سلطانیه

شهر سُلطانیه یکی از شهرهای استان زنجان است که در ۳۷ کیلومتری شهر زنجان واقع است. گنبد سلطانیه و آرامگاه اولجایتو در این شهر قرار دارند.

سلطانیه
کشور ایران
استانزنجان
شهرستانسلطانیه
بخشبخش مرکزی
مردم
جمعیت۷،۶۳۸ نفر (۱۳۹۵)
شناسهٔ ملی خودرو ایران۹۷ ب ، ق
کد آماری۱۵۲۷

تاریخچه

طرح ژان شاردن از شهر سلطانیه در سال‌های ۱۶۷۰
نمایی از زیر گنبد سلطانیه

به گواهی منابع تاریخی موجود، شهر سلطانیه نخستین‌بار در دوره ایلخانان مغول ساخته شده‌است؛ (اگر چه شهر کنونی پیش از این نام آن اریباد بوده و پیشینه آن به گواه کاوش‌های باستان‌شناسی به ۷ هزار سال می‌رسد) آنان پس از استقرار در ایران و گزیدن تبریز به عنوان پایتخت، دشت وسیع و سرسبز سلطانیۀ کنونی را برای شکار و گذران ییلاق گزیده است. بدین‌ترتیب این محل قنقوراولانگ یعنی شکارگاه شاهین نامیده می‌شد.[1] ولی از هنگامی که ارغون چهارمین ایلخان مغول بر تخت نشست، تصمیم گرفت در این محل شهری بسازد؛ بنابراین دستور داد قلعه‌ای با درازا باروی دوازده هزار گام از سنگ تراشیده بسازند.[2] پس از درگذشت وی به سال ۶۱۹ جنازه وی در محل همین شهر نیمه تمام به خاک سپرده شد و پسر وی غازان‌خان کوشش دیگری برای به پایان رساندن و آبادانی این شهر انجام نداد و در عوض به ساخت شنب‌غازان در نزدیکی تبریز پرداخت.

اوج شکوفایی شهر در زمان اولجایتو است. وی از سال ۷۰۲ق کار ساخت شهر را از سر گرفت و برای انجام این کار بسیاری از هنرمندان، صنعت‌گران و بازرگانان را به این شهر کوچاند و این محل از این پس سلطانیه – محل شاه‌نشین – نامیده‌شد.

اولجایتو دستور ساخت بارویی به درازا سی هزار گام را داد و امر کرد تا آرامگاه با شکوهی درون این بارو برایش ساخته‌شود. بدین‌ترتیب بنای باشکوهی ساخته شد که امروزه گنبد سلطانیه نامیده می‌شود و سومین گنبد بزرگ جهان به شمار می‌آِید. برخی باور دارند که اولجایتو این سازه را به آرامگاه امامان شیعه اختصاص داده بود و می‌خواست تا پیکر علی و حسین را به این محل انتقال دهد که با مخالفت علمای شیعه رو‌به‌رو شد. ولی با آگاهی به سازه‌های همتایی که در این دوران ابواب‌البر نامیده می‌شدند و ایلخانان جهت آرامگاه خود در شهرهایی چون همدان، تبریز، شنب‌غازان ساخته بودند، می‌توان این دیدگاه را پذیرفت که گنبد سلطانیه هم از این دسته سازه‌ها بوده و اولجایتو آن را به قصد آرامگاه خود ساخته است. در درون باروی شهر افزون بر این عمارات سازه‌های دیگری چون مسجد، دارالضیافه، دارالسیاده، دیوان‌خانه و کاخ پادشاهی وجود داشته‌است. همچنین اولجایتو به هر یک از بزرگان دستور داده بود تا محلّه‌ای به نام خود در شهر بسازند. چلبی‌اوغلو از افرادی بودند که در سلطانیه محلّه‌ها و عماراتی ساختند. مجموعه آرامگاه و خانقاه چلبی‌اوغلو در این دوران ساخته شد که در ادامه درباره هویت شخص مدفون، دست‌اندرکاران ساخت و... بررسی تفصیلی صورت گرفته‌است.

ولی با مرگ اولجایتو به سال ۷۱۶ ق همگی کسانی‌ که به سلطانیه کوچ داده‌شده‌بودند، آن‌جا را ترک گفتند. پس از آن در تازش تیمور در سال ۷۸۶ق بسیاری از سازه‌های شهر نابود شدند و با به حکومت‌رسیدن میرانشاه پسر تیمور، به دستور وی بسیاری از آثار و ساختمان‌ها سلطانیه ویران شد.

کلاویخو، سفیر کاستیل در دربار تیمور که در ۸۰۵ق/۱۴۰۴م از این شهر دیدن می‌کند چنین می‌نویسد: "روز سه شنبه ۲۶ ژوئن نزدیک به ظهر سرانجام به شهر بزرگ سلطانیه رسیدیم و میرانشاه منتظرمان بود... شهر سلطانیه در دشت قرار گرفته و بارویی ندارد. در میان شهر قصر بزرگی است که از سنگ ساخته شده و دارای برجهای فراوان است. در هریک از این برجها یک توپ جای دارد. سلطانیه شهری است بسیار پر جمعیت ولی نه به بزرگی تبریز... به فاصله‌ای در بیرون شهر، قصر بزرگی است با حجره‌های بسیار که زمان‌های گذشته بدست یک خان ساخته شده که در آرامگاه بسیار باشکوهی در همینجا به خاک سپرده شده است. میرانشاه دستور داده بود این سازه را ویران کنند و نقش قبر کرده، جسد را بیرون بیاورند...."[3]

در دورۀ صفویه با آنکه از ارزش پیشین شهر کاسته شده‌بود، باز یکی از منزلگاه‌های مهم میان راه تبریز و ییلاق پادشاهان این دودمان به شمار می‌آمد. در این زمان جهانگردانی چون اولئاریوس، شاردن، تاورنیه و... از این شهر دیدن کرده و توصیفاتی از آن ارائه داده‌اند.

دورنمای گنبد سلطانیه - تیر ۱۳۸۷

تاورنیه در سفرنامه خود درباره شهر چنین می‌نویسد: «سلطانیه قریه‌ای است که نیم فرسنگ دورتر از جاده بزرگ واقع شده و نزدیک کوهی است. آنچه از آن بازمانده گواهی بر آنچه ویران شده می‌کند، تنها ویرانه آن‌ها بازمانده است که با گذشت روزگار نیست و نابود می‌شوند».

ولی آرامگاه ملاحسن کاشی - یکی از آثار بازمانده در این شهر – از ساختمان‌های این دوره‌است که در پایان سده دهم قمری (پیرامون سال ۹۷۳) ساخته‌شده‌است. برخی صاحب مزار را از علمای حکمت الهی در زمان شاه اسماعیل صفوی می‌دانند و برخی وی را هم‌عصر سلطان محمد خدابنده دانسته‌اند که مسجد و مدرسه‌ای در شهر داشته‌است؛ سازه به شکل کوشکی هشت‌ضلعی است که در گذشته باغی در پیرامون آن وجود داشته‌است.

در آغاز پادشاهی قاجار، سلطانیه از سویی بر اثر جنگ‌های ایران و روس و از سویی دیگر به علت کار‌های فتحعلی‌شاه در نابودی سازه‌ها بار دیگر دچار صدمات فراوانی شد؛ افزون بر آنکه زلزلۀ سهمگین سال ۱۲۹۰ق موجب ویرانی آثار بازمانده گردید و بر اثر آن مسجد جامع که بر پایه روایات سیاحان پس از گنبد سلطانیه بلندترین ساختمان شهر بود به کلی ویران گشت.

نگارخانه

منابع

  1. محمدعلی مخلصی، جغرافیای تاریخی سلطانیه، مولف، ۱۳۶۴ُ، ص ۲
  2. همان، ص ۲
  3. Embassy to Tamerlane, ۱۴۰۳-۱۴۰۶, Ruy Gonzalez de Clavijo - Hardinge Simpole, Scotland - ۲۰۰۹
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.