چهار منار یزد (محله)
محلهٔ چهارمِنار (به لهجه یزدی: چارمُنار) وسیع ترین محله تاریخی شهر یزد می باشد که امروزه در مرکز شهر قرار گرفته است. این محله از پراهمیت ترین محلات بافت تاریخی یزد می باشد که مهمترین حوادث سیاسی تاریخ یزد پس از اسلام در آن رخ داده است.
محلهٔ چهار منار تنها محلهٔ بافت تاریخی یزد است که آثار و بناهای آن در دو مقطع زمانی ثبت جهانی شدهاست یکی باغ دولتآباد در سال ۲۰۱۱ به همراه هشت باغ ایرانی دیگر ثبت جهانی شد،[1] و درگیری در ۱۸ تیز ماه ۱۳۹۵ که تمامی آثار ثبت ملی این محله به ثبت جهانی رسیدند.[2]
محله چهار منار یزد | |
---|---|
نام | محله چهار منار یزد |
کشور | ایران |
استان | یزد |
شهرستان | یزد |
اطلاعات اثر | |
نام محلی | چار منار |
نامهای دیگر | کوی غیاثیه |
نامهای قدیمی | کوی بهروک |
محله چهار منار یزد |
چهار منار یزد «بافت تاریخی شهر یزد» | |
---|---|
اطلاعات اثر | |
مکان | ایران، استان یزد، چهار منار یزد |
نوع | تاریخی و فرهنگی |
معیار ثبت | i, ii, iii, iv, v, vi |
منطقه | آسیا |
تاریخچه | |
تاریخچهٔ ثبت | ۲۰۱۷ (طی نشست چهل و یکم) |
اطلاعات ثبت ملی | |
شماره ثبت ملی | ۱۵۰۰ |
تاریخ ثبت ملی | ۳۱ تیر ۱۳۱۳ |
† منطقهٔ بر پایهٔ دستهبندی یونسکو |
ریشهٔ نام محله
نام قدیم محله کوی بَهروک/پَهروک بودهاست که در فرهنگ لغت دهخدا بهره به معنای زمین فراخ و میانهٔ وادی ذکر شدهاست که شاید با توجه به موقعیت کوی چهار منار و نام بهروک میتوان به وسعت آن اشاره کرد[3] احتمال دیگر در مورد نام موضع بهروک که صحیح تر هم به نظر میرسد این است که بهروک همان اشتقاق بهره یا همان پَهره فارسی باشد که به بهروک تغییر یافته و به معنای بخش و قسمت است احتمالاً بنا به این دلیل که کوچه بهروک خارج از حصار شهر بوده مردم آن را بهره برج و بارو میخواندند که به معنای پهلوی برج و بارو میبودهاست یا این احتمال هم وجود دارد که بهروک به معنای قسمتی از موضعی در شهر بودهاست.
کوی بهروک یا کوچه بهروک نام اصلی محله باید برای زمانی باشد که ساکنان آن زرتشتی بودهاند یا اکثریت جمعیت با آنها بودهاست . وجه تسمیه امروزی آن به مناسبت وجود چهار منار دو مدرسه مقابل هم (معروف به مدرسه چهار منار یا شمسیه) است که به دستور سید شمس الدین محمد بن رکن الدین در سر کوچه بهروک (چهار منار امروزی) ساخته شدهاست[4] که اکنون آرامگاه سید شمسالدین بانی مدرسه هم در این مدرسه قرار دارد ولی در حال حاضر اثری از منارهها نیست.
مولف کتاب جامع مفیدی که در قرن نهم یا یازدهم هجری در محله چهار منار میزیسته یادآور شده که کوچه بهروک اکنون به چهار منار اشتهار یافتهاست[5]
وضعیت جغرافیایی
هر چند در طول تاریخ حد و مرز محلههای شهرهای ایران بهطور دقیق مشخص نبوده اما منابع ذکر کردهاند که این محله از غرب به بلوار دولت آّباد (نواب صفوی) و کوچهٔ دیوار بلند و از شمال غرب به نصرآباد و از شرق به بلوار امامزاده جعفر و محلهٔ مصلی و محلهٔ امامزاده و کوچه میر قطب و تخت استاد و از شمال به خیابان انقلاب و محلههای باغ صندل و ابوالمعالی و شیخداد و محلهٔ شاه تهماسب (بعثت) و از جنوب به خیابان شهید مطهری و کوچه بیوک و باغ گلشن و از جنوب شرقی به محلهٔ پشت باغ میرسد[6][7] باید توجه داشت که بعضی از این مناطق در دهههای اخیر جزء کوی چهار منار محسوب میشوند و تا چند سال پیش و احداث نکردن خیلی از خیابانهای جدید یزد وضعیت جغرافیایی محلهٔ چهار منار به صورت دیگری بودهاست.
موقعیت محله
محلهٔ چهار منار از زمان تأسیسات سید شمس الدین محمد بن رکن الدین یزدی، از قبیل مدرسه و خانقاه و بازار به وجود آمد و آبادان شد[8] محلهٔ چهار منار ابتدا خارج از حصار شهر بوده و بعد از گذشت سالیان طولانی به مرکز شهر تبدیل شدهاست،در وقف نامه جامع الخیرات این محله را جزو ظاهر شهر دانسته است.اما این کوی از حصار و مرکز شهر فاصله داشته است.حتی یک قرن پس از احداث مجموعه عظیم شمسیه این محله دارای بافت مستقل شهری بوده است. بهطوریکه در منابع تاریخی مسجد میر خضر شاه را با عنوان مسجد جامع یا مسجد جدید جمعهٔ چهار منار ذکر کردهاند[9] و مشخص میشود نماز جمعهای غیر از نماز جمعهای که در مسجد جامع یزد اقامه میشده در آن برپا بودهاست [10] با این حال این محله جزو محلات مهم شهر محسوب می شده است. حتی حکام یزد تلاش مینمودند انتهای خیابانها و باغات حکومتی خود را تا محلهٔ چهار منار برسانند مانند آثار شاه یحیی[11] هر چند قبل از اقدامات میر خضر شاه و افراد دیگر هم محله رونق چشمگیری داشته که این موضوع نشان دهندهٔ زحمات فوق العادهٔ سید شمس الدین در رونق این محله است.
طرح تمامی بناهای مهم محله از قبیل مدرسهٔ چهار منار (شمسیه) و خانقاه و حمام و بازار و کتابخانه و داروخانه[12] (یعنی محوطهٔ دانشگاهی با وسایل لازم آن[13]) را از پایتخت ایلخانان مغول تبریز به دستور رشیدالدین فضلالله طبیب همدانی وزیر مشهور سلطان ابوسعید بهادر خان که پدر همسر سید شمس الدین بود تعیین فرمود و از طریق قاضی چهاردیه که از امنای سید شمس الدین بود به یزد فرستادهاند و بَنایان و معماران عمارتها و ساختمانها را ایجاد کردند.
به دستور سید شمس الدین دو مدرسه در مقابل یکدیگر ساختند و ۴ منار با کاشیهای سبز رنگ زیبا بر اطراف هر دو مدرسه بنا نهادند و بازاری دو رویه که آب تفت از یک سو و آب نرسو آباد و آب گرد فرامرز از سوی دیگر در میان بازار و محله جاری ساختند "آب گرد فرامرز را در سال ۸۴۹ هجری قمری به دستور سیّد مرتضی امیر جلال الدّین خضر شاه بن غیاث الدّین علی یزدی بعد از احداث مسجد چهار منار جاری ساختند[14]" و ۳۰ دکان و ۴ کاروانسرای (ساباط) بسیار زیبا در محله احداث کردند و تمام ابزار و وسایل لازم را من جمله سنگهای مرمر و چوپ و کاشی و… را از پایتخت امپراتوری ایلخانان، تبریز به شهر یزد فرستادند و همچنین موقوفاتی را برای این بناها ثبت کردند از جمله عمارت نه گنبد و بناهای دیگری در یزد و ابرکوه و اصفهان و تبریز.[15][16]
ساخت و ساز تمام این بناها و عمارتها در سال ۷۱۷ هجری به پایان رسید و در سال ۷۳۳ سید شمس الدین در تبریز از دنیا رفت و جنازه اش را به یزد منتقل کرده و در مدرسه شمسیه به خاک سپردند.[17][18]
بعدها در دوران صفویه و افشاریه و زندیه و قاجار وسعت این محله به مانند دیگر نقاط شهر یزد گسترش یافت بهطوریکه دز دروهٔ حکومت زندیه، کریم خان زند برای به اطاعت درآوردن حاکم یزد محمد تقی خان بافقی بانی باغ دولتآباد و مؤسس سلسلهٔ خوانین یزد لشکر خود را از دروازه چهار منار وارد شهر یزد میکند[19] یا این که خود باغ دولتآباد متصل به دروازه چهار منار بودهاست[20] این موضع هم بیان گر این نکته است که محلهٔ چهار منار آخرین نقطه شهری یزد بودهاست (نکتهٔ مهم و عجیب این است که اکثر موقوفات امروزی باغ دولتآباد در اصل موقوفات قرن نهم هجری مسجد بزرگ چهار منار است[21][22][23]). همچنین تا ۳۰۰ سال گذشته بسیاری از زمینهایی که امروزه باغ دولتآباد در آن قرار گفتهاست یا زمین کشاورزی بودهاست یا ریگ زار که پس از حکومت محمد تقی خان بافقی آباد گردیده، چه پس از اقدامات محمد تقی خان و چه قبل از آن از محلهای به نام دولتآباد در تواریخ یزد نامی نیامده است و بارها در تاریخ اشاره شدهاست که باغ دولتآباد متصل به دروازهٔ چهار منار است که امروزه داخل خود محلهٔ چهار منار قرار دارد.[24]
امروزه منطقهٔ کنونی چهار منار متشکل از ذو بخش کوچه چهار منار و کوچه بُندون (بُندار) است. (در استشهاد نامه موّرخ ۱۳۱۰ مسجد کوچک همین محله به نام کوچه بندار ضبط شدهاست![25])نام کوچه بندار از اواخر دوره قاجار وارد منابع شده است و تا پیش از آن تمام منطقه چهار منار را با یک نام می شناختند.[26]اهالی محل خود اعتقاد دارند دلیل نامگذاری بخشی از این محله به بندار، وجود باغات زیادی در این محله بوده است که متعلق به یک زرتشتی به نام گور نَمیر معروف به بندار بوده است و به دلیل ثروت و پایگاه اجتماعی بالای وی نام بندار بر منطقه و اراضی باغات وی تعلق گرفته است که در طول زمان بندار به بندون تغییر یافته است.[27]
در تواریخ ذکر شدهاست که در محلهٔ چهار منار در انتها ساباطها و کاروانسراها مشعلهای آتش را روشن میکردند تا کاروانها و مسافران راه را گم نکنند و به سلامت به مقصد برسند[28] بنا بر گفتههای افراد و سکنهٔ قدیمی محلهٔ چهار منار وظیفه این کار بر عهدهٔ گروهی از ساکنین محله بوده که به چراغچی شهرت داشتهاند.
تا حدود ۵۰ سال گذشته در محله مکانهایی که عملکرد اقتصادی داشتند وجود داشته که از جمله میتوان به کاروانسرای سید حیدری که محلی برای فروش عمده و جزئی محصولات کشاورزی بوده (این محصولات بیشتر از روستاها و باغهای حومهٔ شهر به این مکان آورده میشده) و محلی در کنار مسجد بزرگ چهار منار به «نواقلی» اشاره نمود که از تمام بارهای وارده به محل، عوارض دریافت میکردند، همچنین وجود چندین بازارچه به صورت پراکنده در این محله مانند بازارچهٔ کاشی زاده (سر حوض ملتکیه)، بازارچهٔ چهار منار (این دو بازارچه بازماندهٔ بناهای سید شمس الدین است)، بازارچهٔ میر خضر شاه، و بازارچهٔ کوچه صدری همگی دلیل بر رونق اقتصادی این محله بودهاست.[6]
مردمشناسی اهالی محلهٔ چهار منار
روند و تحولات نظام اجتماعی ایران در پس از اسلام و خصوصاً پس از یورش ترکان و مغولان دستخوش تغییرات اساسی گردید و نظام ایلی و قبیله ای صحرانشینان بدوی در ایران حاکم گردید و این نظام تا لایههای زیرین طبقات اجتماعی ایران رسوخ پیدا کرد به گونهای که ایلات فراوانی در ایران پدید آمد که در مدتهای بعد بعضی از این ایلات و قبایل در ایران به قدرت رسیدن مانند ایل قاجار که رئیس آن پادشاه کل کشور ایران گردید به عکس دروران ساسانیان که الزاماً رئیس خاندان پادشاه کشور نبود[29] و طبقات اصلی کشور و نظامیان از نجیبزادگان همهٔ گروههای ایرانی از قبیل مادها و پارسها و پارتها و سکاها و … بودهاند و پادشاه کشور اکثراً از میان کسی انتخاب میشد که فر ایزدی[30] داشته باشداما در این میان شهر یزد، پس از اسلام به دلیل شرایط جغرافیایی و شرایط آب و هوایی نا مطلوبش نسبت به دیگر نقاط ایران تا حد زیادی از ورود نظام قبیلهای در آن مصون ماند و بیشتر به صورت شهری و مدنی اداره شد که همین امر سبب شد از پیشرفت قابل ملاحظهای در امر فرهنگی برخوردار شود اما به دلیل این که شهر حصار زیادی داشت و خیلی از محلههای آن داخل یا خارج حصار بودند و خیلی از محلههای آن در طول تاریخ تا چندین سال پیش در حومهٔ شهر به سر میبردند باعث تفاوتهای فرهنگی در هر یک از محلات یزد شد، قطعاً میان خلق و خوی و رفتار اهالی محلهٔ چهار منار با آب شاهی (نعیم آباد) یا مرد آباد (مردَبا) تفاوتهای بسیاری است تا کوی و برزن مصلی و شاه تهماسب (بعثت) که فرهنگ نزدیک تری به کوی چهار منار دارند و یکی از دلایل آن این است که کوی چهار منار تا اواسط قرن حاضر آخرین نقطهٔ شهری یزد بودهاست و به عکس محلاتی مانند کوچه بیوک یا آب شاهی که خارج از شهر بودهاند و سبک زندگی آنان متفاوت بوده بهطوریکه اکثر اهالی محلهٔ چهار منار تا چند سال گذشته اکثراً پیشهٔ شَعر بافی و ترمه بافی و تجارت و زرگری داشتهاند[6] اما مناطق حومهٔ شهر غالباً مشاغلی از قبیل کشاورزی و زراعت و برزگری و تهیه کود حیوانی و انسانی را به عهده داشتهاند همچنین در گویش و لهجههای آنان هم تفاوت وجود دارد و همین امر چه در قرن حاضر و چه در قرون گذشته باعث به وجود آمدن نوعی تضاد اجتماعی شدهاست.
خطهٔ یزد حتی پس از یورش ترکان و تا زمان سلطنت سلاجقه و خوارزمشاهیان هم از ورود وحشتناک قبایل ترک و ترکمن به عکس اکثر نقاط سرزمین ایران محفوظ مانده بود بهطوریکه در زمانی که کرمان در اختیار قراختاییان بود و ایالت فارس زیر سلطهٔ اتابکان سلغری بود و آذربایجان هم زیر فرمان اتباکان ایلدگزی و اصفهان همچنان شهر اصلی ترکان سلجوقی بود، یزد در دست اتابکانی قرار داشت که از بازماندگان آل بویه و آل کاکویه بودند و بیشتر منابع هم اشاره داشتند که بویهیها از اعقاب ساسانیان هستند[31] و این خود باعث شد تا فلات مرکزی ایران همچنان از تهاجم قبایل بیگانه کمتر آسیب ببیند.[32]
یکی از دلایل تمایل نداشتن اقوام بیگانه به یزد همان شرایط آب و هوایی و فقر ثروت و منابع یزد نسبت به دیگر نقاط ایران بودهاست اما پس از یورش مغولان به ایران و هوشیاری اتابک قطب الدین محمد حاکم یزد که نسبت به مغولان اعلام سر سپردگی کرد و یزد بر خلاف ایالتهای دیگر ایران جزیره آرامشی شد که از توفان حملات مغولان در امان ماند و در دوران حکومت مغولان و ایلخانان به اوج پیشرفت و ترقی خود از صدر اسلام تا آن روزگار رسید به گونهای که کالاهای یزدی شهرت جهانی پیدا کردند و یزد وارد بازار جهانی شد همین امر موجب شد که مغولان نگاه ویژهای به یزد داشته باشند از طرفی خیلی از آوارگان ایرانی به یزد مهاجرت کردند که اکثراً از لرستان و مناطق بختیاری بودهاند و همچنین تعداد زیادی از بزگان و بازرگانان تجار و اکابر هر صنعتی هم به دلیل امنیت یزد در آن دوران به شهر یزد نقل مکان کردند[33] آغاز ترقی و شکوفا شدن کوی چهار منار هم از اواخر دورهٔ ایلخانی آغاز شد که هنوز در آن دوران آخرین نقطه شهری بودهاست و خارج از حصار شهر، میشود نتیجه گرفت مهاجرین به آن، نه از بزرگان بودهاند و نه از غلامان و بیشتر از مردمان آواره و مهاجرین شهرهای دیگر بودهاند که از حملهٔ قوم مغول به یزد پناه آورده بودند اما چهار منار در کنار خود مناطق حومهٔ شهری زیادی را میدید مانند کوچه بیوک که قطعاً شاهد حضور ترکان و مغولان در زمان ایلخانی در خود بوده اصولاً مناطق حومهٔ شهر سازگاری بیشتری با زندگی عشیرهای و قبیلهای ترکان داشته تا منطقههای شهری، به گونهای که مادر قطب الدین محمد، مریم خاتون محلهٔ مریم آباد را توسط غلامش آقا سنقر در حومهٔ شهر ساخت و امروزه بازماندگان ترکان و مغولانی که در آن محله سکونت دارند به نام بیگی یا بیگی مریم آبادی شهرت دارند .
حضور ترکان در حومهٔ شهر به منطقهٔ مریم آباد ختم نمیشود افرادی که شهرت بای یا بایندری دارند از فرزندان سلطان بن مراد بیک بایُندری ترکمان هستند که در یزد اکثراً در محلهٔهای کسنویه و مرد آباد و گرد فرامرز قدیم سکونت داشتند[34]
حوادث تاریخی مهم محله
- مدرسهٔ غیاثیه چهار منار (ذکر قحطی شهر یزد و خوردن حیوانات توسط مردم شهر)
در تواریخ یزد نام سه مدرسه به نام غیاثیه ذکر شده که یکی از آنها در محلهٔ چهار منار بودهاست، محل آن را در سر کوچه بهروک/پَهروک در چهار منار کنار مَسیل (جای سیل گیر، محل عبور سیل، بستر سیل.[35]) ذکر کردهاند که احتمالاً باید نزدیک به رودخانهٔ چهار منار بوده باشد. چه بسا تا اواخر قرن ۱۱ هجری بنا به کلی خراب شدهاست یا به احتمال ضعیف تر جایگاه امروزی آن در بقعهٔ شاه سید رضا باشد.[36][37]
مدرسه غیاثیه از بناهای قرن هشتم هجری است که بانی آن مرتضی اعظم امیر غیاث الدین وزیر امیر شاه شیخ ابواسحق اینجو بودهاست که ذکر آن در تاریخ یزد و تاریخ جدید یزد این چنین آمدهاست: بانی «مدرسه» مرتضی اعظم سعید امیر غیاث الدین [علی] الحسینی بود که از بزرگان زمان بود و وزیر عالی شأن، و با امیر شیخ ابواسحق پیوند داشت و وزیر او بود و از شیراز طرح مدرسه و خانقاه و بقاع ثلاث بفرستاد (مدرسه و خانقاه و مسجد)، و مدرسه عمارت کرد با دو طبقهٔ تمام کاشی با درگاه عالی و دو مناره و دو قفصه بسیار بلند (سطح مشبک بالای منار که مؤذن در آنجا میایستد) که مثل آن در هیچ دیار نیست، و بر کتابه درگاه (کتیبه و کاشیهای درگاه) خط عبد اللّه صیرفی تبریزی بکاشی تراشیده، و گویند سی هزار دینار داده که آن کتابه نوشتهاست، و در عقب این مدرسه باغ عالی مشجر انشاء کردند، و در سال اربعین و سبعمائه (۷۳۳ه.ق) اتمام یافت.
در زمانی که امیر شیخ ابو اسحق لشکر بدر مدرسه و مناره [را] خراب کنند. اهالی گفتند که عمارت چنین خراب کردن یمنی ندارد. گفت من سوگند خوردهام؛ چهت سوگند شرفات (کنگره) درگاه [را] خراب کرد.[38] و در تاریخ جدید یزد این گونه آمدهاست که میان محمّد مظفر و امیر شیخ محاربه و مجادله بود و چون امیر شیخ لشکر از شیراز به در یزد آورد و به محاربه محمّد بن مظفر قیام نمود و یزد را نتوانست که بستاند بسیار خرابی در یزد واقع شد و در اندرون شهر قحط افتاد و به مرتبهای رسید که مردم سگ و گربه شهر به کار داشتند (با قحطی به وجود آمده از حملهٔ محمود افغان به اصفهان و قحطی آن شهر اشتباه نشود). و امیر شیخ را چند نفر فیل همراه بود و در بیرون شهر فیلان را نهیب میدادند تا خرطوم بر درختان میپیچیدند و از بیخ میکندند و تکیه بر دیوارها و عمارتها میزدند و خراب میکردند، و به عاقبت نتوانست که بستاند. یزد را بگذاشت و به شیراز رفت و یزد به محمّد بن مظفر بازماند. چون امیر شیخ بازگردید محمّد مظفر حکم کرد تا مدرسه غیاثیه بکندند. شرفه درگاه و ساباط بینداختند. بزگان و اهالی درخواست کردند که حیف باشد چنین عمارتی ویران کردن، و دیگر مدرسه را چه گناه که بانی آن خطایی کند؟ محمّد بن مظفر از سر کندن آن درگذشت.[39] دشمنان و حاسدان غمز کردند (بدگویی کردند) و قصد سید «امیر غیاث الدین وزیر» کردند که تاجی/تاشی خاتون مادر امیر شیخ اسحق با سید نظری دارد. امیر شیخ کمین کرد. امیر علی غیاث و تاشی خاتون در یک مجلس بنشستند. امیر شیخ را خبر کردند و امیر شیخ روی بدان خانه نهاد، ایشان خبردار شدند. راه گریز نبود و موسم گُل «در شیراز» بود، و گل بسیار در آن خانه ریخته بود. سید در میان گلها پنهان شد. امیر شیخ درآمد و سید را ندید. دریافت که در زیر گل است. امیر شیخ فرمود که جای تو در زیر گِل بهتر است که در زیر گُل! و او را شمشیر آجین کرد و سال ست و اربعین و سبعمائه(۷۴۶ ه.ق) مقتل او بود. وی را به یزد آوردند و دفن کردند؛ و این مدرسه برشفیر آب تفت نهاده، و دایمی آب در خلف آن جاری است، و با رودخانه پیوستهاست.[40][41]
- مجتهد مصلایی و حاکم قجری
در زمانی که برای نوبت اول شاهزاده سلطان حسین میرزا ملقب به جلال الدوله فرزند ارشد مسعود میرزا ظل السلطان پسر ناصر الدین شاه و نوادهٔ دختری (همدم الملوک) امیر کبیر حاکم یزد شد در ابتدای ورودش در مقرّ حکومتی خود، باغ دولتآباد جلوس میکند و بزرگان و افراد سرشناس یزد جهت تبریک و خوش آمد گویی به نزد او میروند پس از آن که افراد بسیاری آمدند و رفتند، جلال الدوله رو به اطرافیان میکند و میگوید: آیا کسی هست که نزد ما نیامده است؟ حاضران در جواب پاسخ میدهند که بله، عالمی است به نام شیخ علی اکبر مصلایی، جلال الدوله از روی طعنه یا به صورت جدی میگوید که بسیار خب، ما به دیدن او میرویم.
جلال الدوله با خَدَم و حَشَم فراوان به محل مورد نظر میرسد (مسجد بزرگ چهار منار) در آنجا روحانی ساده و بیآلایشی را میبیند که بر روی زیلویی نشسته و شاگردان گرداگرد او را گرفتهاند و مشغول به تدریس هست، جلال الدوله به یکی از خدمتکارانش فرمان میدهد که برو از خزانه یک فرش قَرَمَنگوله[42] را بیاور! در همان لحظه علی اکبر مجتهد مصلایی رو به حاکم میکند و میگوید:جلال ما فرش نمیخواهیم اگر میخواهی بدهی بهتر است نذری که کردهای، ادا نمایی، جلال الدوله بهت زده میگوید که نذری برای بانو فاطمهٔ معصومه کرده بودم (ظاهراً همین فرش را) و به خدا قسم احدی جز خدا از نذر من خبر نداشت.[43]
واین گونه مجتهد مصلایی هدیهٔ حاکمی را رد میکند که برخی مورخان او را به بیرحمی بیاندازه و سوء استفاده جنسی از دختران و پسران جوان متهم کردهاند.[44]
خانوادهها و ساکنین قدیمی محلهٔ چهار منار
هر چند بهطور دقیق نمیتوان ادعا کرد کدام یک از خانوادهها و ساکنین محلهٔ چهار منار قدیمیترین افراد ساکن این کوی و برزن هستند، اما بوسیلهٔ پژوهشهای صورت گرفته و ادعا و اظهارات افراد مختلف، خانوادههای زیر از ساکنین قدیمی و ریشه دار محلهٔ چهار منار و شهر یزد هستند که نقش مهمی در امور محله یا شهر یا کشور ایران یا خارج از کشور ایران را داشتهاند، باید توجه داشت که قدمت حضور هر کدام از این خانوادهها قطعاً به این معنی نیست که آنان از ایرانیان اصیل هم میباشند.
- سادات حیدری:قدیمیترین خاندانی در کوی چهار منار ساکن بودهاند که مدارک حضورشان در محله بسیار فروان است و دست کم از ۶۰۰ سال پیش ساکن کوی چهار منار بودهاند خانواده حیدری از سادات عریضی میباشند.[45]
در حال حاضر فرد شاخصی از این خاندان در کوی چهار منار زندگی نمیکند و مشهورترین فردی که از این خاندان در دوران معاصر در کوی چهار منار زندگی میکرده آقا سید جواد حیدری بودهاست. - سادات حسینی مازاری (چراغچی):یکی از خانوادههای بسیار قدیمی چهار منار و ثروتمند این محله که اکثر مغازههای بازارچهٔ قدیم چهار منار و همچنین مکانهایی مانند چاپارخانه در تملک آنها بودهاست، مدت حضور آنها در کوی چهار منار بهطور دقیق مشخص نیست اما احتمالاً به دلیل پیشهای که داشتهاند (مازاری) باید از ۷۰۰ سال پیش ساکن این کوی و برزن بوده باشند، تعدادی از اشخاص این دودمان مانند سید مرتضی مازاری در کوی چهار منار و در امامزاده سید جلال الدین مدفون هستند.
- سادات حسینی غزنویان:خاندان غزنویان که اصالتاً خراسانی بوده و از بیرجند به یزد مهاجرت میکنند و از ۳۰۰ سال پیش در کوی چهار منار ساکن شدهاند، اکثر افراد این خانواده زرگر بوده و از ثروتمندان شهر یزد محسوب میشدهاند، بعضی از افراد این خانواده مانند سید ولی در آرامگاه شاه سید رضا به خاک سپرده شدهاست .
- زرگر: طایفهٔ زرگرها یکی از قدیمیهای کوچه چهار منار هستند که از ثروتمندان بزرگ یزد محسوب میشدهاند، به دلیل قدمت و حضور مستمر این خانواده در کوی چهار منار خانوادهٔ زرگر با اکثر اهالی محله خویشاوند هستند مانند چراغچی و زرگر چی و غزنویان و موسی الرضایی و طباطبایی و غیره که با آنها نسبت خانوادگی دارند.
- عابدی:خانوادهٔ عابدی به مدت حداقل ۱۵۰ سال است که ساکن کوی چهار منار هستند و نقشهای مهمی در امور محله داشتهاند مانند تولیت حسینیهٔ بزرگ چهار منار یا مسئولیت اجرای بعضی مفاد وقف نامهٔ مسجد میر خضر شاه تا چندین سال پیش، در حال حاضر از لحاظ تعداد نفرات ساکن در کوی چهار منار از یک خانواده، این خانواده بیشترین تعداد جمعیت را در میان خانوادههای قدیمی ساکن کوی چهار منار را دارد.
- صوت داودی:خانوادهٔ صوت داودی از ساکنین قدیمی کوی چهار منار (کوچه بندون) میباشند که مدت حضور آنها در محله به بیش از ۱۲۰ سال میرسد جد بزرگ این خانواده حسن محمد (حسن ممل) خادم بقعهٔ شاه سید رضا بودهاست همچنین مراسم روضه خوانی در منزلی متعلق به این خاندان از سال ۱۳۰۳ هجری شمسی به صورت مستمر تا به امروز پا برجاست که یکی از قدیمیترین مراسمهای روضه خوانی یزد است همچنین در این خانه که به خانهٔ صوتها یا حاجی صوت شهرت دارد هر ساله مراسم پخت آش گندم در آن انجام میشود.
- معز الدینی:خاندان معز الدینی از خانوادهٔهای ریشه دار یزد هستند که از نوادگان محمدتقی خان بافقی حاکم یزد و کرمان میباشند و از نسل معز الدین محمد یکی از فرزندان محمد تقی خان میباشند نقش ویژهٔ این خانواده در کوی چهار منار پس از گذشت ۳۰۰ سال به زمانی بازمیگردد که یکی از فرزندان این خاندان به نام میرزا محمد علی خان معز الدینی در حدود اوایل انقلاب اسلامی ایران به یزد بازمیگردد و تولیت موقوفات باغ دولتآباد را در دست میگیرد و باعث آبادانی آن میشود در حال حاضر تنها یک نفر از این خانواده در کوی چهار منار ساکن است.
هیئت عزاداران حسینی چهار منار
هیئت عزاداران حسینی کوی چهار منار یکی از هیئتهای قدیمی یزد است که قدمت تأسیس و بنیاگذاری آن به حدود ۱۴۰ سال پیش میرسد و جمعیت فعلی عزاداران آن ۱۲۰۰ نفر است که آقایان علی فرهنگ دوست، علی محمد کوهپایهای زاده (مصدق)، علیرضا کریمی، عباس کفاش، رضا فرهنگ دوست به عنوان اعضاء هیئت امنا فعلی هیئت مشغول به کار هستند.[46]
کهنترین سندی که از هیئت در دست است زیلویی است واقع در مسجد بزرگ چهار منار که وقف هیئت چهار منار است و متعلق یه سال ۱۳۰۰ هجری قمری است اما احتمالاً به دلیل وجود مرقد امامزادگان متعدد و ورود مذهب تشیع به کوی چهار منار قدمت عزاداری در این محله حداقل به دوران صفوی بازمیگردد[47]
هیئت عزاداران چهار منار از هفتاد سال پیش فعالیت دوران معاصر خود را آغاز کرده که ابتدا با عنوان هیئت جوانان چهار منار به عزاداری میپرداخته و بعدها با اتحاد چند هیئت دیگر درون محله ای به عنوان هیئت عزاداران حسینی کوی چهار منار تغییر نام میدهد، افراد زیر از نوحه خوانان اصلی این هیئت در دوران معاصر میباشند
- علی محمد عابدی
- سید جواد بخشایش
- محمد حسین صوت داودی «حاجی صوت» (آغاز همبستگی هیئتهای کوی چهار منار)
- علی محمد دوست حسینی (شاعر هیئت و تولیت حسینیهٔ بزرگ چهار منار)
- حاج علی فرهنگ دوست
- محمد علی ابراهیمی
از میان افراد بالا حاج علی فرهنگ دوست بیشترین تداوم را به عنوان نوحه خوان به مدت ۴۵ سال در هیئت عزاداران حسینی چهار منار داشتهاست اشعار زیر نمونه ای از اشعار انقلابی وی در دوران پهلوی است.[46]
این نکته را طاغوتیان باید بدانند | آیات حق ما را به مقصد میکشاند | |
ما جز خمینی رهبر نداریم | فرمانروایی دیگر نداریم | |
بر خمینی درود بر خمینی درود | بر خمینی درود بر خمینی درود |
حدود۴۰ سال است که هیئت چهارمنار هر ساله کاروانی را در ایام دههٔ آخر صفر به مشهد مقدس اعزام میکند همچنین این هیئت هر سال در روز عاشورا میزبان هیئت عزاداران کوچه بیوک برای برگزاری مراسم نخل برداری است.
حرکتهای نمادین هیئت چهار منار به شرح زیر است.
- در روز شهادت مولا علی بن ابی طالب حرکت هیئت به سوی امامزاده جعفر
- روز شهادت بانو فاطمهٔ زهرا از شاهزاده فاضل تا امامزاده جعفر
- روز شهادت امام جعفر صادق از امامزاده جعفر به سوی مسجد شاه تهماسب
همچنین هر پنجشنبه باطلوع آفتاب مراسم خواندن زیارت عاشورا در حسینیهٔ شهداء (کوچه بندون) با صرف صبحانه برگزار میشود[46]
ملتکیه
مُلتکیه یا مُلتکیه موضعی است در محله چهار منار میان کاروانسرای حیدری و آرامگاه سید شمس الدین. نام حوض ملتکیه ماخوذست از نام موقوفات بقعهٔ مُلتکیه که ذکر آنها در جامع مفیدی و کتابچهٔ موقوفات یزد مندرج است.
موقوفات ملتکیه واقع در محلهٔ چهارمنار توسط ملکه خانم از سلسلهٔ میرزایان عباسیه وقف گردیدهاست. ترکیب و اشتقاق واژهٔ را نمیدانیم اما در جامع مفیدی هم به صورت ملتکیه آمدهاست و هم مُلتکیه.[48]
بنا بر احتمالاتی مقبرهٔ ملکه خانم در محل امروزی پایگاه بسیج محلهٔ چهار منار جنب حسینیهٔ بزرگ چهار منار باشد.
اماکن و بناها
محلهٔ چهار منار دارای ۱۰ مسجد، ۶ حسینیه و تکیه، ۳ زیارتگاه، ۴ خانهٔ تاریخی، ۳ گرمابه و حمام ،۵ آبانبار، ۸ مدرسه، ۲ پارک، ۱ باغ بزرگ و ۱ هتل و ۲ سفره خانه و رستوران سنتی و ۱ کارخانه است که به شرح زیر می باشد:
مساجد
- مسجد میر خضر شاه (مسجد بزرگ چهار منار)
- مسجد آقا سید جواد حیدری (دروازه)
- مسجد موسی بن جعفر
- مسجد حسنیه
- مسجد حوضی
- مسجد امام هادی (سید علی رشتی)
- مسجد حضرت ابوالفضل (سنگتراشی)
- مسجد الزهرا فردوس
- مسجد علوی (علویه)
- مسجد؟
حسینیهها
- حسینیهٔ بزرگ چهار منار (حسینیهٔ مُلتکیه/مُلتکیه)
- حسینیهٔ شهدا چهار منار (کوچه بندن)
- حسینیهٔ قمر بنی هاشم (توتُک)
- حسینیهٔ فردوس
- بیت الرقیه چهار منار
- بیت الزهرا
زیارتگاهها
- بقعهٔ سید شمس الدین
- بقعهٔ شاه سید رضا
- بقعهٔ سید جلال الدین
خانهٔهای تاریخی
- خانهٔ شیشه بری
- خانه تریاکچی (عدل)
- خانه عالِمی
- خانهٔ جنب مدرسهٔ شمسیه
حمامها
- حمام چهار منار
- حمام کلاهدوز
- حمام بهار انقلاب
آبانبار
- آبانبار کوچه بندون
- آبانبار کاروانسرا
- آبانبار حوض ملتکیه چهار منار
- آبانبار طاهری
- آبانبار باغ دولتآباد
مدارس و آموزشگاهها
- مدرسه شهید مهندس اصغر نهمت اللهی (آذر یزدی)
- مدرسه شهید مرادی (سمیه)
- مدرسه شهید قدک فروشان (بزرگسالان البرز)
- مدرسه شاه ولی
- مدرسه صدریه (آموزشگاه استثنائیها)
- مدرسه پروفسور حسابی
- مدرسه ۱۷ شهریور
پارکها
- هیچکدام از این دو پارک استانداردهای لازم، برای محیط تفریحی را ندارند و بیشتر جنبهٔ اسمی پارک را دارند تا عنوان کاربری آن.
- پارک و مجموعهٔ ورزشی چهار منار (کاونسرای سید حیدری)
- پارک شهید سبحانی
هتلها
- هتل ثلاثی
رستوران سنتی
- رستوران سنتی سور
- رستوران و اقامتگاه سنتی ساباط
باغها
کارخانه
- کارخانهٔ یخ صدف
نگارخانه
- محراب مسجد بزرگ چهار منار متعلق به دوران تیموریان
- تصاویر شهیدان محله چهار منار در حسینیه بزرگ این محله
- نمای داخلی عمارت باغ دولت آباد یزد
- نمای ورودی باغ دولت آباد یزد
- حسینیه بزرگ و مدرسه دارالشفا از بقایای مجموعه شمسیه چهار منار یزد
- گنبد مدرسه شمسیه چهارمنار
- رودخانۀ چهار منار و وسایل بازی کودکان
- در ورودی خانۀ ناصر الدّین شاهی یا خونه بزرگ
- فضای سبز چهارمنار در کاروانسرای قدیم
- نیمکت و وسایل ورزش در پارک و پارکینگ چهار منار
- یک روز بارانی در فصل پاییز چهارمنار
- یک روز بارانی در فصل پاییز، پارک چهارمنار
- یک روز بارانی در فصل پاییز، پارک چهارمنار
جستارهای وابسته
پانویس
- ثبت ۹ باغ ایرانی در یونسکو
- شهر تاریخی یزد ثبت جهانی شد
- محلات تاریخی شهر یزد، محمد حسین خادم زاده، انتشارات سبحان نور-پایگاه میراث و فرهنگی شهر تاریخی یزد، ۱۳۸۸، ص۹۳
- تاریخ یزد جعفربن محمدبن حسن جعفری؛ به کوشش ایرج افشار نشر: تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴. ص ۸۸
- مفید مستوفی بافقی، محمّد: جامع مفیدی، به کوشش: ایرج افشار، تهران: اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۵ ص ۱۸۷
- محلات تاریخی شهر یزد، محمد حسین خادم زاده، انتشارات سبحان نور-پایگاه میراث و فرهنگی شهر تاریخی یزد، ۱۳۸۸، ص ۹۲
- مسرت حسین. یزد یادگار تاریخ، انجمن کتابخانههای عمومی ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد + انتشارات یزد، ۱۳۷۶، ص ۱۰۵۷
- یادگارهای یزد، ایرج افشار، یزد:نیکو روش و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ج۲، ص۷۸۵.
- تاریخ جدید یزد، احمدبن حسین بن علی کاتب؛ بکوشش ایرج افشار، شر: تهران: فرهنگ ایران زمین: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۱۱۲
- وقف میراث جاودان، مسرت حسین، افخمی رضا، تهران، مؤسسهٔ فرهنگی هنری نور راسخون، ۱۳۹۳، ص ۱۵۵
- مفید مستوفی بافقی، محمّد: جامع مفیدی، به کوشش: ایرج افشار، تهران: اسدی، چاپ نخست، ۱۳۴۰، ج. ۳. ص۶۷۸
- جامع الخیرات، وقف نامهٔ سید رکن الدین و سید شمس الدین، به کوشش ایرج افشار و محمد تقی دانشپژوه، تهران،انتشارات آثار ملی ،۱۳۴۱ص ۱۰
- افشار، ایرج، مقالهٔ رشید الدین فضلالله و یزد، مجله ایرانشناسی: شماره دوم، ۱۳۴۹ ص ۲۸
- وقف نامهٔ مسجد خضر شاه، نسخهٔ خطّی گنجینهٔ (موزه) میرزا محمّد کاظمینی در یزد
- تاریخ جدید یزد، احمدبن حسین بن علی کاتب؛ بکوشش ایرج افشار، نشر: تهران: فرهنگ ایران زمین: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۱۲۹
- یادگارهای یزد، ایرج افشار، یزد:نیکو روش و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ج۲، ص۵۹۱
- یادگارهای یزد، ایرج افشار، یزد:نیکو روش و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۹۴، ج۲، ص۵۹۱.
- تاریخ جدید یزد، احمدبن حسین بن علی کاتب؛ بکوشش ایرج افشار، شر: تهران: فرهنگ ایران زمین: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۱۲۹
- محمد کاظمینی. مشاهیر یزد. ج. دوم. یزد. شابک ۹۶۴−۸۰۰۹−۱۱−۲ .
- تاریخ یزد جعفربن محمدبن حسن جعفری؛ به کوشش ایرج افشار نشر: تهران:انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳. ص ۳۶۴
- تاریخ یزد جعفربن محمدبن حسن جعفری؛ به کوشش ایرج افشار نشر: تهران:انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳. ص ۳۷۲
- وقف میراث جاودان، مسرت حسین، افخمی رضا، تهران، مؤسسهٔ فرهنگی هنری نور راسخون، ۱۳۹۳، صص ۱۵۵،۱۵۶
- یادگارهای یزد، ایرج افشار، یزد:نیکو روش و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۹۴، ج۲، ص۲۵۱
- «ادارهٔ کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان یزد». بایگانیشده از اصلی در ۲۷ اوت ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۷.
- یادگارهای یزد، ایرج افشار، یزد:نیکو روش و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ج۲، ص۲۵۲.
- مالمیری، محمدطاهر،تاریخ شهداء یزد، قاهره: فرجالله ذکي الکردي، ۱۳۴۲ ق.=۱۳۰۲ص ۲۲۳
- تحقیقات میدانی مجتبی حرزاده
- وبسایت مرکز صدا و سیما یزد
- دیاکونوف، ایگور میخائیلوویچ. تاریخ ماد. ترجمهٔ کریم کشاورز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵، ص۱۷۵
- اوستا، کهنترین سرودهای ایرانیان ج۱. گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه. چاپ ششم. تهران: مروارید، ۱۳۸۱.
- تجارب الامم، بوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مَسکَوَیه رازی
- مقالهٔ آذربایجان ترک نیست، ترکزبان است، ُحُرزاده مجتبی، ص ۱۳
- جغرافیای تاریخی سرزمینهای اسلامی، علی خزائلی،انتشارات پیام نور، ص ۵۸
- مفید مستوفی بافقی، محمّد: جامع مفیدی، به کوشش: ایرج افشار، تهران: اسدی، چاپ نخست، ۱۳۴۰، ج. ۳. ص۴۷۴
- فرهنگ لغت معین
- تاریخچهٔ مدرسه و کتابخانه،دانش یزدی فاطمه، وبسایت غول آباد دانش نامهٔ یزد،۲آذر ۱۳۹۲
- یادگارهای یزد، ایرج افشار، یزد:نیکو روش و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ج۲، ص۳۴۵
- تاریخ یزد جعفربن محمدبن حسن جعفری؛ به کوشش ایرج افشار نشر: تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴. ص
- تاریخ جدید یزد، احمدبن حسین بن علی کاتب؛ بکوشش ایرج افشار، شر: تهران: فرهنگ ایران زمین: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۱۴۰
- تاریخ یزد جعفربن محمدبن حسن جعفری؛ به کوشش ایرج افشار نشر: تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴. ص۸۴
- تاریخ جدید یزد، احمدبن حسین بن علی کاتب؛ بکوشش ایرج افشار، شر: تهران: فرهنگ ایران زمین: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۱۴۰،۱۴۱،۱۴۲
- نوعی فرش سنتی که در یزد بافته میشدهاست
- ُحُرزاده، محمد مهدی. چشمهای در کویر. چاپ اول. قم: تشیع. سال۱۳۷۹، ص ۹۸شابک 7-978-964-639-916
- مجله وحید، دوره چهاردهم، شماره ۱ و ۲، صفحهٔ ۷۹
- بهشت بندگی، میرزا محمد کاظمینی، ص۲۰۶
- در سماع سروها، محمدعلی کریمی، مهدی آرایی، سیدمحمود الهامبخش، نشر یزد،انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۹، ص
- تحقیقات میدانی، مجتبی ُحُرزاده
- یادگارهای یزد، ایرج افشار، یزد:نیکو روش و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ج۲، ص۵۸۹