منبع‌شناسی تاریخ ساسانی

منابع اولیهٔ مربوط به عصر ساسانی را به دو دستهٔ «بازمانده‌های متنی» و «گزارش‌ها» می‌توان تقسیم کرد.

آثار مورخین معاصر

در مورد تاریخ ساسانیان، فصلی که فردیناند یوستی دربارهٔ تاریخ ایران باستان در کتاب «اساس فقه‌الغه ایرانی» نوشته، کاملترین گزارشی است که در سال‌های آغازین قرن بیستم نوشته شده‌است. مهم‌ترین تحقیق در تاریخ ساسانیان، توسط کریستین‌سن نوشته شده‌است. وی همه منابع را در دسترس نیمه اول قرن ۲۱ را با هم جمع کرده‌است. بعد از کتاب او، ریچارد فرای کتابی با عنوان «تاریخ ایران باستان» منتشر کرد. فصل پایانی این کتاب، شامل جزئیات حوادثی است که به دنبال فتح مسلمین روی داد. مطالب کتاب فرای دربارهٔ اواخر عهد ساسانی، مهم‌ترین گزارش از وضعیت اجتماعی و فکری فارس در قرن هفتم میلادی است.[1]

کتیبه‌ها

بازمانده‌های متنی، کتیبه‌ها، چرم‌نبشته‌ها، پاپیروس‌ها و سفالینه‌های منقوش به‌چند زبان و خط را شامل می‌شود.[2] از بازمانده‌های متنی مربوط به اردشیر بابکان، می‌توان به کتیبهٔ کوتاه وی در نقش رجب و نیز کتیبه‌های شاپور یکم بر کعبهٔ زرتشت نام بُرد.[3]

گزارش‌ها به متونی گفته می‌شود که به زبان‌ها و در دوره‌های گوناگونی نوشته شده‌اند.[4] شایان ذکر است که اساس نوشته‌های همهٔ تاریخ‌نگاران مسلمان (تاریخ‌های عربی و فارسی)، خداینامه‌های رسمی دربار ساسانی بوده‌است که این خداینامه‌ها نیز از رویدادهای مندرج در سالنامه‌های رسمی دربار ساسانی به‌عنوان منبع بهره برده‌اند. خداینامه در اواخر عصر ساسانی به‌زبان پارسی میانه تدوین شده‌بود. عنوان ترجمهٔ این کتاب به‌زبان عربی زیر نام سیر الملوک العجم و در فارسی شاهنامه بوده‌است. امروزه هیچ‌یک از ترجمه‌های مستقیم عربی خداینامه و نیز اصل متن پارسی میانهٔ خداینامه در دست نیست.[5]

یونانی - رومی

آثار یونانی و لاتینی از منابع دشمن ساسانیان هستند که بر شکوه این سلسله نمی‌افزایند، بلکه از آن نیز می‌کاهند. گذشته از اینها بیشتر آن آثار در درجه دوم اهمیت هستند و در عین اینکه خود از منابع مطلوب می شناسانند در واقع تنها شرح نگاشه به دست گواهان دست اول به‌شمار می‌آیند. بسیاری از آثار گذشته برای آنکه جذبه ادبی خود را برجسته نمودار سازند مانند نوشته‌های آمین مارسلن بیشتر به هرودوت و دیگر گذشتگان تاسی می‌کنند. همچنین بعضی از نویسندگان مانند لیبانیوس (Libanius) یا اوروسیوس (Orosius) مطالب خود را بیشتر با استدلال و جدل نگاشته‌اند که بیشتر جنبه اثبات خقایق برای همزمانان خود داشتند، نه آگاهی برای برخورداری آیندگان. با اینهمه سنت آثار کهن یونانی و لاتینی تاریخی با دیدی به گاهشماری در آثار نویسندگان عربی زبان به گونه‌ای همانند و گاهی بهتر از آنان منعکس شده‌است. آثار جغرافیایی و دگیر آثار گردآوری شده بیزانسی با آنکه در محیط مسیحی با دیدگاه دینی فراهم شده‌است، باز متضمن بعضی آگاهی‌ها دربارهٔ ساسانیان است. نویسندگان هم‌زمان با دوران برخاستن ساسانیان به اقتدار، کلاً آگاهی‌های اندکی به دست می‌دهند جز آنکه نمودار ساخته‌اند که یک دودمان جدید در شرق به پا خواسته است. نخستین نویسندگان به ترتیب زمانی عبارتند از دیوکاسیوس و هرودیان و پاره‌هایی از دکسیپوس، همه درابهر جنگ‌های روم هستند و روابط با ساسانیان. منابع اخیرتر مانند Lactantius, Esclesiastical history و وقایع‌نامه اوسبیوس اسقف قیصر، گاهگاهی به بعضی جزئیات مربوط به تاریخ ساسانیان برخورد می‌شود. در پایان سده ششم آگاثیاس مهم است، زیرا که گویا وی به بایگانی ساسانیان در تیسفون دسترسی داشته‌است و نیز امکان شنیدن داستان‌های جاری محلی برخوردار بوده‌است.[6]

آگاثیاس اسکولاستیکوس

این مورخ سده ششم میلادی، اهل میرنیای آسیای صغیر بود. وی در تألیف خود به نام سلطنت ژوستینیان، دنباله کار نگارش تاریخ پروکوپیوس را هم از جهت شکل ظاهری و هم از لحاظ محتوا پی گرفت. کتاب سلطنت ژوستینیان یکی از منابع مهم و دست اول از جهت آگاهی از اوضاع تاریخی ساسانیان به‌شمار می‌رود، زیرا همان طور که خود مولف اظهار داشته، وی به مجموعه سالنامه رسمی و بایگانی سلطنتی ساسانیان دسترسی داشته‌است. وی در سال ۵۸۲ م وفات یافت.[7] اگرچه آگاثیاس در دوران خسرو انوشیروان می‌زیست،[8] اما به‌دلیل دسترسی به سالنامه‌های شاهنشاهی در بایگانی‌های تیسفون، تاریخ وی یکی از منابع اصلی‌است. اما وی نیز در گزارش داستان جوانی اردشیر، از روایات عامیانه بهره برده‌است.[9]

آمین مارسلن

وی که اهل انطاکیه اورونتس بود، به ادامه نگارش تاریخ معروف تاسیتوس پرداخت و تنها جنگ‌های ایران و روم در قرن ۴ را از دیدگاه خود نوشت. از تاریخ او تنها مجلدات ۱۴ تا ۳۱ باقی‌مانده که مشتمل بر وقایع سال‌های ۳۵۳ تا ۳۷۸ م است. آمین مارسلن خود در جنگ‌های ایران و روم، به ویژه در جنگ سال ۳۶۳ م حضور داشته و اطلاعات بسیار مهمی دربارهٔ ایران و ایرانیان بر گزارش خود افزوده است. وی مدعی بود که به بایگانی شاهنشاهی ساسانی دسترسی داشته‌است.[10]

اورلیوس ویکتور

از مورخین سده چهارم میلادی است و در تاریخی که به نام خود نگاشته است، اشاراتی به تاریخ دوره ساسانی کرده‌است که برای تدوین و مطالعه این دوران سودمند است. تاریخ اورلیوس در سال ۳۶۰ م خاتمه یافته‌است.[11]

اوسبیوس قیصری

این مورخ که در سال ۳۴۰ م وفات یافته، کتابی به نام تاریخ اوسبیوس قیصری دارد که طی آن اشاراتی به تاریخ ایران عهد ساسانی نموده‌است.[12]

پروکوپیوس

پروکوپیوس قیصری یکی از نویسندگان برجسته و درجه اول در تدوین جنگ‌های روم با ایران محسوب می‌شود. این مورخ اواخر سده پنجم و اوایل سده ششم، منشی یکی از سرداران معروف بیزانس به نام بیلیزار بود و همراه با وی در جنگ‌های بسیاری، از جمله جنگ با ایرانیان شرکت کرد. تألیف او شامل چند جلد کتاب است که جلدهای اول و دوم مربوط به جنگ‌های روم و ایران، جلدهای سوم و چهارم مربوط به جنگ با واندالها و جلد پنجم، ششم و هفتم مربوط به جنگ باگتها است. پروکوپ در کتاب خود از بیلیزار به حد اغراق‌آمیز تمجید نموده، با این حال، اطلاعات مندرج در این تألیف برای مورخ و پژوهشگر تاریخ ایران ساسانی حائز ارزش بسیار است. متقدین تاریخ، این کتاب پروکوپ را هیستوریکن خوانده‌اند و معتقدند که تألیف یکی از مهم‌ترین آثاری است که تاکنون دربارهٔ تاریخ روم نوشته شده‌است. پروکوپ در این تألیف، از شیوه نگارش هرودوت استفاده کرده و سعی نموده جانب بی‌طرفی را رعایت کند. وی خود شاهد بسیاری از وقایعی است که در آن ذکر کرده‌است.[13]

تئودور موپسوستی

یکی از علمای دینی مسیحی است. وی قدیمی‌ترین مورخی است که گزارش ویژه‌ای دربارهٔ زروان و اعتقاد بسیاری از مردم ایران به این نحله فکری ارائه داده و چون کتاب تئودر مفقود شده، فوتیوس گزیده‌ای از آن را نقل کرده‌است. برای آگاهی از طرز تفکر زروان می‌توان به کتاب معتبر زروان تألیف زنر، «تاریخ ایران در زمان ساسانیان» آرتور کریستین‌سن (فصل سوم) مراجعه کرد. گزارش تئودور به وسیله سایر مورخین و علمای دینی ارمنی و سریانی نظر ازنیک کلبی (سده پنجم میلادی) نیز تائید شده‌است. البته به اعتقاد زروان خدای همه جهان و با تقدیر یکی دانسته شده‌است.[14]

تئودوره

تئودوره یکی از اسقف‌های مسیحی است که در نیمه نخست سده پنجم میلادی می‌زیست و تاریخ روحانیون سال‌های ۳۲۵-۴۲۸ م را تدوین نمود. علاوه بر او، عده‌ای دیگر از این روحانیون در مناقشات و مجادلات دینی مسیحیان و زرتشتیان روم و ایران شرکت داشتند و در زمینه مسائل دینی و سیاسی آثاری را به رشته تحریر در آوردند که شامل اوروسیوس (در قرن پنجم کتاب «رد کفار» را نوشت؛ این کتاب به عنوان دفاع از دین و تبلیغ آن بود در عین حال تاریخ جهان را تا ۴۱۷ م شامل می‌شد.)، زوسیموس (در قرن چهارم میلادی کتاب «تاریخ قیصران روم» را نوشت.)، سوزومن و اوگریوس نیز آثاری در این باب نگاشتند. کتاب ملالاس نیز در قرن ششم نوشته شده و اطلاعات مفیدی دربارهٔ فرقه مزدک ارائه داده است.[15]

تئوفیلاکت سیموکاتا

وی در سده هفتم میلادی زندگی می‌کرد و تاریخ خود را در توضیح حوادث سال‌های ۵۸۲-۶۰۲ م نوشت که طی آن مطالب مفیدی را در باب تشکیلات اداری ساسانیان مطرح ساخته است.[16]

تربلیوس پولیو

وی در دوران دیوکلسین می‌زیست. تألیفی با عنوان تاریخ قیصران روم دارد که می‌توان اطلاعاتی را از آن، دربارهٔ حوادث اوایل عهد ساسانی استخراج نمود.[17]

دیون کاسیوس

هر چند نوشته‌های او همیشه مورد اعتماد نیست، با این همه با پاره‌ای از نوشته‌های مورخین این دوره، از جمله هرودویان قابل تطبیق است.[18] دیون کاسیوس، یکی از منابع معروف تاریخ پارتیان است که گزارشی دربارهٔ برافتادن پارتیان و برآمدن اردشیر بابکان به‌دست داده‌است.[19]

دکزی‌پوس آتنی

از این مورخ نیمه دوم سده سوم میلادی می‌توان اطلاعاتی دربارهٔ اوایل دوران ساسانی در بخش‌هایی که از گزارش‌های او باقی‌مانده به دست آورد.[20]

سونکلوس

این مورخ که وفاتش را به سال ۸۱۰ م نوشته‌اند، کتابی تحت عنوان تاریخ ایام سلطنت ساسانی نوشته و اطلاعات خود را از یادداشت‌های آگاثیاس اقتباس کرده‌است.[21]

لاکتانتیوس فیرمیانوس

از مورخین یهود بود و آثار او حاوی گزارش‌هایی اغراق‌آمیز دربارهٔ رفتار خشونت‌آمیز شاپور ساسانی با والرین، امپراتور شکست خورده روم بود.[22]

مناندر پروتکتور

این مورخ که در نیمه دوم سده ششم میلادی می‌زیست، گزارش‌های سودمندی را در تاریخ خود، که حوادث سال‌های ۵۵۸-۵۸۲ م را در بر می‌گیرد، ارائه داده است.[23]

هرودیانوس

این مورخ یونانی قرن دوم و سوم میلادی در اسکندریه متولد شد و زندگی خود را در روم گذرانید. زمان زندگی او را میان سال‌های ۱۷۰ تا ۲۴۱ م دانسته‌اند. از تألیفات او به زبان یونانی کتاب تاریخ روم است که از درگذشت آنتونن تا گردیان سوم را در بر می‌گیرد. در این تألیف کیفیت تغییر سلسله پادشاهی ایران، به ویژه دوره‌های اشکانی و ساسانی و حوداث آن بتفضیل شرح داده شده‌است.[24]

یوتروپیوس

این مورخ رومی که در سده چهارم میلادی می‌زیست، همراه با ژولین (ژولیان)، امپراتور روم، به جنگ با شاپور دوم ساسانی رفت و حوادث آن دوران را در تألیف خویش به ثبت رسانید. علاوه بر این، وی تاریخ روم را از ابتدای بنای آن تا سال ۳۶۳ م، یعنی درگذشت یوان، امپراتور روم، تدوین نمود. یوترپیوس که خود در جنگ سال ۳۶۳ ایران و روم شرکت داشت، مشاهدات خود را در کتاب تاریخ ملخص روم آورد و سعی کرد در قضاوت‌های خود بی‌طرف باشد. به هر حال تألیف او برای آگاهی از تاریخ اشکانی و ساسانی مفید است.[25]

ارمنی

تاریخ ارمنستان در عهد ساسانی، کاملاً با تاریخ شاهنشاهی ایران پیوسته‌است؛ از این روی در تاریخ‌های مورخین ارمنیِ آن عصر، نه‌تنها مطالب بسیاری مهمی راجع به سرگذشت شاهنشاهان ایران به‌دست می‌دهد، بلکه وضعیت ارتباط ایران و ارمنستان نیز از آن پیداست.[26]

منابع ارمنی همه مسیحی هستند و آگاهی‌های آن‌ها دربارهٔ ساسانیان از دیدگاه دینی و نگاه قومی ارمنی است و گاهی رازگونه است و متضمن کتمان حقایق. کهنترین آن‌ها تاریخ آگاثانجلوس است که متن یونانی و ارمنی آن در دست است و کلاً به شیوه مسیحی تاریخ‌های ارمنی نوشته شده‌اند که همگی از فر و شکوه پر لاف و گزاف دینی داستان می‌زنند تا نگارش واقعیت‌ها. فاستوس بیزانسی شرحی از رویدادهای میان سال‌های ۳۲۰ تا ۳۸۵ به دست می‌دهد. اما در بسیاری موارد درهم و غیرقابل اعتماد است. این اثر را lazar of p'rap تا سال ۴۸۵ دنبال کرده‌است و ضمناً رویدادهای اخیرتر آن را تا سال ۵۹۱ سبئوس ادامه داده و با اندک فاصله و بریدگی رشته مطلب تا تاخت و تاز عرب‌ها می‌رسد. یک تاریخ سال‌های ۴۳۹ تا ۴۵۱ اثر الیزه وارداپت سخت غیرقابل تکیه است ولی از شور ملی ارمنی آگاهی می‌دهد. کتاب «ضد فرقه‌ها» اثر ازنیکِ کُلبی (Eznik of Kolb) متنی است ارزشمند از دیدگاه آئین زرتشتی. اما تاریخ عمومی موسس خورناتسی از دیدگاه تاریخ ساسانیان دارای آگاهی‌های بسیار است، ولی این نیز متضمن نکات متناقض است. آثار اخیرتر ارمنی چندان چیزی بر تاریخ ساسانیان نمی‌افزاید. ولی جغرافیای ارمنی موسس خورناتسی دروغین از دید جغرافیای تاریخی این امپراتوری برجسته است. آثار دیگر ارمنی پر از خیالات واهی اند و به کار ما نمی‌آیند.[27]

ازنیک کلبی (Eznik of Kolb)

او صاحب تألیفی به نام «رد بر فرقه‌ها» است. این تألیف سال‌های ۴۴۵-۴۴۸ م نوشته شده و حاوی مطالبی دربارهٔ آراء زرتشتیان آن دوره است.[28]

آگاثانجلوس (Agathangelos)

به این مورخ تألیفی را نسبت داده‌اند که مربوط به تاریخ تیرداد پادشاه ارمنستان است. همچنین، این کتاب مشتمل بر مطالبی دربارهٔ سال‌های نخست پادشاهی ساسانیان و برخی داستان‌ها و روایات افسانه‌ای است.[29]

الیزه وارداپت (Elise Vardapet)

این مورخ ارمنی سده هفتم میلادی، وقایع سال‌های ۴۳۹-۴۵۱ م را در کتابی به نام تاریخ وردن و جنگ ارمنیان نگاشته و جملگی منتقدین اظهار داشته‌اند که وی تاریخ خود را با نهایت تعصب نوشته و بدین جهت قابل اعتماد نیست. در عهد یزدگرد دوم ساسانی میان ارمنستان و ایران، بر سر آنکه ایرانیان تلاش می‌کردند دین زرتشت را به آن منطقه تسری دهند، جنگ بزرگی درگرفت. این مورخ در جوانی در رکاب «وارتان ممیکونی» با ایرانیان جنگید و بدین جهت، گزارش‌های او دربارهٔ ایران در تاریخ وارقانیان حائز اهمیت است.[30]

زنوب گلاک (Zenob Glak)

این مولف دارای تألیفی به نام «تارون» است. این اثر حاوی تاریخ منطقه تارون در ارمنستان است. منتقدین، این اثر را فاقد اعتبار تاریخی می دانند، دنباله تدوین این اثر را یوحنای ممیکونی ادامه داده است.[31]

سبئوس (Sebeos)

این مورخ تاریخ لشکرکشی‌های هرقل به ایران را نوشته و طی آن وقایع ایران را از زمان پیروز تا ۵۹۱ نقل کرده و همچنین حوادث سال آخر سلسله ساسانی را بتفضیل بیان داشته‌است.[32]

فوستوس بیزانسی (Faustus of Byzantium)

این شخص، مولف کتاب تاریخ ارمنستان است.[33]

قازار پارپتسی (ghazar Parpetsi)

وی کتابی به نام تاریخ ارمنستان دربارهٔ وقایع ارمنستان از سال ۳۸۸-۴۸۵ تدوین نموده که به خاطر بی‌طرفی مولف آن، از ارزش بالایی برخوردار است.[34]

موسی خورنی

موسی خورنی معروف به هرودوتِ ارمنستان مورخ نامی قرن پنجم میلادی داستانی، در باب اردشیر بابکان نقل کرده‌است که با داستان تقلیدی از زندگی کوروش بزرگ بی‌شباهت نیست.[35] ظاهراً تألیف او به نام تاریخ ارمنستان، در سده هفتم میلادی تدوین یافته و حاوی اطلاعات سودمندی دربارهٔ تاریخ ساسانیان است.[36]

سریانی

یکی دیگر از منابع تاریخ ساسانی، کتاب‌هایی‌است که مسیحیان به‌زبان سریانی نوشته‌اند.

رویدادنامهٔ آربلا متنی‌است که در نیمهٔ سدهٔ ششم میلادی نوشته شده و تاریخ مناطق مسیحی میان‌رودان از سدهٔ دوم تا حدود سال ۵۵۰ میلادی را در برمی‌دارد.[37] این کتاب برای دورهٔ برافتادن پارتیان و برآمدن ساسانیان ارزش فراوان می‌دارد.[38]

«تاریخ ادسا»، کتابی‌است که در حدود ۵۴۰ میلادی نوشته شده‌است، دربردارندهٔ رخدادهایی از سال ۱۳۲ قبل از میلاد تا ۵۴۰ میلادی است.[39]

«رویدادنامهٔ کرخ بیت سلوق»، منبعی کوتاه اما مهم است که آگاهی‌های باارزشی دربارهٔ اوایل دوران ساسانی به‌دست می‌دهد.[40]

منابع سریانی با آنکه همانندند از دیدگاه بررسی ما دارای اهمیت بیشتری نسبت به آثار ارمنی هستند. وقایع‌نامه‌ها به ویژه از نظر شرح تفضیلی رویدادها و به ویژه داشتن نکات متناقض در وقایع‌نامه آربل دربارهٔ آدیابن تا حدود ۵۵۰ و نیز وقایع‌نامه اِدِس که همین دوران را از رویدادهای ادس به دست می‌دهد. دو وقایع‌نامه دیگر یکی نوشته یوشع استیلی (یوشع دروغین) که شامل رویدادهای سال‌های ۴۹۴ تا ۵۰۶ استو دیگری از نویسنده ناشناسی است که M. Guidi منتشر کرده‌است و مشتمل بر رویدادهای پس از ۵۹۰ است تا هجوم اعراب. این دو اثر دارای اهمیت فراوانی هستند. وقایع‌نامه اخیرتر در جهان مانند اثر میکائیل سریانی که در سده دوازدهم پرداخته و «بارهبرائوس» (ابولفرج) که سال بعد نگاشته است و نیز وقایع‌نامه تگاشته در سده یازدهم از الیاس نصیبی گو اینکه حاوی آگاهی‌های پراکنده‌ای هستند اما از دید ما برجسته می‌نمایند. آثار ارزشمند دیگر عبارتند از شهادت‌نامه‌ها که در آن‌ها مطالبی مندرج است که گذشته از مباحث دینی، به موضوعات قانونی و تقسیمات کشوری مطالبی همانند اینها پرداخته‌اند. در میان نویسندگان مباحث دینی، Theodore bar khonai از نظر موضوع نامهم است. ضمناً آثار قانونی یا شرعی کلیسایی گو اینکه مربوط به امور داخل کلیسا هستند، گاهی نکاتی در زمینه امور سرزمین‌ها به دست می‌دهند.[41]

تاریخ استیلیتیس دروغی

کتاب تاریخ استیلیتیس دروغی حاوی اطلاعات مهمی دربارهٔ وقایع مربوط به جلوس پیروز و حوداث نیمه اول دوران فرمانروایی قباد اول ساسانی، یعنی تاریخ سال‌های 494 تا 506 م است. این کتاب در 507 م تألیف شده و به اشتباه به یوشع استیلیتی نسبت داده شده‌است.[42]

تاریخ ادسا

تاریخ ادسا (الرها)، شامل وقایع سال‌های 132 پ. م تا 540 میلادی است. اما ظاهراً بخشی که به تاریخ ایران اختصاص داشته از میان رفته‌است. کتاب مذکور در 540 م تألیف شده‌است.[43]

تاریخ اربل

تاریخ اربل تألیفی است که وقایع تاریخی مسیحیان منطقه اربل را از سده دوم تا حدود 550 م را روایت می‌کند. این کتاب در سده ششم م تألیف شده و منتقدینی نظیر پیترز به اعتبار تاریخی آن تردید نمودند. اما مورخی دگر به نام مسینا بخش پایانی آن را تائید کرده‌است.[44]

تاریخ بی‌نام

هویت مولف این کتاب روشن نیست، اما نویسنده خود شاهد وقایع پس از مرگ هرمز چهارم (590 م) بوده‌است. این کتاب ظاهراً در 670 م تألیف شده و گوئیدی ان را در سال 1889 در استکهلم به چاپ رسانده است.[45]

تاریخ الیاس نصییبی

کتاب تاریخ الیاس نصییبی در سال 1008 م تدوین شده و در مقدمه آن جدولی از شاهان ساسانی و سال‌های پادشاهی آن‌ها درج شده‌است. متن سریانی این کتاب و ترجمه لاتینی آن بارها به چاپ رسیده‌است.[46]

میکائیل سریانی

کتاب میکائیل سریانی، بطریق انطاکیه (1166-1199 م) از اهمیت خاصی در تاریخ ساسانی برخوردار است. این کتاب نیز به وسیله شابو در سال 1899 و 1910 در پاریس چاپ شده‌است.[47]

2 اثر دیگر

دو اثر دیگر از آثار سریانی، یکی «تاریخ سوریه» و دیگری «تاریخ روحانیت گرگوری بارهبراوس» (متوفی به سال 1286 م) از منابع معتبر تاریخ آن سامان محسوب می‌شود.[48]

پارسی میانه

کارنامه اردشیر بابکان، داستانی حماسی‌است پیرامون اردشیر بابکان و کیفیت رسیدن وی به پادشاهی ایران. این متن در حدود ۶۰۰ میلادی و در پایان عصر ساسانی به زبان پهلوی نوشته شده‌است.[49][50]

آثار پارسی میانه که از سانسور روحانیون گذشته‌است و مطالب مورد توجه آنان را در بردارد، بیشتر دربارهٔ فولکلور یا مطالب حماسی هستند تا تاریخ؛ اما کارنامه اردشیر که می‌توان آن را داستان شمرد دارای مطالب بسیاری است در زمینه زندگی نخستین فرمانروای دودمان ساسانی، ولی باید در بهره‌گیری از آن بسیار احتیاط کرد. این اثر کمابیش مشتمل بر همان مطالبی است که در شاهنامه فردوسی و دیگر متنهای اخیرتر آمده‌است. یک اثر جغرافیای تاریخی از مراکز استان‌های ایران متضمن آگاهی‌های تاریخی وجود دارد و نیز داستان‌های افسانه‌ای به ترجمه ارزشمند مارکوارت. دیگر متن‌های کوچک مانند خسروی‌کَواتان و ریدَک و کتاب‌های گوناگون اندرز به فرمانروایان که آن‌ها را «آئینه شاهزادگان» خوانده‌اند و نیز متنهای دینی را می‌توان بر یافتن واژه و آداب و آئین و آگاهی‌های مشابه بررسی کرد، ولی آگاهی‌های تاریخی در آن‌ها اندک است.[51]

دینکرد

دینکرد به معنی «تالیف دینی» است. این مجموعه شامل نه کتاب بوده که کتاب‌های اول و دوم به اضافه بخشی از آغاز کتاب سوم از میان رفته‌است. این کتاب را به جهت اشتمال بر مطالب گوناگون «دانشنامه مزدیسینی» نامیده‌اند. آخرین مولف این اثر عظیم، آذرباد ایمیدان (آذرباد پسر امید) بوده‌است.[52]

  • کتاب سوم دینکرد در مسائل فلسفی و کلامی است.[53]
  • کتاب چهارم حاوی مطالبی نظیر کتاب سوم است و در بخشی از آن از شاهانی که از دین مزدیسنا حمایت کرده‌اند، نام برده شده‌است. از جمله از گشتاسب به عنوان کسی که زرتشت دین خود را در زمان او ابلاغ کرد، از دارا پسر دارا (داریوش سوم) که به فرمان او کتاب اوستا و زند در دو نسخه نگارش شد و یکی از آن‌ها در خزانه شاهی و دیگری در دژنبشت نگهداری شد، از بلاش اشکانی، کسی که دستور داد کتاب اوستا را که در زمان اسکندر و به دستور او پراکنده شده بود، گردآوری کنند، از اردشیر بابکان که به تنسر فرمان داد تا آنچه از کتاب اوستا پراکنده شده بود گردآوری کنند و آنچه را معتبر نمی‌دارند از متن خارج سازند و آنچه را معتبر می‌داند اعلام دارد، پس از آن از شاپور پسر اردشیر ساسانی نام می‌برد که فرمان داد آنچه از علوم گوناگون مربوط به اوستا بوده و در سرزمین‌های دیگر مانند روم و هند پراکنده شده، مانند پزشکی و نجوم، به اوستا ملحق کند، آنگاه از شاپور دوم ساسانی یاد می‌کند که فرمان داد پس از بررسی عقاید گوناگون دینی، آچه را استوار می‌بیند برگزیند و بدین ترتیب مردم ایران به یقین دینی رسیدند. سرانجام از خسرو انوشیروان نام می‌برد که با فرقه‌های ضاله بوِیژه با مزدکیان به مبارزه برخاست و آنان را مغلوب کرد و از میان برداشت.[54]
  • کتاب پنجم در باب زندگی زرتشت و برخی پرسش‌های دینی و فلسفی است.[55]
  • کتاب ششم شامل اندرزهای گرانبهایی است که غالباً به بزرگان عصر ساسانی نظیر خسرو انوشیروان، آذرباد مهرسپندان، بخت آفرید و آذرباد زردشتان نسبت داده‌اند.[56]
  • کتاب هفتم دربارهٔ زندگی زرتشت است. این بخش همچنین حاوی شرح حوادث پس از زرتشت تا پایان جهان، از جمله یورش اسکندر، پراکنده شدن اوستا و اقدامات تنسر، آذرباد مهرسپندان و انوشیروان است. بنابراین، می‌توان گفت کتاب هفتم گونه‌ای تاریخ دینی زرتشتی از آغاز تا فرجام است.[57]
  • کتاب هشتم علاوه بر شرح بخش‌های مختلف اوستا دارای اطلاعات حقوقی بخش‌هایی مربوط به قوانین جزا و زمین‌های زراعی است.[58]
  • کتاب نهم شرح و تفسیر سه نسک از اوستا است و بیشتر جنبه اساطیری دارد.[59]

منابع اسلامی

در وقایع نگاری دورة اسلامی، رویدادهای گوناگون به صورت سالشمار یا بر اساس دوران حکومت خلفا شرح می‌شود. در این روش، رویدادی که دوره‌ای چندساله را دربر می‌گیرد، معمولاً تقطیع می‌شود و ضمن وقایع سال‌های متعدد یا دورة خلفای پیاپی می‌آید. شماری از آثار مهم تاریخی ایران پیش از اسلام، مانند خداینامه (سیرالملوک) و تاجنامه و آیین‌نامه، را کسانی همچون ابن مُقفَّع (متوفی ۱۴۴) به عربی ترجمه کردند. به‌علاوه علمای مسلمان احتمالاً از تاریخ نگاری مسیحی اطلاعاتی داشتند، اما به عقیدة روزنتال هیچیک از نوشته‌های ایرانی دورة ساسانی یا آثار تاریخی یونانی و بیزانسی، الهام بخش وقایع نگاران مسلمان نبوده‌است. در واقع، همة کتابهایی که از آن‌ها اطلاعی در دست است، مدت‌ها پس از آنکه وقایع نگاری در نوشته‌های تاریخی اسلامی ظاهر شد، تألیف شده‌اند.[60]

آثار عربی و فارسی جدید گو اینکه نسب به دیگر متون تاریخی بسیار اخیرتر نوشته شده‌اند و بیشتر آن‌ها ترجمه هستند، آگاهی‌هایی از فرمانروایان ساسانی دارند از رسوم و آداب و کارهای آنان که در جاهای دیگر در دسترس نیست و اهمیت آن در بهره‌گیری آنهاست از گزارش‌های رسمی از گزارش‌های رسمی ساسانیان به ویژه متن خودای یا خودات نامک که شهر نامطلوب داشت و حماسه فردوسی از آن مایه گرفته‌است. دربارهٔ این متن اصلی که پایه همه آگاهی‌های اسلامی مربوط به دودمان ساسانی است چندان مطلب نوشته‌اند که مطلب دیگری بر آن‌ها افزودن سطحی می‌نماید جز آنکه بگوئیم بسیاری منابع از جمله گفتارهای شفاهی وجود داشته‌است تا تاریخ رسمی دربار ساسانی را همراهی کند. روش نقد این متن‌ها تا میزان قابل سنجش با بررسی‌های متن‌های کهن یونانی و لاتینی نرسیده‌اند و بسیاری دشواری‌ها در نقل متن‌های عربی و فارسی جدید که منابع ساسانیان است وجود دارد. با آنکه نویسدگان اسلامی در مقایسه با مسیحیان کمتر جدلی و استدلالی هستند باز هم آگاهی‌ها را با تصورات اسلامی سازگار می‌کنند و آن‌ها را تحد معقول خود دگرگون می‌سازند و داستان‌ها و آگاهی‌های دگرگون شده را به خوانندگان عرضه می‌کنند. برای تنظیم و دریافت آگاهی‌هایی که بدانان می‌رسد عبارت‌های متنهای گذشته را به نحوی که خود بفمهند دگرگون می‌سازند. چنانکه طبری مطلب مربوط به نخستین تصرف انطاکیه را به دست شاپور اول با دستگیری والریوس درهم پیچیده و آشفته کرده و اعمال شاپور را با از آن دیگران در آمیخته است. به گفته کریستین سن، آثار دو کتاب پارسی میانه آیین‌نامه (Ayēn یا ewēnnāmak) و کتاب گاهنامک در چند اثر عربی مانند کتاب التاج جاحظ و اثر مسعودی درج شده‌است. از متن‌های ارزشمند برای نهادهای ساسانیان نامه تنسر است به پادشاه طبرستان که به فارسی جدید از متن عربی ترجمه شده از پارسی در دسترس است. اثر عمده تاریخی به عربی همانا تاریخ طبری است با ترجمه فارسی تاریخ بلعمی که بعضی مطالب بر متن عربی افزوده یا از متن آن دور شده‌است. تاریخ‌های کهنتر چندان با ایران پیش از اسلام سر و کار ندارند. ولی تاریخ‌های یعقوبی و ابن قتیبه و دینوری دارای مطالبی هستند که در طبری نیست. دیگر نویسندگان اخیرتر از طبری آگاهی‌هایی دارند که در آثار پیشین نیست، بوِیژه مسعودی در مروج الذهب و کتاب التنبیه و حمزه اصفهانی در تاریخ سِنی ملوک الارض و الانبیاء، یک متن از نویسنده‌ای گمنام به نام «نهایة الارب فی اخبار الفرس و العرب» در دست است که با آنکه متنی است پر تخیل، حاوی شرح‌هایی است متفاوت با طبری و باید آن را اثری جداگانه دربارهٔ ساسانیان شمرد. بیرونی دارای منبعی است از گاه‌شماری و جشن‌ها که متضمن فهرست‌هایی مرتب است. دیگر نویسندگان مانند ابن اثیر و ابولفداء چندان مطلبی به دانش ما از ساسانیان نمی‌افزایند و بیشتر آگاهی‌های آن‌ها پر گزاف و تخیلی یا دست کم برای عبرت مردم هم‌زمان پرداخته شده‌اند.[61]

تاریخ حماسی ایران یا شاهنامه فردوسی از این‌گونه آثار به‌شمار می‌رود تا شرح رویدادهای تاریخی. همچنین برای غرر اخبار ملوف الفرس ثعالبی صادق است. کتب وصایای فرمانروایان ساسانی به فرزندان خویش مانند وصایای اردشیر دارای مطالب مشروحی دربارهٔ جامعه یا دربار هستند که در داستان‌های اندرزنامه‌ها مانند سیاست‌نامه نظام‌الملک یا قابوس‌نامه پیدا نمی‌شوند ور در دیگر آثاری که متضمن مجموعه داستان‌هایی هستند در خصوص شاهان یا حکیمان ساسانی. این‌گونه داستانها را باید با احتیاط تام برای شناسایی دوران ساسانی تلقی کرد. از آن‌رو که هدف آن‌ها آموزشی است و برای عبرت همزمانان نویسندگان آن‌ها پرداخته شده‌اند.[62]

کتاب‌های جغرافیایی که شامل بعضی از آگاهی‌ها در زمینه تقسیمات اداری پیش از اسلام است و نیز وضع دیوان و امور محلی است. مهم‌ترین اینها متن‌های جغرافیایی عربی ابن خردادبه و اصطخری و ابن حوقل است و یعقوبی و ابن فقیه و همدانی و مقدسی و ابن رسته و حدوالعالم با جغرافیای فارسی یا فارس‌نامه ابن بلخی است. آثاری مانند مفاتیح العلوم خوارزمی و کتاب الوزراء و الکتاب جهشیاری نیز دارای بعضی مطالب مربوط به دیوان و خراج دستگاه ساسانی هستند. سرانجام باید از تاریخ‌های محلی نام برد مانند تاریخ قم و تاریخ سیستان و تاریخ طبرستان که غالباً حاوی آگاهی‌هایی در زمینه امور محلی هستند به ویژه در رویدادهای دوران اخیر ساسانیان و آغاز فرمانروایی عرب در بخش‌های جداگانه.[63]

شاهنامه فردوسی

شاهنامهٔ فردوسی، بزرگترین و مهم‌ترین منبع برای گزارش‌های مربوط به تاریخ ملی ایران‌است، آگاهی‌های سودمند بسیاری دربارهٔ نهادها و تمدن ساسانی به‌دست می‌دهد.[64]

تاریخ بلعمی

تاریخ بلعمی، برگردان فارسی از تاریخ طبری‌است—، یکی از مهم‌ترین آثار منثور فارسی دربارهٔ ساسانیان است. این اثر جدا از متن عربی نیز اثر ارزشمندی‌است زیرا معادل‌های فارسی اصطلاحات عربی در تاریخ طبری را به‌دست می‌دهد.[65]

فارس‌نامه ابن بلخی

فارس‌نامهٔ (ابن‌بلخی)، یکی از منابع فارسی سودمند دربارهٔ تاریخ ساسانی‌است که آگاهی‌های ارزشمندی درباب وضعیت و مرتبهٔ فرمانروایان دست‌نشاندهٔ بزرگ و سِمَت آنان، که در عین حال رعیت پادشاه بودند، به‌دست می‌دهد.[66]

تاریخ طبرستان

تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار)، نیز یکی از منابع تاریخ ساسانی‌است. «نامهٔ تنسر» در این کتاب آمده‌است.[67]

قسمت سوم، در باره باوندیانِ دورة دوم. قراردادن نامه تنسر در آغاز کتاب و پیوند دادن تاریخ طبرستان به تاریخ باستان و رساندن اصل ونسب پادشاهان طبرستانی به شاهان ساسانی و همچنین شرح مفصّلِ مؤلف از مقاومت اهالی و پادشاهان طبرستان در مقابل حاکمان عرب، حاکی از دغدغه خاطر ابن اسفندیار نسبت به موطن و عدالت خواهی اوست.[68]

مجمل التواریخ و القصص

مجمل التواریخ و القصص، یکی از متنی‌است با ارزش محدود، زیرا کمتر گزارشی در آن می‌توان یافت که به‌تفصیل در دیگر منابع یافت نشود.[69] عهد اردشیر نامه یا خطبه‌ایست از اردشیر بابکان در آئین ملکداری‌است که ذکر نامش در مجمل التواریخ و القصص به‌میان آمده‌است.[70]

وقایع‌نامه مسیحی

دو وقایع‌نامه مسیحی موجود به زبان عربی، حاوی مطالب جالب توجهی از لحاظ ساسانیان هستند. وقایع‌نامه نسطوری‌که نویسنده آن ناشناخته است و چاپ A. Scher است و وقایع‌نامه اوتیکوس یا سعید بن به طریق، به طریق اسکندریه که در ۹۴۰ درگذشت و چاپ ل. شیخو (بیروت، ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹) است.[71]

تاریخ طبری

تاریخ الرسل و الملوک، معروف به تاریخ طبری

تاریخ طبری نوشتهٔ محمد بن جریر طبری، مجموعه کتبی‌است به‌زبان عربی که منبع اصلی و ضروری درباب تاریخ ساسانی‌است.[72]

روایات طبری در بارة تاریخ ساسانی بسیار مفصّلتر از دوره‌های قبل و به نحو بارزی متضمن مطالب تاریخی است، گرچه مطالب غیرواقعی و داستانی نیز دارد. طبری در این قسمت نیز منابع خود را ذکر نمی‌کند، جز در مواردی که از راویان مسلمان نقل قول می‌کند. روایات طبری در ترتیب و کلیات وقایع با منابع دیگر مطابقت دارد که نشان می‌دهد مورخان اسلامی در تدوین تاریخ ایران از منابع ایرانی مشترک استفاده کرده‌اند. تمایز اصلی تاریخ طبری در بخش ساسانی نسبت به دیگر بخش‌های کتاب، تنوع منابع (اعم از ایرانی و غیرایرانی) و تفصیل مطالب با جزئیات بالنسبه دقیق است؛ ازینرو بخش ساسانی تاریخ طبری بر تواریخ هم زمان آن برتری دارد. به‌علاوه طبری از نقل مطالبی که منشأ شعوبی و رنگ حماسی دارند احتراز کرده‌است، از جمله حکایاتی را که برخی تواریخ راجع به دربار و زندگی خصوصی پادشاهان، مثلاً خسرو پرویز، آورده‌اند، نیاورده است. طبری در تاریخ یمن و داستان تُبَّع * و داستان فتح قلعة الحَضْر/ هَتْرَه در عهد اردشیر بابکان و نیز توجیهات مذهبی راجع به علایم و آثار زوال حکومت ایران در عهد خسرو پرویز، از روایات متنوع اسلامی بهرة بسیار برده، اما در بارة آخرین شاهان ساسانی مقارن فتوح مسلمانان، این کار را نکرده‌است؛ به احتمال بسیار به این سبب که روایات فتوح از مآخذ گوناگون گرفته شده و ازینرو در موارد متعدد دیدگاهها و تمایلات متضاد جمع شده‌است.[73]

تاریخ مسعودی

مروج‌الذهبِ علی بن حسین مسعودی نیز یکی از منابع پیرامون تاریخ ساسانیان است.[74]

منابع یهودی

تنها اثر یهودی که جزئیاتی از زندگی در حکومت ساسانی می‌دهد، همانا تلمود بابلی است که بارها چاپ و به انگلیسی ترجمه شده‌است؛ مانند چاپ I. Epstein ۳۵ جلد (لندن، ۱۹۳۵-۱۹۴۸). این اثر را جیکوب نیسنر در تألیف پنج جلدی History of the jews in Babylonia (لیدن، ۱۹۶۹-۱۹۷۰) مورد استفاده قرار داده است. باید به یاد داشت که تلمود دارای مطالبی داخلی و وابسته به کانون یهود و امور شرعی است که اشاراتی هم به امور و رویدادها و آئین ساسانی دارد.[75]

منابع چینی

بر خلاف دوره پارتی که تا اندازه‌ای منابع چینی دارای اعتبار و اهمیت هستند، در دوره ساسانی به زحمت می‌توان در آن‌ها چیزی یافت، فقط باید از سفرنامه یک راهب بودایی چینی به نام هوین-تسیانگ (Huien-Tsiang) در فاصله سال‌های ۶۲۹–۶۳۰ که مختصری به ایران معاصر خود پرداخته است، یادکرد که فقط شایعات را بازگو می‌کند.[76]

پانویس

  1. دریایی، سقوط ساسانیان، 18.
  2. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۷۴.
  3. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۸۶.
  4. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۷۷.
  5. کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ۷۲.
  6. فرای، تاریخ باستانی ایران، 457-459.
  7. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 253.
  8. کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ۸۷.
  9. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۰.
  10. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 253-254.
  11. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 254.
  12. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 254.
  13. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 254.
  14. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 255.
  15. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 255-256.
  16. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 256.
  17. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 256.
  18. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 256.
  19. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۸۹.
  20. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 256.
  21. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 256.
  22. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 256.
  23. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 256-257.
  24. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 257.
  25. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 257.
  26. کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ۸۹.
  27. فرای، تاریخ باستانی ایران، 459-460.
  28. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 258.
  29. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 258.
  30. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 258.
  31. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 258-259.
  32. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 259.
  33. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 259.
  34. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 259.
  35. صفا، حماسه‌سرایی در ایران، ۴۰.
  36. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 259.
  37. کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ۹۲.
  38. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۳.
  39. کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ۹۲.
  40. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۳.
  41. فرای، تاریخ باستانی ایران، 460-461.
  42. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 259.
  43. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 259-260.
  44. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 260.
  45. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 260.
  46. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 260.
  47. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 260.
  48. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 260.
  49. شریفی، فرهنگ ادبیات فارسی‌، ۱۱۴۵.
  50. پریخانیان، تاریخ ایران کمبریج، ۱۲.
  51. فرای، تاریخ باستانی ایران، 461-462.
  52. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 230.
  53. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 230.
  54. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 230-231.
  55. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 231.
  56. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 231.
  57. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 231.
  58. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 231.
  59. جعفری دهقی، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، 231.
  60. دانشنامه جهان اسلام، ذیل تاریخ‌نگاری
  61. فرای، تاریخ باستانی ایران، 462-464.
  62. فرای، تاریخ باستانی ایران، 464.
  63. فرای، تاریخ باستانی ایران، 464-465.
  64. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۶.
  65. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۶.
  66. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۶.
  67. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۷.
  68. دانشنامه جهان اسلام، ذیل تاریخ طبرستان
  69. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۷.
  70. مشکور، کارنامهٔ اردشیر بابکان، ۱۳–۱۱.
  71. فرای، تاریخ باستانی ایران، ۴۶۱.
  72. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۸.
  73. دانشنامه جهان اسلام، ذیل تاریخ طبری
  74. ویدن‌گرن، تاریخ ایران کمبریج، ۸۹۸.
  75. فرای، تاریخ باستانی ایران، 461.
  76. شیپمان، مبانی تاریخ ساسانیان، 10.

جستارهای وابسته

منابع

  • پریخانیان، آناهیتا (۱۳۸۷). «جامعه و قانون ایرانی». تاریخ ایران کمبریج. سوم، قسمت دوم. ترجمهٔ حسن انوشه. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۰-۰۰۲۳-۶.
  • جعفری دهقی، محمود (۱۳۹۱). بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت). شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۷۸۰-۰.
  • دریایی، تورج (۱۳۸۳). سقوط ساسانیان. ترجمهٔ منصوره اتحادیه (نظام مافی)، فرناز امیرخانی حسینک لو. تهران. شابک نشر تاریخ ایران مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک).
  • شریفی، محمد (۱۳۸۷). محمدرضا جعفری، ویراستار. فرهنگ ادبیات فارسی‌. تهران: فرهنگ نشر نو و انتشارات معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۴۴۳-۴۱-۸.
  • شیپمان، کلاوس (۱۳۹۰). مبانی تاریخ ساسانی. ترجمهٔ کیکاووس جهانداری. تهران: فرزان روز. شابک ۹۶۴-۳۲۱-۲۲۸-۹.
  • صفا، ذبیح‌اللّه (۱۳۷۹). حماسه‌سرایی در ایران. تهران: امیرکبیر. شابک ۹۶۴-۰۰-۰۶۳۵-۱.
  • فرای، ریچارد نلسون (۱۳۸۸). تاریخ باستانی ایران. ترجمهٔ مسعود رجب‌نیا. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۲۹۲-۵.
  • کریستن‌سن، آرتور (۱۳۸۹). ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۵۱-۲۸۵-۹.
  • مشکور، محمدجواد (۱۳۶۹). کارنامهٔ اردشیر بابکان. تهران: دنیای کتاب.
  • ویدن‌گرن، گئو (۱۳۸۷). «کتاب‌شناسی». تاریخ ایران کمبریج. سوم، قسمت دوم. ترجمهٔ حسن انوشه. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۰-۰۰۲۳-۶.
  • Adhami, Siamak (2010). "PAIRIKĀ". Encyclopædia Iranica.
  • CERETI, C. G (2011). "KĀR-NĀMAG Ī ARDAŠĪR Ī PĀBAGĀN". Encyclopædia Iranica. ۱۵. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۵۸۵-۵۸۸. Retrieved ۷/۴/۲۰۱۳. Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  • Gignoux, Philippe (1996). "DĒNKARD". Encyclopædia Iranica. ۷. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۲۸۴-۲۸۹. Retrieved ۷/۴/۲۰۱۳. Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  • Gignoux, Philippe (1987). "ARDĀ WĪRĀZ". Encyclopædia Iranica. ۲. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۳۵۶-۳۵۷. Retrieved ۷/۴/۲۰۱۳. Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  • Malandra, William W (2006). "VENDĪDĀD". Encyclopædia Iranica. Retrieved ۷/۷/۲۰۱۳. Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  • MacKenzie, D. Neil (1990). "BUNDAHIŠN". Encyclopædia Iranica. ۴. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۵۴۷-۵۵۱.
  • Shahbazi, A. SH (2004). "HISTORIOGRAPHY ii. PRE-ISLAMIC PERIOD". Encyclopædia Iranica. ۱۲. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۳۲۵-۳۳۰. Retrieved ۷/۴/۲۰۱۳. Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  • Tafażżolī, Aḥmad (1993). "DADESTAN Ī MENOG Ī XRAD". Encyclopædia Iranica. ۶. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۵۵۴-۵۵۵.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.