ملا غفور دباغی

ملا غفور دباغی (زاده: ۱۳۰۶ - درگذشت:۲۱ مرداد ۱۳۶۹)، شاعر کرد اهل سقز در کردستان است[1].

ملا غفور دباغی
نام اصلی
ملا غفور دباغی
زاده۱۳۰۶
سقز، کردستان
درگذشته۱۳۶۹
آرامگاهمهاباد
زمینه کاریشاعر
ملیتایرانی
دلیل سرشناسیشاعر

زندگینامه

ملا غفور فرزند درویش عبدالله بوده در شهرستان سقز دیده به جهان گشود. پدرش درویش عبدالله، دباغ بود و بنا به ضرورت شغلی به شهرستان بانه نقل مکان کرد. هنوز بیش از سه سال از سن غفور نمی‌گذشت که در آن شهر به بیماری آبله مبتلا شد و بر اثر این بیماری چشمانش را از دست داد. چون به هفت سالگی رسید پدرش وی را به نزد میرزا محمد کریم نامی برد تا قرآن را از برکند. به این ترتیب تا ۱۳۲۰ و سن چهارده سالگی نیمی‌از قرآن را حفظ کرد. این ایام که مصادف بود کشیده شدن آتش جنگ جهانی دوم به ایران، حکومت مرکزی دچار ضعف شد و در بانه محمد رشید خان سر بر شورش برداشت و منطقه را نا آرامی فرا گرفت. درویش عبدالله به شهرستان مهاباد نقل مکان نمود و غفور را نزد ملا احمد حاجی بایزید فرستاد تا قرآن را به طور کامل حفظ کند. او نیز در مدت ۸ سال کل قرآن را حفظ نمود و کار نیمه تمام خود را به پایان رساند. همچنین در نزد قاضی محمد خضری نزریوه‌ای هم درسهایی از شرع اسلام یادگرفت. بعد از کودتای عبدالکریمقاسم در تابستان ۱۳۳۷ شمسی در عراق در قالبهای جدی و ظنز شعرهایی برای قشرهای مستمند جامعه خواند. در سال ۱۳۵۰ دنبال یادگرفتن خط بریل رفت. پس از فراگیری خط بریل و بعد از مشقتهای زیادی که در راه جمع‌آوری ضرب‌المثلها و ظنزهای زبان کُردی متحمل شده بود، ساواک همه را ضبط نمود و هیچگاه آنها را پس نداد. سرانجام در سال ۱۳۶۹/۰۵/۲۱ شمسی روز یکشنبه برابر با ۱۲ اوت ۱۹۹۰ میلادی و ۲۰ محرم ۱۴۱۱ قمری بدورد حیات گفت و در جوار استاد هیمن به خاک سپرده شد[2][3]

آثار

از کارهای برجسته او:

  • «دیاری مه هاباد، یه ندی پیشینان» اندرزهای گذشتگان
  • «چوارینه کانی ماموستا فه رروخی یه زدی» از فارسی به کردی
  • دیوان اشعار ملا غفور دباغی با نام «ئاسوی روون»[4]

نمونه‌ای از آثار فارسی او

نمونه شعر

پس سپاست کنم ای دکتر خوش قلب و غیورکه مرا یاد تو بگشود در شادی و شور
از همان شب که مرا دست قضا یاری کردجرعه‌ای چند را داشت ز صهبای حضور
آنچنان عمق دلم مسکن و ماورای تو شد که از این غمکده بیرون نروی تا لب گور
دیده کز لذت دیدار تو محروم شد چه باک؟دیدهٔ معنیم از دیدنتان شد پر نور
کاش یکبار دگر بخت نگون یار شدیبا تو بشینم و پیدا نشود کار ضرور
گفته‌ها رد و بدل کرده سخن‌ها به میانبحث درباره سرمای دی و مفلس و عور
مطلبی نیزه به کردی بشنو جان دلمتو شفابخش مریضانی چه نزدیک و چه دور

منابع


پیوند به بیرون

  • تاریخ مهاباد، نوشتهٔ سید محمد صمدی. مهاباد: انتشارات رهرو، ۱۳۷۳.


This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.