علی زرکش

علی زرکش یزدی (۱۳۲۸، مشهد - ۱۳۶۷ قصر شیرین) از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود. وی دانش آموختهٔ مهندسی عمران دانشگاه تهران بود. وی در زندان به کادر مرکزی سازمان راه یافت. در خرداد ۵۹ با مهین رضایی، خواهر رضایی‌ها، ( احمد رضایی، مهدی رضایی و رضا رضایی) ازدواج کرد. بعد از کشته شدن موسی خیابانی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، فرماندهی نظامی سازمان در داخل ایران را عهده‌دار شد.

در سال ۶۱ با شدت گرفتن درگیری مجاهدین با نظام، به فرانسه رفت. در آنجا مدتی قائم‌مقام مسعود رجوی بود، اما به دلیل مخالفت با انقلاب ایدئولوژیک رجوی، پس از چندی مغضوب گردیده و توسط رجوی به اعدام محکوم گردید.

وی و همسرش در عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) کشته شدند؛ جمهوری اسلامی و همچنین اعضای قدیمی جدا شده از سازمان، کشتن وی را در آن عملیات به خود نیروهای سازمان مجاهدین خلق نسبت داده‌اند.[1][2][3][4][5]

سعید شاهسوندی عضو سابق کمیته مرکزی سازمان مجاهدین تائید میکند که وی در فرانسه توسط مسعود رجوی در چند نوبت دادگاهی به اعدام محکوم شده‌ بوده [6] و مدتی را هم در پایگاه نظامی مجاهدین در عراق زندانی بوده است.

برخی داستان مرگ علی زرکش را به قتل مجید شریف واقفی به دستور تقی شهرام تشبیه کرده‌اند.[7]

نامه علی زرکش به همسرش

طبق ادعای سپاه پاسداران علی زرکش در تیرماه ۶۷ (قبل از عملیات ) نامه‌ای به همسرش نوشته که حاکی از اختلافات وی با مسعود رجوی است. مسعود رجوی و سازمانش وجود این نامه را تکذیب کردند، اما جمهوری اسلامی ادعا کرد که این نامه بعد از کشته شدن علی زرکش و همسرش در عملیات مرصاد بین وسایل شخصی آن‌ها، کشف شده است. و در همان سال آنرا منتشر کرد.

متن نامه:

"مسعود و بدنبال او مرکزیت تصمیم به اجرای عملیات فروغ گرفته‌اند به این دلیل که نیروهای رژیم متزلزل شده‌اند ولذا مانعی درراه این عملیات نیست (قبلاً صحبت از حرکت بهمن وار توده هابود ولی در طرح نقشه عملیات فروغ روی پارامتر مهم حمایت مردم سخنی درمیان نیست و مسعود می‌خواهد بایک ضربه تنه رژیم را واژگون کرده ومردم را به صورت تماشاچی پشت رینگ نگاه دارد) مسعود می‌گوید اگر مردم با ما نباشند برماهم نیستند و تابع قدرت اند (اگر کفه قدرت به سوی ما چرخید مردم هم بدنبال ما خواهند آمد) من معتقدم این حرکت (عملیات فروغ) جدا از توده‌ها یعنی اراده گرایی و این عیناً شرایط ۷ تیر (انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی) می‌باشد ویادآور آن روزهاست (ما نباید یک بار دیگر از همان سوراخ گزیده شده و به یک اشتباه استراتژیک تن در دهیم) من قبلاً دربحث‌ها با مسعود رجوی گفته‌ام و تکرار می‌کنم حرکتی که بدون پشتوانه مردمی انجام گیرد حتی درصورت موفقیت با یک بند و بست مواجه خواهد شد و بهمین دلیل من هم مخالف مبارزه مسلحانه و فاز نظامی بوده‌ام و هم مخالف امدن به عراق و بهمین دلیل ازطرف مسعود متهم به خیانت شدم (به همین دلیل مرا تصفیه وله و به اعدام محکوم کردند آنهم با اتهاماتی که هیچکدام به من نمی‌چسبند) من با اطمینان به عدم موفقیت عملیات فروغ می‌دانم که پس از آن مسئولیت همه شکست (استراتژی و تاکتیک) بردوش کسی غیر از مسعود رجوی خواهد افتاد منتها نمی‌دانم این بار با چه انگی و به چه شکلی؟ ممکن است تو سؤال کنی با این ذهنیت چرا در عملیات شرکت می‌کنی؟ نمی‌دانم شاید تحمیل شرایط باشد، شاید توسل به راهی جهت رفع ابهامات. من همچنان معتقد به اصلاح از درون هستم حتی اگر جان خودرا در این راه برسر آن راه بگذارم. "

منابع

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.