گیلکی بیه‌پس

گیلکی بیه پس[1][2] یا گیلکی غربی[3] گویشی از زبان گیلکی می‌باشد که در غرب استان گیلان گویش می‌شود. زبان گیلکی شامل سه لهجه بیه پسی (غرب گیلان)، بیه پیشی (شرق گیلان) و گالشی می‌شود.[4] گلاتولوگ گویش گیلکی غربی را شامل گونه‌های فومنی، رشتی و انزلی می‌داند.[5] به گفته منوچهر ستوده گیلکی بیه پس در بخشی از گیلان که در باختر سفیدرود است (چهار فریضه، گسکر، کسما، تولم، شفت، موازی، کهدم، لشته نشا) بدان گفتگو می‌شود.[6] به گفته دانشنامه ایرانیکا زبان گیلکی دارای دو گویش شرقی و غربی است و رودخانه سفیدرود مرز بین این دو گویش است و این زبان زیرمجموعه زبان‌های کاسپین است.[7]

گیلکی بیه پس
زبان بومی درایران
استان گیلان
الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹

دستور زبان

ضمایر

در گویش بیه پس ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی. (نمونه زیر براساس گویش رشت تنظیم شده‌است)[8]

ضمیر۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
فاعلی، رشتməntuunamâšumâušan
مفعولی، رشتmitiuneamišimiušane
ملکی، رشتməratəraunaamərašuməraušana

شناسه

در گویش گیلکی بیه پس دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال.[9] (نمونه زیر بر اساس گویش رشت تنظیم شده‌است)

۱. گذشته:

  • بن ماضی ساده: -boxord = خورد
  • بن ماضی استمراری: -xord = می‌خورد
گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهəm(i)ie/iim(i)id(i)id(i)

۲. حال ساده:

  • بن مضارع اخباری: -xor = می‌خور
حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسهəm(i)ie/∅imiidiidi

صرف فعل

در جدول زیر فعل خوردن (xordan) بر اساس گویش بیه پسی در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.[10](نمونه زیر براساس گویش رشت می‌باشد)

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهboxordəmboxordiboxord(e)boxordim(i)boxordid(i)boxordid(i)
گذشته کاملboxordə-bumboxordə-biboxordə-buboxordə-bimboxordə-bidboxordə-bid
گذشته التزامیboxordə-bim(i)boxordə-biboxordə-biboxordə-bim(i)boxordə-bid(i)boxordə-bid(i)
گذشته استمراریxordəmixordixordixordimixordidixordidi
گذشته در حال انجامxordan-dubumxordan-dibixordan-dubuxordan-dibimxordan-dibidxordan-dibid
حال ساده/آیندهxorəmxorixorexorimixoridixoridi
حال در حال انجامxordan-dərəmxordan-dərixordan-dərexordan-dərimxordan-dəridxordan-dərid
حال التزامی(i)boxorəmboxoriboxoreboxorim(i)boxorid(i)boxorid
آیندهxayəm boxoramxayi boxorixaye boxorexayim(i) boxorim(i)xayid(i) boxorid(i)xayid(i) boxorid(i)

در جدول زیر فعل رفتن (šon) بر اساس گویش بیه پسی در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.[11](نمونه زیر براساس گویش رشت می‌باشد)

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbušombisibušu(e)bišim(i)bušuyid(i)bušuyid(i)
گذشته کاملbušu-bumbušu-bibušu-bubušu-bimbušu-bidbušu-bid
گذشته التزامیbušu-bim(i)bušu-bibušu-bibušu-bim(i)bušu-bid(i)bušu-bid(i)
گذشته استمراریšumišuišušumišuydišuydi
گذشته در حال انجامšon-dubumšon-dibišon-dubušon-dibimšon-dibidšon-dibid
حال ساده/آیندهšəmšišešimišidišidi
حال در حال انجامšon-dərəmšon-dərišon-dərešon-dərimšon-dəridšon-dərid
حال التزامی(i)bəšəmbəšibəšəbəšim(i)bəšid(i)bəšid
آیندهxayəm bəšəmxayi bəšixaye bəšəxayim(i) bəšim(i)xayid(i) bəšid(i)xayid(i) bəšid(i)

واژگان

شماری از واژه‌ها در گویش گیلکی بیه‌پسی:[12]

گویش رشتیگویش ضیابریفارسی
perperپدر
gišegešoعروس
zayzakبچه
čičilâsferengسنجاقک
lâbudânlabdanعنکبوت
sokole/xorussokoloخروس
xulixuliآلوچه
xukxuخوک
gâz/dendângâzدندان
čičinimusگنجشک
lâkepoštkabušلاک پشت
pâmodor/gowjepamodorگوجه فرنگی
ordakurdikاردک
qorbaqeguzgaوزغ
gelgilگِل
lântilântiمار
čičirčočorمارمولک

جستارهای وابسته

منابع

  1. دکتر منوچهر ستوده، سال۱۳۳۲، فرهنگ گیلکی، ص۱۷–۱۸
  2. «مرگ تدریجی یک زبان». خبرگزاری ایسنا. ۸ مهر ۱۳۹۳.
  3. https://glottolog.org/resource/languoid/id/west2931
  4. حیدرپور میمه، مریم؛ واعظی، هنگامه (۱۳۹۸). «بررسی جامعه شناختی تنوع گویش گیلکی در مقایسه با زبان فارسی». رخسار زبان (۹): ۱۲۵.
  5. https://glottolog.org/resource/languoid/id/west2931
  6. ستوده، منوچهر (۱۳۹۱). فرهنگ گیلکی. فرهنگ ایلیا = ۱۶–۱۷.
  7. https://iranicaonline.org/articles/gilan-x
  8. ملکی ضیابری، حمزه (۱۳۸۵). «مقایسهٔ ضیابری و رشتی (دو لهجه از گویش گیلکی)». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: ۶۵.
  9. ملکی ضیابری، حمزه (۱۳۸۵). «مقایسهٔ ضیابری و رشتی (دو لهجه از گویش گیلکی)». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: ۱۱۷.
  10. ملکی ضیابری، حمزه (۱۳۸۵). «مقایسهٔ ضیابری و رشتی (دو لهجه از گویش گیلکی)». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: ۹۰–۱۵۰.
  11. ملکی ضیابری، حمزه (۱۳۸۵). «مقایسهٔ ضیابری و رشتی (دو لهجه از گویش گیلکی)». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: ۹۰–۱۵۰.
  12. ملکی ضیابری، حمزه (۱۳۸۵). «مقایسهٔ ضیابری و رشتی (دو لهجه از گویش گیلکی)». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: ۳۴۹–۳۶۱.

پیوند به بیرون

معنای گیلان را در ویکی‌واژه، واژه‌نامهٔ آزاد، ببینید.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.