدود ولاشجرد شکارگاه وی بودست؛ و اثر دیوار شکارگاه از سنگ بر دامن کوه بزرگ آن را خورهند خوانندـ هنوز پیداست». دون ولاش را نزدیک دینَوَر، و این ولاشجرد اشکانی را، همان سراب بیدسرخ کنگاور دانسته‌اند که از آنجا یک جادة فرعی از راه فرسفج تویسرکان به اصفهان می‌رود (نولدکه، همان‌جا؛ ابودلف خزرجی، تعلیقات مینورسکی، ص ۱۲۷). در مادستان نیز می‌توان از والاشجرد، دهستان درجزین (علیا) همدان؛ گلوشجرد، دهستانی در حومة ملایر؛ اُلوسجرد ساوه (رجوع کنید به سطور پیشین)؛ الوسه جرد/جالوسگرد قدیم همدان (که همان «درّة مرادبیگ» کنونی باشد)؛ جلاشاباد قدیم اصفهان و باغ فلاسان (بلاشان) یا ولاشان آن و جز اینها یاد کرد (پاپلی یزدی، ص ۶۶، ۵۷۷؛ مافرّوخی، ص ۲۶، ۴۱).

ولاشجرد کرمان که گولاسکِرد هم گفته‌اند از ولایت جیرفت، شهری کهن به گونة لاشکِرد، بر سر راه هُرمز است که گویند بلاش پنجم اشکانی (حک:۱۹۱–۲۰۷ میلادی) بنا کرده‌است (> اساس فقه اللغة ایرانی <، ج ۲، ص ۶۴٬۶۶؛ مارکوارت، همان، ص ۱۸۳؛ یوستی، ص ۳۴۵؛ شوارتز، ص ۲۴۰، ۲۴۲، ۲۴۷–۲۴۸، ۲۷۱، ۲۸۴). البته هنگام ظهور اردشیر بابکان (حک:۲۲۴–۲۴۰ میلادی)، پادشاه کرمان بلاش نام داشت که اردشیر با او جنگید و بر او چیره گشت (نولدکه، ص ۴۴). یاقوت حموی (ج ۴، ص ۹۳۹) از ولاشجردِ نواحی بلخ در مرزگاهان نام می‌برد که باید همان جولاشجرد یا گولاشگِردِ نزدیک مرو باشد (> اساس فقه اللغة ایرانی <، ج ۲، ص ۶۴؛ یوستی، ص ۳۴۶)، و احتمالاً به همان بلاش که سکه‌های او تا ۳۲۸ میلادی در دست است، منسوب باشد. از قرار معلوم، این امیر یا شاه حکومت خود را حتی پس از سقوط اشکانیان تا مدت‌ها در مشرق ایران نگاه داشته بود (نولدکه، ص ۶۱)[4][5]

منابع

  1. «فرصت آنلاین-روزگاری کبوتر خانه هم داشتند». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۳.
  2. «آثار باستانی شهرستان خمینی شهر». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲ ژوئیه ۲۰۱۳.
  3. «جذب گردشگر به خمینی شهر-کبوتر خانه ولاشان». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۳.
  4. ایسنا ریشه نام ولاشان بلاشان است
  5. بلاشجرد ولاشان
  • اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: ۱۳۸۳خ.
  • خبرگزاری ایسنا
  • خبرگزاری خبر فارسی
  • آثار باستانی خمینی شهر

    پیوند به بیرون

    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.