ارمنستان هخامنشی

کوروش بزرگ پس از اتحاد با برخی از فرمانروایان هم جوار، از جمله پادشاه ارمنستان، سرانجام موفق شد ماد‌ها را شکست دهد و پایتخت آنان؛ یعنی هگمتانه، را به تصرف در آورد.

قلمرو حکومت هخامنشی و موقعیت کشور ارمنستان

از آنجایی که ارمنستان در مبارزه علیه مادها از متحدان کوروش به حساب می‌آمد پادشاهان این کشور امید داشتند که استقلال خود را باز یابند و دیگر مطیع دولتی خاص نباشند اما به زودی ارمنستان نیز مانند سایر نواحی تحت سیطرهٔ حکومت هخامنشیان مطیع این دولت و مجبور به پرداخت مالیات و در اختیار قرار دادن بخشی اعظم از سپاهیان خود در زمان جنگ به دولت هخامنشی شد.[پانویس 1] در سال‌های ۵۴۹ تا ۵۴۸ پیش از میلاد سرزمین‌های پارت، جرجان و احتمالاً ارمنستان توسط کوروش بزرگ تسخیر می‌گردد.[1]

ارمنستان، مخالف دولت هخامنشی

ارمنستان در زمرهٔ سرزمین‌هایی بود که ضد سلطهٔ دولت هخامنشی شورش کردند. نتیجهٔ این شورش‌ها جنگ‌های متعددی بود که در سنگ‌نبشته بیستون این چنین آمده است.

سنگ‌نبشته بیستون

کتیبه، در بند دوم، از زبان داریوش چنین می‌خوانیم:

زمانی که من در بابل بودم، این ایالات از من برگشتند:

«پارس، خوزستان، ماد، آسور، پارت، مرو و ارمنیا...»

و در ادامه، در بند هفتم می‌گوید:

«دادرشیش یا دادرشی[پانویس 2] نامی ارمنی تابع من بود. او را به ارمنستان روانه کرده.»

چنین گفتم:

«بر مردمی که از من برگشته‌اند غلبه کنید.»

فوراً دادرشیش حرکت کرد و وقتی وارد ارمنستان شد ارمنیانی که از من برگشته بودند جمع شدند تا با دادرشیش جنگ کنند. در دهی موسوم به «زوزهی» نام[پانویس 3] در ارمنستان جدالی واقع شد. اهورمزد یاری خود را به من اعطا کرد. به ارادهٔ اهورمزد من بر قشونی که از من برگشته بود غالب آمدم.

در ادامه، در بند هشتم این کتیبه، چنین آمده است:

«اهالی، که از من برگشته بودند، در دفعهٔ دوم جمع شدند که با دادرشیش جنگ کنند. در قلعه «تیگر»[پانویس 4] نامی در ارمنستان جدالی واقع شد. اهورمزد یاری خود را به من اعطا کرد. به ارادهٔ اهورمزد قشون من بر قشونی که از من برگشته بود فائق آمد.»

این نبردها به درازا کشیده است داریوش در ادامه، در بند نهم کتیبه، دربارهٔ جنگی دیگر سخن می‌گوید:

«اهالی، که از من برگشته بودند، در دفعهٔ سوم جمع شدند که با دادرشیش جنگ کنند. در محلی از ارمنستان قلعه‌ای است «اویما»[پانویس 5] نام در آنجا جنگی کردند. اهورمزد یاری خود را به من اعطا کرد. به ارادهٔ اهورمزد قشون من برقشونی که از من برگشته بود شکست سختی داد.»

در بند نهم کتیبه از زبان داریوش چنین می‌خوانیم:

پس از آن «ومیس یا وامیس»[پانویس 6] نام پارسی را که تبعهٔ من است به ارمنستان فرستادم. چنین گفتم:

«قشونی را که از من برگشته‌اند و خودشان را از من نمی‌دانند در هم شکن.»

ومیس حرکت کرد وقتی به ارمنستان وارد شد شورشیان جمع شدند خواستند با او جنگ کنند. در محلی «ایزی توش»[پانویس 7] نام جدالی واقع شد. اهورمزد یاری خود به من اعطا کرد. به فضل اهورمزد سپاه من سپاهی را که از من برگشته بود شکست داد.

در مورد نبرد اخیر تعداد کشته شدگان سپاه ارمنستان در حدود ۲۴۵۰ نفر و تعداد سربازانی که به اسارت درآمدند ۲۵۹۹ نفر بوده‌است.[پانویس 8]

از میان تمام کشورهایی که به دست داریوش تسخیر شدند ارمنستان سرزمینی بود که بزرگترین و طولانی‌ترین مقاومت را از خود نشان داد (جنگ ۱۲ ماه به طول انجامید) به گفته ژاک دو مورگان در کتاب تاریخ ملت ارمنی:

«خطوط نوشته دشمن بر لوح سنگی بیستون ملت ارمنی را در حالی نشان می‌دهد که بیش از دو قرن از استقرارش در سرزمین ارمنستان گذشته و به صورت دولتی سازمان یافته در آمده بود و خود را چنان قوی حس می‌کرد که با سپاهیان جاویدان[پانویس 9] پنجه در اندازد. خطوط کتیبه موید این نکته‌اند که ملت ارمنی در آن زمان در فنون جنگ بسیار آزموده بوده است، و ارمنستان را در سالهای آخر قرن ششم پیش از میلاد در ردیف قدرتهایی قرار می‌دهند که در سیاست کلی خاور زمین نقشی داشته است.»[2][پانویس 10]

اقدامات داریوش در ارمنستان

داریوش پس از اینکه موفق شد به شورش‌ها پایان دهد به منظور ایجاد ثبات و پایداری در حکومت خود تصمیم گرفت با مجموعه اقداماتی، که به شیوه‌ای جدید و خاص فرمانروایی عظیم هخامنشی را، که شامل سرزمین‌ها، اقوام و ادیان متعدد می‌شد، اداره کند. به این منظور ابتدا امپراتوری هخامنشی را به ایالت‌هایی تقسیم کرد و ادارهٔ هر ایالت را به فردی که معمولاً برخاسته از ملیت همان ایالت بود و در امور حکومتی و قضایی آن قدرت تام داشت واگذار کرد. همه ساله از سوی شاه بازرسانی تمامی این ایالت‌ها را مورد بازدید قرار می‌دادند و چگونگی انجام امور را به اطلاع شاه می‌رساندند. این ایالت‌ها موظف به پرداخت خراجی معین بودند و البته، ملیت‌های مختلف این فرمانروایی می‌توانستند مذهب و آداب و رسوم خود را کاملاً حفظ کنند. بر این اساس ارمنستان سیزدهمین ایالت فرمانروایی هخامنشیان محسوب می‌شد که می‌بایست سالانه خراجی معین به صورت‌های مختلف پرداخت می‌کرد. مقدار این خراج را در حدود چهارصد تالان نقره بیان کرده‌است.[پانویس 11]

ارمنستان علاوه بر پرداخت مالیات نقدی می‌بایست سالانه در حدود بیست هزار کره اسب نیز به دولت هخامنشی تحویل می‌داد. علاوه بر این، هرگاه شاه از مملکت آن‌ها عبور می‌کرد آنان ناچار بودند هدایایی گران‌قیمت و فراوان به او تقدیم کنند.[پانویس 12] ارمنستان سومین ایالت دولت هخامنشیان بود که باید مالیاتی سنگین پرداخت می‌کرد.[پانویس 13]

داریوش برای سهولت در حمل و نقل و دسترسی بهتر به پایتخت‌های سرزمین‌های مختلف تحت فرمانرویی اش اقدام به ایجاد راه‌هایی در محدودهٔ قلمرو خویش کرد که به راه شاهی شهرت یافت و بخشی از آن، که مسافتی در حدود ۳۳۰ کیلومتر را شامل می‌شد، از نواحی جنوبی ارمنستان عبور می‌کرد. احداث این راه در ارمنستان باعث ارتباط هرچه بیشتر این سرزمین با نواحی دیگر و رشد اقتصادی این سرزمین شد.

حضور ارمنیان در ارتش هخامنشی

داریوش اول طی اقدامات خود ملت‌های تابع را مکلف کرده بود تا علاوه بر پرداخت مالیات به سهم خود سپاهیان وظیفه‌ای در اختیار شاه قرار دهند تا در ارتش او خدمت کنند. ارمنستان نیز از این امر مستثنی نبود. این سپاهیان به دو دسته تقسیم می‌شدند بخشی از آنان که باید همواره و به‌طور ثابت در گارد سلطنتی خدمت می‌کردند و دسته‌ای دیگر شامل تمامی کسانی که سنشان بین پانزده تا پنجاه سال بود و فقط هنگام جنگ می‌بایست به منزلهٔ سرباز در ارتش هخامنشی به خدمت بپردازند.

نبرد گوگمل

نیروی ممتاز کشور گارد سلطنتی بود که همهٔ افراد آن از اشراف زادگان بودند و فرماندهان آن‌ها منحصراً از افراد پارسی و مادی انتخاب می‌شدند. ارمنیان تنها ملت تحت سلطهٔ امپراتوری هخامنشی بود که از میان ایشان نیز فرمانده برای سپاهیان انتخاب می‌شد چنان‌که از هشت سرداری که داریوش در کتیبهٔ بیستون از آن‌ها نام می‌برد یکی از آن‌ها ارمنی است. ارمنیان همواره در سپاه جاویدان (هخامنشی) حضوری مستمر و مؤثر داشتند. هرودوت بر حضور سپاهیان ارمنی در ارتش خشایار شاه در «جنگ‌های مدیک» با یونان باستان تأیید می‌کند و می‌نویسد آن‌ها مسلح به نیزه‌های کوتاه و شمشیر بودند و در دستهٔ پیاده‌نظام به نبرد می‌پرداختند.

دربخش‌هایی از کتاب گزنفون، درشرح نبرد کوروش کوچک با اردشیر دوم، نیز از حضور ارمنیان در سپاه هخامنشی خبر می‌دهد. سپاه مزدور یونانی‌ها پس از پایان جنگ و شکست کوروش کوچک مجبور به بازگشت شدند. اسرایی که یونانی‌ها به همراه داشتند به آن‌ها گفته بودند برای سهولت بازگشت بهتر است از ارمنستان عبور کنند زیرا این مملکت وسیع و حاصلخیز است و از آنجا به راحتی می‌توانند به هر جا که بخواهند بروند. سرانجام آن‌ها پس از طی مشکلات فراوان به سرحدات ارمنستان می‌رسند و در آنجا با قشون ارمنیان مواجه می‌شوند اما یونانی‌ها که دیگر رمقی برای جنگ نداشتند از مقابل سپاه ارمنیان می‌گریزند.

گزنفون می‌گوید:

«به هنگام بازگشت به قصبه‌ای رسیدیم. والی این قصبه که تیرباذ نام داشت دارای قصری مجلل با برج‌هایی بلند بود. فهمیدیم او از افراد مورد اعتماد شاه هخامنشی است و تنها کسی است که اجازه دارد اردشیر یکم (هخامنشی) را به هنگام سوار شدن بر اسب کمک کند. این والی قشون نظامی فراوانی داشت که سربازان آن نه تنها از ارمنیان بلکه از برخی طوایف دیگر نیز بودند. هنگامی که برای مذاکره به خیمهٔ او رفتم متوجه تخت خوابی شدم که پایه‌های آن از نقره بود و جام‌هایی که برای آشامیدن استفاده می‌شد همه از فلزات گران بها ساخته شده بود. این والی ارمنی، خبازان، شربت داران و ملازمان فراوان به همراه خود به میدان نبرد آورده بود.»

ارمنیان به هنگام حملهٔ اسکندر به ایران، در زمان سلطنت داریوش سوم، با چهل هزار سرباز پیاده و ده هزار سوار در نبرد گوگمل درجناح راست ارتش هخامنشی شرکت جسته‌اند. آنان در این نبرد در دو دسته سواره و پیاده‌نظام می‌جنگیدند. سواره نظام ارمنی در ردیف دوم جناح راست و پیاده‌نظام ارمنی بعد از دستهٔ ارابه‌های داس دار در جناح مزبور قرار داشت.

حیات اقتصادی و اجتماعی ارمنستان در دوره هخامنشی

ارمنستان از لحاظ اقتصادی در جایگاهی بالایی قرار داشت. گزنفون ارمنستان را سرزمینی معرفی می‌کند عظیم، ثروتمند و حاصلخیز که مزارع گندم و جو آن وسعتی فراوان دارند و در چراگاه‌های مرتفع آن دام‌های فراوان و متنوع پرورش داده می‌شوند. در حاشیهٔ دریاچهٔ وان و دشت آرارات نیز باغ‌های میوه و تاکستان‌های (انگور) فراوان وجود دارد که روستاییان از محصولات آن برای تهیهٔ غذاهای متنوع استفاده می‌کنند. به گونه‌ای که حتی در زمستان نیز می‌توان انواع میوه‌ها را به صورت خشک در انبار مواد غذایی آنان یافت. روستاییان با لباس‌های رنگارنگ و کفش‌های نوک تیز و کلاه‌های متنوع دیده می‌شوند و همیشه تنور خانه هایشان روشن است وبوی نان گرم به مشام می‌رسد.

گزنفون می‌گوید:

«بالأخره ما به آخرین روستا در ارمنستان رسیدیم. کدخدای این روستا گفت در اینجا سالانه هفده کره اسب پرورش داده می‌شود که همگی ازآن شاه هخامنشی است. اسبان ارمنستان از اسب‌های پارسی کوچک‌تر اما چالاک‌تر و مقاوم ترند. ما نیز چند اسب را، که به پایشان راکت[پانویس 14] بسته شده بود، به غنیمت بردیم.»

صنعت نیز در ارمنستان بسیار پیشرفته بود و به ویژه ارمنیان در فن آهنگری مهارت بسیار داشتند. آن‌ها از این فن بیشتر برای ساختن سلاح‌های جنگی استفاده می‌کردند و انواع شمشیر، دشنه، تیر و کمان، نیزه و سر نیزه، تبر، سپر و کلاه‌خود ساخته شده به دست آنان در ارتش هخامنشی مورد استفاده قرار می‌گرفت. در زمینهٔ معماری نیز ارمنیان در این دوره بسیار پیشرفته بودند. البته، شهرها در ارمنستان از مدت‌ها قبل؛ یعنی، از زمان تمدن اورارتو ایجاد شده بودند اما در این دوره با تحولاتی که در امر معماری به وجود آمد شکل تازه‌ای به خود گرفتند.[پانویس 15]

پادشاهان هخامنشی در بسیاری از موارد از معماران ارمنی در ساخت برخی استحکامات دفاعی، که اکثراً نیز در اماکن مرتفع احداث می‌شدند و ارمنیان در ساخت آن‌ها از دیرباز تبحری خاص داشتند، بهره می‌جستند. این دوره مسئلهٔ تجارت و اهمیت آن در حیات اقتصادی ارمنستان است.

هرودوت در این مورد می‌نویسد:

«مردمانی هستند که ارمنی نامیده می‌شوند و سرزمین آنها در بالای سرزمین آشور واقع شده است. آنان با قایق‌های کروی شکل خود از رودخانه فرات عبور کرده به بابل می‌آیند و قصد آنها از این سفر تجارت است. قایق‌ها از چوب درخت بید ساخته شده و روی آن را با پوست حیوانات می‌پوشانند تا کاملاً غیرقابل نفوذ شود. کالاها را که اکثراً تولیدات تهیه شده از محصولات کشاورزی است در ظروف سفالی خاصی قرار می‌دهند. در هر قایق یک یا چند قاطر وجود دارد که از آنها برای حمل کالاهای خود در سرتاسر سرزمین بابل استفاده می‌کنند. آنها پس از فروش اجناس خود و خرید کالاهای دیگر سوار بر قایق هایشان شده، باز می‌گردند.»

ارمنستان و سقوط دولت هخامنشی

داریوش سوم او پیش از آنکه به سلطنت رسد ایالت ارمنستان را اداره می‌کرد. داریوش در دوران حکومتش بر این ناحیه با مردم ارمنستان در کمال عدل و مروت رفتار کرده بود لذا ارمنیان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند و از اینکه به مقام پادشاهی دست یافته بود احساس رضایت می‌کردند. اسکندر مقدونی که اهدافی بزرگ در سر می‌پروراند و به قصد جهان‌گشایی به طرف شرق و سرزمین ایران در حال پیشروی بود.

ارمنیان بر اساس قوانین دولت هخامنشی می‌بایست سپاهی در اختیار شاه قرار می‌دادند این بار به دلیل ارادت خاصی که به شخص شاه داشتند با میل و رغبت بیشتری و به منظور ابراز وفاداری خویش به او در دو دستهٔ پیاده و سواره نظام در ردیف سپاهیان هخامنشی قرار گرفتند. فرماندهی سپاهیان ارمنی را یرواند دوم و میترانس بر عهده داشت. این سپاه در نبرد گوگمل و نبرد گرانیک در کنار داریوش سوم حضور داشت. با پایان یافتن این نبرد مشترکات تاریخی ارمنستان و ایران در دورهٔ مذکور به پایان می‌رسد اما تاریخ این دو ملت در دوره‌های بعد نیز شاهد نمونه‌های بسیاری از این گونه مشترکات است.

پانویس ۱

  1. در مورد چگونگی فتح ارمنستان به دست کوروش مورخانی چون هرودوت، که تاریخ او از منابع اصلی این دوره محسوب می‌شود، مطلب چندانی بیان نکرده‌اند. شاید به این علت که ارمنستان تحت سیطرهٔ مادها و جزو قلمرو این دولت به شمار می‌رفته لذا پس از فروپاشی مادها به دست کوروش باید تحت نفوذ و قدرت او در می‌آمده. در مورد لشکرکشی کوروش به ارمنستان تنها گزنفون مطالبی را بیان کرده که آن هم مربوط به زمان اتحاد ارمنستان با کوروش علیه مادهاست. ارمنستان در دورهٔ کوروش جزو مستملکات هخامنشیان به شمار می‌رفت. کوروش بنابر سیاست‌های توسعه طلبانهٔ خود به زودی تمدن بابل را نیز تصرف و در معبد بزرگ آن تاجگذاری کرد و در همین مکان بود که منشور معروف خود در زمینهٔ احترام به آزادی مذهب و حقوق ملل مغلوب را صادر کرد که این امر به طور قطع شامل ملت ارمنی نیز می‌شد.
  2. نام این شخص در منابع ارمنی به صورت دادارشیس آمده.
  3. این کلمه درست خوانده نشده است. در نسخهٔ عیلامی، زوزا و در نسخهٔ بابلی، زوزو خوانده می‌شود اما در نسخه‌های ارمنی جوزا ترجمه شده است.
  4. نام این قلعه در منابع ارمنی به صورت تیگرا آمده.
  5. نام این قلعه در منابع ارمنی اوهیاما ذکر شده است.
  6. در منابع ارمنی واهومیسا ذکر شده است.
  7. در منابع ارمنی ایزالا.
  8. اگر موقعیت جغرافیایی ارمنستان و صعب العبور بودن کوهستان‌های مرتفع و صخره مانند این کشور را، که یکی از عوامل مؤثر در طولانی شدن این نبردها بوده در نظر نگیریم، بر اساس آنچه از اسناد و مدارک هخامنشی و ارمنی این دوره، به دست می‌آید ارتش ارمنستان باید بسیار مقاوم در برابر سپاهیان هخامنشی ظاهر شده باشد زیرا تسخیر این سرزمین برای پادشاهی قدرتمند همچون داریوش پس از طی پنج جنگ به سختی صورت گرفته است.
  9. به لشکریان داریوش سپاهیان جاویدان می‌گفتند.
  10. برخلاف آنکه داریوش در این کتیبه تمامی پیروزی‌ها را ازآن خود دانسته منابع ارمنی بر این باورند که در نبرد سوم نیروهای ارمنستان بر سپاه داریوش فائق آمدند و حتی موفق شدند آنان را تا فراسوی مرزهای ارمنستان مجبور به عقب‌نشینی کنند؛ بنابراین نبرد چهارم مسلماً نمی‌توانسته در خاک ارمنستان اتفاق افتاده باشد و چنان‌که از اسناد ارمنی بر می‌آید این نبرد در مکانی به نام ایزالا، در شمال سرزمین آشور، واقع شده است. البته، اشارهٔ خود داریوش در کتیبهٔ بیستون به اینکه او سرداری دیگر را برای این نبرد برگزیده نیز می‌تواند دلیلی قانع کننده باشد بر اینکه احتمالاً شکست او در نبرد قبلی باعث شده که وی تغییراتی در فرماندهی نیروهای نظامی خود پدید آورد تا پیروزی را برای خود حتمی سازد. داریوش پس از این پنج نبرد موفق شد تمامی سرزمین ارمنستان را ازآن خود کند و آن را ضمیمهٔ دولت هخامنشی سازد که به نیرویی قدرتمند بدل شده بود.
  11. بنابر آنچه از نوشته‌های هرودوت بر می‌آید.
  12. بنابر نوشته‌های استرابون.
  13. بنابر آنچه از نوشته‌های هرودوت بر می‌آید.
  14. پارچه‌ای مشبک که دور آن را چوب گرفته بود و در مواقعی که برف زیاد بود آن را به پای اسبان می‌بستند تا دربرف فرو نروند.
  15. نقش برجسته‌هایی که در این دوره بر روی دیوارها و سرستون‌های ساختمان‌های ارمنستان مشاهده می‌شود بی شباهت به آنچه که در تخت جمشید وجود دارد نیست. این امر نشان از تعاملی مشترک میان معماران ارمنی و معماران ایرانی دورهٔ هخامنشی دارد.

منابع

  • پاسدرماجیان، هراند. تاریخ ارمنستان. ترجمهٔ محمد قاضی. تهران: زرین، ۱۳۷۷.
  • تاریخ ارمنستان، از دوران ماقبل تاریخ تا سده هجدهم، جلد اول، ترجمه آ. گرمانیک، تهران ۱۳۶۰
  • پاوستوس بوزاند، تاریخ ارمنیان، ترجمهٔ گارون سارکسیان (تهران: نائیری، ۱۳۸۳)
  • حسن پیرنیا. تاریخ ایران باستان. تهران: نشر علم، ۱۳۷۳، جلد: ۱ و ۲.
  • شارل دو لاندلن، تاریخ جهانی. ترجمهٔ بهمنش. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۵.
  • ویل دورانت، تاریخ تمدن (کتاب). ترجمهٔ احمد آرام. تهران: اقبال، ۱۳۴۳، جلد:۱.
  • رومن گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام. ترجمهٔ محمد معین. تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۲.
  • ماله، آلبر؛ ایزاک، ژول. تاریخ ملل شرق و یونان. ترجمهٔ هژیر. تهران: ابن سینا، ۱۳۴۳، جلد:۱.
  • ممتحن، حسینعلی. کلیات تاریخ عمومی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۰، جلد:۱.
  • آرپی مانوکیان کارشناس ارشد تاریخ، محقق و مدرس دانشگاه فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره ۴۱ - سال یازدهم - پاییز ۱۳۸۶
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.