شقایق

گل شقایق، لاله داغدار[1] یا لاله خودروی[2] گیاهی است خودرو و وحشی با گل‌هایی به رنگ سرخ با چهار گلبرگ و تعداد زیادی پرچم.[3] دهخدا این گل را لاله خوانده که در عربی، شقایق و در انگلیسی، پاپی[4] خوانده می‌شود.[5] شقایق در فرهنگ ایرانی به تیره، زیرتیره و گونهٔ مشخصی از شقایقیان اطلاق نمی‌گردد و تنها نامی کلّی، برای اشاره به گل‌های علفی و سرخ‌رنگ بهاریِ شقایقیان بوده‌است.

در فرهنگ ایرانی

شقایق نعمانی قرمز پُر پرچم است. برگ‌های آن دارای بریدگی عمیق و اغلب سه قسمتی یا سه برگچه‌ای‌است.
شقایق قرمز پُر پرچم است. نوع خودرو دارای ۴ تا ۶ گلبرگ است. دارای دو کاسبرگ است که هنگام شکفتن گل لاله می‌ریزد.
تمامی انواع خودروی لالهٔ قرمز تنها ۶ پرچم و ۶ گلپوش دارند. برگ‌های لاله کشیده و بدون دندانه هستند.

طبق تحقیق کازیمیرسکی نزد ایرانیان هر گل که گلبرگ‌های آن به رنگ خون و وسط آن سیاه باشد بنام لاله یا شقایق خوانده می‌شده‌است ولی غالباً tulipe را شقایق نعمانی نامیده‌اند. سه گل لاله، شقایق و شقایق نعمانی گیاهان کاملاً متفاوتی هستند اما گونه‌هایی از این سه گیاه که دارای گل‌هایی قرمز رنگ همراه با لکه‌ای سیاه در مرکز گل هستند بسیار به یکدیگر شباهت دارند. مترجمان اروپایی شعرای شرقی شقایق نعمانی را anemone (آنِمون) ترجمه کرده‌اند و یکی دانستن این گیاه با شقایق و همچنین لاله خطاست، زیرا سردهٔ شقایق (نام علمی: Papaver)، متعلق به تیرهٔ کوکناریان یا شقایقیان (نام علمی: papaverces) است در صورتی که شقایق نعمانی به تیرهٔ آلاله (نام علمی: Ranunculus) تعلق دارد.[6]

نماد

در ادبیات فارسی، قلب سیاه‌رنگ شقایق، به «داغ» تشبیه شده که از هجران و دوری یار به وجود آمده‌است.[7] حافظ می‌گوید:

ای گُل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ایما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

در غرب، پس از نبرد سنگر به سنگری که در کنار مزارع شقایق فلاندر در جنگ جهانی اول رخ داد و شعری که جان مک‌کری به نام در دشت فلاندرز سروده، شقایق تبدیل به نماد سربازانی شده که در طول جنگ کشته شده‌اند.

کسایی.

از تیغ مردان حقایق زمین رنگ شقایق گرفت. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ص ۲۷۳).

شقایق سنگ را بتخانه کرده

صبا جعد چمن را شانه کرده.

نظامی.

چو شاپور آمد آنجا سبزه نو بود

ریاحین را شقایق پیشرو بود.

نظامی.

بنفشه با شقایق در مناجات

فلک می‌گفت فی التأخیر آفات.

نظامی.

گیا خود همان قدر دارد که هست

وگر در میان شقایق نشست.

(بوستان).

خواب از خمار بادهٔ نوشین بامداد

بر بستر شقایق خودروی خوشتر است.

سعدی.

گل بوستان رویت چو شقایق است لیکن

چه کنم به سرخ‌رویی که دلی سیاه داری.

سعدی.

بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند

کانکس که پخته شد می چون ارغوان گرفت

حافظ.

بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند

ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

حمید سبزواری.

داغ شقایق های پرپر گشته دارم

هفتاد و دو پاکیزه پیکر کشته دارم

افسوس گلهای به غارت رفته از باغ

اندوه یاران به خون آغشته دارم

نگارخانه

جستارهای وابسته

منابع

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ج۹، ص۱۴۳۳۸
  2. دهخدا، لغت‌نامه، ج۱۳، ص۱۹۵۵۹.
  3. دهخدا، لغت‌نامه، ج۹، ص۱۴۳۳۸
  4. poppy
  5. دهخدا، لغت‌نامه، ج۱۳، ص۱۹۵۵۵.
  6. معین، فرهنگ فارسی، ۳۵۳۷.
  7. ملیکوف، ایرن، جستارهای ادبی، ص۲۴۴.
  • معین، محمد (۱۳۵۷). «شقایق». فرهنگ فارسی. دوم و سوم. تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
  • ملیکوف، ایرن؛ احمدی، احمد (۱۳۴۸). «لاله داغدار؛ پژوهشی دربارهٔ معنی سمبولیک (لاله) در اشعار عرفانی ترکی و فارسی». جستارهای ادبی: ۲۷۶–۲۴۴. پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.