فلسفه رنسانس

فلسفه دوره رنسانس دوره‌ای از تاریخ فلسفه اروپا است در سده‌های ۱۵ و ۱۶ م. بین قرون وسطی و عصرخرد. رنسانس دوره توفیق‌های بزرگی در زمینه فلسفه نبود ولی این دوره کارهایی را صورت داد که مقدمات عظمت قرن هفدهم را فراهم ساخت؛ اصول مشخصه فلسفه دوره رنسانس بازگشت به فلسفه کلاسیک یونان باستان و مرجع صلاحیتدار آن افلاطون در مقابل فلسفه ارسطو است، که به فلسفه قرون وسطی غلبه داشت.

در دوره رنسانس روشهای علمی تازه نخستین گام اساسی بشر به‌سوی کشف یک دنیای تازه بود و راه را برای انقلاب علمی و فنی و اختراعات تازه و متفاوت گشود.

دوران نوزایی در حقیقت دوران آزادی انسان از قید و بند طبیعت و نیز جهل خود خواسته انسان بود. طبیعت دیگر چیزی نبود که ماورا انسان قرار گرفته باشد و انسان تنها چیزهایی درباره‌اش می‌داند؛ بلکه طبیعت به موضوع کار، تجربه و کاربرد انسان تبدیل شد.

‌‌ ویژگی‌های آن

  • ۱- رنسانس فعالیت فکری را به عنوان یک کار لذت بخش اجتماعی تشویق می‌کرد و نه به عنوان تفکر محدود و محبوس که هدفی جز صیانت از یک مذهب معلوم و مشخص نداشته باشد.
  • ۲- دستگاه فلسفه مدرسی را که به صورت غل و زنجیر فکری درآمده بود در هم شکست چرا که رنسانس مطالعه فلسفه افلاطون را احیا کرد و افلاطون را به جای ارسطو نشانید و بدین وسیله حداقل آن‌ اندازه استقلال فکری که لازمه انتخاب میان افلاطون و ارسطو است را فراهم آورد.

لازم است ذکر شود که فلسفه مشاء در عصر رنسانس نیز مانند سده‌های میانه همچنان در دانشگاه‌ها تدریس می‌شد اما مهم‌ترین امری که این فلسفه را از فلسفه مشائی قرون وسطی متمایز می‌کرد توجه رنسانسیان به زبان یونانی در مطالعه ارسطو بود. به این معنی که در دانشگاه‌ها متون ارسطو را به زبان یونانی مطالعه و تدریس می‌نمودند.

جریان‌های مطالعه افلاطون

در مطالعه افلاطون در دوره رنسانس حداقل سه جریان عمده می‌توان یافت:

  • ۱- عده‌ای‌ همچون پلتو (Pletho) افلاطون را از دیدگاهی غیر مسیحی مطالعه می‌کردند و تعلیم می‌دادند.
  • ۲- عده‌ای دیگر مانند مارسیلیو فیچینو سعی می‌کردند که آراء افلاطون را با اعتقادات مسیحی جمع کرده و آن را تبیین کنند.
  • ۳- افرادی نیز همچون کوپرنیکوس، گالیله و جوردانو برونو از آراء افلاطون و به‌خصوص توجه‌اش به ریاضیات در بحث‌های جهان‌شناسی استفاده می‌کردند.

پانویس

    منابع

    • تاریخ فلسفه غرب نویسنده برتراند راسل (صفحه ۶۹۱ و ۶۹۲)
    • شگفتی فلسفی نویسنده هریش‌ژان (صفحه ۱۲۵)
    • تاریخ فلسفه نویسنده محمد ایلخانی (صفحه ۵۶۵ و ۵۶۷ و ۵۶۸)
    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.