آیین هخامنشیان

آئین هخامنشیان با وجود دستاوردهای حاصل از مطالعات ژرف و مداوم در رشته‌های باستان‌شناسی، زبان‌شناسی تطبیقی، زبان‌شناسی تاریخی مردم‌شناسی و تاریخ و غیره هنوز در مورد مذهب هخامنشیان اختلاف نظر وجود دارد.[1]

دین کوروش

در بابل و جاهای دیگر، مدارک فراوانی در ارتباط با تسامح و رواداری کوروش در امور دینی بدست آمده و هیچ نشانه‌ای از تعصب وی به دین ملی‌اش دیده نشده‌است.[2] دربارهٔ اینکه کوروش چه دینی داشت، اختلاف نظر وجود دارد و احتمالاً کوروش خود می‌بایست پرستندهٔ اهورامزدا بوده‌باشد، اگرچه تقریباً هیچ چیزی دربارهٔ باورهایش نمی‌دانیم. مطابق با گزارش کسنوفون، کوروش در بارگاهش پیرامون مسائل دینی از رهنمودهای مغان پیروی می‌نمود.

اگرچه بسیاری از پژوهشگران، کوروش را زرتشتی نمی‌دانند، مری بویس قویاً استدلال می‌کند که کوروش خود یک زرتشتی بود که چنان پا جای پای نیاکان خود می‌گذارد، نیاکانی که از سدهٔ هفتم پیش از میلاد هنوز پادشاهان کوچکی در انشان بودند. او خاطرنشان می‌سازد که آتشکدهها و نیایشگاه‌های پاسارگاد حاکی از عمل به آیین‌های زرتشتی‌است و متن‌های یونانی نیز به عنوان شاهد آورده‌اند که مغان زرتشتی جایگاه‌های ارزنده‌ای در دربار کوروش داشته‌اند.[3]

لوییس گری عقیده دارد که کوروش دقیقاً پیرو آئین ایرانیان باستان قبل از گاتاهای زرتشت و بازماندهٔ آن در اوستای جدید بود و خدایانی که مورد تکریم کوروش بودند، با اهورامزدا، میترا، آذر و آناهیتا، قابل تطبیق هستند. وی معتقد است دین کوروش به آئین ارائه‌شده در اوستای جدید نزدیک بوده و دلیلی برای زرتشتی دانستن او وجود ندارد.[4]

پژوهشگرانی نیز همچون جورج کامرون و والتر هینتس عقیده دارند که زمان زندگی زرتشت مابین سال‌های ۶۶۰ تا ۵۸۲ پیش از میلاد بوده و کوروش در این مدت، حتی با زرتشت دیدار هم داشته و پیرو دین زرتشتی بوده‌است و دلیل این استدلال را آتشدان‌های ساخته‌شده در فضای آزاد و برج نگهداری آتش در پاسارگاد می‌دانند.[5] ماکس مالوان می‌گوید که تاکنون هیچ مدرکی بدست نیامده که بر پایهٔ آن بتوان گفت، کوروش زرتشتی بوده‌است ولی رفتار او با آموزه‌های زرتشت و اصول دین او نقاط مشترک بسیاری دارد و شاید از دین زرتشتی تأثیر پذیرفته باشد.[6]

مزداپرستی غیرزرتشتی

روزگاران درازی پیش از پیدایش زرتشت ایرانیان عقاید مذهبی مشخصی داشته و اهورامزدا را به عنوان خدای بزرگ ستایش می‌نمودند.[7]

وابستگی میان اهورامزدا و آیین زرتشت آنچنان نزدیک است که بسیاری چنان می‌پندارند که پرستش این خدا از دین زرتشت سرچشمه گرفته‌است ولی دلایل بسیاری در دسترس است که نشان می‌دهد اهورامزدا ایزدی بسیار کهن است و زرتشت در دین‌آوری خود از این نام برای نامیدن خدای یگانه استفاده کرده‌است. لازم به یادآوری نیست که گاه اتفاق می‌افتد که آیینی نو، نام‌های کهن را مفهوم تازه می‌بخشد. نام مجرد مزدا باستانی‌تر از دین زرتشت است؛ و حتی نقش اساسی‌ای که در مزدیسنا به عهدهٔ این ایزد محول شده‌است نیز از طریق نوآوری زرتشتی نیست. صفت مزدیسنه (مزداپرست) که در پاپیروس‌های آرامی زمان هخامنشی آمده دلیلی بر زرتشتی بودن هخامنشیان نمی‌تواند باشد چنان‌که ذکر نام اهورامزدا در سنگ نبشته‌ها نیز دلیلی برای این امر محسوب نمی‌شود. در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی نه تنها به زرتشت بلکه به هیچ مطلب دیگری که بتواند این سنگ نبشته‌ها را رنگ زرتشتی دهد، اشاره نشده‌است.[8] در ساخت‌های بنیادین دین هخامنشیان یک اصطلاح ویژه محفل زرتشت هم وجود ندارد، اندیشه‌های وِیژه از گونهٔ گات‌ها هم وجود ندارد، یک باور یا کاربرد ویژهٔ دین زرتشتی نیز وجود ندارد.[9]

دلایلی بر غیرزرتشتی بودن هخامنشیان

  1. بنابر نوشته‌های گات‌ها زرتشت یکتاپرستی را ترویج می‌کرده‌است درصورتی‌که در در آثار بجا مانده از دورهٔ هخامنشی از خدایان متعدد سخن رفته‌است.
  2. بین نام‌های شاهان هخامنشی و اساطیر دین زرتشتی هیچ رابطه‌ای وجود ندارد تنها نام ویشتاسپ، پدر داریوش بزرگ با نام حامی زرتشت یکسان است که این را نیز به متداول بودن نام ویشتاسپ در بین ایرانیان می‌توان ارتباط داد.
  3. زرتشت نوشیدن ماده‌ای سکرآور به نام هوم را منع کرده بوده‌است در صورتی‌که بکار بردن هوم در مراسم مذهبی هخامنشیان رواج داشته‌است.
  4. بنابر اصول مسلم آئین زرتشت دفن مردگان در خاک و آلودن خاک در طول تاریخ این مذهب ممنوع بوده‌است ولی مردم و شاهان هخامنشی مردگان خود را گورهای فردی و خانوادگی دفن می‌کردند و به همین علت است که آرامگاه‌های شاهان هخامنشی برجا مانده ولی کوچکترین اثری از آرامگاه‌های شاهان ساسانی که بدون شک زرتشتی بوده‌اند، برجا نمانده‌است.
  5. در نوشته‌های بازمانده از هخامنشیان مطلقاً هیچ نامی از زرتشت برده نشده و این اعجاب‌آور است که مردمی که تحت آیین پیامبری زندگی می‌کنند کوچکترین نامی از پیامبرشان در آثارشان نباشد.
  6. نه در سنگ نبشته‌ها نه در لوحه‌ها و نه در نوشته‌های تاریخ نویسان باستانی از اوستا به عنوان کتاب آسمانی هخامنشیان یاد نرفته و به تعالیم آن اشاره نشده‌است.
  7. زرتشت انجام قربانی را در مراسم مذهبی منع کرده‌است در صورتی‌که در بین هخامنشیان قربانی کردن برای خدایان رایج بوده‌است.
  8. نامی از نام‌های اوستایی در کتیبه‌ها و الواح پارسی و ایلامی برده نمی‌شود به همین علت معلوم است که آیین‌ها و جشن‌ها و اعمال مذهبی آنان به غیر از زرتشتیان بوده‌است با تمام سعی‌ای که شده، هنوز ثابت نشده که گاه‌شماری اوستایی نو در زمان هخامنشیان رواج داشته‌است.
  9. از اصطلاحات ویژه زرتشتی مانند امشاسپندان، سپنته مینو و انگره مینو و دیگر عبارات در ادبیات بکار رفته در کتیبه‌ها و لوح‌های هخامنشیان اثری دیده نمی‌شود.
  10. در توصیفی که هرودوت و همچنین مورخان یونانی دورهٔ هخامنشی از دین هخامنشیان کرده‌اند، هیچ اشاره‌ای بر زرتشتی بودن هخامنشیان نشده‌است.[10]

عقاید مشترک بین آئین هخامنشیان و آئین مزدیسنا

  1. اشتراک در نام اهورامزدا به عنوان معبود در هر دو آئین.
  2. اشتراک در نام مهر و ناهید که در آئین هخامنشیان به عنوان ایزد و در آئین مزدیسنا به عنوان فرشتگان از آن‌ها یاد شده‌است.
  3. پرستش و نیایش آتش و بر پا کردن آتشکده
  4. باور به ارته یا اشا[11]
  5. اشتراک در نگرش در مورد آفرینش. در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی؛ آفرینش به صورت گام به گام است که قابل تطبیق با گاهنبار در آئین مزدیسنا است.[12]

دین هخامنشیان

هنریک ساموئل نیبرگ می‌نویسد، زمینهٔ بنیادین دین هخامنشیان، آئین کهن آریایی است. اما در دین آن‌ها نو آفرینی در آئین کهن دیده می‌شود و دین آنان چیزی نو در تاریخ دین ایرانی و آریائی است. این سومین سازمان دینی بزرگ در کنار دین میترا و دین مغان مادی قبل از گسترش دین زرتشت است، روح این دین بیش از همه به دین میترا نزدیک بود. از خصوصیات آن اینست که هیچ روح پیغمبرانه‌ای به هر گونه که مفهوم پیغمبر را تصور کنیم، تأثیر خود را در این دین به جای نگذاشته‌است. این دین یک دین سیاسی است که از سوی شاهان بزرگ و برای شاهان بزرگ آفریده شده‌است. مفهوم‌های بنیادین این دین بدین صورت باز شناخته می‌شوند که اهورامزدا خدای آسمانی بر همه چیز توانا و دانا و آفرینندهٔ آسمان و زمین به صورت خداوند یگانه و برتر از همهٔ خدایان دیگر قرار گرفته‌است. شاهنشاه نمایندهٔ پیدای اهورامزدا در روی زمین است.

این دین دارای پیشگوی و غیبگوی و سحر و جادوی ویژهٔ خود بود اما از نظر ورزش‌های مربوط به حالت خلسه بدون تردید جای چندانی نداشت. تحریکات غیرعادی و پرواز روان که انسان چندان با رغبت دست از آن‌ها نمی‌کشد، در یک هستی ساده جستجو می‌شد.[13]

گسترش دین زرتشت

از وحدت و اجتماع معنوی مزداپرستی شرق و غرب ایران اطلاعات دقیقی در دست نیست.[14]
از زمان خشایارشا به بعد بی‌گمان پادشاهان بیشتر سخنانی دربارهٔ زرتشت از زبان مغان می‌شنیدند. اینان هیچگونه مخالفتی با زرتشت و همچنین با مغان نداشتند؛ ولی زرتشت نزد پادشاهان هخامنشی چیزی جز یک نام در آمیزش بزرگ دینی جهانداری پارس نبود. شاهان دارای آئین درباری ویژهٔ خود و دین دولتی خود بودند که با دستگاه سیاسی ایشان یکی بود و از اینرو نمی‌بایست از نوآوری‌های بیهوده متزلزل شود. همینکه مغان ضروری دانستند که جانشینی ایرانی برای ایشتر بابلی بیابند، شاهنشاهان این اندیشه را از نظر کاربرد و سیاست پسندیده یافتند و آئین نوین را رسماً پذیرفتند. ری یا رَگَه پایگاه ویژه تبلیغاتی دین زرتشتی شد و این دین همچون عضوی از آمیزه دینی مغان که رسماً با آن بردباری می‌شد، گسترش یافت.[15]

نظریه‌های متفاوت پژوهشگران

با تمام کوشش‌ها و تحقیقات و مباحثاتی که تاکنون انجام شده، به شیوه‌ای راستین آشکار نشده‌است که دین هخامنشیان چه دینی بوده‌است. هر یک از دانشمندان برای خود دلایلی یاد کرده و جهت صحت و اثبات دلایل مستنداتی آورده‌اند.[16] در جدول زیر به اختصار نام دانشمندان و نظرات آن‌ها آمده‌است.

آئین هخامنشیاننام محققنام منبع و توضیحات
مزداپرستی غیرزرتشتی بنونیست کتاب، دین ایرانی، بنونیست در زرتشتی ندانستن هخامنشیان پیشروی دیگر محققان بوده‌است. با توجه به روایات مورخان یونانی و سنگ‌نبشته‌های باقی‌مانده از زمان هخامنشیان
هم از نظر باورها و عقاید و هم از نظر مراسم با آئین کهن ایرانی مطابقت دارد، آئینی که در ضمن پرستش اهورامزدا، ایزدان متعدد و نیروهای طبیعت نیز پرستش می‌شدند. این آیین به باورهای ودایی بیشتر از آیین زرتشت نزدیک است.[17]
هنریک ساموئل نیبرگ نیبرگ عقیده دارد که در ساخت‌های بنیادین آئین هخامنشیان هیچ‌یک از ویژگی‌های اساسی آئین زرتشت دیده‌نمی‌شود.[18]
آرتور کریستن سن در آثار کریستن سن تغییر عقیدهٔ او در مورد آئین هخامنشیان دیده می‌شود. کریستن سن نخست هخامنشیان را زرتشتی می‌دانسته‌است و در کتاب مزداپرستی در ایران قدیم آورده‌است که «قبایل ایرانی که آیین زرتشت را پذیرفته بودند، در اراضی ایران پراکنده شدند و چون مشرق و مغرب این کشور را صحاری مرکزی آن از یکدیگر جدا می‌سازد، قبایل ماد و پارس که به جانب مغرب پیش آمده بودند تقریباً از نظر همکیشان خود، که در مشرق باقی‌مانده بودند، از نظر محو شدند. تکلم به زبانی که تقریباً نزدیک به زبان زرتشت باشد، خاص مردم مشرق بود و در همین قسمت است که قدرت انقلابی دین زرتشت بیشتر زنده مانده بود.»[19] بعدها کریستن سن نظریه قبلی خود را رها کرده و نوشته‌است قبول این نظریه که کیش زرتشتی پیش از مهاجرت بزرگ قبایل ایرانی منتشر شده، و مادها و پارسیان هنگامی که در نیمهٔ اول قرن نهم پیش از میلاد یا دیرتر شروع به حرکت به طرف ممالک غرب کرده بودند دین زرتشتی داشتند و بعدها در نتیجه دوری قبایل از یکدیگر صورت‌های متفاوت دین زرتشتی تکامل است از نظر اینکه زمان زرتشت را زمانی مؤخر از هزار سال پیش از میلاد مسیح دانسته می‌شود، مشکل است. اکنون نظریه بنونیست قانع‌کننده‌تر به نظر می‌آید. آئین هخامنشیان زرتشتی نیست بلکه آیین قدیم ایرانی است.[20]
گئو ویدن‌گرن [16]
مهرداد بهار [21]
گیرشمن [22]
زرین کوب دوران هخامنشی نه مغان دین زرتشتی داشتند و نه خانوادهٔ سلطنتی و با توجه به نقشی که مغان در اجرای مراسم مذهبی پارسی‌ها داشتند و با در نظر گرفتن این نکته که آیین خاندان هخامنشی ممکن نیست با عقاید طبقات عامه طوایف پارسی مغایرت واقعی داشته‌باشد، پیداست که درین ادوار هنوز دین زرتشتی در بین پارسی‌ها نفوذ نداشته‌است.[23]
معتقد بر دین زرتشتی لومل کتاب دین زرتشت[16]
وزهنر کتاب طلوع و غروب دین زرتشتی[16]
مری بویس به تفکیک دقیق تعالیم گات‌ها یعنی آموزه‌های خود زرتشت با اوستای نو و حتی آئین کهن آریایی اعتقادی ندارد و هخامنشیان را به‌طور کلی پیرو زرتشت می‌داند.[24]
دیاکونوف تأکید دارد که پادشاهان هخامنشی پیرو اوستای نو بودند.[25]
ماریان موله دین هخامنشیان را شکل تغییر یافته‌ای از دین زرتشتی دانسته‌است.[26]
گرایش شاهان پس از داریوش به دین زرتشت آلبرت اومستد آلبرت اومستد، ویل دورانت، هرتل و جورج کامرون این دید سنتی را که زمان زندگی زرتشت مابین سال‌های ۶۶۰ تا ۵۸۲ پیش از میلاد بوده را، قبول دارند و پدر داریوش بزرگ، ویشتاسپ را همان کوی ویشتاسپ پشتیبان زرتشت می‌پندارند.[27]
ویل دورانت [16]
یوهانس هرتل هرتل نوشته‌است در دورهٔ ویشتاسپ هخامنشی زرتشت با آیین تازهٔ خود ظهور کرد و داریوش قهرمان کیش جدید شد و جنگ او با گئومات مغ تنها صورت جنگی سیاسی نداشت بلکه جنگی مذهبی میان نو مذهبان زرتشتی با مغان مادی نیز بود.[28]
جورج کامرون [16]
هرتسفلد کتاب زرتشت و جهان او، هرتسفلد شاهان نخستین هخامنشی را پیرو زرتشت نمی‌داند.[16]
ایلیا گرشویچ [16]
محمد داندامایف [29]
واسیلی آبایف [30]
دانشمندان مردد و بدون نظر قطعی جیمز هوپ مولتن [16]
ژاک دوشن گیمن کتاب‌ها زرتشت و جهان غرب و دین ایران قدیم، در نظرات او گفتار ضدونقیض دیده می‌شود. در جایی او دین هخامنشیان را شکل تغییر یافته‌ای از دین زرتشتی دانسته‌است.[16]
ریچارد نلسون فرای کتاب میراث باستانی ایران، تعیین دین پادشاهان پارسی در زمان هخامنشیان بسیار دشوار است.
در این باره جز استنباط‌های کلی و غیرقطعی کاری نمی‌توان کرد.[31]

پانویس

  1. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  2. مالوان، تاریخ ایران کمبریج، ۴۹۳.
  3. Dandamayev, Cyrus II The Great.
  4. گری، هخامنشیان و دین زرتشت، ۲۳.
  5. هینتس، داریوش و ایرانیان، ۹۳.
  6. مالوان، تاریخ ایران کمبریج، ۴۹۴.
  7. منابع آریائی دین یهود و زرتشت، عباس آریانپور کاشانی، مجموعهٔ سخنرانی‌های دومین کنگرهٔ تحقیقات ایرانی، ص ۲۲۴
  8. بنونیست، دین ایرانی، ص ۳۱ تا ۳۶
  9. دین‌های ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص ۳۷۲
  10. ذکاء، یحیی، مجلهٔ بخارا، آذر ۱۳۷۷، شمارهٔ ۳، عنوان مقاله:آیا هخامنشیان زرتشتی بوده‌اند؟ ص ۲۶ و ۲۷
  11. ذکاء، یحیی، مجلهٔ هنر و مردم، شمارهٔ ۱۲۴ و ۱۲۵، عنوان مقاله: پرتوی نوین بر دین هخامنشیان ص ۱۴ تا ۲۱، بهمن و اسفند ۱۳۵۱
  12. صفایی، یزدان، دو هفته نامه امرداد، شمارهٔ ۲۹۰، عنوان مقاله: آفرینش گام به گام در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی ص ۵، ۱۳۹۱
  13. دین‌های ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص ۳۷۳
  14. مزداپرستی در ایران قدیم، ص ۶۶
  15. دین‌های ایران باستان، ص ۳۹۵
  16. تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰
  17. بنونیست، دین ایرانی، ص ۲۱ تا ۲۳
  18. نیبرگ، دین‌های ایران باستان، ۳۷۲؛
  19. کریستن سن، مزداپرستی در ایران قدیم، ۵۵.
  20. کریستن سن، کیانیان، ۹.
  21. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  22. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  23. زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، ۱۹۵ و ۱۹۶.
  24. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  25. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  26. تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۲
  27. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  28. کریستن سن، مزداپرستی در ایران قدیم، ۳۴.
  29. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  30. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  31. فرای، میراث باستانی ایران، ۱۸۹.

جستارهای وابسته

منابع

  • بنونیست، امیل (۱۳۵۴). دین ایرانی بر پایهٔ متن‌های مهم یونانی. ترجمهٔ بهمن سرکاراتی. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
  • رضی، هاشم (۱۳۷۱). تاریخ مطالعات دین‌های ایرانی. تهران: انتشارات بهجت.
  • صفایی، یزدان (۱۳۹۱). آفرینش گام به گام در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی؛ دوهفته نامه امرداد؛ شماره ۲۹۰. ص. ۵.
  • کریستن سن، آرتور (۱۳۶۸). کیانیان. ترجمهٔ ذبیح‌الله صفا. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  • کریستن سن، آرتور (۱۳۵۷). مزداپرستی در ایران قدیم. ترجمهٔ ذبیح‌الله صفا. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران.
  • نلسون فرای، ریچارد (۱۳۸۶). میراث باستانی ایران. ترجمهٔ مسعود رجب‌نیا. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۱۱-۹.
  • نیبرگ، هنریک ساموئل (۱۳۵۹). دین‌های ایران باستان. ترجمهٔ سیف‌الدین نجم‌آبادی. تهران: مرکز ایرانی مطالعهٔ فرهنگ‌ها.

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.