مناظره‌های علی بن موسی الرضا

مناظره‌های علی بن موسی الرضا، یا به تعبیر دیگر، مجالس الرضا؛ به مجموعه مناظره‌هایی گفته می‌شود که علی بن موسی الرضا (۱۴۸ه‍.ق مدینه–۲۰۳ه‍.ق خراسان) امام هشتم شیعیان، با علمای مذاهب مختلف دینی و کلامی برگزار کرد. اهم این مناظرات که توسط منابع روایی با دقت بیشتری گزارش شده‌است، مربوط به مناظرات در سال‌های ۲۰۱ تا ۲۰۳ ه.ق است که توسط وی در شهر مرو و در کاخ مأمون رخ داده است. وی در این دوران، به منصب ولایتعهدی مأمون منسوب بوده است. برخی نام مناظرات الرضا و یا احتجاج الرضا را نیز برای این جلسات گزیده‌اند.

این مناظرات به درخواست و تدارک مأمون فراهم شده بود. در چرایی این تدارک، اختلاف‌هایی وجود دارد؛ معتزلی مسلک بودن مأمون،‌ شیعه‌گری او، نقطه اوج نهضت ترجمه، تخریب چهره علمی علی بن موسی الرضا و دلایل سیاسی، از جمله اهداف و غرایضی است که برای تدارک این جلسات مناظره توسط مأمون، گزارش شده‌است. به هر حال، علی بن موسی الرضا در این دوران مناظراتی با جاثلیقِ مسیحی، رَأسِ جالوتِ یهودی، بزرگِ هیربَدانِ زَرتُشتی و مناظره‌ای با عِمرانِ صابی داشته است که در همه مناظراتش، فرد پیروز، علی بن موسی الرضا بوده‌است.

علت و کیفیت مناظرات

حضور هیئت بیزانس در دربار مأمون

پیشینه

مناظرات در عصر عباسیان، و خصوصا مأمون، با وجود آنکه نوعی جدل بوده و ساختاری غیر از مناظره دشته‌است، اما منابع گزارشگر این نوع مناظرات، آن را به عنوان مناظره دانسته‌اند. همین امر سبب شد تا مأمون، شخصی آزاداندیش شناخته و مناظرات صورت گرفته در عصر وی را نشانه وجود فضای باز سیاسی-فکری تلقی شود. وی را یکی از بزرگترین متلکمانی دانسته‌اند که با استقبال او از مناظرات بین ادیان، سبب تحول و انقلاب در فضای مناظرات چه در اسلام و چه در سایر ادیان شده‌است. مأمون برای شرکت در مناظرات، شخصا ورود می‌کرد و برای این منظور، نزد ابوالهذیل محمد بن علاف، شاگردی نمود. دیدگاه مأمون در چنین مناظراتی، علاوه بر مسائل کلامی، مسائل سیاسی نیز بود. براساس آنچه خطیب بغدادی در تاریخ بغداد تشریح کرده‌است؛ مأمون معتقد بود که غلبه بر دشمنان،‌ باید با حجت باشد و نه با قدرت؛ چرا که آن غلبه‌ای که با قدرت باشد، با زوال قدرت از بین خواهد رفت،‌ اما غلبه‌ای که به حجت ثابت شود، هیچ چیز نمی‌تواند آن را زائل نماید. شاهد دیگر این ادعا، مناظره او با یک فرد مانوی بود که پس از مناظره و غلبه بر شخص مانوی، دستور قتل او را صادر کرد.[1] از عوامل گسترش این نوع مناظرات، گسترش سرزمین‌های اسلامی، نهضت ترجمه، پراکنش آثار یونانی و مصری، روحیه معتزلی مأمون، تنازع قدرت در راس هرم حکومت و تغییر برخورد جامعه اسلامی با اندیشه‌ها و مذاهب و فرق اسلامی را می‌توان نام برد.[2] در حوزه ایدئولوژیک، عصر علی بن موسی الرضا،‌ عصر گسترش فرقه‌ها و توسعه آنان بوده‌است. از جمله این فرقه‌ها، واقفیه، غالیه، زیدیه، اسماعیله، مفوضه، حلولیه، مجسمه، فطحیه و... را می‌توان نام برد. علاوه بر فرقه‌های کلامی، فرقه‌های سیاسی نیز گسترش فراوانی داشتند؛ افرادی چون محمد بن جعفر ادعای امامت و خلافت کرد و بر علیه حکومت قیام نمود. زیدالنار نیز به دشمنی با بنی‌عباس در کوفه قیامی خونین به راه انداخت.[3]

علت مناظرات

مناظرات علی بن موسی الرضا، به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته اول مناظراتی است که علی بن موسی الرضا با سفر به برخی مناطق، با علماء علم کلام برگزار نمود. بر اساس گزارش‌های شیعی، علی بن موسی الرضا، دیدارهایی معجزه‌گونه در گردهمایی‌های پیروانش در بصره و کوفه را تدارک کرده‌است که در این دیدارها، مناظراتی نیز رخ داده‌است.[4] دسته دوم دسته‌ایست که توسط مأمون خلیفه عباسی تدارک دیده شده بود؛ برخی بر این باورند که مأمون را علاقه‌مند به علومِ مختلفِ ترجمه‌شده به عربی بود؛ بر همین اساس بود که مناظراتِ زیادی بین علی بن موسی الرّضا و دانشمندانِ دینی و رهبرانِ ادیانِ مختلف — که از سرزمین‌های مختلف به خراسان می‌آمدند — ترتیب می‌داد.[5][6] در مقابل، برخی روایاتْ حاکی از این است که قصدِ اصلیِ مأمون از ترتیب دادنِ این مناظرات، امیدواریِ وی برای تضعیفِ جایگاهِ علی بن موسی الرّضا نزد عمومِ مردم و عالمانِ اقوام و گروه‌های گوناگون بوده‌است.[7][8][9] از زاویه دیگر، تلاش‌های محمد باقر، جعفر صادق و موسی کاظم در تبویب فقه شیعی و شاگردپروری، در عصر مأمون در خطر نابودی، التقاط و قشری‌مأبی بود. یکی از تدابیر علی بن موسی در این دوران برای احیاء تلاش‌های پدرانش، از مناظره با سران ادیان و فرقه‌های دیگر استقبال کرد.[10] مکارم شیرازی دربارهٔ جمع این نظرات معتقد است که چهار احتمال محتمل است؛ اول گروهی که با بدبینی این مسائل را می‌نگرند و هدف مأمون را خراب کردن وجهه علمی علی بن موسی می‌دانند. استدلال این گروه به گزارش‌هایی است که در این‌باره نقل شده‌است. همچنین پس از وفات علی بن موسی، دیگر مناظراتی به این شکل گزارش نشده‌است. گروه دوم، با پذیرش دلایل سابق، معتقدند مأمون می‌خواست مقام علی بن موسی را تنها در بعد علمی منحصر کند، و تدریجاً او را از مسائل سیاسی کنار بزند، و چنین نشان دهد که مرد عالمی است و پناهگاه امت اسلامی در مسائل علمی است، ولی او کاری با مسائل سیاسی ندارد و به این ترتیب شعار تفکیک دین از سیاست را عملی کند. گروه سوم معتقدند سیاستمداران شیاد و کهنه‌کار اصرار دارند در مقطع‌های مختلف سرگرمی‌هایی برای تودهٔ مردم درست کنند، تا افکار عمومی را به این وسیله از مسائل اصلی جامعه و ضعف‌های حکومت خود منحرف سازند. چهارمین دسته، می‌پندارند مأمون خود آدم بی‌فضلی نبود و تمایل داشت به عنوان یک زمامدار عالم در جامعهٔ اسلامی معرفی گردد، و عشق او را به علم و دانش آنهم در محیط ایران خصوصاً، و در محیط اسلام آن روز عموماً، همگان باور کنند، و این یک امتیاز برای حکومت او باشد و از این طریق گروهی را به خود متوجه سازد.[11] همچنین مأمون برای دعوت از سران اهل کتاب، با آنها به شیوه دستوری وارد مذاکره شده و آنها را با دستور و بیم از سرپیچی به جلسه مناظره دعوت می‌نمود. برای مثال صدوق در دعوت از سران اهل کتاب برای مناظره با علی بن موسی الرضا، آورده است که مأمون آنها را دعوت به مناظره با علی بن موسی کرد و خاطرنشان نمود که از این دستور سرپیچی نشود.[12]

کیفیت، مقدمات و شیوه مناظرات

مأمون برای این منظور، روزهای سه‌شنبه را به مناظره در دربار خود اختصاص داده بود و از عالمان مختلفی برای تشکیل جلسه مناظره،‌ دعوت به عمل می‌آورد. مسعودی در مروج الذهب،‌ در شیوه برگزاری مناظرات در دربار مأمون می‌نویسد؛ پس از دعوت از دانشمندان برای مناظره،‌ در روز سه‌شنبه، دانشمندان و فقیهان در دربار مأمون جمع می‌شدند. آنها را به اتاقی مفروش می‌بردند و از آنها با اطعمه و اشربه، پذیرایی می‌کردند؛ سپس به نزد مأمون رفته و تا غروب آفتاب به بحث و گفتگو و مناظره می‌پرداختند. در نهایت با غروب آفتاب، دوباره خوان‌ها گسترده شده و پس از پذیرایی، جمعیت متفرق می‌شدند.[13]

شیوه مناظره علی بن موسی الرضا نسبت به طرف مقابل او، متفاوت بوده‌است. وی در مواجهه با زنادقه و ملحدان؛ از دلایل و براهین عقلی استفاده می‌نمود. چرا که این طایفه، هیچ کتاب و نقلی را قبول نداشته و تنها با استناد به عقل، استدلال خود را پیش می‌بردند. او همچنین در مناظره با اهل کتاب نیز از استدلال‌های عقلی استفاده می‌نمود. شیوه وی در مواجه با اختلافات و نظرات مخالف، صبر و سعه صدر بود و سعی در آرام کردن فضای مناظره داشت. وی در مناظرات به بدی و زشتی از طرف مقابل یاد نمی‌کرد و همواره با انصاف و تمجید از طرف مقابلش، شروع به مناظره می‌نمود.[14] هرگاه مناظره به سکوت و یا پذیرش اشتباه توسط طرف مقابل ختم می‌شد، وی مناظره را خاتمه می‌داد و با ادامه مناظره، سبب خرد شدن و یا توهین به طرف مقابل را فراهم نمی‌ساخت.[15] وی یکی از ویژگی‌های علی بن موسی در مناظرات، اطمینان وی به معلومات خود بود؛ به گونه‌ای که وقتی نوفلی از ترس خود ناشی از طرفین مقابل مناظره در مقابل علی بن موسی، به شخص او گزارش داد؛ علی بن موسی با تبسم به وی گفت: «آیا می‌ترسی که مرا مجاب کنند و ادله مرا باطل نمایند؟»[16]

رویکردهای مناظرات

شاخصه‌های اصلی مناظرات علی بن موسی الرضا را می‌توان در دو بخش کلی مناظرات درون دینی و مناظرات برون دینی تقسیم بندی کرد. در مناظرات درون دینی علی بن موسی، تشریح جایگاه امامان پس از پیامبر اسلام، اثبات امامت علی بن ابی‌طالب و برخی مجادلات کلامی بین شیعه و سنی؛ مهمترین موضوعات محسوب می‌شود. اثبات عصمت برای علمای عقل محور افراطی معتزله نیز از دیگر موضوعات این مناظرات محسوب می‌شد. در زمینه مناظرات برون دینی نیز با در نظر داشتن جایگاه علمی امامان شیعه و تسلط آنان بر کتب ادیان دیگر، حاوی نقدهای اساسی بر ادیان مورد مناظره است.[17] راهبردهای علی بن موسی در مناظرات برون دینی، در راستای معرفت‌افزایی و روشنگری دانشمندان سایر ادیان بوده‌است. موضوعات مطروحه در این مناظرات عموماً، اثبات توحید، ذات و صفات خدا، کیفیت آفرینش، نفی تشبیه، نفی تجسیم، اثبات نبوت محمد، نفی الوهیت عیسی و نفی تثلیث بوده‌است.[18]

مناظرات پیش از ولایتعهدی

برخی منابع از مناظراتی برای علی بن موسی الرضا در بصره و پیش از ولایتعهدی وی گزارش کرده‌اند.[19]

مناظره‌ها پس از ولایتعهدی

گاه‌شمار زندگی علی بن موسی الرضا
رویدادهای زندگی علی بن موسی الرضا
در مدینه
۷۶۵
  • ولادت در ۱۱ ذیقعدهٔ ۱۴۸ ه‍.ق در مدینه
۷۸۳
۷۹۶
  • آغاز آخرین حبس موسی کاظم به مدت چهار سال از ۱۷۹ تا ۱۸۳ ه‍.ق
۷۹۹
۸۰۳
۸۰۹
۸۱۰
۸۱۱
۸۱۳
  • قتلِ امین توسط مأمون و آغازِ خلافتِ مأمون
  • آغاز قیام‌های ضد حکومتی
۸۱۵
  • قیام محمد بن جعفر علیه حکومت
  • وساطت بین حکومت و محمد بن جعفر
  • درخواست برای پذیرشِ خلافت در ابتدا، و سپس پذیرشِ ولایتعهدی از سوی علی بن موسی الرّضا توسط مأمون
  • اعزام گروهی از جانب مأمون برای همراهی تا مرو
در مسیر سفر به خراسان
۸۱۶
  • آغاز حرکت به سمت مرو در ۱۵ محرم ۲۰۱ ه‍.ق
    • ورود به بصره در ۳ صفر
    • حرکت از بصره در ۸ صفر
    • ورود به اهواز در ۱۶ صفر
    • حرکت از اهواز در ۱۶ ربیع‌الاول
    • ورود به فارس در ۲۶ ربیع‌الاول
    • حرکت از فارس در ۱ ربیع‌الثانی
    • ورود به یزد در ۱۵ ربیع‌الثانی
    • حرکت از یزد در ۲۰ ربیع‌الثانی
    • ورود به نیشابور در ۷ جمادی‌الاول
    • حرکت از نیشابور در ۱ جمادی‌الثانی
۸۱۷
  • ورود به طوس در ۳ جمادی‌الثانی
    • ورود به سرخس در ۸ جمادی‌الثانی
    • حرکت از سرخس در ۲۳ جمادی‌الثانی
    • ورود به مرو در ۲۹ جمادی‌الثانی
در خراسان
۸۱۷
  • پذیرش ولایتعهدیِ مأمون در ماهِ رمضان ۲۰۱ ه‍.ق
  • بیعت با علی بن موسی الرّضا به‌عنوان ولیعهد در ۶ رمضان
  • اعلام ولایتعهدی در ۷ رمضان
  • ازدواج با امّ‌حبیبه
  • اولین جلسهٔ مناظره در مقام ولایتعهدی
  • اقامهٔ نماز عید فطر در ۱ شوال ۲۰۱ ه‍.ق
  • اقامهٔ نماز باران در ماه شوال
  • سفر به قزوین
  • عزل مأمون از خلافت در بغداد به تاریخ ۲۸ ذی‌الحجه ۲۰۱
  • استعفای فضل بن سهل از وزارت در صَفَر ۲۰۲ ه‍.ق
۸۱۸
  • کشته‌شدن فضل در شعبان ۲۰۲ ه‍.ق به‌دست مأموران حکومتی
  • تدارک سفر مأمون به‌همراه علی بن موسی الرّضا به بغداد در دفاع از خلافت مأمون
  • کشته‌شدن در سناباد در آخر صفر ۲۰۳ ه‍.ق
  • دفنِ علی بن موسی الرّضا به‌صورت مخفیانه و پس از دو روز از قتل

از مناظرات علی بن موسی الرضا که با نام‌های مجلس الرضا، احتجاج الرضا، مناظرات الرضا و... یاد شده‌است.[20] وی در دورانِ ولایتعهدیِ خود، مناظره‌ای با جاثلیقِ مسیحی، مناظره‌ای با رَأسِ جالوتِ یهودی، مناظره‌ای با بزرگِ هیربَدانِ زَرتُشتی و مناظره‌ای با عِمرانِ صابی داشت.[21][22] از دیگر مناظراتی که برای علی بن موسی الرّضا گزارش شده، مناظره‌ای با سلیمانِ مَرْوَزی و مناظرهٔ دیگری با علی بن محمد بن جَهْم است.[23] این مناظرات به تفکیک عبارتند از:

مناظره با جاثلیق

در اولین جلسه مناظره‌ای که مأمون تدارک دیده بود، مأمون پس از معرفی علی بن موسی الرضا به حاضرین، از جاثلیق مسیحی به شرط انصاف و عدم خروج از مسیر عدالت، تقاضای مناظره با علی بن موسی را مطرح کرد. جاثلیق نیز در جواب درخواست مأمون اشکالی را مطرح کرد که چگونه با کسی مناظره کنم در حالی‌که او از کتابی سخن می‌گوید که من قبولش ندارم و از پیامبری نقل قول می‌کند که او را به نبوت نمی‌شناسم. این سخن جاثلیق با واکنش علی بن موسی مواجه و به او اطمینان داده شد که استدلال علی بن موسی از روی کتاب انجیل است. سپس مناظره‌ای بین آن دو صورت گرفت و جاثلیق در نهایت به اشتباه بودن تثلیث آگاه شد و به وحدانیت خدای یگانه اعتراف نمود و ساکت گردید.[24] این مناظره در غالب پرسش و پاسخ صورت گرفته‌است و در آن از برهان خلف استفاده شده‌است.[25]

مناظره با راس جالوت

پس از پایان مناظره با جاثلیق مسیحی، علی بن موسی رو به رأس جالوت (عالم یهودی) رو کرد و از وی خواست تا سؤال مطرح کند؛ پس از سؤال و جواب‌های رأس جالوت دربارهٔ نبوت محمد و نبوت عیسی، سرآخر رأس جالوت به دین اسلام و مذهب علی ابن موسی الرضا ایمان پیدا می‌کند.[26] بر این حدیث، شرح‌های بسیاری نوشته شده‌است که قدیمی‌ترین آن‌ها متعلق به قاضی سعید قمی است. میرزای قمی و ملا عبدالصحاب محمد ابن احمد نراقی نیز بر این حدیث شروحی نوشته‌اند.[27] در این مناظره از روش دیالتیکی استفاده شده است و از جزئیات به کلیات و قیاس ختم می‌شد.[28]

مناظره با بزرگ هیربدان

پس از ایمان رأس جالوت، علی بن موسی رو به بزرگ زرتشتیان حاضر در جلسه کرد و از وی دربارهٔ زرتشت و دلیل ایمان به وی سؤالی پرسید که با بی‌پاسخ ماندن سؤال، علی بن موسی به مناظره خاتمه داد.[29]

مناظره با عمران صابی

پس از بازماندن بزرگ هیربدان، علی بن موسی از جمع حاضر درخواست کرد که اگر کسی نسبت به اسلام نقدی دارد، بدون هراس آن را مطرح کرده و سوالش را بپرسد؛ در این بین عمران صابی که در مناظره با دانشمندان شهره بود و به ادعای خودش، کسی تا آن لحظه نتوانسته بود او را راضی کند، شروع به صحبت نمود و سوالاتی دربارهٔ توحید و خلقت مطرح کرد. پس از یک گفتگوی طولانی و بیان سخنان مفصل، عمران صابی شهادتین بر زبان جاری کرد و مسلمان شد و سجده نمود. با اسلام آوردن عمران صابی، جلسه به پایان رسید و همگان متفرق شدند.[30] پس از اسلام آوردن عمران صابی، علی بن موسی وی را به عنوان شاگرد نزد خود نگه داشت و پس از آموزش‌های لازم، به عنوان استاد مناظره به شهرهای مختلف فرستاد.[31] علی بن موسی در این مناظره، به بیان صفات خدا و تشریح آن صفات پرداخته است.[32]

مناظره با سلیمان مروزی

در همین ایام داغ مناظرات در مرو بود که سلیمان مروزی، متلکم بزرگ خراسان، به مرو آمد و مأمون از وی دعوت به مناظره با علی بن موسی کرد؛ اما سلیمان به دلیل اینکه نمی‌پسندد علی بن موسی را نزد عموم مغلوب سازد، پیشنهاد مأمون را رد کرد. اما مأمون او را راضی نمود. در نهایت در روز ترویه تدارک مناظره دیده شد و مناظره با ادعای سلیمان مبنی بر انکار بداء آغاز شد؛ سپس بحث اراده الهی به میان آمد و علی بن موسی با استدلال‌های فراوان سلیمان را قانع کرد که اشتباه می‌اندیشد. پس از مغلوب شدن سلیمان در مناظره، جلسه به پایان رسید و افراد متفرق شدند.[33]

مناظره با علی بن محمد بن الجهم

در یکی از جلسات مناظره که توسط مأمون تدارک دیده شده بود، علی بن محمد الجهم دربارهٔ عصمت سوالاتی را مطرح کرد؛ و علی بن موسی نیز پاسخ او را به تمام و کمال داده و در نهایت علی بن محمد بن الجهم از گفته خود پشیمان شد و توبه کرد.[34] در این مناظره نیز همچون مناظره با جاثلیق از برهان خلف در رد برخی از اعتقادات علی بن محمد استفاده شده‌است.[35]

مناظره با زندیق

برای علی بن موسی، مناظره‌ای با یک زندیق گزارش شده‌است.[36][37] این مناظره بحثی طولانی است که نسخهٔ کامل آن در کتاب محمد حسین طباطبایی ثبت شده‌است. در بخشی از این مناظره، علی بن موسی برای اثبات وجود خدا، استدلالی عقلی اقامه می‌کند و می‌گوید: «نمی‌بینی که اگر حق با تو باشد (خدایی نباشد) ما و شما برابریم؟ هر چه نماز خواندیم، روزه گرفتیم، یا اعتقاد محکمی داشتیم آسیبی به ما نخواهد رساند. اما اگر حق با ما باشد در آن صورت آیا ما نجات پیدا نخواهیم کرد و تو هلاک نخواهی شد؟»[36]

مناظره با جاثلیق

تاریخ و مکان مناظره

مکان این مناظره در دربار مأمون عباسی در شهر مرو برگزار شده‌است.[38][39]

مفاد مناظره

مناظره با ایراد جاثلیق به شیوه و مفاد مناظره آغاز شد. جاثلیق به درخواست مأمون جهت شروع مناظره با علی بن موسی می‌گوید: «ای امیر مؤمنان! من چگونه بحث و گفتگو کنم که (با او قدر مشترکی ندارم) او به کتابی استدلال می‌کند که من منکر آنم و به پیامبری تمسک می‌جوید که من به او ایمان نیاوردم.» در این‌جا علی بن موسی شروع به سخن کرده و به وی اطمینان می‌دهد که استدلال‌های من از روی انجیل و مطالب مسیحیان است و سپس از او می‌خواهد تا سوالاتش را بپرسد. از مفاد سخنان جاثلیق برمی‌آید که وی قصد داشته است از قبول نبوت نزد مسلمانان، در اثبات نبوت عیسی استفاده نماید. به همین جهت سه مرتبه از عیسی در جمله ابتدایی خود یاد می‌کند. علی بن موسی نیز در مقام پاسخ، با پذیرش نبوت عیسی به اثبات نبوت محمد می‌پردازد.[40]

اثبات نبوت محمد

جاثلیق سؤال از اعتبار نبوت عیسی و کتابش نزد علی بن موسی می‌پرسد و علی بن موسی به نبوت عیسی و حقانیت انجیل و امتش او حواریونش اقرار می‌کند و در ادامه می‌گوید: «اما به نبوت عیسی که اقرار به نبوت محمد و کتابش نکرده و امتش رابه آن بشارت نداده کافرم!». جاثلیق در این هنگام از علی بن موسی تقاضا می‌کند که اگر حقیقتاً چنین است، دو شاهد عادل از غیر اهل مذهب و دین اسلام بر نبوت محمد اقامه کند که ما مسیحیان حرفش را بپذیریم، در مقابل نیز از ما دو شاهد برای نبوت عیسی بطلب که غیر از مذهب ما باشد. علی بن موسی از سخن جاثلیق استقبال کرد و آن را حق دانست و از وی دربارهٔ میزان اعتبار «یوحنای دیلمی» سؤال کرد. جاثلیق در مقام پاسخ جایگاه یوحنا را بزرگ و وی را از یاران عیسی معرفی کرد. در این هنگام علی بن موسی از جاثلیق سؤال کرد که آیا یوحنا در انجیل نمی‌گوید که عیسی مرا از دین پیامبر عربی با خبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبری خواهد آمد و یوحنا نیز این را به حواریون بشارت داد و آنها نیز ایمان آوردند؟! جاثلیق این گفته یوحنا در انجیل را تصدیق کرد ولی از شخص آن فرد سخنی به میان نیامده و بر ما پوشیده‌است که نام وی چیست تا او را بشناسیم.[41]

علی بن موسی به جاثلیق گفت اگر من کسی را بیاورم که نام آنها را در انجیل برایت بخواند بیاورم، آیا می‌پذیری؟ و جاثلیق این را پذیرفت. سپس علی بن موسی به نسطاس رومی گفت آیا سفر سوم انجیل را حفظ هستی؟ و نسطاس تصدیق کرد که آن سفر را از حفظ است. سپس رأس جالوت (بزرگ یهودیان) را شاهد گرفت که اگر استدلالش از روی انجیل درست و نام و نشانی محمد در آن ذکر شده بود، آن را تصدیق کرده و اگر نبود شهادت ندهد. سپس علی بن موسی سفر سوم را قرائت کرد تا به نام محمد (ترجمه عربی فارقلیط) رسید، متوقف شد رو به جاثلیق کرد و گفت: «ای نصرانی، تو را به حق مسیح و مادرش آیا می‌دانی که من از انجیل با خبرم؟» جاثلیق تصدیق کرد و سپس علی بن موسی نام پیامبر و اهل بیت و امتش را برای او تلاوت کرد؛ در نهایت از جاثلیق پرسید: «ای نصرانی چه می‌گویی؟ این سخن عیسی بن مریم است؟ اگر تکذیب کنی آنچه را انجیل در این زمینه می‌گوید، موسی و عیسی هر دو را تکذیب کرده‌ای و کافر شده‌ای.» جاثلیق معترف شد که آنچه در انجیل آمده‌است، روشن است و به آن معتقد است. در این هنگام علی بن موسی همگان حاضر در جلسه را شاهد گرفت که اعتراف جاثلیق را به خاطر بسپارند، سپس رو به جاثلیق، از وی خواست تا باقی سوالاتش را بپرسد.[42]

حواریون عیسی

جاثلیق از تعداد حواریون عیسی بن مریم و علماء انجیل و تعداد آنان سؤال کرد. علی بن موسی در پاسخشبه وی اطمینان داد که از شخص آگاهی سؤال کرده‌است و سپس تعداد حواریون را دوازده نفر و اعلم و افضل آنها لوقا معرفی کرد. سپس علمای بزرگ نصاری را سه نفر دانسته و در تشریح آنها می‌گوید: یوحنای اکبر، در سرزمین باخ یوحنای دیگری در قرقیسا و یوحنای دیلمی در رجاز و نام پیامبر و اهل بیت و امتش نزد او بود، و او بود که به امت عیسی و بنی اسرائیل بشارت داد.[43]

نقد الوهیت عیسی

سپس علی بن موسی الرضا به جاثلیق گفت: «ای نصرانی! به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسی داریم که ایمان به محمد داشت؛ ولی تنها ایرادی که به پیامبر شما عیسی داریم، این بود که او کم روزه می‌گرفت و کم نماز می‌خواند!» جاثلیق ناگهان متحیر شده می‌گوید: «به خدا سوگند علم خود را باطل کردی، و پایهٔ کار خویش را ضعیف نمودی، و من گمان می‌کردم تو اعلم مسلمانان هستی» علی بن موسی از علت این سخن جاثلیق سؤال می‌کند و جاثلیق در جوابش از کثرت نماز و روزه عیسی سخن می‌گوید. در این لحظه علی بن موسی از جاثلیق می٬پرسد که این همه نماز و روزه برای چه کسی خوانده می‌شده؟ جاثلیق چون نمی‌توانست منکر الوهیت عیسی شود، نتوانست پاسخی بگوید و ساکت شد.[44]

علی بن موسی استدلال دیگری را برای نقد الوهیت عیسی مطرح می‌کند و از جاثلیق سؤال می‌کند: «آیا تو انکار نمی‌کنی که عیسی مردگان را به اذن خداوند متعال زنده می‌کرد؟» جاثلیق مدعی شد، کسی که مردگان را زنده کند و کور مادرزاد و مبتلا به برص را شفا دهد او پروردگار است و مستحق عبودیت. علی بن موسی در ادامه نقدش، گفت که با احتساب سخن تو، پس الیسع نبی که همین کار را می‌کرد و بر آب راه رفت و مردگان را زنده کرد و نابینا و مبتلا به برص را شفا داد، باید مستحق عبودیت باشد، اما امتش قائل به الوهیت او نشدند و کسی او را عبادت نکرد. حزقیل پیامبر نیز همان کار مسیح را انجام داده و مردگان را زنده کرد. سپس علی بن موسی رو به نصرانی کرد و قسمتی از معجزات پیامبر اسلام را دربارهٔ زنده شدن بعضی از مردگان به دست او و شفای بعضی از بیماران غیرقابل علاج را به برکت او برشمرد و به وی گفت: «با این همه ما هرگز او را پروردگار خود نمی‌دانیم» جاثلیق پاسخی نداشت بدهد تسلیم شد و گفت: «القول قولک و لا اله الا الله» سخن، سخن تو است و معبودی جز خداوند یگانه نیست. پس از پرسش و پاسخ‌هایی، جاثلیق بکلی درمانده شده بود به گونه‌ای که هیچ راه فرار نداشت، لذا هنگامی که علی بن موسی بار دیگر از او تقاضا کرد تا سؤال دیگری بپرسد، او از هرگونه سؤالی خودداری کرد و درخواست کرد تا شخص دیگری سؤال کند؛ سپس در انتهای مناظره گفت: «قسم به حق مسیح که گمان نمی‌کردم در میان مسلمانان کسی مثل تو باشد!»[45]

فنون مناظره

یکی از فنون مناظره که در مناظره علی بن موسی با جاثلیق مورد استفاده قرار گرفته است، دانش به مبنای فکری - اعتقادی طرف مقابل و استفاده از این دانش در جهت اسکات خصم است. علی بن موسی در جایی که جاثلیق از عدم همخوانی اعتقاد طرف مقابل (یعنی علی بن موسی) به مأمون اعتراض می‌کند؛ با این پاسخ از علی بن موسی الرضا مواجه می‌شود که، برای تو از کتاب مورد اعتماد خودت (یعنی انجیل) دلیل ارائه خواهد شد. از دیگر فنون مورد استفاده در این مناظره، استفاده از مقبولات طرف مقابل در راستای نتیجه‌گیری به نفع خویش است. در این راستا، علی بن موسی الرضا پس از آنکه از مسیحی،‌ اعتراف در عبودیت مسیح و عبادت کردن او به جانب خدا گرفته شد؛ بر علیه خود او و برای انکار تثلیث،‌ برهان اقامه شد.[46]

دیدگاه‌ها

مناظرات علی بن موسی الرضا، مورد توجه جمعی از محققین و دانشمندان غیر مسلمان نیز قرار گرفته‌است. دیوید واسواشتاین در اینباره از دیوید توماس و استیون واسراسترام یاد می‌کند که هر یک به بخشی از مناظرات علی بن موسی، توجه و به آن بخش پرداخته‌اند. با این حال توماس به دید تردید در مناظره علی بن موسی با جاثلیق مسیحی نگریسته‌است و آن را یک مناظره تاریخ نمی‌داند و یا حداقل تغییر در آن توسط راوی را محتمل می‌داند. در مقابل واسراسترام این مناظره را اساسا تاریخی ندانسته و آن را یک مناظره دینی می‌داند.[47]

بیهم دائو دربارهٔ گزارشِ برگزاری و شرکت در مناظراتِ میانِ علی بن موسی الرّضا، مُتکلّمانِ مسلمان و چهره‌های برجستهٔ دیگر جوامعِ مذهبی از سوی مأمون، هدف این گزارش‌ها را نشان دادنِ برتریِ علی بن موسی الرّضا از نظرِ علم و دانش نسبت به خلیفه و دیگر دانشمندانِ مسلمان و رقیبانِ غیرمسلمان ادعا می‌کند و ادامه می‌دهد به همین دلیل، تاریخی بودنِ آنها مورد پرسش قرار گرفته است، و می‌توان آنها را سرچشمهٔ تلاش برای قرار دادنِ علی بن موسی الرّضا به‌عنوانِ رقیب در دانشِ زبانزدِ خلیفه در نظر گرفت، همان‌طور که در منابعِ اهل سنت گزارش شده است.[48]

پیامدها

در روایتی که از نوفلی نقل شده‌است، محمد بن جعفر صادق، کوچکترین فرزند جعفر صادق که در دربار مأمون و به هنگام مناظره علی بن موسی با سران مسیحی، یهودی و زرتشتی حضور داشت،‌ پس از اتمام مناظره علی بن موسی و خروج او به همراه مأمون از جلسه، به نوفلی و در خفا، او را از خطر مأمون در حق علی بن موسی الرضا آگاه می‌سازد و تقاضا می‌کند که علی بن موسی را از این خطر آگاه کند. او چنین می‌اندیشید که مأمون به این سبب، بر او خشم گرفته و حسادت نماید. همین امر سبب قتل او را فراهم خواهد ساخت.[49]

منبع‌شناسی

مناظرات علی بن موسی الرضا را منابع روایی، به صورت گزیده نقل کرده و اهم مطالب مناظره را بیان کرده‌اند. در این منابع اولیه، هیچگونه شرح و توضیحی درباره مناظرات و معانی آن نشده‌است. این منابع عبارتند از: عیون اخبارالرضا و کتاب التوحید تالیف شیخ صدوق، بحارالانوار، تالیف محمدباقر مجلسی، احتجاج طبرسی، تالیف شیخ طبرسی و اثباة الهدایه،‌ اثر شیخ حر عاملی.[50]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پرنیان و ربانی‌زاده، «نقش مأمون در مناظره‌های بین الادیانی»، مطالعات تاریخ فرهنگی، ۶-۱۰ و ۱۶.
  2. میراحمدی و رضائی‌پناه، «تحلیل گفتمان مناظره‌های حضرت رضا»، فرهنگ رضوی، ۸۱.
  3. میراحمدی و رضائی‌پناه، «تحلیل گفتمان مناظره‌های حضرت رضا»، فرهنگ رضوی، ۸۴-۸۷.
  4. Madelung, “ʿAlī Al-Reżā”, Iranica.
  5. Madelung, “ʿAlī Al-Reżā”, Iranica.
  6. Tabatabaei, Shi'ite Islam, 68–69 ,76.
  7. al-Qarashi, The life of Imām 'Ali Bin Mūsā al-Ridā.
  8. روحی برندق، «اخلاق و مهارت‌های مناظره»، فرهنگ رضوی، ۱۷.
  9. واسواشتاین، «مجلس امام رضا»، سفینه، ۷۵.
  10. میراحمدی و رضائی‌پناه، «تحلیل گفتمان مناظره‌های حضرت رضا»، فرهنگ رضوی، ۸۱-۸۲.
  11. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۱۸.
  12. پرنیان و ربانی‌زاده، «نقش مأمون در مناظره‌های بین الادیانی»، مطالعات تاریخ فرهنگی، ۱۱.
  13. پرنیان و ربانی‌زاده، «نقش مأمون در مناظره‌های بین الادیانی»، مطالعات تاریخ فرهنگی، ۶-۱۰.
  14. مصلایی‌پور و سلیمی، «اصول مناظره در مناظرات امام رضا»، فرهنگ رضوی، ۹۴-۹۸.
  15. روحی برندق، «اخلاق و مهارت‌های مناظره»، فرهنگ رضوی، ۲۱.
  16. روحی برندق، «اخلاق و مهارت‌های مناظره»، فرهنگ رضوی، ۱۷.
  17. انصاری‌نیا و خزعلی، «جلوه‌های تمدنی در مناظره امام رضا»، تاریخ فرهنگی و تمدن اسلامی، ۷۴-۷۵.
  18. نقی‌پورفر، زاهدی و فتحی، «سیره تعملی و تربیتی حضرت رضا»، فرهنگ رضوی، ۱۸۵ و ۱۹۱.
  19. حسینی و دیگران، «مولفه مناظره‌های امام رضا»، فرهنگ رضوی، ۱۵۴.
  20. میراحمدی و رضائی‌پناه، «تحلیل گفتمان مناظره‌های حضرت رضا»، فرهنگ رضوی، ۷۶.
  21. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۳۵–۴۰.
  22. نراقی، شرح حدیث رأس الجالوت، ۱.
  23. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۴۸، ۵۹.
  24. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۲۹.
  25. روحی برندق، «اخلاق و مهارت‌های مناظره»، فرهنگ رضوی، ۱۸ و ۲۰.
  26. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۳۵.
  27. نراقی، شرح حدیث رأس الجالوت، ۱.
  28. روحی برندق، «اخلاق و مهارت‌های مناظره»، فرهنگ رضوی، ۲۱-۲۲.
  29. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۳۹.
  30. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۴۰.
  31. مصلایی‌پور و سلیمی، «اصول مناظره در مناظرات امام رضا»، فرهنگ رضوی، ۹۶.
  32. روحی برندق، «اخلاق و مهارت‌های مناظره»، فرهنگ رضوی، ۲۶.
  33. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۴۸.
  34. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۵۹.
  35. روحی برندق، «اخلاق و مهارت‌های مناظره»، فرهنگ رضوی، ۲۵.
  36. Tabåatabåa'åi et al, A Shi'ite Anthology, 49–50 & 138–139.
  37. Wilferd Madelung، ALĪ AL-REŻĀ.
  38. انصاری‌نیا و خزعلی، «جلوه‌های تمدنی در مناظره امام رضا»، تاریخ فرهنگی و تمدن اسلامی، ۷۶.
  39. واسواشتاین، «مجلس امام رضا»، سفینه، ۷۴.
  40. انصاری‌نیا و خزعلی، «جلوه‌های تمدنی در مناظره امام رضا»، تاریخ فرهنگی و تمدن اسلامی، ۷۷-۷۹.
  41. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۲۹-۳۴.
  42. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۲۹-۳۴.
  43. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۲۹-۳۴.
  44. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۲۹-۳۴.
  45. مکارم شیرازی، مناظرات تاریخی امام رضا، ۲۹-۳۴.
  46. مصلایی‌پور و سلیمی، «اصول مناظره در مناظرات امام رضا»، فرهنگ رضوی، ۹۲-۹۴.
  47. واسواشتاین، «مجلس امام رضا»، سفینه، ۷۲-۷۳.
  48. Bayhom-Daou, “ʿAlī Al-Riḍā”, Encyclopaedia of Islam.
  49. واسواشتاین، «مجلس امام رضا»، سفینه، ۷۶-۷۸.
  50. نقی‌پورفر، زاهدی و فتحی، «سیره تعملی و تربیتی حضرت رضا»، فرهنگ رضوی، ۱۸۵.

منابع

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.