زیلو

زیلو نوعی زیرانداز و کف‌پوش دست‌بافت است که با نخ پنبه بافته می‌شود که به‌علت خنکی پنبه، مناسب مناطق کویری است و شباهت زیادی به گلیم دارد؛ با این تفاوت که گلیم از پشم بافته می‌شود.[1] این زیرانداز در برخی مناطق ایران استفاده می‌شود. زیلو محصولی قدیمی و تاریخی‌ست که حتی ناصر خسرو در سفرنامه‌اش، به ۵۰۰ کارگاه بافت آن اشاره می‌کند.[2] زیلو همچنین، هنر مردم شهر تاریخی میبد ونیز اردکان محسوب می‌شود البته اینکه میبد در این هنر براردکان تقدم تاریخی دارد یاخیر ، تحقیق نشده است.[3]

تاریخچه

صنعت بافت کفپوش و زیرانداز در بسیاری از مناطق جهان رواج داشته و در ایران نیز تاریخی کهن دارد. در قدیم پشم و پوست حیوانات به‌عنوان مدل به‌کار می‌رفته است، اما تهیهٔ آن از راه شکار همیشه امکان نداشته و همچنین پوست حیوانات چون برای تهیهٔ آن نبوده، زود پوسیده می‌شده و از بین می‌رفته است. پس بشر نیاز فوری به اختراع چیزی جدید داشت که بتواند جایگزین آن شود. اولین اقدام، تهیهٔ زیلو به جای پشم و پوست بود. زیلو در بافت شباهت‌هایی با حصیر دارد و مانند آن برای زیرانداز استفاده می‌شود. زیلو احتمالاً شکل تکامل یافته‌ای از حصیر بوده و بافندگان آن از حصیر الهام گرفته‌اند. خاستگاه این فرش ارزشمند به‌درستی مشخص نیست، اما از جمله مهم‌ترین هنرها و صنایع دستی ایران به‌شمار می‌رود. در متون گذشته از زیلو کمتر یاد شده و تنها جایی که سخنی از بنای مسجد بوده از زیلو به‌عنوان فرش نام برده‌اند، اما به محل بافت و تاریخ آن اشاره‌ای نشده‌است.[4] به یقین می‌توان گفت بافت زیلو قرن‌ها قبل از اسلام رایج بوده، چرا که شواهد موجود نشان می‌دهد در قرون اولیهٔ اسلامی، زیلو جزو فرش‌های شناخته‌شده بوده و بافت آن در بیشتر مناطق پهناور ایران رواج داشته است؛ به‌ویژه از آن رو که زیلو کاربرد فراوانی در اماکن مذهبی داشته است و از طرفی می‌توان گفت نام آن با بنای مذهبی گره خورده بوده است.[5] وجود زیلو و در کنار آن ترمه زیبایی دو چندانی را به یک خانه سنتی می بخشد. همچنین زیلو یکی از زیراندازهایی است که در اکثر مساجد با قدمت بالا یافت می شود.[6]

میبد یکی از مراکز عمدهٔ زیلوبافی بوده است و تا چند سال پیش، صدها خانوار از محل درآمد آن امرارمعاش می‌کرده‌اند. هنوز درمیبد عده ای ازاین راه ارتزاق میکنند.اردکان نیز معدن زیلوبافان بسیاری در طول تاریخ بوذه وهنوز نیز چنداستادماهر دراین زمینه فعالبت میکنند که ازآن میان به استادمحمد واستادعلی شجاع الدینی میتوان اشاره کرد. زیلو هرچند به‌ظاهر یک دستبافتهٔ نخی ساده است، اما بررسی فنون و تکنیک بافت آن نشان می‌دهد که غنای فرهنگی و فکر و اندیشهٔ بارورشده‌ای در پس هر تار و پود آن خفته است. پیشینه زیلو در نقش و بافت شباهت زیادی به حصیر، (اولین دستبافتهٔ بشر) دارد و مثل حصیر یکی از موارد استفادهٔ آن در مساجد و مصلی‌ها و اماکن مذهبی است. بنابراین می‌توان احتمال داد که زیلوبافی یا مرحلهٔ تکامل‌یافتهٔ حصیربافی است یا بافندگان آن از این صنعت الهام گرفته‌اند. اکثر مردم و حتی برخی از پژوهشگران فرقی بین زیلو و گلیم قائل نیستند. در حالی که این دو دستبافته هم از نظر مواد خام مصرفی و هم از لحاظ نوع بافت، فرق زیادی با هم دارند. در زیلو تکنیک‌های بافندگی پیچیده‌ای به کار گرفته می‌شود که نظیر آن را نه‌تنها در گلیم، بلکه در کمتر دستبافتهٔ دیگری می‌بینیم. زیلو با زندگی جامعهٔ کشاورز و روستایی سازگاری دارد زیرا تار و پود آن از پنبه به دست می‌آید و گلیم با معیشت دامداری و شیوهٔ تولید عشایر متناسب است. مصالح گلیم بیشتر از پشم است و مناسب برای مناطق سردسیر و مصالح زیلو از نخ پنبه است و مناسب برای مناطق گرمسیر، به‌ویژه حاشیهٔ کویر. با این حال به نظر می‌رسد زیلو مرحلهٔ تکامل‌یافته‌تر گلیم‌بافی است (جانب اللهی، ۳۹۰).از زمان ساسانیان به این سو، طرح و نقشهٔ پارچه‌ها از اشکال هندسی هم بالاتر رفت و به صورت اشکال مختلف حیوان، پرندگان، مناظر شکار و غیره در آمد. چنین طرح‌های پیچیده‌ای را تنها در آن صورت می‌توان بافت که هر کدام از تارهای نخ را بتوان هر گاه که خواست بلند کرد و بالا برد. اسباب این کار نیز چله‌کش است. این که چه وقت و در کجا دستگاه چله‌کشی پدید آمد، هنوز معلوم نیست. فرضیه‌های گوناگونی دربارهٔ رسیدن آن به ایران ذکر شده‌است؛ پاره‌ای از نویسندگان آن را کاملاً چینی می‌دانند، ولی می‌دانیم در آن دوره‌ای که ساسانیان پارچه‌بافان سوریه‌ای را به اسارت گرفته بودند، در کارگاه‌های پارچه‌بافی دولتی، این شیوه را زمانی به کار گرفتند که طرح صورت آزاد ساسانی در خاورمیانه مشهور بود. یکی از پژوهندگان فن نساجی به این نتیجه رسیده است که دستگاه چله‌کشی در سوریه و در چین هر دو اختراع شده‌ و سپس در ایران اصلاحاتی در آن به عمل آمده است. در آغاز دورهٔ مسیحیت، گلیم‌بافان سوریه‌ای اولین کسانی بودند که میمیلک (تارکش) سوم را اختراع کردند تا بتوانند با پودهای جناغی تغییری در رویهٔ پارچه بدهند. در سده‌های بعدی تعداد تارکش‌ها به چهار و بعدها از این مقدار هم تجاوز کرد تا بتوانند نقش‌های پیچیدهٔ هندسی را که همهٔ آن با پودهای جناغی بافته می‌شد، ایجاد کنند. در سدهٔ سوم میلادی طرح به شکل جانوران و گیاهان در آمد. در حفاری‌های ناحیهٔ فرات تعداد زیادی تکه‌های پارچه به دست آمد و از تجزیهٔ آن‌ها معلوم شد که پارچه‌هایی که دارای طرح‌های هندسی بوده‌اند، در دستگاه‌های بافندگی دارای چند تارکش و آن‌هایی که دارای اشکال و طرح‌های انسان و جانور بوده‌اند، با دستگاه چله‌کشی بافته شده‌اند (وولف، ۱۵۶–۱۵۷). در زمان ساسانیان بافندگان ایرانی برای تقلید از طرح‌های پیچیده پارچه‌های چینی که روی دوک‌های بافندگی ایرانی عملی نبود زیرا که ایرانیان برای بافتن گلیم با پودهای جناغی تارهای سفت و فنری به کار می‌بردند عوض کردن این روش بافت و تارهای شل نتابیدهٔ ابریشمی روی دستگاه‌های سفت باف پودی و تبدیل آن به طرح و نقشه‌های تاری بسیار دشوار بود برای چیره شدن به این دشواری نخست تار ابریشم را تابیدند تا سفت شود دوم بافت دو تاری (دوچله‌ای) چینی‌ها را اقتباس کردند ولی رویهٔ چله‌ای را تبدیل به ترکیب رویه پودی کردند همهٔ این کارها را می‌شد با دستگاه چله کشی سوریه‌ای انجام داد و این همان دستگاهی است که با فن بافت خود به روم شرقی و شمال اروپا راه یافت (همان، ۱۵۷) پس از ساسانیان بافندگان زمان بنی امیه و عباسیان پارچه‌های زیبای خود را باهمان دستگاه‌ها بافتند در زمان سلجوقیان بافندگان دستگاه ها را بهبود بخشیدند و بعضی از جزئیات آن را اصلاح کردند و نتیجهٔ آن دستگاهی بود که به نام دستگاه ایرانی معروف شد به همین شکل هم به چین رفت و در آن جا برای بافتن گلیم ازآن سود می‌جستند به نظر وولف گلیم بافی که بعدها در ایران بسیار اهمیت پیدا کرد در هزارهٔ دوم پیش از میلاد در باختر ایران به وجود آمده‌است (همان، ۱۵۵) بنابراین بعید نیست بلکه حدس قریب به یقین است که دستگاه زیلوبافی از دستگاه چله کشی سوریه‌ای الهام گرفته‌است و شگفت‌انگیز است که برخی از اصطلاحات زیلوبافی هنوز هم عربی است مثل شلیت، مج و… که رابطهٔ مستقیم با چله دارد. تونه اصطلاح محلی چله است. با این چرخ که دارای ۱۲ تا ۱۶ دوک است چلهٔ زیلو را می‌تابند.

زیلوبافی درقدیم در بیشتر نقاط پنبه خیز ایران بافته می‌شده‌است مؤلف حدودالعالم می‌نویسد: از جهرم زیلو و مصلی نیکو خیزد و از سیستان زیلوها برکردار جهرمی (مجهول المؤلف] ۱۳۴) وی همچنین از ناحیت پارس و شهرکی در آذرآبادگان نام می‌برد که درآن‌ها زیلو می‌بافته‌اند. در متون قدیمی کمتر به نام زیلو برمی‌خوریم فقط هرجا سخن از بنای مسجدی بوده‌است از زیلو به عنوان فرش آن نام برده شده‌است اما به محل بافت و سابقهٔ آن اشاره‌ای نرفته‌است دهخدا می‌نویسد: زیلو کلمه‌ای است اعم از قالی و غیر آن و از قول جمالزاده آورده‌است: در زبان عامیانه امروز بین زیلو و پلاس و گلیم تفاوتی هست چه گلیم فرشی است نازک که بافت آن شبیه زیلو اما از پشم است و زیلو به نوعی خاص از فرش پنبه اطلاق می‌شود و از قول ناظم الاطباء می‌نویسد بهترین زیلو را دریزد می‌بافند، درتاریخ یزد نیز در شرح بنای مسجد جمعه آمده‌است مرتضی اعظم امیر شمس الدین از تبریز زیلوهای عالی جهت گنبد مقصورهٔ قدیم بفرستاد (کاتب، ۱۱۵) اما چرا شمس الدین که اهل یزد بود و حتی علایقی هم درمیبد داشت از زیلوهای یزدی و میبدی استفاده نکرد گرچه قرائنی موجود است که سید رکن الدین پدر شمس الدین برای مدتی دررونق زیلوبافی میبد نقش مثبتی داشته‌است وی در زمان حیات خود پنج مسجد بزرگ دریزد بنا کرد که بی تردید خود او در تأمین فرش این مساجد یکی از خریداران عمدهٔ زیلوی میبد بوده‌است حتی هنوز هم یکی از زیباترین نقشه‌های زیلو رکنه دینی نام دارد که به احتمال زیاد از سفارش‌های وی به یادگار مانده‌است (جانب اللهی، ۳۹۲–۳۹۳) زیلو مثل دشت‌های کویر ظاهری ساده اما درونی پرراز و رمز دارد چنین فرشی می‌تواند خنکای شن‌های کویر را در دل شب‌های تابستان به تن آدمیان گرما زده بنشاند و خستگی روز را از تنشان بزداید. شاید به این دلیل است که روستاها و شهرهای حاشیهٔ کویر از آن جمله میبد مرکز نشو و نمای آن است و در این میان میبد گوی سبقت را از همگان ربوده‌است زیرا شهرتش درصنعت بافندگی به قرن‌ها قبل می‌رسد وقتی در سال ۴۹۵ ق. یکی از بزرگان میبد به نام خطیرالملک که وزیر سلطان محمدبن ملکشاه بود (آربویل، ۲۵) از وزارت برکنار شد حریفان و رقیبان شعری به مضمون زیر درباره‌اش گفتند: ای خر ترا به میبد نه نان بد و نه می‌بد عزلت خجسته می‌بد ای قلتبان جولاه (باستانی پاریزی، ۱۰۳)نسبت جولادادن به وزیرمیبدی نشانهٔ آن است که در آن زمان میبدی‌ها در بافندگی شهرت داشته‌اند تا سال‌های اخیر که میبد هنوز دارای ویژگی‌های یک جامعهٔ بسته و کشاورز خودکفا را داشت و مردم تقریباً همه نیازهای خود را که البته خیلی محدودتر از امروز بود با دست خود تهیه می‌کردند حتی پوشاک مردم از کرباس‌های دستبافت زنان تهیه می‌شد. مفرش آن‌ها پلاس و زیلوهایی بود که خود می‌بافتند. در چنین شرایطی زیلوبافی رونق فراوان داشت به‌طوری‌که اکثر مساجد و زیارتگاه‌های ایران با زیلوهای میبد مفروش بود. این شهرت و رونق بی رقیب، زیلوبافان میبدی را به توهم انداخته بود که این صنعت را از ابداعات و اختراعات خود بدانند.

اگر چنین ادعایی درست هم نباشد که نیست اما تقریباً تردید نمی‌توان کرد که این صنعت درمیبد پشتوانهٔ تاریخی زیادی دارد و حداقل دوران تکاملی خویش را به دست زیلوبافان میبدی گذرانده‌است زیرا از چند اصطلاح عربی موجود در فرهنگ واژگانی زیلوبافی که بگذریم و این واژگان شاید یادگار همان سخن وولف باشد که بالاتر بیان کردیم مبنی براینکه پیشرفت دستگاه‌های بافندگی ایران توسط مردم سوریه انجام شده‌است. درسایر موارد وجود بسیاری از اصطلاحات میبدی در این فرهنگ واژگانی مؤید این مدعاست که اگر میبدی‌ها مخترع آن هم نبوده‌اند حتماً به کالبد آن جانی تازه دمیده‌اند در فرهنگ‌ها و لغتنامه‌ها هم آمده‌است بهترین زیلوها در یزد می‌بافند (نفیسی، دهخدا) و در یزد تا چند دههٔ پیش در جایی جز میبد زیلو بافته نمی‌شد. سایکس در سال ۱۸۹۴ م. (۱۲۷۳ ش) به یزد و میبد سفر کرده‌است می‌نویسد: در این زمان گلیم‌های قرمز بافت میبد از شهرت برخورداراست (سایکس، ۱۸۶) و مرادش از گلیم همین زیلو است زیرا گلیم بافی در میبد رایج نبوده‌است واطلاق گلیم به زیلو که اشتباه رایجی است از نظر مشابهت ظاهری این دو است تشابه نقش‌های زیلو با جلوه‌های مادی و معنوی زندگی مردم میبد اعم از نوع مسکن، معیشت و اعتقادات و باورها گویای این نکته است که میبدی‌ها حداقل در شیوهٔ بافت آن دخل و تصرف زیادی کرده‌اند و نقشه‌های زیادی برآن افزوده‌اند. ولف اولین مرحلهٔ تکامل بافت را ابداع سه تارکش دانسته که بعدها به چهار یا بیشتر فزونی یافته‌است. این نکته در این‌جا به وضوح به چشم می‌خورد و دقیقا مشخص است که دستگاه زیلوبافی نخست سه تارکش به نام مج(maj) داشته که به آن مج بالا و میون و پایین می‌گفته‌اند بعد خواهیم گفت که هرچه نقش پیچیده‌تر می‌شده بر تعدادمج می‌افزوده‌اند و جالب است که مج‌های افزوده شده نام مشخصی ندارند و از آن‌ها با استفاده از پیشوند فارسی "بر" یعنی کنار و واژهٔ عربی "مج" به معنی رشته نخ ترکیب تازهٔ برمج ساخته‌اند. گرچه از سابقهٔ زیلوبافی درمیبد مدرک مستندی موجود نیست اما بقایایی از قدیم‌ترین زیلوی بافت میبد که تاریخ ۸۰۸ را نشان می‌دهد در موزهٔ زیلوی میبد وجود دارد (جانب اللهی ،۳۹۳–۳۹۴)

چله دوانی مرحلهٔ ابتدایی برای شروع زیلوبافی

دستگاه زیلو بافی. دستگاه یا دارزیلوبافی شبیه دار‌قالی بافی است که از اجزای زیر ساخته شده‌است:

۱- تیر. دومیلهٔ مکعبی شکل از جنس چوب درخت توت است که به‌طور افقی به فاصلهٔ سه متری موازی یکدیگر روی دوستون چوبی به نام اسون (osun)مستقر می‌شود. ضخامت تیر به نسبت عرض دستگاه متفاوت است؛ معمولاً تیر یک دستگاه سه متری حدود ۷۵ سانتی‌متر ضخامت دارد. تیر بالا مخصوص چله و تیر پایین مخصوص پیچیدن زیلو است. ۲- اُسُون. دوپایه یا دو ستون اصلی دار زیلوبافی است که عمود برزمین و به موازات یکدیگر به فاصله‌ای برابر باعرض تیرها نصب می‌شود اسون نیز مانند تیر از چوب درخت توت می‌سازند با این تفاوت که برای ساختن آن تنهٔ درختی را که خمیدگی مختصری دارد می‌برند و آن را عمودی از وسط دو نیم کرده و در دو سر آن برای جای تیر حفره‌هایی ایجاد می‌کنند سپس در جای خود کار می‌گذارند. خمیدگی اسون برای این است که وقتی تیر هادر آن جای دادند تیر بالا کمی جلوتر از تیر پایین قرارگرفته و موجب می‌شود که بعد از چله کشی چله قدری مایل بایستد و بافنده که درحالت ایستاده کار می‌کند بر دستگاه مسلط باشد (جانب اللهی، ۳۹۶–۳۹۷)۳- تنگ (teng) میلهٔ چوبی قطوری است که نوک تیز آن را درحفره‌های دو سر تیر می‌کنند و آن را برای پیچیدن چله به دور تیر می‌چرخانند سپس برای محکم نگه داشتن چله تا جایی که ممکن است به عقب می‌کشند و با چوب دیگری به دیوار یا سقف کارگاه حایل می‌کنند .

دستگاه زیلو بافیو

به همان حال باقی می‌گذارند. هر دستگاه دو "تنگ "دارد که یکی نگهدارندهٔ تیر بالاست و دیگری که کوچک‌تر است تیر پایین را با آن مهار می‌کنند ۴- پش بند pošband چوب یا میلهٔ آهنی بلندی است که دو سر آن دردیوار طرفین کارگاه تعبیه شده‌است این میله که درعرض "دار" قرار دارد یک وسیلهٔ نگه دارندهٔ "کمونه" و "کلی" (پایین‌تر توضیح آن می‌آید) است. ۵- شمشه šemša چوب "گرت" gort است که درعرض دستگاه به موازات یکدیگر قرار گرفته‌است و به‌طوری‌که بعد خواهیم گفت به کمک "کمونه" برای بافتن نقش زیلو به کار گرفته می‌شود. هر دستگاه یا دار زیلو دو عدد "شمشه" به نام شمشهٔ پایین و شمشهٔ بالا دارد. شمشهٔ پایین بزرگ‌تر از بالاست.

۶-کمونه: چوبی کمانی است به عرض ۵ سانتیمتر و طول یک متر که در دو سر آن شیارهایی وجود دارد. کمونه را در پشت "پش بند" قرار داده؛ یک سر آن را با طناب به "شمشهٔ بالاً و سر دیگرش را به "شمشهٔ پایین" می‌بندند. ۷- کلی(kali). چوب دوشاخهٔ قلاب مانند است که طول یک شاخهٔ آن ۲۰ سانتیمتر و بلندی شاخهٔ دیگر دو برابر شاخهٔ اول است. کلی به وسیلهٔ دو رشته نخ ضخیم به نام "اوسال کلی" (owsâlkali) از یک سو به "تیر بالاً و از سوی دیگر به "پش بند" بسته‌اند تا در حدفاصل "پش بند" و "شلّیت"(Šellit) قرار گیرد. ۸- شلیت (Šellit)یکی دیگر از متعلقات دار زیلو است. "شلیت" یک مجموعه از نخ تابیده شده‌ای است که آن را موازی هم در یک ردیف افقی به دو چوب که درطرفین دستگاه (مقابل هراسون یک عدد) عمود برزمین نصب شده‌است می‌بندند "شلیت" درحد فاصل و به موازات دستگاه و "پش بند" به نحوی قرار گرفته‌است که وقتی بافنده در پشت دستگاه می‌ایستد "شلیت " بالای سر و پشت گردن او قرار می‌گیرد. شلینت از چندین رشته نخ ترکیب شده که هر رشته از به هم تابیدن ۲۸ تا ۳۰ لایه نخ شمارهٔ ۵ تهیه می‌شود. این مجموعه را به ۱۲ دستهٔ کوچک‌تر ۵ یا ۶ رشته‌ای تقسیم می‌کنند و با نخی به هم می‌بندند هریک از این دسته‌ها نام و عملکرد مستقلی در بافت زیلو دارد. دو دسته از آن‌ها به نام "سفید جو"(sefiju)و "سیاجو" (siyâ ju) و سه دسته به نام "مداخل" (modâxel) مربوط به نقش حاشیه‌اند و هفت دستهٔ دیگر که "مج"(maj) نام دارند در بافت نقش زمینه مورد استفاده است. تعداد "مج هاً متناسب با نوع نقشه کم و زیاد می‌شوند هرچه نقش پیچیده‌تر باشد برتعداد "مج" افزوده می‌شود در زیلوهای معمولی و ساده که برای استفاده درمنازل می‌بافند از شلیت هفت مج استفاده می‌کنند اما در زیلوهایی که حاشیه‌نویسی دارند و برای مساجد وامام زاده‌ها می‌بافند ۱۳ "مج" دارد (همان ۳۹۷–۳۹۸) به‌طوری‌که از شیوهٔ نام‌گذاری مج‌ها استنباط می‌شود زیلو دراصل سه مج به اسامی مج بالا، مج میون و مج پایین داشته‌است به تدریج که بافت زیلو به مرحلهٔ پیشرفته تری رسیده‌است بر تعداد مج افزوده‌اند اما چون نتوانسته‌اند نام جدیدی برای آن بیابند مج‌های اضافه شده را درقیاس با سه مج اولیه نام‌گذاری کرده‌اند این نام‌گذاری از جایی که بیشتر دردسترس بافنده است یعنی از قسمت پایین آغاز شده و به ترتیب زیر است: ۱- سفیدجو ۲- سیاجو ۳- مج پایین ۴- برمج پایین ۵- برمج میون پایین ۶- مج میون ۷- برمج میون بالا ۸-بر مج بالا ۹-مج بالا ۱۰-مداخل پایین ۱۱- مداخل میون ۱۲- مداخل بالا. هریک از اجزای "شلیت" را که مرکب از چند نخ است با نخ‌های ضخیم دیگری به نام "گرت"(gort)به تارهای چله می‌بندند دو چوب که در طرفین است و "شلیت" به آن بسته می‌شود "چوشلیت "نام دارد که با چوب دیگری به نام "علم پشت بند" (alampošt band) به دیوار محکم می‌شود. ادامه دارد

راه اندازی نخستین کارگاه زیلو در میبد

آقای سعید اشتری در سال ۸۶ توانست اولین کارگاه آموزش و تولید زیلو را راه اندازی نماید. کارگاه در تاریخ ۱۳/۲/۸۶ پس از سال‌ها تلاش و کوشش رسماً افتتاح شد.هدف از تأسیس کارگاه زیلو نگاره حفظ و احیای هنر صنعت زیلو می‌باشد لذا در راستای این هدف کارهای بزرگی صورت گرفت از جمله کمک و ارائه اطلاعات لازم به ریاست وقت جهاد دانشگاهی مهندس میبدی برای راه اندازی خانه زیلو که خدا را شکر راه اندازی و در زمینه آموزش فعالیت دارد.زیلو نگاره میبد اولین کارگاه آموزش و تولید زیلو در جهان می‌باشد که در سال ۱۳۸۶رسما کار خود را آغاز و در این مدت توانسته فعالیت‌های ذیر را انجام رهد۱= آموزش بیش از ۲۰۰ نفر کارآموز۲= تهیه استاندار زیلو با همکاری فنی حرفه‌ای کشور و میبد ۳= انتقال زیلو از قشر برادران به خواهران۴= تهیه نقشه بافت زیلو برای اولین بار۵= کاربری جدید به زیلو مثل روکش صندلی ماشین، تابلو زیلو و…جهت آشنایی بیشتر با این این کارگاه زیلوبافی و فعالیت‌های آن می‌توانید به سایت این کارگاه یا کانال تلگرامی زیلو نگاره میبد مراجعه فرمایید که در گوگل می‌توانید کلمات کارگاه زیلو نگاره میبد را جستجو فرمایید.دراردکان برادران سلطانی تولید زیلو با استفاده از ماشین آلات مدرن را پیگیری وبه ثمر رساندند.ضمنا پژوهشگر برجسته صنایع دستی ایران از کشورژاپن، آقای یوشیدا یوسکه، تحقیقات زیادی در این باره انجام داده است.

مراحل تولید زیلو

  • یک مواد اولیه نخ پنبه که به عنوان ماده اولیه زیلوست، در گذشته به کمک چرخهای نخ ریسی در محل تولید می‌شده، پنبه را بعد از ریسیدن به کلاف تبدیل و برای تار و پود زیلو بکار می‌برند. این نخ در اصطلاح محلی هری شلیط یا نخ رسمی نام دارد، زیلویی که با نخ رسمی بافته میشد،دارای استحکام بالایی بود و ظرافت آن به کیفیت مرحلهٔ نخ ریسی و دقت در بافت بستگی داشت.[7]
  • دو رنگ زیلو بر خلاف سایر فرشهای تولید شده در ایران از تنوع رنگ کمی برخوردار است، رنگ‌های بکار رفته در زیلو مانند سایر مواد آن در منطقه تهیه می‌شده. ماده اولیهٔ رنگ‌ها عموماً روناس برای رنگ‌های قرمز، نیل برای رنگ‌های طیف آبی و پوست گردو برای رنگ‌های طیف قهوه‌ای بوده‌است. این رنگ‌ها که منشأ گیاهی داشتند ثابت بوده و در مقابل شستشو و نور خورشید مقاومت بسیاری دارند.[8]
  • سه چله کشی (چله دوانی) چله کشی زیلو مانند قالی و گلیم انجام می‌شود اما تعداد چله‌های زیلو در واحد سطح به دو برابر تعداد چله‌های گلیم می‌رسد. تفاوت زیلو و گلیم تنها در افزایش تعداد چله‌های آن نیست، بلکه اولاً زیلو دارای نقشی است که این نقش از طریق پودهای رنگین در آن بافته می‌شود، دوماً زیلو دورو بافته می‌شود و هر روی آن می‌تواند نقشی جداگانه داشته باشد.[9]

مراحل بافت فنی زیلو

در بافت زیلو برای در هم تنیدن تار و پود از فن کلی و کمونه بهره می‌گیرند، تقسیم شلیط به اجزای مختلف و سپس گرت بندی آن برای تحقق چنین امری است ولی تا رسیدن به مرحلهٔ بافت سه کار دیگر باید انجام شود:[10]

  • یک انتخاب شلیط
  • دو پود کشی
  • سه نقش پردازی و ترتیب بافت

نخ‌های مورد استفاده در زیلو

  • یک وجال که تونه را واریز می‌کند، نظم می‌بخشد و به ترتیب می‌چیند.
  • دو زهی سر کاری نازک بوده چون ضربه‌ای نمی‌بیند.
  • سه زهی گرت ساده که محکم تر و ضخیم‌تر است.[8]

دسته‌بندی زیلوها از نظر کاربرد و رنگ

  • یک) زیلوهایی که با رنگ آبی و سفید بافته می‌شود و مخصوص مساجد و اماکن متبرکه است.
  • دو) زیلوهای جوهری که با رنگ آبی و گلی بافته می‌شود و برای مصارف خانگی کاربرد داشته و ارزان قیمت بوده.
  • سه) زیلوهای نفتال که با رنگ سبز و گلی بافته می‌شود و مرغوبترین نوع زیلوست.[9]

شهر زیلوی جهانی

  • پس از تأیید رؤسای قاره‌ها و بعد از رأی‌گیری نهایی شورای جهانی صنایع دستی مستقر در کشور انگلستان، ثبت جهانی این هنر تأیید شد زیلوی میبد با نظر مثبت شورای جهانی صنایع دستی و با تأیید روسای قاره‌ها به ثبت جهانی رسید.[11]

منابع

  1. «زیلوگالری – نخستین گالری زیلو در جهان». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ مه ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۵-۲۰.
  2. ««زیلو» فرش دشت‌های کویر». ابتکار نیوز. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ فوریه ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۵ شهریور ۱۳۸۹.
  3. «هنر زیلو بافی در یزد». دریافت‌شده در ۵ شهریور ۱۳۸۹.
  4. علیمحمدی اردکانی، جواد (۱۳۸۶، صفحه=۱). پژوهش در زیلوی یزد. فرهنگستان هنر. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  5. علیمحمدی اردکانی، جواد (۱۳۸۶، صفحه=۲). پژوهش در زیلوی یزد. فرهنگستان هنر. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  6. علیمحمدی اردکانی، جواد (۱۳۸۶، صفحه=2). پژوهش در زیلوی یزد. فرهنگستان هنر. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  7. علیمحمدی اردکانی، جواد (۱۳۸۶، صفحه=۳۱). پژوهش در زیلوی یزد. فرهنگستان هنر. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  8. علیمحمدی اردکانی، جواد (۱۳۸۶، صفحه=۳۲). پژوهش در زیلوی یزد. فرهنگستان هنر. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  9. علیمحمدی اردکانی، جواد (۱۳۸۶، صفحه=۳۳). پژوهش در زیلوی یزد. فرهنگستان هنر. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  10. علیمحمدی اردکانی، جواد (۱۳۸۶، صفحه=۳۴). پژوهش در زیلوی یزد. فرهنگستان هنر. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  11. «میبد به عنوان شهر جهانی زیلو انتخاب شد». خبرگزاری جمهوری اسلامی. دریافت‌شده در ۲۰۱۸-۱۱-۲۶.

جستارهای وابسته

  • علیمحمدی اردکانی، جواد (۱۳۸۶). پژوهش در زیلوی یزد. فرهنگستان هنر.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.