خ
خ حرف نهم در الفبای فارسی و حرف هفتم در الفبای عربی است که برای نمایش همخوان سایشی نرمکامی بیواک بکار میرود. برای نمایش این همخوان در انگلیسی باستان از دونگاره gh استفاده میشد، مانند واژه doughter (دختر). برای نوشتن کلمات دارای این حرف در زبان فارسی یا عربی با الفبای لاتین از (kh) استفاده میکنند. مانند:khoozestan برای خوزستان، که نام یکی از استانهای ایران است.
|
شكل حرف | ||||
---|---|---|---|---|
جدا | آغازی | میانی | پایانی | |
خ | خ | خ | خ |
زبانشناسی
واج «خ» از دیدگاه آواشناسی، همخوانی است سایشی، ملازی و بیواک. اندامهای تولیدکنندهٔ آن انتهاییترین بخش عقب زبان و بخش پایانی نرمکام هستند. برای تولید این واج، عقب زبان که روبهروی زبان کوچک قرار دارد بالا میرود و بدین ترتیب، گذرگاه تنگی برای گذر هوا پدید میآیدو جریان هوا با فشار از این گذرگاه میگذرد و سایش ایجاد میکند.[1]
واج «خ» فارسی بازماندهٔ آواهای q و gh زبانهای هندواروپایی و g آریایی باستان است.[2]
منابع
- دانشنامهٔ جهان اسلام، ح-خ. (۱۴). زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: ۱۳۸۹. ص۵۶۵.
- همان، ص۵۶۶.
الفبای عربی | |||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
ألِف | باء | تاء | ثاء | جيم | حاء | خاء | دال | ذال | راء | زاي | سين | شين | صاد | ضاد | طاء | ظاء | عين | غين | فاء | قاف | كاف | لام | ميم | نون | هاء | واو | ياء |
سایر شکلهای حروف جيم، حاء و خاء در عربی | |||||||||||||||||||||||||||
ځ | ڃ | ڄ | څ | چ | ڇ | ڿ | ݘ |