شورش ۱۳۷۱ مشهد
شورش ۹ خرداد ۱۳۷۱ مشهد یکی از شورشهای اجتماعی و اقتصادی بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران است.
این شورش در اثر اعتراض حاشیهنشینان «کوی طلاب» مشهد به تخریب خانههایشان در شهر مشهد به وقوع پیوست و در نهایت به یک تظاهرات چند ده هزار نفری، با شعارهایی علیه مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران و حمله به اماکن دولتی، تبدیل شد و سرتاسر شهر مشهد را فراگرفت.[1]
در این شورش چندین پاسگاه انتظامی، بانک و مرکز تجاری، سیاسی و فرهنگی مورد آتشسوزی و تخریب قرار گرفت و خسارتهای مالی و جانی زیادی به وجود آمد.
همچنین در پی این اعتراضها، برخی از پرسنل امنیتی و انتظامی، به علت کوتاهی، قصور و عدم توانایی برخورد با مجرمین گرفتار دادگاه و روانه زندان شدند.[2]
زمینه
جمعیت شهرنشین ایران در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ از ۱۵ میلیون نفر به ۲۶ میلیون نفر رسیده بود. نیاز کشور به مسکن جدید که در دهه ۱۳۵۰ حدود ۲۰۰ هزار واحد برای هر سال بود، در دهه ۱۳۶۰ به ۳۰۰ هزار رسید درحالی رقم ساخت مسکن جدید که در سال ۱۳۵۷ حدود ۱۶۰هزار بود در میانه دهه ۶۰ به رقم عجیب ۱۱ هزار و ۶۰۰ رسید. با توقف سرمایهگذاری دولتی در بخش مسکن و عدم سرمایهگذاری بخش خصوصی و سیاستهای ناکارآمد زمین و مسکن شهری، گروه دیگری هم به حاشیهنشینان شهری اضافه شد این گروه جدید حاشیهنشین، نه مهاجران روستایی و نه جنگزدهها بلکه افراد کمدرآمد همان شهر بودند که به دلیل افزایش قیمت زمین و مسکن از سکونتگاههای رسمی به حاشیه شهر رانده شده بودند.[3]
با اجرای طرح تعدیل اقتصادی در دولت هاشمی و افزایش ۵۰ درصدی تورم متعاقب آن، شورشهای اجتماعی متعددی در شهرستانهایی مانند مشهد، شیراز، زاهدان، زنجان، ارومیه، اراک، مبارکه، قزوین و اسلامشهر رخ دادند که برای مسئولان حکومتی غیرمنتظره بودند.
شروع شورش
در سال ۱۳۷۱ مسئولین شهری مشهد تصمیم گرفتند برای جلوگیری از مشکل حاشیه نشینی و ساخت و سازهای غیرمجاز در شهر مشهد برخورد قهری نمایند. در نتیجه بدون ارائه امکانات اولیه جهت آسایش حاشیه نشینان و ایجاد بستر مناسب، تصمیم به تخریب و نابودی ساخت و سازههای مردم گرفتند؛ ولی این موضوع با تیراندازی یک مأمور و زخمی شدن یک دانش آموز به یک بحران امنیتی، اجتماعی بزرگ تبدیل گردید.[2] خراب کردن خانهها در مناطق محروم شهر مشهد و اعمال کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری به دستور استانداری خراسان آغاز شد و در شروع آن یک کودک ده ساله جان باخت و همین نقطه شروع شورش بود و جمعیت معترض و شورشی، به سمت مرکز شهر حرکت کردند.[4] بنابر گزارش آسوشیتد پرس، دولت «بولدوزرها را برای تخریب بناهایی فرستاده بود که به تصرف عدوانی درآمده و دهها هزار کارگر شاغل در کارخانجات اطراف را سکنی داده بودند.» و زاغهنشینان خشمگین در شهر به تظاهرات پرداخته و ساختمانهای دولتی را به آتش کشیده و تخریب نمودند.[5] به روایت استاندار وقت علی جنتی در این حادثه دو دانشآموز کشته میشوند و مردم با دردست گرفتن پیکرهای آنان به سمت مرکز شهر عزیمت میکنند که در طی این حرکت یک پاسگاه پلیس را به تسخیر خود درآورد و در ادامه اداره کل دادگستری را نیز در دست میگیرند و قسمتی از آن را آتش میزنند. شورای عالی امنیت ملی در جلسه خود روی «برخورد با عوامل آشوب و شرارت» در مشهد، اراک و شیراز تأکید میکند. هاشمی رفسنجانی همان روز تلفنی با جنتی صحبت میکند.[6] در نهایت حدود ۸۰۰ نفر دستگیر و مدتها مورد بازجویی قرار میگیرند.[7]
مشاهدات شخصی اشخاص
بهنقل از یکی از معدود افرادی که مشاهدات شخصی خود را از این واقعه به اشتراک گذاشته (صاحب وبلاگ «دستنوشتهها») در عرض چند ساعت کلانتریهای ۳ و ۴ مشهد به تصرف مردم درآمد و مردم مسلح گردیدند. چندین اداره دولتی و بانک در اطراف میدان شهدای مشهد از قبیل ساختمانهای شهرداری، سازمان تبلیغات اسلامی، کتابفروشی امور تربیتی، چندین شرکت تعاونی مصرف دولتی و تقریباً همه بانکهای آن اطراف غارت شدند و به آتش کشیده شدند؛ و تقریباً هر کسی که در خیابان دیده میشد داشت کیسه برنجی یا قوطی روغن نباتی یا حتی کامپیوتری را که از بانکی برداشته بود به دوش میکشید. فردا صبح مرکز شهر چون شهری جنگزده شده بود که از ساختمانها دود بلند میشد و خیابانها از خردهشیشه پر بود و ماشینهای سوخته در کنار خیابانهای شهر رها شده بودند؛ و نقل قولی از قلم آصف بیات آورده شده که دو سال بعد از این ماجرا در سال ۱۳۷۳ (۱۹۹۴) به بررسی اجمالی آن پرداخته و آورده که در این واقعه بیش از صد ساختمان و مغازه ویران شدند. برآورد میزان خسارات ده میلیارد ریال بود. بیشتر از ۳۰۰ نفر دستگیر و ۶ مأمور پلیس کشته شدند.[8]
واکنشها
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۷۱ در صحن علنی تحرکات ضدانقلاب در مشهد را محکوم نمودند.[9]
سید علی خامنهای، رهبر ایران، در تاریخ ۲۰ خرداد همان سال، افراد شورشی را جدا از مردم و «اراذل و اوباش»، «قشر رذل اوباش چاقوکش» و «اقلیت معدود» نامید که به دست «پسمانده استکبار»، «ضدانقلاب معدود، مخفی و نقابدار»، «تفالهها و مغلوبشدهها و شکستخوردههای جنگ بدر و حنین» تطمیع و هدایت شدهاند و از دستگاههای انتظامی خواست «مثل علف هرزه، اینها را بکَنند و درو کنند و دور بیندازند»:
از قضایای مشهد، متأسفانه در بعضی از مطبوعات، تحلیلهای نادرستی کردند. مردم را متّهم کردند. من باید از مردم مشهد، به خاطر بعضی از تحلیلهایی که شد، عذرخواهی کنم. این مردم شریف و پاکی که مثل همه مردم کشور ما، اینطور در راه انقلاب و اهداف آن فداکاری کردند، چطور کسی دلش میآید چیزی بنویسد یا بگوید و آنان را متهم کند!؟ قضیه کاملاً روشن است: ضدّانقلاب وارد ماجرا میشود. منتها از زمینههای فاسد و مردابهای گندیده استفاده میکند. این اراذل و اوباشی که گفته شد، بعضی تعجّب نکنند. چنین افرادی وجود دارند: یک قشرِ رذلِ اوباشِ چاقوکش، که اقلیّت معدودی هستند و دستگاههای انتظامی باید با اینها برخورد کنند. مثل علف هرزه، باید اینها را بکَنند و درو کنند و دور بیندازند. آن پسمانده استکبار میرود به سراغ اینها؛ با یک لقمهای، با یک غارتی، با یک حرکت زشت آشوبگرانه، اینها را تطمیع و هدایت میکند. اینجا برو، این کار را بکن، آن کار را بکن، سازمان تبلیغات را بزن، چه بکن… اینها هستند. هدایت به وسیله ضدّانقلاب معدود، مخفی و نقابدار است که پشت گروههای رذل و اوباش پنهان میشود و کار به دست چنین افرادی صورت میگیرد. البته ممکن است بهانهاش را یک روز در برخورد با شهرداری پیدا کنند، یک روز در راهبندان فلان خیابان پیدا کنند و یک روز در یک چیز بیخودِ دیگر. هر روز ممکن است یک بهانه به وجود بیاورند و ایجاد کنند. وقتی بخواهند کاری را بکنند، میکنند. البته دستگاهها باید مواظب باشند. بنده به دستگاههایمان هشدار میدهم که نباید بهانه به دست دشمنان و بدخواهان بدهند. نیروهای انتظامی ما باید در این مسائل، مسؤولانه عمل کنند. لکن اینها ربطی به تحلیل قضایا ندارد. تحلیل قضیه این است: آنکه در مقابل این مصائب، بیش از همه داغدار است، بیش از همه انگیزه دارد و بیش از همه آماده است، کیست؟ مردم. همینهایی که انقلاب مال آنهاست. همینهایی که انقلاب را سیزده سال بر دوشهایشان تحمّل کردند. همینهایی که همه مشکلات را تحمّل میکنند، برای اینکه به اهداف عالی برسند. آن تفالهها و مغلوب شدهها و شکستخوردههای جنگ بدر و حُنیناند که امروز از این گوشه و آن گوشه سربلند میکنند و میداندار میشوند و از اراذل و اوباش هم استفاده میکنند. پس، دشمن بیدار است. اگر اینگونه حوادث، هیچ فایدهای نداشته باشد جز همین که به ما بگوید «دشمن بیدار است»، ما باید خدا را به خاطر همین حوادث هم، شکر کنیم.[10]
طبق نوشته هاشمی رفسنجانی، خامنهای دربارهٔ این اتفاق چند وزیر را احضار کرده و دستور سختگیری داد.[6] چند سال پس از حوادث مشهد سعید امامی معاون وقت وزیر اطلاعات از قول آیت الله جوادی آملی گفته بود که «آقای جوادی آملی یه نکته زیبایی رو به من فرمودند: شما اینو قبول دارید که دفاع از مسکن و محیط زیست حتی در حیوانات هم وجود دارد؟ کسی آمده یک پولی داده یه تکه زمینی را گرفته یک دفعه میبینه آمدن بالای سرش و زمین را خراب کنند. مطمئناً اعتراض خواهد کرد، یعنی بعضی از اعتراضات اعتراضاتی است که ما باید بپذیریم.»[6]
جستارهای وابسته
منابع
- «پیرامون پیامدهای سیاسی و اجتماعی بحران اقتصادی حاکم / گروه کار سیاسی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران». سازمان اتحاد فداییان خلق ایران. بایگانیشده از اصلی در ۴ ژوئن ۲۰۱۷.
- حاشیه نشینی در شهرها و ارتباط آن با امنیت عمومی
- آرام شلتوکی (۳۱ اوت ۲۰۱۶). «مشهد: شورشی که سرکوب شد». بیبیسی فارسی.
- علی جنتی کیست؟ باران وبسایت دکتر مهدی خزعلی
- http://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-4767/gholam-hossein-purshirzad
- پارسینه (۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴). «روایت هاشمی رفسنجانی از ناآرامیهای سال ١٣٧١ مشهد». پارسینه.
- «علی جنتی از زندگی و زمانهاش میگوید ما «ژنِخوب» نداریم». روزنامه شرق. ۲۶ شهریور ۱۳۹۶. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۷. دریافتشده در ۳ دسامبر ۲۰۱۹.
- شورشهای اجتماعی فراموش شده در ایران در دهه 1370 زمرد
- http://rc.majlis.ir/fa/parliament_event/show/773859
- خامنهای سیدعلی (۲۰ خرداد ۱۳۷۱). «بیانات در دیدار نمایندگان مجلس». khamenei.ir.