بهار دلکش

«بهار دلکش» یکی از تصنیف‌های درویش‌خان[1][2] است که در آواز ابوعطا، گوشهٔ حجاز اجرا شده‌است. تاکنون خوانندگان چندی چون عبدالله دوامی، محمدرضا شجریان، علیرضا قربانی، رشید بهبودف، عارف،شکیلا، وحید تاج، سالار عقیلی، دریا دادور، و محمد معتمدی،سید خلیل عالی نژاد[3] این تصنیف را اجرا کرده‌اند.

ترانه

در بعضی منابع به اشتباه ابداع تصنیف بهار دلکش به عارف قزوینی منسوب شده است از جمله مجلهٔ موسیقی شماره ۲۰ و آلبوم عشق داند (از آثار لطفی و شجریان). جالب این که لطفی و شجریان در اجرایی که در سال ۱۳۵۴ در تلویزیون ملی ایران داشتند این تصنیف را به نام درویش خوانده و نواخته بودند. روح‌الله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران از این تصنیف به عنوان یکی از آثار درویش‌خان یاد کرده است. ارشد تهماسبی در کتاب تصانیف عارف، ذکری از این آهنگ به میان نیاورده در حالی که در کتاب مجموعهٔ آثار درویش‌خان، نُت و شعر آن را آورده است. فرامرز پایور هم در کتاب ردیف آوازی و تصنیف‌های قدیمی دوامی می‌نویسد: «آهنگ از درویش‌خان و شعر از ملک‌الشعرای بهار است که در مجلس شورای ملی به نفع حریق‌زدگان شهر آمل، تخصیص داده شده و در سال ۱۲۹۴ خورشیدی خوانده و اجرا شده است. بندهای دیگر این تصنیف در دیوان عارف آمده است.» [4] مجله موسیقی شماره ۱۷، آلبوم ترانه‌های ایرانی، کتاب آهنگ‌های اصیل ایرانی نیز تصنیف را از درویش‌خان می‌دانند.

متن تصنیف

  • بند یکم
بهار دلکش رسید و دل به‌جا نباشداز آن‌که دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کنکه جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، به‌خنده می‌گفتنازنینان را، مه‌جبینان را، وفا نباشد
  • بند دوم
اگر که با این دل حزین تو عهد بستیحبیب من، با رقیب من، چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من، ز کینه خستی؟بیا بَرَم شبی از وفا ای مه الستی
تازه کن عهدی که با ما بستی
  • بند سوم
به باغ رفتم دمی به گل نظاره کردمچو غنچه پیراهن از غم تو پاره کردم
روا نباشد اگر ز من کناره جوییکه من ز بهر تو از جهان کناره کردم
ای پری پیکر، سرو سیمین بر، لعبت بهاریمهوشی جانی، دلکشی اما، وفا نداری
  • بند چهارم
به باغ رفتم چو عارضت گلی ندیدمز گلشن‌ات از مراد دل گلی نچیدم
به خاک کوی تو لاجرم وطن گزیدمببین در وطن از رفیقانت،
وز رقیبانت، در وطن‌خواهی چه‌ها کشیدم
  • بند پنجم
ز جشن جمشید جم، دلی نمانده خرماز آن که اهرمن را مکان بود به کشور جم
به پادشه عجم بده ز باده جامیمگر که پادشه عجم ز دل برد غم
خسرو ایران، باد جاویدان، به تخت شاهیدشمنش بی جان، ملکش آبادان، چنان که خواهی
  • بند ششم
ز جنگ بین‌الملل مرا خبر نباشدز بارش تیر آهنین حذر نباشد
مرا به غیر از غمت غم دگر نباشدتو شاه منی، با ولای تو، با صفای تو
از رقیبانم حذر نباشد

پانویس

منابع

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.