سوسیالیسم در ایران

سوسیالیسم در ایران یا سوسیالیسم ایرانی یک ایدئولوژی و مکتب سیاسی در ایران است که از قرن ۲۰ آغاز شده و احزاب مختلف سیاسی این کشور را در بر می‌گیرد. ایران یک دوره کوتاه سوسیالیسم جهان سوم را در اوج حزب توده پس از استعفای رضاشاه و جانشینی وی توسط پسرش محمدرضا پهلوی (هر چند این حزب هرگز به قدرت نرسید) تجربه کرد. پس از ناکامی در رسیدن به قدرت، این شکل از سوسیالیسم جهان سوم با ملی‌گرایی ایرانی مصدق از حزب جبهه ملی به عنوان اصلی‌ترین نیروی ضد سلطنت در ایران جایگزین شد و به قدرت رسید (۱۹۴۹–۱۹۵۳)، و با آن قدرت حتی در مخالفت (پس از سرنگونی مصدق) تا ظهور اسلام‌گرایی و انقلاب ایران باقی ماند.[1][2] توده‌ها از آن زمان به سمت کمونیسم اولیه سوسیالیستی حرکت کردند.[3]

سازمان‌های سوسیالیست ایران طی سال‌های ۱۲۷۸–۱۳۵۷

حزب سوسیال دموکرات

در سال ۱۲۸۲ یا ۱۲۸۳، حزب سوسیال دموکرات توسط مهاجران ایرانی در قفقاز جنوبی با کمک انقلابیون محلی تشکیل شد و روابط نزدیک خود را با حزب کارگر سوسیال دموکرات روسیه و حزب همت تشکیل شد.[4][5] این حزب اولین سازمان سوسیالیستی ایران بود.[6] این حزب ایدوئولوژی خود را، طبق سوسیالیسم اروپا و اندیشه‌های بومی خود ایجاد کرد و لیبرالیسم و ناسیونالیسم را پشتیبانی کرد. برخی از اعتقادات مذهبی[7] در حالی که منتقد علمای محافظه‌کار[8] و جدایی دین از دولت را پذیرفت.[9] این حزب توسط حیدر خان عمو اوغلی و به رهبری نریمان نریمانوف تأسیس شد.[10][11][12]

حزب متحد سوسیالیست و حزب اصلاح طلبان اجتماعی

در دوره مشروطه، حزب متحد سوسیالیست و اصلاح طلبان اجتماعی هر دو احزاب سیاسی سوسیالیست در ایران بودند.[13] به نظر می‌رسید که حزب اصلاح طلبان اجتماعی در مقایسه با حزب دموکرات و سکوی اقتصادی حزب سوسیال دموکرات از یک خط میانه‌رو پیروی می‌کند، اما به‌طور مشابه با مالکان مخالفت کرد.[14]

حزب اتفاق و ترقی

حزب دموکرات

حزب دموکرات در دوره مشروطه در سال ۱۲۸۷ در دوره ایران قاجاری تأسیس شد، در آن زمان در کنار رقیب خود، حزب سوسیالیست‌های میانه‌رو،[15] یکی از دو حزب مهم پارلمانی بود.[9] این حزب دارای ایدئولوژی سوسیال دموکرات بود، که در ابتدا شاخه ای از حزب سوسیال دموکرات مستقر در قفقاز جنوبی بود. روابط مستقیم خود را با باکو قطع کرد و سوسیالیست را به احترام مردم محافظه کار از این نام حذف کرد. اما ایدئولوژی آن به شدت از حزب قدیمی قرض گرفته شد.[16] این بخش عمدتاً متشکل از روشنفکران طبقه متوسط بود و به معنای جدایی دین از دولت بود.[17]

در سال ۱۲۹۶، حزب به‌طور قطعی به دموکراتهای طرفدار سازماندهی مجدد به رهبری بهار تقسیم شد؛ و دموکراتهای ضد سازماندهی مجدد شدند.[18]

اعضای قابل توجه حسن تقی‌زاده و حیدرخان عمو اوغلی بودند.[19][20]

حزب سوسیالیست انقلابی

حزب اجتماعیون انقلابیون، که به انقلابیون سوسیالیست نیز معروف است، یک حزب سوسیالیست انقلابی در ایران بود که در دهه ۱۲۸۰ تأسیس شد. این حزب مستقر در باکو، نایب السلطنه قفقاز بود. این حزب یکی از مهمترین احزاب بود که در زمان قاجار توسط مهاجرهای ایران در قفقاز جنوبی تأسیس شد. این حزب هفته ای دو بار یک روزنامه آذربایجانی زبان به نام اکینچی و فله و سردبیری حسین اسرافیلبکوف منتشر می‌کرد.

حزب کمونیست ایران

در اصل به عنوان حزب عدالت در سال ۱۹۱۷ تأسیس شده، حزب کمونیست ایران بود ایران حزب کمونیست سابق تأسیس حزب سوسیال دموکرات اعضای 'ثانیه که حمایت باکو مبتنی بر بلشویکها، حزب در شرکت بین‌المللی سوم در سال ۱۲۹۶ و در سال ۱۲۹۸ به حزب کمونیست ایران تغییر نام داد.

حزب سوسیالیست

در طول دهه ۱۹۲۰، حزب سوسیالیست یک حزب سیاسی چپ برجسته بود که به حزب توده ایران نزدیک بود و در سال ۱۳۲۵ به جبهه متحد احزاب پیشرو با هدایت توده پیوست و به‌طور موثرتر جذب گروه بزرگتر شد.[21] ریشه‌های حزب سوسیالیست در حزب دموکرات بود، یک گروه اصلاح طلب که در دو دهه اول قرن بیستم فعال بود. به دنبال از هم پاشیدگی این جنبش، آن دسته از اعضایی که ایمان خود را در توده‌ها حفظ کردند و امیدوار بودند که طبقه‌های پایین و متوسط را که تحت پرچم حزب سوسیالیست در سال ۱۹۲۱ با هم جمع شده بودند، بسیج کنند.[22] این حزب توسط سلیمان اسکندری، محمد موسی و قاسم خان سور و همچنین محمد صدیق طباطبایی، یکی از اعضای یک خانواده روحانی برجسته که عمدتاً برای جلوگیری از حملات اجتناب ناپذیر از سوی روحانیون محافظه کار استخدام شده بودند، هدایت می‌شد.[23] روزنامه اصلی آنها، طوفان (طوفان)، توسط شاعر صریح و جنجالی محمد فرخی یزدی ویراستاری شد.

شعبات در رشت، قزوین، بندرانزلی، تبریز، مشهد، کرمان و کرمانشاه تأسیس شد اگرچه تهران پایگاه اصلی عملیات بود و در پایتخت بود که حزب چهار روزنامه را تأسیس کرد و گروه‌های وابسته ای مانند اتحادیه کارمندان را در آن تأسیس کرد. وزارت پست و تلگراف، یک انجمن مستأجر و جامعه زنان میهنی.[23] گروه دوم برای نقش آفرینی بیشتر زنان در جامعه ایران فعالیت‌های تبلیغاتی را آغاز کرد و ابتکارهایی از قبیل آموزش برای دختران و وسایل گسترده‌تر برای سلامتی زنان را ترویج کرد. در سال ۱۳۰۱ توسط محترم اسکندری تأسیس شد و به سرعت به حزب همسرش وابسته شد.[24]

برنامه این حزب خواستار برقراری نهایی برابری در جامعه، ملی شدن وسایل تولید، طرحهای آبیاری، سطح جدیدی از دولت منطقه ای، دادگستری آزاد و برابر، حقوق آزادی بیان، اجتماعات آزاد و حقوق اتحادیه‌های صنفی، آزاد انتخابات، دسترسی گسترده‌تر به آموزش، بهبود شرایط کار از جمله پایان کار کودکان و مداخلات دولت در برابر بیکاری.[25] این حزب حمایت‌هایی را به دست آورد و به زودی پس از تشکیل ۲۵۰۰ عضو را فقط در تهران جذب کرد.

در کنار حزب اصلاح طلبان، حزب احیا و حزب کمونیست حزب سوسیالیست یکی از چهار گروهی بود که رضاشاه هنگام بازی برای تاج و تخت ایران خواستگاری کرد.[26] همراه با حزب احیا اکثریت فعال پارلمان ایران را تشکیل داد که به رضاخان اجازه داد، همان‌طور که هنوز شناخته شده بود، او دولت اصلاحات خود را تشکیل دهد.[27] خان به زودی از تصمیم سوسیالیست‌ها جدا شد و با عناصر محافظه کارتر چیزهایی را به او انداخت که تصمیم گرفت برنامه‌های جمهوری را کنار بگذارد و در عوض خود را به عنوان شاه تثبیت کند. ۱۳۴ این بخش یکی از موارد معدودی در مجلس بود که فعالانه از به سلطنت رسیدن رضا حمایت نمی‌کند، با این استدلال که علی‌رغم حمایت آنها از بسیاری از اصلاحات وی، اصول جمهوری آنها مانع از تأیید وی به عنوان یک پادشاه شد.[28] به دنبال صعود رضا شاه به سلطنت، حزب سوسیالیست به عنوان بخشی از سرکوب گسترده‌تر مخالفان ضد سلطنت ناپدید شد. اسکندری مجبور به کناره‌گیری از زندگی عمومی شد و اوباش برای آزار حزب و حمله به املاک آنها سازمان یافته بودند. یک تئاتر سوسیالیستی در انزلی توسط گروهی تحت هدایت پلیس با این بهانه که در حین اجرای تارتوف، یک بازیگر زن روی صحنه بوده‌است در حالی که انجمن زنان میهن‌پرست را سنگسار کرده و کتابخانه آنها را سوزانده‌اند، با یک خاک یکسان شده‌است.[29] در سال ۱۳۲۳ هنگامی که اعضای رادیکال حزب رفقا به دلیل عدم حمایت از کارگران اعتصابی در اصفهان از آن گروه جدا شدند، گروه کوچکی به همین نام به‌وجود آمد.[30]

لیگ کمونیست جوان ایران

اتحادیه جوان کمونیست ایران که در اواسط انقلاب گیلان تأسیس شد، یک سازمان جوانان کمونیست در ایران بود که پس از انشعاب ۹ مرداد ۱۲۹۸ بین عناصر جنگلی کمونیست و غیر کمونیست تأسیس گردید. لیگ کمونیست جوان ایران فعالیت‌های تحریک آمیز و تبلیغاتی انجام داده و اقدامات مسلحانه را علیه پیروان میرزا کوچک خان جنگلی سازماندهی کرد. این سازمان پس از شکست شوروی گیلان در هم کوبیده شد.[31]

در سال ۱۳۰۵ گروه پ‌های مختلف جوانان کمونیست با هم ادغام شدند و لیگ سوسیالیست ایران را بازآفرینی کردند.[32] این بخشی از گروه انترناسیونال کمونیست جوان بود.[33] در پاییز ۱۳۰۷، این سازمان همراه با سایر گروه‌های چپ سرکوب شد.[34]

فرقه جمهوری‌خواه انقلابی ایران

فرقه جمهوری انقلابی ایران ایران در اواخر سال ۱۳۰۲ توسط دیاسپورای ایرانی در آلمان تأسیس شد، یک حزب سیاسی جناح چپ معتدل در ایران با گرایش‌های اصلاح‌طلب سوسیالیستی بود که سکوهای خود را در سال ۱۳۰۵ منتشر کرد.[35][36]

حزب جنگل

حزب جنگل که در طول دهه ۱۹۴۰ در شمال ایران فعال بود، یک حزب جدایی طلب، ناسیونالیست و سوسیالیست بود که توسط شورشیان مسلح تأسیس شد و سعی در احیای جمهوری سوسیالیستی ایران ایجاد شده در سال ۱۹۲۱ داشتند و از پرچم سرخ آن به عنوان نماد استفاده کردند.[37][38][39][40] بعدها در سال ۱۹۴۶ برخی از همکاران پیشین میرزا کوچک خان[41][42] با حزب ایران، حزب توده ایران، حزب دموکرات کردستان ایران و حزب دموکرات آذربایجان، متحد شدند.[43]

حزب ایران

حزب ایران که در سال ۱۹۴۱ تأسیس شد، به عنوان ستون فقرات جبهه ملی، سازمان چتر پیشرو ملی گرایان ایرانی توصیف می‌شود. این مؤسسه که بیشتر توسط تکنوکرات‌های تحصیل کرده اروپایی تأسیس شده، طرفدار "شکلی رقیق از سوسیالیسم فرانسه " (یعنی "الگوی خود را از حزب سوسیالیست میانه رو فرانسه" قرار داد) و سوسیال دموکراسی ناسیونالیسم لیبرال و سکولاریسم چادر سوسیالیست حزب بیش از آنکه با سوسیالیسم علمی کارل مارکس شباهت به چادر جامعه فابیان داشته باشد. تمرکز آن بر اصول سوسیالیستی لیبرال و دموکراتیک سوسیالیستی، آن را کاملاً متفاوت از احزاب چپ خالص ساخته و در بحث حقوق کارگر چندان دخیل نبود. هسته اصلی حزب ایران اعضای انجمن مهندسان ایران بودند. در انتخابات قانونگذاری ایران در سال ۱۳۲۲، پنج نفر از رهبران این حزب از جمله رضازاده شفق، غلامعلی فریور، احد الحمید زنگنه، حسین معاون و عبدالله معظمی کرسی‌ها را بدست آوردند، همچنین محمد مصدق که عضو این حزب نبود حزب به‌طور مؤثر پشتیبانی می‌شود. این حزب به مصدق کمک کرد تا جبهه ملی را تأسیس کند، صنعت نفت را ملی کند و به قدرت برسد. برخی از اعضا در زمان دولت مصدق منصب داشتند. در دهه ۱۳۲۸، این حزب توسط کریم سنجابی و الله یار صالح رهبری می‌شد. به دنبال کودتای مورد حمایت انگلیس و آمریکا در سال ۱۹۵۳ سرکوب شد و در سال ۱۳۳۵ غیرقانونی اعلام شد، به این دلیل که ده سال قبل با حزب توده ایران اتحاد داشت. این در سال ۱۳۳ح احیا شد و به‌طور فعال در جبهه ملی ایران، که در ۱۳۳۸ متلاشی شد و مجبور شد مخفیانه زنده بماند، شرکت کرد. حزب ایران در سال ۱۹۶۴ کنگره ای برگزار کرد. از فعالیتهای حزب بین سالهای ۱۹۶۴ و اواسط دهه ۱۹۷۰ اطلاعات زیادی در دست نیست به جز برخی جلسه‌های نامنظم و تبادل نظر. در سال ۱۹۷۷، همراه با حزب سوسیالیست‌ها و حزب ملت، جبهه ملی (IV) را احیا کرد و خواستار بازگشت روح‌الله خمینی به ایران شد. در اوایل سال ۱۹۷۹، دبیرکل وقت حزب، شاپور بختیار به عنوان آخرین نخست‌وزیر توسط شاه منصوب شد و دو عضو حزب ایران را در کابینه خود گنجاند. با این حال حزب پذیرفتن پست وی را تقبیح کرد، او را اخراج کرد و "خیانتکار" خواند. این حزب پس از سال ۱۹۷۹ نقش مهمی در صحنه سیاسی ایران بازی نکرد و خیلی زود ممنوع اعلام شد.

حزب همرهان

در طول دهه ۱۹۴۰، حزب همرهان بخشی از موج گروه‌بندی‌های سیاسی بود که در اوایل دهه ۱۹۴۰ پس از برکناری رضا شاه ایجاد شد.[44] این حزب در نوامبر ۱۹۴۲ توسط مصطفی فاتح، اقتصاددان تحصیل کرده انگلیس، که نزدیک به حزب توده ایران بود، اما از رابطه نزدیک این حزب با اتحاد جماهیر شوروی بدش آمد، تشکیل شد.[45] فاتح، که شخصیتی مهم در شرکت نفت انگلیس و ایران بود، مدتی قبل از تأسیس مجله اختصاصی خود، امروز و فردا، مقاله توده مردم را ویرایش می‌کرد. عباس نراقی، یکی دیگر از اعضای بنیانگذار یکی از ۵۳ مردی بود که در سال ۱۳۲۶ به اتهام توطئه برای رهبری یک انقلاب کمونیستی زندانی شد.

حزب همرهان خواستار دو هدف اصلی بود: برابری سیاسی با همه ایرانیان و ملی کردن ابزار تولید.[45] در انتخابات ۱۹۴۴ ده کاندیدا مطرح شد که همگی از سوابق حرفه ای بودند. دو عضو حزب رفقا به مجلس ایران انتخاب شدند و در آنجا با مجمع نمایندگان افراد نشستند، گروهی که آنها را به همراه حزب ایران و افراد مختلف مستقل تشکیل دادند، که همه آنها تا حد زیادی از محمد مصدق پیروی می‌کردند.[46]

این حزب در سال ۱۹۴۴ به دنبال اختلاف در اصفهان،درگیری میان کارگران اعتصابی و قبایل محلی وفادار به شاه در میان اتهاماتی که کارگران در تلاش برای رهبری یک انقلاب کمونیستی بودند، منشعب شد.[47] جناح حزب رفقای مستقر در مجلس کارگران را محکوم کرد و وفاداری آنها به شاه را تأیید کرد اما یک گروه خارجی دیگر نیز در حمایت از اعتصاب کنندگان به توده پیوست و این گروه که کنترل امروز و فردا را در دست داشت، برای تشکیل حزب سوسیالیست جدا شد.[48]

جنبش سوسیالیست‌های خداپرست

جنبش سوسیالیست‌های خداپرست در سال ۱۹۴۳ تأسیس شد، یکی از شش سازمان اصلی جبهه ملی بود. رهبری این حزب توسط محمد نخشب بود. این سازمان با ادغام دو گروه، حلقه دانش آموزان دبیرستان نخشب در دارالفنون و حدود ۲۵ دانشجو جلال الدین آشتیانی دانشکده فنی دانشگاه تهران تأسیس شد. این سازمان در ابتدا به عنوان لیگ مسلمانان میهن‌پرست شناخته می‌شد. این احساسات مذهبی، ملی‌گرایی و افکار سوسیالیستی را در هم آمیخت.[49]

اولین ترکیب بین تشیع و سوسیالیسم اروپا را نخشب می‌دانند.[50] حرکت نخشب بر این اساس بود که اسلام و سوسیالیسم ناسازگار نیستند، زیرا هر دو به دنبال تحقق برابری و عدالت اجتماعی بودند. نظریه‌های وی در پایان‌نامه کارشناسی خود در زمینه قوانین اخلاق بیان شده‌است.[51]

فرقه دموکرات آذربایجان

جبهه متحد احزاب مترقی

از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸، جبهه متحد احزاب پیشرو یک اتحاد سیاسی از احزاب چپ در ایران بود که در ابتدا توسط حزب کمونیست توده و حزب سوسیالیست ایران تأسیس شده بود، آنها از احزاب دیگر دعوت کردند تا در مبارزه ادعایی خود برای " پیشرفت اجتماعی " به آنها بپیوندند و استقلال ملی ".[52][53] یکی از برنامه‌های اصلی جبهه متحد به رسمیت شناختن شورای مرکزی اتحادیه‌های کارگری به عنوان تنها سازمان قانونی طبقه کارگر در ایران بود.[54]

حزب وحدت ایران

حزب وحدت ایران در سال ۱۳۲۵ به دنبال انشعاب گروهی از اعضای حزب ایران تشکیل شد. در تیر ماه ۱۳۲۵ پس از ائتلاف حزب ایران با حزب توده (موسوم به جبهه موتلفه احزاب آزادیخواه) دکتر شمس‌الدین جزایری و تنی چند از دیگر مخالفان ائتلاف از آن حزب جدا شده و حزب وحدت ایران را تأسیس کردند.[55] به گفته لئونارد بیندر، این حزب در پارلمان چهاردهم با حزب اتحادیه ملی و حزب سوسیالیست در ائتلاف بود.[56]

حزب زحمتکشان ملت ایران

در ۲۵ اردیبهشت مه سال ۱۳۴۰ توسط مظفر بقائی بنیاد نهاده شد،[57][58] حزب زحمتکشان ملت ایران حزبی سیاسی بود که منشی دموکراتیک و اجتماعی داشت[59] که در ابتدا یک عضو از جبهه ملی و متعهد به حمایت از ملی ایران صنعت نفت و مخالف حزب توده بود.[60] آنها با موفقیت مقدار قابل توجهی از جوانان تحصیل (به خصوص در جذب دانشگاه تهراننیروی سوم فعالان و مغازه داران از کرمان در بازار قرار. با این حال این حزب هسته‌ای از šqukeš و čumāqdār را نیز دربرداشت.[61][62]

در انتخابات مقننه ۱۳۳۱، این حزب توسط بقایی و ظهاری دو کرسی به دست آورد.[63] این حزب در سال ۱۹۵۲ بخاطر رابطه با دولت مصدق منشعب شد. توئیلرها به رهبری موتسفر بقایی جبهه ملی را ترک کردند و علناً با دولت مخالفت کردند در حالیکه خلیل ملکی نیروی سوم را با نام حزب زحمتکش ملت ایران - نیروی سوم تأسیس کرد و به حمایت از دولت ادامه داد.[64]

زحمتکشان اتحادیه‌ای را با هدایت آیت الله کاشانی با جامعه مسلمانان مجاهد تشکیل دادند و منابع خود را جمع کردند و فعالیت‌های خود را علیه دولت هماهنگ کردند.[65] آنها فعالانه در کودتای ۲۸ مرداد شرکت کردند و آن را «قیام ملی» خواندند، اما با دولت نظامی فضل‌الله زاهدی پس از کودتا مخالفت کردند.[66] پس از مخالفت، روزنامه‌های آنها توقیف شد و دفتر حزب آنها توسط دولت مصادره شد و حزب تا زمان انتخاب قانونگذاری ایران، ۱۳۳۹ ، در یک وقفه بود. آنها فعالیت خود را در سال ۱۹۶۱ از سر گرفتند و در تظاهرات ۵ ژوئن ۱۹۶۳ حمایت خود را از سید روح‌الله خمینی ابراز داشتند.[67] در سال ۱۹۷۱، حزب با اجازه دولت دوباره سازمان یافته شد، اما پس از اعلام دولت یک حزب در حزب احیا، مجبور شد فعالیت خود را متوقف کند.[68] در سال ۱۹۷۷، بقایی پس از اعلام وفاداری به خاندان پهلوی، البته در سطح محدود، تلاشی را برای احیای حزب انجام داد. پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ خیلی زود منحل شد.[69]

لیگ سوسیالیست‌های ایران

در سال ۱۹۶۰، اتحادیه سوسیالیستهای جنبش ملی ایران یا جامعه سوسیالیست‌های ایران توسط فعالان نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی و تعدادی از ملی گرایان رادیکال تأسیس شد که اکثر آنها دارای گرایش‌های سوسیال دموکراتیک و برخی از اعضای دارای گرایش‌های سوسیالیستی اسلامی بودند. حسین ملک، احمد سید جوادی و جلال آل احمد از جمله افراد مرتبط با این گروه بودند.[70] حزب ایدئولوژی سوسیالیستی و ناسیونالیستی، از بدو تأسیس به‌طور رسمی به انترناسیونال سوسیالیست پیوست.[71]

این سازمان یکی از اعضای بنیانگذار جبهه ملی (II) بود[72] و «جناح چپ افراطی» در جبهه محسوب می‌شد.[71] پس از انقلاب ۱۳۵۷ از جبهه دوم جدا شد و به جبهه ملی دموکراتیک پیوست.[73] در انتخابات ریاست جمهوری ایران، ۱۹۸۰، این گروه از مسعود رجوی ، نامزد مجاهدین خلق ایران حمایت کرد.[74]

سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران

سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران در سال ۱۳۴۱ تأسیس شد، این سازمان یک سازمان چریکی زیرزمینی مارکسیست-لنینیست بود که از نظر ایدئولوژیک یک برنامه ضد امپریالیستی را دنبال می‌کرد و برای توجیه مبارزه مسلحانه انقلابی خود علیه سیستم سلطنت ایران، از تبلیغات مسلحانه استقبال می‌کرد.[75][76][77] آنها همچنین به ماده گرایی اعتقاد داشتند.[78] آنها اصلاح طلبی را رد کردند و از اندیشه‌های مائو تسه تونگ، چه گوارا و ریگیس دبرا الهام گرفتند.[79] بیژن جزنی، معروف به «پدر روشنفکر» سازمان، با نوشتن مجموعه ای از جزوه‌ها مانند مبارزه با دیکتاتوری شاه، چه انقلابی باید بداند و چگونه مبارزات مسلحانه به یک مبارزه توده ای تبدیل می‌شود، به ایدئولوژی آن کمک کرد ؟. این رساله‌ها با رساله مسلحانه احمدزاده دنبال شد: هم یک استراتژی و یک تاکتیک و هم ضرورت مبارزه مسلحانه و رد نظریه بقای امیر پرویز پویان.[80]

آنها از جبهه ملی و جنبش آزادیبخش انتقاد کردند زیرا «سازمانهای کوچک بورژوازی ریزه اندک هنوز امید دروغین تغییر مسالمت آمیز را تبلیغ می‌کنند».[81] چریکهای فدایی در ابتدا از اتحاد جماهیر شوروی و حزب توده انتقاد کردند، اما بعداً در نتیجه همکاری با اردوگاه سوسیالیست موضع را کنار گذاشتند.[79]

در ژوئن ۱۹۷۳ این سازمان با جبهه دموکراتیک خلق ادغام شد.[82] اختلافات ایدئولوژیکی بین جبهه دموکراتیک خلق و فداییان خلق وجود داشت. اعضای جبهه با لنینیسم مخالفت کردند که آن را انحراف از مارکسیسم می دانستند.[83]

سازمان انقلابیون کمونیست (مارکسیست_لنینیست)

سازمان انقلابیون کمونیست (مارکسیست - لنینیست) در سال ۱۳۴۸ تأسیس شد و در مخالفت با رژیم شاه در ایران تشکیل شد و در جنبش دانشجویی ایران در تبعید فعال بود. این یک ایدئولوژی مارکسیسم - لنینیست و مائوئیست بود و با اتحادیه کمونیست‌های ایران (سربداران) ادغام شد.[84]

سازمان مجاهدین خلق ایران

سازمان مجاهدین خلق ایران که در ۱۴ شهریور ۱۳۴۴ تأسیس شد، یک سازمان مارکسیستی اسلامی محسوب می‌شود. از زمان «انقلاب ایدئولوژیک» در سال ۱۳۵۵، این سازمان هیچ سخن عمومی از ایدئولوژی را تحت نظر دکترین بقا خود ندارد.[85]

اتحادیه کمونیست‌های ایران (سربداران)

پیکار

سازمان مبارزه برای رهایی طبقه کارگر یا به سادگی پیکار، که مجاهدین مارکسیست نیز نامیده می‌شود، در سال ۱۳۵۳ تأسیس شد، یک گروه منشعب سکولار از سازمان مجاهدین خلق ایران، بزرگترین گروه‌های چریکی ایران بود. اعضای آن به جای مدرنیسم اسلامی چپ‌گرای مجاهدین خلق، برای حمایت از لنینیسم سکولار مارکسیسم از مجاهدین خلق جدا شدند. رهبر آن علیرضا سپاسی آشتیانی[86] و حسین روحانی[87] در اوایل دهه ۱۹۸۰ پیکار دیگر فعال محسوب نمی‌شد.[88]

جنبش مسلمانان مبارز

جنبش مسلمانان مبارز در سال ۱۳۵۵ تأسیس شد، یک گروه سیاسی اسلامی سوسیالیست ایرانی به رهبری حبیب‌الله پیمان است.[89] این گروه انقلابی بودند و به شورای فعالان مذهبی ملی گرایان ایران نزدیک هستند. ایدئولوژی این حزب سوسیالیسم اسلامی، سوسیال دموکراسی و ضد امپریالیسم است.[89]

اتحادیه مبارزان کمونیست

اتحادیه مبارزان کمونیست در دسامبر سال ۱۳۵۶ تأسیس شد، یک گروه مائوئیست ایرانی بود که توسط منصور حکمت تأسیس شد. این شرکت در انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران که با ایجاد شوراهای کارگری (شوراها) همراه بود - شرکت کرد. به دلیل افزایش سرکوب در ایران، این سازمان در سال ۱۳۶۰ به کردستان پناهنده شد. در کردستان، این سازمان با یک گروه منشعب از مردم کرد از ریشه‌های مائوئیست، کومله، ادغام شد. آنها در شهریور ۱۳۶۲ حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند.[90]

سازمانهای سوسیالیست ایران پس از سال ۱۳۵۷

سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

سازمان فداییان (خلق) - اکثریت سازمانی است که از انشعاب و اختلاف نظر بر سر «مبارزه مسلحانه» درون سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ پدید آمد.

چریک‌های فدایی خلق ایران

تأسیس شده در ح. فروردین ۱۳۵۷، چریکهای فدایی خلق ایران، معروف به جناح دهقانی، پس از رهبر اشرف دهقانی، یک سازمان کمونیستی ایرانی است که در سال ۱۳۵۷ از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران جدا شد و کلمه «سازمان» را حذف کرد از نام آن است. دهقانی وقتی OIFPG را متهم کرد که از استراتژی جنگ چریکی خارج شده متهم شد. از همان روزهای آغازین انقلاب ایران، این گروه ادعا کرد که تنها سازمان اصیل کمونیستی است و با جمهوری اسلامی مخالفت کرد. گفته می‌شود، تا حدود ۳۰٪ از اعضای چریک‌های فدایی خلق به این گروه پیوستند و در شورش کردها علیه نیروهای دولتی سال ۱۳۵۷ با پشتیبانی از حزب دموکرات کردستان ایران جنگیدند. اعضای زنده مانده این گروه و جناح‌های آن در دهه ۱۳۶۰ به اروپا نقل مکان کردند.[91]

سازمان مبارزان آزادی طبقه کارگر

سازمان مبارزان آزادی طبقه کارگر یا به‌طور ساده رزمندگان در سال ۱۳۵۷ تأسیس شد، یک حزب کمونیست در ایران بود که با دکترین چریکی و خطر اتحاد جماهیر شوروی مخالف بود.[84]

سازمان فدائیان (اقلیت)

سازمان فدائیان (اقلیت) در سال ۱۳۵۸ تأسیس شد، این سازمان یک سازمان مارکسیست-لنینیست ایرانی و شاخه‌ای از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود[91] این سازمان در اختلاف‌های با جناح اکثریت، با پیروی از سیاست اصلی مبارز گروه، مخالف حزب توده و اصرار بر به چالش کشیدن جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرد.[92] در دی ماه ۱۳۶۰، «سازمان بال فدائیان خلق ایران با اکثریت چپ» به رهبری موفا مدنی، شاخه ای از سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) که در مهر ۱۳۵۸ از حزب دوم جدا شد، به آن پیوست.[93]

سازمان چریکهای فدایی خلق ایران - پیروان سکوی هویت

حزب کمونیست ایران

سوسیالیسم در فرهنگ ایران

به گفته بزرگ علوی، سوسیالیسم در بین دانشجویان و جوانانی که فرزند افراد متمول و بازارای‌ها رواج یافت.[94] که او درموردشان ذکر می‌کند:

چه طبیب و چه قاضی، پسران بازرگانان متمول و مالکین درجه اول از منافع خود دست برداشته و کمونیست شده بودند.

 بزرگ علوی، ۵۳ نفر، ص ۴

پانویس

  1. Dabashi, Hamid (2000). "The End of Islamic Ideology - Iran". Social Research. Retrieved 2008-03-06.
  2. «انقلاب اسلامیستی و سوسیالیسم دولتی؛ شباهت‌های شاه و آیت‌الله». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۵-۰۹.
  3. Omidvar, M. "Brief History of the Tudeh Party of Iran". Archived from the original on 2008-08-28. Retrieved 2008-03-06.
  4. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 76–77, 104. ISBN 0-691-10134-5.
  5. Afary, Janet (December 9, 2011) [December 15, 1998]. "EJTEMĀʿĪŪN-E ʿĀMMĪŪN (Mojāhed), FERQA-YE". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 3. VIII. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 286–288. Retrieved September 12, 2016.
  6. Cronin, Stephanie (2013). Reformers and Revolutionaries in Modern Iran: New Perspectives on the Iranian Left. Routledge/BIPS Persian Studies Series. Routledge. p. 252. ISBN 978-1-134-32890-1.
  7. Afary, Janet (December 9, 2011) [December 15, 1998]. "EJTEMĀʿĪŪN-E ʿĀMMĪŪN (Mojāhed), FERQA-YE". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 3. VIII. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 286–288. Retrieved September 12, 2016.
  8. Afary, Janet (December 9, 2011) [December 15, 1998]. "EJTEMĀʿĪŪN-E ʿĀMMĪŪN (Mojāhed), FERQA-YE". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 3. VIII. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 286–288. Retrieved September 12, 2016.
  9. Yarshater, Ehsan, ed. (October 28, 2011) [December 15, 1992]. "CONSTITUTIONAL REVOLUTION v. Political parties of the constitutional period". Encyclopædia Iranica. Fasc. 2. VI. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 199–202. Retrieved September 12, 2016.
  10. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 76–77, 104. ISBN 0-691-10134-5.
  11. Afary, Janet (December 9, 2011) [December 15, 1998]. "EJTEMĀʿĪŪN-E ʿĀMMĪŪN (Mojāhed), FERQA-YE". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 3. VIII. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 286–288. Retrieved September 12, 2016.
  12. Ettehadieh, Mansoureh (October 28, 2011) [December 15, 1992]. "CONSTITUTIONAL REVOLUTION v. Political parties of the constitutional period". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 2. VI. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 199–202. Retrieved September 12, 2016.
  13. Revue du monde musulman (به فرانسوی). 51-53. La Mission scientifique du Maroc. 1974. p. 137.
  14. Saeidi, Golnaz (October 2003). "Rise of Political Parties in Iran" (PDF). Socio-Economic Ettela'at (193–194).
  15. Ettehadieh, Mansoureh (October 28, 2011) [December 15, 1992]. "CONSTITUTIONAL REVOLUTION v. Political parties of the constitutional period". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 2. VI. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 199–202. Retrieved September 12, 2016.
  16. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 103–105. ISBN 0-691-10134-5.
  17. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 103–105. ISBN 0-691-10134-5.
  18. Ettehadieh, Mansoureh (October 28, 2011) [December 15, 1992]. "CONSTITUTIONAL REVOLUTION v. Political parties of the constitutional period". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 2. VI. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 199–202. Retrieved September 12, 2016.
  19. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 103–105. ISBN 0-691-10134-5.
  20. Ettehadieh, Mansoureh (October 28, 2011) [December 15, 1992]. "CONSTITUTIONAL REVOLUTION v. Political parties of the constitutional period". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 2. VI. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 199–202. Retrieved September 12, 2016.
  21. Abrahamian, Iran, p. 301
  22. Ervand Abrahamian, Iran: Between Two Revolutions, Princeton University Press, 1982, p. 126
  23. Abrahamian, Iran, p. 127
  24. Parvin Paidar, Women and The Political Process in Twentieth-Century Iran, Cambridge University Press, 1997, pp. 95-96
  25. Abrahamian, Iran, p. 128
  26. Abrahamian, Iran, p. 120
  27. Abrahamian, Iran, p. 132
  28. Abrahamian, Iran, p. 135
  29. Abrahamian, Iran, p. 139
  30. Abrahamian, Iran, pp. 207-208
  31. Young Communist International (1928). The Young communist international between the fourth and fifth congresses, 1924-1928. Communist party of Great Britain. p. 75.
  32. Young Communist International (1928). The Young communist international between the fourth and fifth congresses, 1924-1928. Communist party of Great Britain. p. 75.
  33. Young Communist International (1928). The Young communist international between the fourth and fifth congresses, 1924-1928. Communist party of Great Britain. p. 75.
  34. Phillips, Tomas B. (April 2012). Queer Sinister Things: The Hidden History of Iran. Lulu.com. p. 54. ISBN 978-0-557-50929-4.
  35. Cronin, Stephanie (2013). Reformers and Revolutionaries in Modern Iran: New Perspectives on the Iranian Left. Routledge/BIPS Persian Studies Series. Routledge. pp. 252, 256. ISBN 978-1-134-32890-1.
  36. Schirazi, Asghar (February 7, 2012) [December 15, 2001]. "GERMANY x. The Persian community in Germany". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Fasc. 6. X. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 572–574. Retrieved September 12, 2016.
  37. Khandagh, Najleh (Winter 2010). "The Political Parties in Iran between 1941-1947, with particular emphasis on the Left- wings Parties" (PDF). Geopolitics Quarterly. Iranian Association of Geopolitics. 6 (4): 154–166.
  38. "Rastakhiz: The Iranian Resurgence Party". Indian Journal of Politics. Aligarh Muslim University. 17 (3–4): 83. 1983. Non-parliamentary secessionist category contaiaed the Jungle Party of Gilan, the Democratic Party of Azerbaijan, and the Kumaleh Party of Kuridstan
  39. Tachau, Frank (1994). "Justice Party I". Political parties of the Middle East and North Africa. Greenwood Press. p. 159. ISBN 978-0-313-26649-2.
  40. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 221. ISBN 0-691-10134-5.
  41. Pūr Aḥmad Jaktājī, Moḥammad-Taqī. "FAḴRĀʾĪ, EBRĀHĪM REŻĀZĀDA". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Bibliotheca Persica Press. Retrieved August 1, 2016.
  42. Minahan, James (2002). "Gilakis". Encyclopedia of the Stateless Nations: D-K. Greenwood Publishing Group. p. 666. ISBN 978-0-313-31617-3.
  43. Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan (31 August 2012). "Iran Party". Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. p. 146. ISBN 978-1-908433-02-2.
  44. E. Burke Inlow, Shahansha, Motilal Banarsidass Publ. , 1979, p. 214
  45. Ervand Abrahamian, Iran: Between Two Revolutions, Princeton University Press, 1982, p. 188
  46. Abrahamian, p. 202
  47. Abrahamian, p. 207
  48. Abrahamian, pp. 207-208
  49. Rāhnamā, ʻAlī. An Islamic Utopian: A Political Biography of Ali Shari'ati. London: I.B. Tauris, 1998. p. 25
  50. Abrahamian, Ervand. Iran between Two Revolutions. Princeton studies on the Near East. Princeton, N.J. : Princeton University Press, 1982. p. 463
  51. Rāhnamā, ʻAlī. An Islamic Utopian: A Political Biography of Ali Shari'ati. London: I.B. Tauris, 1998. p. 26
  52. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 300–301. ISBN 0-691-10134-5.
  53. Atabaki, Touraj (2000). Azerbaijan: Ethnicity and the Struggle for Power in Iran. I.B.Tauris. p. 168. ISBN 978-1-86064-554-9.
  54. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 409–410. ISBN 0-691-10134-5.
  55. Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan (31 August 2012). "Iran Party". Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. pp. 141–151. ISBN 978-1-908433-02-2.
  56. Binder, Leonard (1964), Iran, University of California Press, p. 212
  57. Mina, Parviz (July 20, 2004). "OIL AGREEMENTS IN IRAN". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Retrieved October 19, 2016.
  58. Rahnema, Ali (24 November 2014). Behind the 1953 Coup in Iran: Thugs, Turncoats, Soldiers, and Spooks. Cambridge University Press. pp. 57–59. ISBN 978-1-107-07606-8.
  59. Shirin Akiner, Mohammad-Reza Djalili, Frederic Grare (2013). Tajikistan: The Trials of Independence. Routledge. p. 23. ISBN 978-1-136-10490-9.
  60. Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan (31 August 2012). Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. pp. 209–215. ISBN 978-1-908433-02-2.
  61. Rahnema, Ali (24 November 2014). Behind the 1953 Coup in Iran: Thugs, Turncoats, Soldiers, and Spooks. Cambridge University Press. pp. 57–59. ISBN 978-1-107-07606-8.
  62. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 256–257. ISBN 0-691-10134-5.
  63. Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan (31 August 2012). Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. pp. 209–215. ISBN 978-1-908433-02-2.
  64. Chehabi, Houchang E. (1990). Iranian Politics and Religious Modernism: The Liberation Movement of Iran Under the Shah and Khomeini. I.B.Tauris. p. 115. ISBN 1-85043-198-1.
  65. Rahnema, Ali (24 November 2014). Behind the 1953 Coup in Iran: Thugs, Turncoats, Soldiers, and Spooks. Cambridge University Press. pp. 57–59. ISBN 978-1-107-07606-8.
  66. Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan (31 August 2012). Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. pp. 209–215. ISBN 978-1-908433-02-2.
  67. Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan (31 August 2012). Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. pp. 209–215. ISBN 978-1-908433-02-2.
  68. Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan (31 August 2012). Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. pp. 209–215. ISBN 978-1-908433-02-2.
  69. Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan (31 August 2012). Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. pp. 209–215. ISBN 978-1-908433-02-2.
  70. Samih K. Farsoun, Mehrdad Mashayekhi (2005). Iran: Political Culture in the Islamic Republic. Routledge. p. 60. ISBN 978-1-134-96947-0.
  71. "Socialist League", Iran Almanac and Book of Facts (5) (5th ed.), Echo of Iran, 1966, p. 240
  72. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 257–261. ISBN 0-691-10134-5.
  73. Siavoshi, Sussan (1990), Liberal nationalism in Iran: the failure of a movement, Westview Press, p. 157, ISBN 978-0-8133-7413-0
  74. Abrahamian, Ervand (1989), Radical Islam: the Iranian Mojahedin, Society and culture in the modern Middle East, 3, I.B.Tauris, p. 198, ISBN 978-1-85043-077-3
  75. Hiro, Dilip (2013). "Fedai Khalq". A Comprehensive Dictionary of the Middle East. Interlink Publishing. pp. 483–9. ISBN 978-1-62371-033-0.
  76. Vahabzadeh, Peyman (28 March 2016) [7 December 2015]. "FADĀʾIĀN-E ḴALQ". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Bibliotheca Persica Press. Retrieved 1 August 2016.
  77. Vahabzadeh, Peyman (2010). Guerrilla Odyssey: Modernization, Secularism, Democracy, and the Fadai Period of National Liberation In Iran, 1971–1979. Syracuse University Press. p. 100.
  78. Davari, Mahmood T. (2004). The Political Thought of Ayatollah Murtaza Mutahhari: An Iranian Theoretician of the Islamic State. Routledge. p. 61. ISBN 978-1-134-29488-6.
  79. Yarshater, Ehsan, ed. (27 October 2011) [15 December 1992]. "COMMUNISM iii. In Persia after 1953". Encyclopædia Iranica. Fasc. 1. VI. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 105–112. Retrieved 12 September 2016.
  80. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 483–9. ISBN 0-691-10134-5.
  81. Abrahamian, Ervand (1982). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. pp. 483–9. ISBN 0-691-10134-5.
  82. Behrooz, Maziar. Rebels with a Cause: The Failure of the Left in Iran. London: I.B. Tauris, 2000. pp. 63-64
  83. Behrooz, Maziar. Rebels with a Cause: The Failure of the Left in Iran. London: I.B. Tauris, 2000. pp. 63-64
  84. Yarshater, Ehsan, ed. (October 27, 2011) [December 15, 1992]. "COMMUNISM iii. In Persia after 1953". Encyclopædia Iranica. Fasc. 1. VI. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 105–112. Retrieved September 12, 2016.
  85. Barker, Eileen (2016). Revisionism and Diversification in New Religious Movements. Routledge. pp. 172–176. ISBN 978-1-317-06361-2.
  86. Maziar, Behrooz (2000). Rebels With A Cause: The Failure of the Left in Iran. I.B.Tauris. p. 72. ISBN 1-86064-630-1.
  87. Abrahamian, Ervand (1999). Tortured Confessions: Prisons and Public Recantations in Modern Iran. University of California Press. p. 150. ISBN 0-520-92290-5.
  88. Mirsepassi, Ali (2004), The Tragedy of the Iranian Left, RoutledgeCurzon, Table 10.2 Characteristics of principal secular left-wing organizations, 1979–83
  89. Sahimi, Muhammad (12 May 2009). "The Political Groups". Tehran Bureau. Retrieved 21 August 2015.
  90. Mansoor Hekmat, Selected Works. London: Mansoor Hekmat Foundation, 2002. p. 73-74.
  91. Yarshater, Ehsan, ed. (March 28, 2016) [December 7, 2015]. "FADĀʾIĀN-E ḴALQ". Encyclopædia Iranica. Bibliotheca Persica Press. Retrieved August 1, 2016.
  92. Vahabzadeh, Peyman (March 28, 2016) [December 7, 2015]. "FADĀʾIĀN-E ḴALQ". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Bibliotheca Persica Press. Retrieved August 1, 2016.
  93. Vahabzadeh, Peyman (March 28, 2016) [December 7, 2015]. "FADĀʾIĀN-E ḴALQ". In Yarshater, Ehsan. Encyclopædia Iranica. Bibliotheca Persica Press. Retrieved August 1, 2016.
  94. ۵۳ نفر، بزرگ علوی، ص ۴، ISBN 978-964-351-068-8.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.