عربی مصری

عربی مصری (اللغه المصریه الحدیثه، «زبان مصری نو» یا «زبان مصری») یکی از گویش‌های زبان عربی است که در دلتای نیل در مصر سفلی رایج می‌باشد. زبان عربی در پی فتح مصر به دست مسلمانان و گسترش اسلام در قرن هفتم میلادی در مصر رایج شد. زبان قبطی که زبان اولیه بومیان مصر پیش از عربی بود، در دستور و واژگان بسیار بر این زبان تأثیر گذاشته‌است.

عربی مصری
اللهجه المصریه
بیان[elˈlæhgæ l.mɑsˤˈɾejjɑ]
زبان بومی درمصر
شمار گویشوران
۶۴٬۴۲۲٬۰۰۰  (۲۰۱۶)e19
الفبای عربی
الفبای زبان لاتین (دوم)
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹arz
گلاتولوگegyp1253[1]

عربی مصری به عنوان گویش محاوره‌ای، زبان دوم مشترک بین تمام عرب‌زبانان است و دلیل آن وجود انبوه فیلم‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی، ترانه‌ها و منابع عربی به این گویش است. لهجهٔ قاهره‌ای غالب‌ترین لهجهٔ این گویش است. گرچه عربی مصری یک زبان محاوره‌ای است، گونهٔ نوشتاری آن در رمان‌ها، نمایش نامه‌ها و شعرها (ادبیات بومی) و همچنین در کمیک‌ها، تبلیغات، برخی از روزنامه‌ها و رونوشت‌های آهنگ‌های محبوب استفاده می‌شود. در حالی که در بیشتر رسانه‌های نوشتاری و گزارش‌های خبری تلویزیونی، عربی نوین معیار کاربرد دارد.

نام

عربی مصری بسته به موقعیت نام‌های متفاوتی دارد؛ مردم مصر در برابر زبان‌های غیرعربی، به زبانشان عربی، در برابر عربی معیار بدان مصری محاوره‌ای (العامیه المصریه) و در برابر سایر گویش‌های عربی بدان مصری یا گویش مصری (اللهجه المصریه) می‌گویند. گاه عبارت زبان مصری نو (اللغه المصریه الحدیثه) نیز برای آن کاربرد دارد. در انگلیسی عبارت «عربی قاهره‌ای» نیز که لهجه‌ای از گویش مصری است، گاه برای کل خانواده به کار می‌رود.

پراکندگی

شمار گویشوران عربی مصری ۵۱ میلیون نفر تخمین زده می‌شود که ۴۹ میلیون نفر از آن‌ها در مصر هستند و سایرین به صورت جوامع مهاجر در سایر خاورمیانه، اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای لاتین، استرالیا و جنوب شرق آسیا پراکنده هستند. در میان گویش‌های عربی محاوره‌ای، عربی مصری (بر پایهٔ لهجهٔ قاهره) به دو دلیل زبان میانجی سایر نقاط جهان عرب است؛ یکی گسترش و محبوبیت فیلم‌ها و سایر رسانه‌های مصری در منطقه از اوایل قرن بیستم و دیگری شمار زیاد معلمان و اساتید مصری که برای تنظیم سیستم‌های آموزشی و تدریس به دانش‌آموزان به کشورهای مختلف شبه‌جزیره عربستان و الجزایر و لیبی منتقل شدند. همچنین بسیاری از هنرمندان لبنانی به عربی مصری و لبنانی آواز می‌خوانند. عربی مصری معیار هنگام استفاده در اسناد، رسانه‌ها، سخنرانی‌ها و بعضاً به منظور عبادت، همان عربی قاهره‌ای است که دارای وام‌واژه‌هایی از عربی نوین معیار است.

واژگان

بسیاری از واژگان عربی مصری با عربی معیار تفاوت دارد که در زیر به برخی از آن‌ها اشاره شده‌است:

مصری عربی معیار فارسی ریشه واژه
بوسة تقبيل بوسه زبان فارسی: بوسه
اوده غرفة اتاق زبان ترکی استانبولی: Oda
جمبری (گمبری) روبیان میگو زبان ایتالیایی: Gamberi
کفر قریه روستا زبان عبری: כפר
ترابیزه طاولة میز زبان یونانی: Τραπέζι
بولیس شرطة پلیس زبان انگلیسی: Police

وام‌واژه‌ها

وام‌واژه‌های بسیاری از زبان‌های مختلف به عربی مصری راه یافته‌اند همچون:

قبطی
  • شونة (Ϣⲱⲛⲁ)
ایتالیایی
  • جمبری (Gamberi)
  • ڤاترینة (Vetrina)
  • بلیاتشو (Pagliaccio)
  • جونیلّة (Gonella)
  • جوانتی (Guanti)
  • لینیا (Linea)
  • بیاصة (Piazza)
  • بَسطة (Pasta)
  • مازورة (Misura)
  • بانیو (Bagno)
انگلیسی
  • بولیس (Police)
  • تُرمای \ تراموای \ ترام (Tram way/Tram)
  • لوری (Lorry)
  • شورت(Short)
  • أُورِّدی (Already)
  • تِرِنج (Training Suit)
  • کانز / کان (Can)
  • هجص / هجّاص (Hocus / Hoax)
  • ستوب (Stop)
  • ألیط (Elite)
ترکی استانبولی
  • أیوه (Evet)
  • باشا (Paşa)
  • بقشیش (Bahşiş)
  • برضو (Bir de)
  • دُغرِی (Doğru)
  • شفتشی (Çiftçi)
  • أراجوز (Karagöz)
  • بَوَظَان (Bozan)
  • هشّک (Beşik)
  • خنسیس (Kansız)
  • کوبری (Köprü)
  • جمرک (Gümrük)
  • أنَّة (Anne)
  • اوده (Oda)
  • سونکی (Süngü)
فارسی
  • ترزی (درزی)
  • بوسة (بوسیدن)
  • طرشی (ترشی)
  • بَخت (بخت)
  • بَنْدَر (بندر)
  • أستاذ (استاد)
  • سرایا (سرای)
  • أجزاخانة (داروخانه)
  • شنطة (چنته)
  • شنکل (چنگال)
  • جنزیر (زنجیر)
  • خردة (خرده)
  • دولاب (دولاب)
  • أوسطة (استا)
  • سواری (سواری)
  • بشکیر (پیشگیری)
فرانسوی
  • چیبة (Jupe)
  • إیشارب (Écharpe)
  • دریکسیون (Direction)
  • کوافیر (Coiffeur)
  • نمرة (Numéro)
  • کارت \ کارنیه (Carte / Carnet)
  • سشوار (Séchoir)
  • می‌رسی (Merci)
  • تانت (Tante)
  • أنتیم (Intime)
یونانی
  • ترابیزة (Τραπέζι)
  • لیمان (λιμάνι)
  • فانوس (φανός)
  • فراولة (φράουλα)
  • کنبة (καναπές)

الفبا

حرفنامIPAتوضیحات
ا الفæ(ː) / ɑ(ː)
ب باءb / bˤهمانند فارسی
ت تاءtهمانند فارسی
ث ثاءtهمانند/ت/ در فارسی
ج جیمgهمانند /گ/ در فارسی
ح حاءħ
خ خاءxهمانند فارسی
د دالdهمانند فارسی
ذ ذالdهمانند /د/ در فارسی
ر راءɾ~r
ز زاءzهمانند فارسی
س سینsهمانند فارسی
ش شینʃهمانند فارسی
ص صادsهمانند /س/ در فارسی
ض ضادdهمانند /د/ در فارسی
ط طاءtهمانند /ت/ در فارسی
ظ ظاءdهمانند /د/ در فارسی
ع عینʕ
غ غینɣ
ف فاءfهمانند فارسی
ق قافʔهمانند /ء/ در فارسی
ك کافkهمانند فارسی
ل لامlهمانند فارسی
م میمmهمانند فارسی
ن نونnهمانند فارسی
ه هاءhهمانند فارسی
و واوw
ي یاءjهمانند فارسی
پ به بتلات نقطpهمانند فارسی
چ جيم المتلتةʒهمانند /ژ/ در فارسی
ڤ فه بتلات نقطvهمانند /و/ در فارسی
ء همزةʔهمانند فارسی

دستور زبان

جمله حاضر و جمله آینده

فاعل پسوند فعل پسوند دومین مفعول
انا بـ روح - المدرسه
  • انا بروح المدرسه: این جمله به معنای "من به مدرسه می‌روم" است.

پسوندهایی که در این گویش استفاده می‌شود، عبارتند از:

ضمیر پسوند حاضر پسوند آینده
انا (من) بـ حـ
احنا (ما) بنـ حنـ
انت (تو - مذکر) بتـ حتـ
آنتی (تو - مادین) بتـ حتـ
انتو (شما) بتـ حتـ
هو (او - مذکر) بیـ حیـ
هی (او - مادین) بتـ حتـ
همه بیـ حیـ

پسوند دوم فقط با سه ضمیر استفاده می‌شود:

ضمیر پسوند
آنتی ـی
انتو ـو
همه ـو

مثال:

  • هی بتشتغل فی ایران: [ˈhej:æ bteʃˈtæɣæl feʔɪˈɾɑ:n] او در ایران کار می‌کند
  1. فاعل: هی [ˈhej:æ]
  2. پسوند: بـ
  3. فعل: تشتغل [beteʃˈtæɣæl]
  4. پسوند دوم: ندارد
  5. مفعول: ایران
  6. فی: در.
  • همه بیسافرو لمصر: آنها به مصر سفر می‌کنند
  1. فاعل: همه
  2. پسوند: بـ
  3. فعل: یسافر
  4. پسوند دوم: ـو
  5. مفعول: مصر
  6. لمصر: به

جستارهای وابسته

منابع

  1. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "Egyptian Arabic". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.
  • Abdel-Massih, Ernest T.; A. Fathy Bahig (1978). Comprehensive Study of Egyptian Arabic: Conversation Texts, Folk Literature, Cultural Ethnological and Socio Linguistic Notes. Ann Arbor: University of Michigan. ISBN 0-932098-11-8.
  • Peter, Behnstedt; Manfred Woidich (1985). Die ägyptisch-arabischen Dialekte, vols. I, II. Wiesbaden: L. Reichert.
  • Gary, Judith Olmsted, & Saad Gamal-Eldin. 1982. Cairene Egyptian Colloquial Arabic. Lingua Descriptive Studies 6. Amsterdam: North Holland.
  • Haeri, Niloofar (2003). Sacred Language, Ordinary People: Dilemmas of Culture and Politics in Egypt. Palgrave Macmillan. ISBN 0-312-23897-5.
  • Harrell, Richard S. 1957. The Phonology of Colloquial Egyptian Arabic. American Council of Learned Societies Program in Oriental Languages Publications Series B, Aids, Number 9. New York: American Council of Learned Societies.
  • Hinds, Martin; El-Said Badawi (1987). A Dictionary of Egyptian Arabic. French & European Pubns. ISBN 0-8288-0434-6.

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.