اردشیر سوم (هخامنشی)

اردشیر سوم یا اُخُوس یا وهوک (به پارسی باستان: )، یازدهمین شاهنشاه هخامنشی پسر اردشیر دوم و استاتیرا بود.

اردشیر سوم
𐎠𐎼𐎫𐎧𐏁𐏂
شاه شاهان
شاه بزرگ
شاه پارس
فرعون مصر
شاه کشورها
نقش برجسته اردشیر سوم در تخت جمشید
یازدهمین شاهنشاه هخامنشی
سلطنت۳۵۸ – ۳۳۸ پ.م.
(۲۰ سال)
تاج‌گذاری۳۵۹ پ.م. [1]
پاسارگاد
پیشیناردشیر دوم
جانشیناردشیر چهارم
فرعون مصر
سلطنت۳۴۳ – ۳۳۸ پ.م.
(۱۵ سال)
پیشیننکتانبوس دوم
جانشیناردشیر چهارم
زاده۴۰۰ (پیش از میلاد)
سیرکا، ایران
درگذشته۳۳۸ (پیش از میلاد)[2]
پارسه، ایران
آرامگاه
همسراندختر آخا نوه اردشیر دوم
آتوسادختر اردشیر دوم
فرزند(ان)آرسس (اردشیر چهارم)
پروشات
بیستانس
نام کامل
اردشير سوم هخامنشی
خاندانهخامنشیان
پدراردشیر دوم
مادراستاتیرا
دین و مذهبمزدیسنا
آرامگاه اردشیر سوم در تخت جمشید.

وی پس از اینکه به تخت نشست، خود را در سنگ‌نبشته پارسه تخت جمشید ارتَ خْشثَر یا اردشیر نامید. نویسندگان یونانی، نام او را آرتازرکسیز یا آرتازرکسیس نوشته‌اند.

پادشاهی اردشیر سوم، تماماً صرف خوابانیدن شورش‌ها، در ممالک تابعه گردید.

در سال ۳۴۲ پیش از میلاد در دوران اردشیر سوم مصر باز پس گرفته می‌شود و به خاک ایران ملحق می‌شود. این فتح پس از چندین حمله در دهه گذشته، نصیب امپراتوری هخامنشی گردید.[3]

منبع‌شناسی برای زندگانی اردشیر سوم

چگونگی رسیدن به پادشاهی

آرامگاه اردشیر سوم در تخت جمشید.

اردشیر در اوضاعی ناآرام به پادشاهی رسید و منابع یونانی و رومی قتل شماری از اعضای خانواده اش را به او نسبت می‌دهند. با این همه، اردشیر پادشاهی توانا بود که می‌خواست نیرومندی پیشین هخامنشی را به آن بازگرداند. یکی از نخستین گام‌های او در این راه، سرکوب شورش کادوسیان بود که به دست کودومانوس (سردار اردشیر که سپس با نام داریوش سوم به تخت نشست) صورت گرفت. پس از این جنگجویان کادوسی در سپاه هخامنشی وارد شدند. کودومانوس نیز به شهربانی ارمنستان رسید. در ۳۵۶ق. م اردشیر از شهربانان آسیای صغیر خواست که سربازان مزدور خود را مرخص کنند. از این میان تنها ارتاباز، شهربان فریگیه از فرمان اردشیر سرپیچید و به یاری اُرُنتس، شهربان میسیه و خارس، سردار آتنی، بر اردشیر شورید و سپاه او را شکست داد، اما سپس از آنان شکست خورد و در ۳۵۲ ق. م به فیلیپ دوم مقدونی پناه برد.[4]

کشتار در خانوادهٔ شاهنشاهی

هنگامی که اردشیر شاه شد مغ‌ها پیشگویی کردند که در دوران سلطنت وی محصولات فراوان می‌شود و از سوی دیگر تعداد زیادی از افراد با بیرحمی تمام اعدام می‌شوند. در مورد فراوانی محصول چیزی نمی‌دانیم، اما در مورد پیشگویی اعدام‌ها این اتفاق افتاد. قبل از هر چیز شاه جدید تمام خویشاوندان نزدیک خود را اعدام کرد تا مبادا در آینده دست به توطئه بزنند. ظرف یک روز او هشتاد تن از برادرانش را کشت.[5]

خاموش کردن شورشهای داخلی

شاه جدید از همان آغاز کار خویش، اقداماتی انجام داد که از اغتشاش ساتراپها که بخاطر ضعف و انحطاط دولت مرکزی، خواب استقلال می‌دیدند، جلوگیری کند.

شورش کادوسیان در گیلان

اردشیر نخست به کادوسیان که اقوامی بودند که در شمال شرقی آذربایجان و گیلان اقامت داشتند و طغیان کرده بودند، لشکر کشید. این مردم در زمان اردشیر دوم نیز طغیان کرده بودند و اردشیر دوم موفق نشده بود که آنها را کاملاً فرمانبردار کند. کسی که در دفع این طغیان، به وی کمک کرد، یک شاهزادهٔ هخامنشی به نام داریوش بود که حکومت ارمنستان را یافت و بعدها به نام داریوش سوم به سلطنت رسید.

شورش در فریگیه

ساتراپ فریگیه، در آسیای صغیر یا آناتولی. برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.

اردشیر سوم در سال ۳۵۶ پیش از میلاد، فرمان داد تا ساتراپ‌ها، چریکهایی را که در آسیای صغیر به خدمت گرفته بودند، مرخص کنند. بیشترشان اطاعت کردند، فقط آرتاباز دوم ساتراپ فریگیه هلسپونت زیر بار این تکلیف نرفت و به کمک آتن سر به طغیان برداشت اما تهدید اردشیر آتنی‌ها را از اطراف وی، پراکند و او از ترس جان، به مقدونیه نزد فیلیپ مقدونی پدر اسکندر گریخت.

شورش صیدا و قبرس

مصر که طغیانش همچنان از سالها قبل، ادامه یافته بود، غالباً به طغیان‌های آسیای صغیر (غرب ترکیه) و نواحی مجاور نیز دامن می‌زد و همین نکته سبب شد که شاه برای دفع آن، دست به اقدام جدی بزند. مع‌هذا لازم دید که اول به شهر صیدا (شهری در لبنان امروزی) که متحد مصر بود و فنیقیه را هم به آشوب کشیده بود، توجه کند.

نقشهٔ فنیقیه و شهر صیدا و جزیرهٔ قبرس، برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.

اهالی صیدا که از تعدی و جبروت حاکم خود ناراضی بودند به تحریک و با پشتیبانی مصر شورش کرده بودند و طغیان آنها به سایر شهرهای فنیقیه و حتی قبرس نیز سرایت کرده بود.

اردشیر از بابل برای دفع طغیان مردم صیدا، بیرون آمد و سر کردهٔ قوم که نامش تنس بود چون در خود تاب مقاومت نمی‌دید، تسلیم شد اما شاه بعد از فتح صیدا، نه بر خود او که از وی قول و امان یافته بود، رحم کرد نه بر کسانی که جهت صلح بیرون آمده بودند. ازین رو اهالی در سال ۳۴۴ پیش از میلاد، نومیدانه شهر را آتش زدند و خود را نیز مثل آن، طعمهٔ حریق کردند و نفوس بسیار در آتش بسوخت.

بعد از ماجرای صیدا دیگر شهرهای فنیقیه (لبنان کنونی) سر تسلیم فرود آوردند یا مغلوب شدند.

تسخیر مجدد مصر

نکتانبوس دوم، فرعون مصر.

اردشیر در ۳۴۳ پ.م. رهسپار مصر شد تا بار دیگر این سرزمین را پس از ۶۰ سال گسستن از قلمرو شاهنشاهی هخامنشی، به اطاعت وادارد. در رؤیایی ایرانیان و مصریان نکتانبو در پلوزیوم شکست خورد و به ممفیس بازپس نشست. سپس اردشیر در ۳۴۲ پ.م. بر تمامی مصر و از جمله ممفیس دست یافت و نکتانبو به نوبه گریخت. به نوشته منابع یونانی و مصری، اردشیر با خشونت با شهرهای مصر رفتار کرد. با این همه، در منابع مصری اردشیر را بنیانگذار دودمان سی و یکم مصر خوانده‌اند. اردشیر در بازگشت مصر را به فِرنداتِس سپرد و مِنتور، اهل رودس را که با مزدوران یونانی خود سهم بزرگی در تسخیر مصر داشت، به فرماندهی سپاهیان هخامنشی غرب آسیای صغیر گماشت. با تسخیر مصر که بزرگترین دستاورد پادشاهای اردشیر بود، مرزهای شاهنشاهی هخامنشی به گستردگی پیشین آن رسید.[6]

قدرت گرفتن منتور سردار یونانی

تکه بزرگ شده از گراوور هولار از گور اردشیر سوم (هربرت ۱۶۷۷)

در بین یونانی‌هایی که در سپاه اردشیر بودند، سردار کاردانی بنام منتور بود که در فتح مصر هم به اردشیر کمکهای شایانی کرد و محبوب اردشیر واقع شد. پس از آن، اردشیر او را بر تمام ایالات یونانی آسیای صغیر والی کرد. منتور چون شاه او را مأمور کرده بود تا یاغیان را قلع و قمع کند، به قصد هرمیاس جبار آتارنئوس (شهری باستانی در قسمت شمال غربی ترکیه امروزی) و دوست و پدر خواندهٔ ارسطو که ظاهراً با فیلیپ مقدونی هم ارتباط داشت، حرکت کرد و به هرمیاس پیغام داد، که می‌خواهد میانجیگری کرده، بخشش شاه را در برابر او درخواست کند. هرمیاس به ملاقات او رفت و به امر مِنتور گرفتار شد.

پس از آن منتور حلقه (مٌهر) او را بدست آورد و نامه‌هائی به شهرهای تابع نوشت، که هرمیاس، به وساطت منتور با شاه صلح کرده و این نامه‌ها را به مهر او رسانیده، و برای شهرها و دژهای فرستاد. اهالی شهرها این نامه‌ها را درست دانستند و چون از جنگ خسته شده بودند، با شادی صلح را پذیرفته، تسلیم گردیدند. هنگامیکه شاه شنید که مِنتور بی‌خون‌ریزی همهٔ این شهر را مسخر کرده، بسیار مشعوف شد. مِنتور در مدت کمی دشمنان دیگر شاه را از پا درآورد و آرامش کامل در آسیای صغیر برپا کرد.

قدرت گرفتن فیلیپ مقدونی در یونان

قلمرو فیلیپ دوم یا فیلیپ مقدونی، در سال ۳۳۶ پیش از میلاد. برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.

مقارن برقراری این مایه نظم و ثبات که با خشونت و قساوت اردشیر سوم، در ایران پدید آمد، یونان، مخصوصاً آتن که در دنبال جنگهای طولانی سابق دوباره به امنیت و قدرت نسبی رسیده بود، بر اثر مبارزات احزاب و مخصوصاً به سبب بروز اختلاف طبقات شدید، بین توانگران و تهیدستان در نوعی بحران فکری و اخلاقی بسر می‌برد.

پادشاه جدید مقدونیه بنام فیلیپ مقدونی (سالهای حکومت از سال ۳۸۲ تا ۳۳۶ پیش از میلاد) که او نیز مقارن با جلوس اردشیر سوم بر تخت نشسته بود، به این اندیشه افتاد که با اتکاء ارتش منظم خویش، تمام یونان را به انقیاد وادارد و یونانیان را که پیش ازین فقط بعنوان چریک و سرباز مزدور آسیا را دیده بودند، برای تسخیر آسیا مجهز سازد.

اردشیر سوم ظاهراً خطری که از جانب فیلیپ مقدونی، برای آسیا ممکن بود ببار بیاید را دریافته بود و حتی یکبار در سال ۳۴۰ پیش از میلاد، به ساتراپهای خویش در آسیای صغیر (غرب ترکیه امروزی) فرمان داد تا به یونانی‌هایی که در بیزانس (استانبول کنونی)، با سلطهٔ مقدونیه می‌جنگند، بهر نحو که ممکن است، کمک کند. مع‌هذا وقتی آتنی‌ها به اصرار دموستنس برای مقابله با تحریکات فیلیپ، درصدد اتحاد با اردشیر برآمدند، بخاطر همزمانی این درخواست با قتل اردشیر، ایران نتوانست به درخواست آنها، جواب مساعد فوری بدهد.[7]

فیلیپ مقدونی پدر اسکندر مقدونی در سال ۳۳۶ پیش از میلاد، تدارکات جنگ را برای حمله به ایران کامل کرده بود ولی هنگام ورود به تأتر، شخصی، قمه‌ای در تن او فروکرد و فیلیپ در اثر آن درگذشت. با قتل ناگهانی او، لشکر کشی مقدونیه به آسیا متوقف شد.

کشته شدن اردشیر

اردشیر در سال ۳۳۸ پیش از میلاد به دسیسه باگواس، خواجه دربار مسموم شد و درگذشت، او را در تخت جمشید به خاک سپردند. ارسس، فرزند او نیز که پس از وی به پادشاهی رسید و خود را اردشير چهارم نامید، بعدها به دست باگواس به همراه دیگر اعضای خانواده اش کشته شد.[8][9]

آثار

اردشیر در تخت جمشید پلکانی سنگی برآورد که در کتیبه اش به آن اشاره می‌کند. وی در این کتیبه پس از ستایش اهورامزدا، نیاکان خود را برمی‌شمرد و از اهورامزدا و میثره می‌خواهد کشور او را بپایند.[10] بنابر اطلاعاتی که در دسترس است، فقط یک بنای یادمان از وی باقی‌مانده‌است که در خلال سلطنتش ساخته شد. این یک کاخ است که در بابل ساخته شده‌است. تشریح دکوراسیون رنگی این کاخ در آثار دیدوروس آمده‌است.[11]

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

  • بریان، پیر (۱۳۸۷). امپراتوری هخامنشی. ۱. ترجمهٔ ناهید فروغان. تهران: نشر فرزان روز. شابک ۹۶۴-۳۲۱-۰۷۸-۲.
  • قدرت دیزجی، مهرداد (۱۳۸۶). «اردشیر سوم هخامنشی». دانشنامه ایران. ۲. تهران: بنیاد دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ص. ۳۳۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۰۲۵-۵۹-۱.
  • Ginsberg, Harold Louis (2007). "ARTAXERXES". ENCYCLOPAEDIA JUDAICA. ۲ (۲nd ed.). New York: Thomson Gale. p. ۵۲۲–۵۲۳. ISBN 978-0-02-865930-5. Archived from the original on 31 May 2014. Retrieved 31 May 2014.
  • Schmitt, R (1987a). "ARTAXERXES III". Encyclopædia Iranica. Retrieved 7 October 2013.
  • Schmitt, R (1987b). "ARTAXERXES". Encyclopædia Iranica. Retrieved 7 October 2013.

پیوند به بیرون

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ اردشیر سوم (هخامنشی) موجود است.
اردشیر سوم
𐎠𐎼𐎫𐎧𐏁𐏂
زادهٔ: ۴۰۰ پ.م. درگذشتهٔ: ۳۳۸ پ.م.
عنوان سلطنتی
پیشین:
اردشیر دوم
شاهنشاه ایران
۳۵۸ – ۳۳۸ پ.م.
پسین:
اردشیر چهارم
پیشین:
نکتانبوس دوم
فرعون مصر
۳۴۳ – ۳۳۸ پ.م.
پسین:
اردشیر چهارم
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.