کمپانی هند شرقی بریتانیا

کمپانی هند شرقی بریتانیا (انگلیسی: The British East India Company) یا کمپانی جان (انگلیسی: John Company)[1]، در ابتدا یک شرکت انگلیسی و سپس یک شرکت سهامی بریتانیایی[2] بود که ملکه الیزابت اول در ۳۱ دسامبر ۱۶۰۰ امتیازنامه‌ای سلطنتی را به هدف کسب امتیازهای تجاری در هندوستان به آن اعطا کرد. امتیازنامه شاهی به شکلی مؤثر کمپانی معظم هند شرقی نوظهور را به سوی انحصار ۲۱ ساله همهٔ امور تجاری در هند شرقی (یعنی بخشی که امروزه به آن ناحیه دریایی جنوب شرق آسیا گفته می‌شود) رهنمون شد. کمپانی از یک بنگاه تجاری جاه‌طلب به چیزی تبدیل شد که در عمل زمام امور هندوستان را تا هنگام زوال در سال ۱۸۵۸ در دست داشت.

کمپانی هند شرقی بریتانیا
نوع پیشینشرکت سهامی
صنعتتجارت خارجی
سرنوشترها شده، پس از آغاز ملی شدن اغلب مستعمرات در ۱۸۵۸
بنا نهاده۳۱ دسامبر ۱۶۰۰
بنیانگذارانجان واتز، جورج وایت
از بین رفته۱ ژوئن ۱۸۷۴ (۱۸۷۴-06-۰۱)
دفتر مرکزیلندن، امپراتوری بریتانیا
هند مستعمراتی
نهادهای امپریالیستی هند
هند هلندی۱۶۰۵–۱۸۲۵
هند دانمارکی۱۶۲۰–۱۸۶۹
هند فرانسوی۱۷۶۹–۱۹۵۴

هند پرتغالی
(۱۵۰۵–۱۹۶۱)
خانه هند۱۴۳۴–۱۸۳۳
کمپانی هند شرقی پرتغال۱۶۲۸–۱۶۳۳

هند بریتانیایی
(۱۶۱۲–۱۹۴۷)
کمپانی هند شرقی بریتانیا۱۶۱۲–۱۷۵۷
قوانین کمپانی در هند۱۷۵۷–۱۸۵۸
راج بریتانیا۱۸۵۸–۱۹۴۷
حکومت بریتانیا در برمه۱۸۲۴–۱۹۴۸
دولت‌های شاهزاده‌ای۱۷۲۱–۱۹۴۹
چندپارگی هند
۱۹۴۷

هر چند در اساسنامهٔ این شرکت آمده «مجموعه‌ای از شرکای تجاری لندن که در هند شرقی بازرگانی می‌کنند» اما این شرکت به جایی رسید که نیمی از کنترل تجارت دنیا را در اختیار گرفت به ویژه تجارت پنبه، ابریشم، رنگ نیل، نمک، ادویه، نیتر، چای، و تریاک. این شرکت سرآغازی بر امپراتوری بریتانیا در هند شد.[3]

پیش از بریتانیایی‌ها، پرتغالی‌ها با تشکیل هند پرتغال در بیشتر سال‌های سده ۱۶ تجارت در این نواحی را در دست داشتند. بعدها چندین شرکت هلندی نیز در آنجا مشغول به بازرگانی شدند و در سال ۱۶۰۲ میلادی این شرکت‌ها با هم ادغام شده و کمپانی هند شرقی هلند (VOC) را تشکیل دادند. این شرکت نخستین اوراق سهام ثابت را از سال ۱۶۱۲ عرضه کرد. این در حالی بود که سهام شرکت هند شرقی بریتانیا را بازرگانان ثروتمند و آریستوکرات‌ها در اختیار داشتند.[4] در ابتدا دولت بریتانیا هیچ سهامی نداشت و تنها به نظارت غیرمستقیم می‌پرداخت تا اینکه در سال ۱۶۵۷ شرکت سهامی عام شد.[5]

شرکت هند شرقی بریتانیا در طول سدهٔ نخست فعالیت خود، روی تجارت متمرکز بود و قصد ایجاد امپراتوری در هند نداشت. این نیت با زوال گورکانیان در طول سدهٔ ۱۸ تغییر یافت و شرکت هند شرقی بریتانیا علاقه‌مند به گسترش سرزمین شد و بدین منظور مجبور شد با هم‌قطاران فرانسوی خود مبارزه کند. این جنگ‌ها با کمپانی هند شرقی فرانسه تحت عنوان جنگ‌های کارناتیک و در دهه‌های ۱۷۴۰ و ۱۷۵۰ صورت گرفت. پیروزی بریتانیایی‌ها در نبردهای پلاسی و بکسر باعث شد تا شرکت هند شرقی بریتانیا کنترل بنگال و بخش اعظم قدرت سیاسی و نظامی هند را در دست بگیرد. در دهه‌های بعد این شرکت به تدریج سرزمین‌هایی را که در اختیار داشت افزایش داد و توانست اکثر مناطق شبه‌قارهٔ هند را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم توسط حاکمان دست‌نشاندهٔ محلی در اختیار بگیرد. در این راه ارتش‌های فرمانداری‌ها که مملو از سیپوی‌ها (هندی‌های بومی) بودند به بسط قدرت ایشان کمک شایانی کرد.

کمپانی هند شرقی بریتانیا در اوج اقتدار خود در سال ۱۸۰۳ میلادی ارتش حرفه‌ای به استعداد ۲۶۰٬۰۰۰ نفر داشت که دو برابر نیروی زمینی بریتانیا بود. درآمد این شرکت ۱۳٬۴۶۴٬۵۶۱ پوند و هزینه‌های آن ۱۴٬۰۱۷٬۴۷۳ پوند بود.[6][7] این شرکت در نهایت توانست با استفاده از ارتش حرفه‌ای خود بخش اعظم هند را در اختیار گرفته و به ادارهٔ شبه‌قاره بپردازد. نقش کمپانی هند شرقی در هندوستان از سال ۱۷۵۷ آغاز و در ۱۸۵۸ خاتمه یافت. شورش‌های ۱۸۵۷ در هند باعث شد تا قانون حکومت هند در ۱۸۵۸ تصویب شود و تاج‌وتخت بریتانیا کنترل تمام شبه‌قارهٔ هند را به شکل راج بریتانیا در اختیار خود بگیرد.

با وجود دخالت‌های گاه و بیگاه دولت در امور کمپانی هند شرقی، این شرکت دچار مشکلات عدیده‌ای در امور مالی شد. کمپانی هند شرقی در سال ۱۸۷۴ بواسطهٔ قانون آزادسازی سهام تقسیم‌شدهٔ کمپانی هند شرقی منحل شده بود و بدین شکل این شرکت بی‌قدرت و از کار افتاده شد. دستگاه اداری حکومت هند بریتانیا توانست فعالیت‌های حکومتی این شرکت را در اختیار بگیرد و نیروهای آن را جذب کند.

تاریخ

پیدایش

جیمز لنکستر نخستین سفر دریایی کمپانی هند شرقی را در سال ۱۶۰۱ فرماندهی کرد.

ماجراجویان انگلیسی پس از شکست ناوگان اسپانیایی آرمادا در سال ۱۵۸۸ به‌شمار زیادی کشتی‌های اسپانیایی و پرتغالی دست یافتند. این کشتی‌ها و بارهای پرارزش آنها، دریانوردان انگلیسی را قادر می‌ساخت به دور دنیا رفته و به ثروت بیشتر دست یابند.[8] بازرگانان لندنی عریضه‌ای به ملکه الیزابت یکم نوشتند و از او خواستند به ایشان اجازهٔ سفر دریایی به اقیانوس هند بدهد.[9] هدف ایشان این بود که شکستی سنگین به انحصار اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها بر تجارت با شرق دور وارد کنند.[10] الیزابت این اجازه را صادر کرد و در روز ۱۰ آوریل ۱۵۹۱ جیمز لنکستر با کشتی ادوارد بوناونچر و دو کشتی دیگر از بندر توربای انگلستان به سمت دماغه امید نیک و سپس دریای عرب حرکت کردند. این جزو نخستین سفرهای ماورای بحار انگلیسی‌ها به‌شمار می‌رود. آن‌ها بعداً از اطراف دماغهٰ کانیاکوماری در جنوب هند به سمت شبه‌جزیره مالایا نیز رفتند و در راه چند کشتی اسپانیایی و پرتغالی را شکار کردند و در سال ۱۵۹۴ به انگلستان بازگشتند.[9]

بزرگترین غنیمت انگلیسی‌ها که باعث شد تجارت ایشان رونق یابد، تسخیر کشتی عظیم پرتغالی به نام مادر خدا (Madre de Deus) توسط سر والتر رالی و جرج کلیفورد در نبرد فلورس (۱۵۹۲) بود.[11] روزی که این کشتی را به بندر دارتموث در دوون آوردند، این بزرگترین کشتی‌ای بود که تا آن هنگام در کل انگلستان لنگر انداخته بود. این کشتی پر بود از صندوق‌های جواهرات، مروارید، طلا، سکه‌های نقره، عنبر، پارچه، پرده‌های نگارین، فلفل، میخک، دارچین، جوز هندی، بنجامین، رنگ قرمز، قرمزدانه مکزیکی و آبنوس.[12]:125–27 چیز دیگری که پُرارزش‌تر از آن غنایم می‌نمود، دفترچهٔ جهت‌یابی بود که مختصات مناطق تجاری هند، چین و ژاپن را نشان می‌داد. همین غنائم بود که انگلیسی‌ها را برای رسیدن به فرصت‌های تجاری بیشتر تحریک کرد.[11]

در سال ۱۵۹۶ سه کشتی انگلیسی دیگر به سمت شرق رفتند ولی همگی ناپدید شدند.[9] با این حال یک سال بعد رالف فیچ که یک بازرگان ماجراجو بود ظاهر شد و با کمک همراهانش به یک سفر زمینی پانزده ساله به میان‌رودان، خلیج فارس، اقیانوس هند، هندوستان و آسیای جنوب شرقی رفت.[13] پس از آن فیچ در خصوص امور هند به دیگران مشاوره می‌داد. او اطلاعات ذیقیمت‌تری هم در اختیار لنکستر گذاشت.[14]

نخستین پرچم کمپانی هند شرقی بریتانیا تا سال ۱۷۰۷ میلادی، با نشان سنت جرج سمبل انگلستان در گوشه چپ بالا
خانه هند شرقی در خیابان لیدنهال لندن پس از بازسازی در ۱۷۹۹–۱۸۰۰.

سال‌های بنیان‌گذاری

این شرکت با نام شرکت بازرگانان لندن تجارت‌کننده اَندَر هند شرقی (انگلیسی: The Company of Merchants of London Trading into the East Indies)، به دست محفلی از تاجران نوآور و تأثیرگذار، بنیان نهاده شد؛ که، توانستند امتیازنامه سلطنتی را برای انحصار تجارت در هند شرقی برای زمانی پانزده ساله به دست آورند. کمپانی ۱۲۵ سهام دار، و سرمایه‌ای برابر ۷۲٫۰۰۰ پوند داشت. به هر روی، در هند شرقی نخست کمی بر کنترل هلندی‌ها بر تجارت ادویه اثر گذاشت، اما در همان ابتدا نتوانست پایگاهی ماندگار بنیان نهد. سرانجام، کشتی‌های کمپانی به هندوستان رسیدند و در سورات پهلو گرفتند؛ که به عنوان نقطه ترانزیت تجاری در ۱۶۰۸ بنیان نهاده شد. دو سال بعد به محض شناسایی تجارت خانه‌ها، تصمیم به ساخت نخستین کارخانه این کمپانی در شهرک ماچیلیپاتنام در کرانه کوروماندل در خلیج بنگال گرفته شد. سودهای سرشار گزارش شده از سوی کمپانی پس از پیاده شدن در هندوستان که احتمالاً به واسطه کاهش در هزینه‌های جاری منبعث از نقاط ترانزیت بود، در آغاز شاه جیمز اول را به اعطا پروانه‌های مشابه برای دیگر شرکت‌های تجاری در انگلستان واداشت؛ اما در ۱۶۰۹، او امتیازنامه کمپانی را برای زمانی نامحدود تمدید کرد، با افزودن بندی که تصریح می‌کرد که اگر تجارت برای سه سال پیاپی سود نمی‌داشت امتیازنامه برای همیشه ملغی می‌شد.

اثر

این کمپانی مستقر در لندن مسئول آفرینش استعمار بریتانیا بود. کمپانی در ۱۷۱۷، فرمانی سلطنتی از فرمانروای گورکانی دریافت کرد که این کمپانی را از پرداخت عوارض واردات کالا به بنگال معاف می‌کرد؛ این یک مزیت اقتصادی قطعی در بازار هندوستان به‌شمار می‌رفت. پیروزی قطعی سر رابرت کلایو در نبرد پلاسی در ۱۷۵۷، عامل اصلی در بنیان‌گذاری نیروی نظامی و نیروی اقتصادی کمپانی هند شرقی بود. فرانسوی‌ها در حدود ۱۷۶۰، به بیرون از هندوستان، به استثنای شماری از تجارت خانه‌ها در کرانه‌هایی همانند پوندیچری، رانده شدند.

کمپانی همچنین به راه‌های میان هندوستان و بریتانیای کبیر توجه نشان می‌داد. در اوایل ۱۶۲۰، کمپانی ادعای مالکیت بر منطقه کوه میز در آفریقای جنوبی، را مطرح کرد، سپس دست به اشغال و فرمانبر کردن سنت هلن زد. کمپانی در هنگ کنگ و سنگاپور نیز چنین کرد؛ کاپیتان کید را به کار گرفت تا از دزدی دریایی جلوگیری شود، و دست به برداشت محصول چای در هندوستان زد. از دیگر رویدادهای قابل توجه در تاریخ کمپانی، آن بود که، ناپلئون را در سنت هلن زندانی کرد، و سود سرشاری از الیهو یال برد. فراورده‌هایش پایه جنبش چای بوستون در آمریکای مستعمراتی بود.

کشتی سازی‌های این کم‍‍پانی مدلی برای سن پترزبورگ فراهم آوردند که عناصر اجرائی آن در بوروکراسی هندی برجا ماند، و ساختار شراکتی آن نخستین نمونه موفق از یک شرکت سهامی عام بود.

به هر حال، مطالبات مسئولان کمپانی در خزانه داری بنگال به شکلی تراژیک منجر به عجز استانی در شکل قحطی شد که میلیون‌ها نفر را در سال‌های ۱۷۷۰ تا ۱۷۷۳ به کشتن داد.

ساختار

کمپانی هند شرقی را یک سرپرست و ۲۴ مدیر رهبری می‌کردند که با هم هیئت مدیره را می‌ساختند. آن‌ها منتسب و زیر نظر هیئت مالکان بودند. هیئت مدیره دارای ده کمیته زیر نظر بود.

نفوذ در هندوستان

دو اشرفی طلای ضرب‌شده در راج بریتانیا توسط کمپانی هند شرقی به تاریخ ۱۸۳۵ میلادی. سکه مزین به تصویر ویلیام چهارم پادشاه بریتانیا و در طرف دیگر سکه نقشی از شیر و درخت نخل به همراه عبارت «دو اشرفی» به زبان فارسی به چشم می‌خورد.

تاجران هر از چندی با همتایان هلندی، فرانسوی و پرتغالی خود در اقیانوس هند درگیر می‌شدند. یک رویداد تعین‌کننده که توجه جهانگیر امپراتور گورکانی را به کمپانی جلب کرد، پیروزی آن‌ها بر پرتغالی‌ها در نبرد سؤالی در ۱۶۱۲ بود. شاید با پی بردن به پوچ بودن جنگ‌های تجاری در دریاهای دور، انگلیسی‌ها تصمیم گرفتند تا جای پایی در سرزمین هندوستان بیابند، با تحریم رسمی هر دو کشور، از پادشاه خواستند تا دست به فرستادن مأموران سیاسی بزند. در ۱۶۱۵، سر توماس رو از سوی جیمز اول پادشاه انگلستان مأمور شد تا جهانگیر امپراتور گورکانی هند را ببیند جهانگیر بر بیش تر شبه قاره هند، و نیز افغانستان امروزی فرمان می‌راند. هدف از این مأموریت تنظیم پیمان نامه‌ای تجاری بود که به کمپانی حقوق انحصاری ساخت کارخانه در سورات و دیگر نواحی را می‌داد. در برابر از کمپانی خواسته شد تا تحفه‌ها و هدایایی از فروشگاه‌های اروپایی را به درگاه امپراتور پیش کش کند. این مأموریت کاملاً موفقیت‌آمیز بود و جهانگیر از طریق سر توماس رو نامه‌ای به پادشاه فرستاد. او نوشت:

در راستای آنچه ضامن مهر به شاهی شما است، من به همه بندرها و مملکت‌های قلمرو خودم فرمان داده‌ام تا پذیرای هر بازرگان از ملت انگلیس باشند که ایشان دوستان من اند؛ در هر جایی که خواستند زندگی کنند، هر طور که خواستند و به هر بندری که خواستند بروند. نه پرتغال نه هیچ‌کس دیگر حق تعرض به آن‌ها را ندارد، و در هر شهری که خواستند بمانند، من به هر یک از فرمانداران و ناخداها فرمان داده‌ام تا حلقه به گوش آن‌ها باشند؛ تا هر چند و چون که خواستند بخرند، بفروشند، و ببرند به کشورشان.

برای اثبات مهر و دوستی ما، من میل دارم تا اعلی حضرت مهستی، بازرگانانش را فرمان دهد تا با کشتی‌های خود هر تحفه و کالای نفیسی که مناسب کاخ من است بیاورند؛ و این که هر از گاهی نامه‌ای شاهانه به من بنویس، تا شاید من هم با سلامت و موفقیت تو در کارها شادی ام را بازیابم؛ جاویدان و ماندگار دوستی ما.

سفرنامه‌ها

ادبیات انگلیسی در قرن نوزدهم به دلیل سفرنامه‌هایی که دربارهٔ ایران نوشته شد، بسیار غنی گشت. نویسندگان بسیاری از این سفرنامه‌ها کسانی بودند که صرفاً از ایران عبور می‌کردند یعنی از مأموران لشکری و کشوری بودند که از بریتانیا به هندوستان می‌رفتند یا از هندوستان به بریتانیا بازمی‌گشتند.[15]

نگارخانه

منابع

  1. Carey, W. H. (1882). 1882 – The Good Old Days of Honourable John Company. Simla: Argus Press. Retrieved 2015-07-30.
  2. کمپانی هند شرقی هلند نخستین شرکتی بود که به انتشار اوراق سهامی عام دست زد.
  3. "Books associated with Trading Places – the East India Company and Asia 1600–1834, an Exhibition". Archived from the original on 30 March 2014.
  4. Baladouni, Vahe (Fall 1983). "Accounting in the Early Years of the East India Company". The Accounting Historians Journal. The Academy of Accounting Historians. 10 (2): 63–80. JSTOR 40697780.
  5. "India - The British, 1600–1740".
  6. Dalrymple, William (4 March 2015). "The East India Company: The original corporate raiders". The Guardian. Retrieved 2017-06-08.
  7. "The finances of the East India Company in India, c. 1766-1859, John F. Richards".
  8. Desai, Tripta (1984). The East India Company: A Brief Survey from 1599 to 1857. Kanak Publications. p. 3.
  9. "Imperial Gazetteer of India". II. 1908: 454.
  10. Wernham, R.B (1994). The Return of the Armadas: The Last Years of the Elizabethan Wars Against Spain 1595–1603. Oxford: Clarendon Press. pp. 333–34. ISBN 978-0-19-820443-5.
  11. McCulloch, John Ramsay (1833). A Treatise on the Principles, Practice, & History of Commerce. Baldwin and Cradock. p. 120.
  12. Leinwand 2006.
  13. 'Ralph Fitch: An Elizabethan Merchant in Chiang Mai; and 'Ralph Fitch's Account of Chiang Mai in 1586-1587' in: Forbes, Andrew, and Henley, David, Ancient Chiang Mai Volume 1. Chiang Mai, Cognoscenti Books, 2012.
  14. Prasad, Ram Chandra (1980). Early English Travellers in India: A Study in the Travel Literature of the Elizabethan and Jacobean Periods with Particular Reference to India. Motilal Banarsidass. p. 45. ISBN 9788120824652.
  15. Wright، Denis (۱۳۵۹). انگلیسی‌ها در میان ایرانیان. انتشارات امیرکبیر.

پیوند به بیرون

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ کمپانی هند شرقی بریتانیا موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.