شاه عباس دوم
شاه عباس دوم (زاده ۱۱ دی ۱۰۱۱ – درگذشته ۴ آبان ۱۰۴۵ ش/ ۳۰ اوت ۱۶۳۲ – ۲۶ اکتبر ۱۶۶۶ م) هفتمین شاهنشاه ایران از دودمان صفوی بود. او فرزند صفی یکم بود و ۲۴ سال حکومت کرد. عباس دوم قدرتمندترین پادشاه صفوی بعد از جد خود عباس یکم بود و شباهت بسیاری به او داشت. عباس دوم به عدالت توجه خاصی داشت و افرادی که عدالت را نقض میکردند به شدت مجازات میکرد. از همان ابتدای سلطنت با آنکه تنها ۱۰ سال داشت از خود رشادت زیادی در اداره قلمرو و حکومت نشان داد.
شاه عباس دوم صفوی | |||||
---|---|---|---|---|---|
شاه ایران | |||||
سلطنت | ۱۰۲۱–۱۰۴۵ خورشیدی ۱۰۵۲–۱۰۷۷ قمری ۱۶۴۲–۱۶۶۶ میلادی | ||||
تاجگذاری | ۲۵ اردیبهشت ۱۰۲۱ ۱۵ صفر ۱۰۵۲ ۱۵ مه ۱۶۴۲ | ||||
پیشین | صفی یکم | ||||
جانشین | صفی دوم | ||||
زاده | ۱۱ دی ۱۰۱۱ خورشیدی ۱۸ جمادیالثانی ۱۰۴۲ ۳۱ دسامبر ۱۶۳۲ میلادی قزوین، امپراتوری صفوی | ||||
درگذشته | ۴ آبان ۱۰۴۵ خورشیدی ۲۶ ربیعالثانی ۱۰۷۷ قمری ۲۶ اکتبر ۱۶۶۶ میلادی خسروآباد، دامغان | ||||
آرامگاه | حرم معصومه، قم | ||||
همسر(ان) | نکیهت خانم نورالنسا خانم پرنسس آنوکا | ||||
فرزند(ان) | سام میرزا حمزه میرزا اسماعیل میرزا | ||||
| |||||
دودمان | صفویان | ||||
پدر | صفی یکم | ||||
مادر | آنا خانم | ||||
دین و مذهب | اسلام، شیعه دوازدهامامی |
پل خواجو در زمان او ساخته شد.
سالهای اولیه
عباس دوم در روز دو شنبه ۹ شهریور سال ۱۰۱۱ ش (۳۰ اوت ۱۶۳۲) در قزوین به دنیا آمد. در ابتدای تولد او را سلطان محمد میرزا نامیدند. او پسر دوم شاه صفی از همسر چرکس تبار وی، آنا خانم بود. او پنج برادر و سه خواهر داشت. دوران کودکی او در حرمسرای شاه گذشت و توسط رجبعلی تبریزی آموزش دید. وی همچنین راه و رسم ادارهٔ کشور را از ناظر دربار، محمد علی بیگ و رئیس محافظان سلطنتی، جان بیگ خان شاملو، را فراگرفت.[2][3][4]
آغاز پادشاهی
محمد میرزا در ۱۶ صفر ۱۰۵۲ قمری مصادف با ۱۵ مه ۱۶۴۲ میلادی در سن ده سالگی تاجگذاری کرد. او به سبب سن کم، تجربه کشورداری نداشت و زمام امور عملاً در دست مادرش آنا خانم و وزیر اعظمش ساروتقی و پس از وی خلیفه سلطان و محمد بیگ متمرکز بود و این در حالی بود که خود عباس در قزوین به ادامه تحصیل مشغول بود. عباس به دلیل همین کم تجربگی تا یکسال نخست سلطنت خویش از بکاربردن شهرت ثانی برای خویش خودداری میکرد و به همان لقب شاه عباس اکتفا مینمود.
بعد از گذشت یک سال عباس به پایتخت صفویان اصفهان رفت. در همان سال رستم خان سپهسالار قدرتمند صفویان بر علیه شاه جوان شورش کرد تا او را از سلطنت برکنار کند و به سمت اصفهان رهسپار شد اما ساروتقی اعتمادالدوله موفق شد او را در نزدیکی مشهد به قتل برساند.[5]
در سال ۱۰۵۴ق (۱۶۴۴) برخی از طوایف بختیاری بر علیه عباس دوم شورش کردند اما سارو تقی به سرعت آنها را سرکوب کرد. او بعداً رهبری مقابله با فساد را بر عهده گرفت در نتیجه دشمنان زیادی علیه او به وجود آمدند. سرانجام وی در ۱۱ اکتبر ۱۶۴۵ توسط تعدادی از افسران ارتش صفوی ترور شد و عباس در ۱۴ اکتبر خلیفه سلطان را جانشین او کرد. با آنکه او ابتدا این پیشنهاد را رد کرد اما بعداً سریع پذیرفت. هدف از انتخاب او دانش گذشته وی و نفوذی بود که در دولت داشت.[6]
عباس دوم برخلاف پدرش به مذهب اهل سنت علاقه بیشتری نشان میداد که همین عامل دشمنی عده کثیری از علمای حاضر در دربار پدرش نیز شده بود. در زمان عباس دوم با وجود اعتدال نسبی شاه به مذهب نسبت به کلیمیان و ارامنه تبعیضهایی ایجاد میشد که از آنجمله میتوان به اشراف اجباری کلیمیان به دین اسلام و ممنوعیت فروش شراب ارامنه به مسلمانان یاد کرد.
فتح قندهار
شاه عباس دوم بر خلاف پدرش از همان زمان که به سلطنت رسید به امور دولت و نظامی علاقه جدی نشان میداد. او در تابستان سال ۱۰۵۸ (۱۶۴۸) برای باز پسگیری قندهار از امپراتوری گورکانیان همراه با سپاهی ۴۰ هزار نفری رهسپار آنجا شد. او پس از تسخیر لشکرگاه قندهار را محاصره کرد و بعد از محاصره کوتاهی در ۲۲ فوریه ۱۶۴۹ آنجا را تصرف کرد. سپس شاه عباس غلام گرجی خود، مهراب خان را به عنوان فرماندار قندهار منصوب کرد. گورکانیان در سال ۱۶۵۱ تلاش کردند قندهار را پس بگیرند اما با آمدن زمستان آنها مجبور به عقبنشینی شدند.[7][8]
شاه جهان، امپراتور هند، پسرش اورنگزیب را همراه با لشکری که ۵۰ هزار نفر سرباز داشت برای گرفتن قندهار فرستاد. اگر چه اورنگزیب عباس دوم را در خارج از شهر شکست داد اما نتوانست آنجا را فتح کند. حتی توپهای جنگی او کاری از پیش نبرد. اورنگزیب در سال ۱۶۵۲ شهر را محاصره و تصرف کرد. در این زمان عبدالعزیز ازبک با شاه عباس همپیمان شد و در ماه مه ۱۶۵۲، ۱۰ هزار سرباز را روانه کابل کرد تا آشوب برپا کند. اگر چه آنها به اندازهای قدرتمند نبودند که محاصره گورکانیان را بشکنند اما ازبکان ۲ هزار سرباز گورکان را که همراه یک و نیم میلیون سکه به سمت محاصره میرفتند تهدید کردند. پس از دو ماه مقاومت صفویان و فعالیت ازبکان، اورنگزیب مجبور به ترک محاصره و عقبنشینی شد. در سال ۱۶۵۳ گورکانیان دوباره تلاش کردند قندهار را پس بگیرند اما شکست خوردند و این شهر تا زمان سقوط صفویان جزئی از ایران بود.[9][10]
درگیریهای قفقاز
در سال ۱۶۵۱ میان ارتش صفوی با نیروهای روسی در قفقاز شمالی درگیری رخ داد که به جنگهای ایران و روسیه (۱۶۵۱–۱۶۵۳) مشهور شد. دلیل اصلی این نبرد، گسترش یک پایگاه نظامی روسی در کنار رودخانه سولاک و همچنین ساختن چندین قلعه در بخش ایرانی رود ترک بود. دولت صفوی بلافاصله نیروهایی را به سمت آنجابرای سرکوب فرستاد و برای بیرن کردن نیروهای روس پادگان نظامی را ویران کرد. اما به زودی درگیری دیگری در جبهه شرقی جنگ آغاز شد. در همین زمان دولت روسیه سفیر خود، لوبانوف روستسفکی را برای حل مسالمت آمیز جنگ به اصفهان فرستاد. عباس دوم با پیشنهاد سفیر موافقت کرد زیرا ابتدا میخواست جنگ را به سرزمینهای دور شرقی بکشد ولی این جنگ بدون فتح سرزمین دیگری پایان یافت اما صفویان توانستند نفوذ خود را در قفقاز شمالی افزایش دهند.[11][12]
در سال ۱۶۵۴ شاه عباس دوم وختینگ پنجم را حاکم گرجستان کرد. در سال ۱۶۵۶ مردم اصفهان علیه پارسادان گرجیزاده، بخشدار شهر قیام کردند. شاه عباس به سرعت او را از مقامش برکنار کرد و او را مسئول تشریفات دربار خود قرار داد.
در سال ۱۶۵۹ پادشاهی کاختی علیه حکومت صفوی قیام کرد که به قیام بختیرونی معروف شد. این قیام به دلیل تغییرات سیاسی و اسکان قزلباشهای ترکمن در منطقه بود. این اقدام به دلایل سیاسی مختلف توسط دولت عباس دوم ایجاد شد که یکی از این دلایل نیاز به پسگیری استان بود. به دلیل مهاجرتهای گستردهای که توسط شاه عباس بزرگ صورت گرفت (تعداد ۱۳۰ تا ۲۰۰ هزار نفر)، همچنین قتلعامهای گستردهای که در سال ۱۶۱۶ صورت گرفت باعث خالی شدن منطقه از سکنه شد. دلیل دیگر این بود که داراییهای صفویان در گرجستان که از نظر جغرافیایی به داغستان نزدیک بود. لزگیها از داغستان مرتباً به سرزمینهای صفوی حمله میکردند و آنجا را مورد غارت قرار میدادند. سرانجام این تصمیم به عنوان اقدامی بر علیه روسیه گرفته شد که نفوذش را در داغستان افزایش داده بود که استانی همجوار گرجستان بود. در نهایت اقتدار ایران در کاختی احیا شد اما از اسکان ترکان قزلباش در این منطقه جلوگیری شد.[13][14]
شخصیت و ظاهر
شاه عباس دوم از مصاحبت با دانشمندان لذت میبرد و در دربار وی همواره مباحث علمی برقرار بود. شاه عباس دوم را میتوان فرزند خلف شاه عباس بزرگ نامید چراکه در زمان وی دگر باره فرهنگ و اقتصاد رونقی تازه گرفت. در این زمان به سبب بسته شدن بازار چین، ساختِ چینیِ ایرانیِ نمونه برداری شده از چین به مقدار زیاد، برای مصرف داخلی و بهخصوص صادرات به اروپا رونق یافت. شاه عباس دوم به گسترش بناهای اصفهان اهمیت زیادی داد و در زمان وی بود که پل خواجو و کاخ چهل ستون ساخته شدند. او اهل هنر بود و هنرمندان و نقاشان بسیاری در زمان وی آثار زیبایی به وجود آورد که از آنجمله میتوان از شفیع عباسی، علی قلی جبهدار، محمد زمان و معین مصور نام برد. وی در توسعه ادبیات آذربایجانی نیز تلاش بسیاری کرد.[15]
مسافران اروپایی و مردم محلی که از مهمان نوازی و شرایط بازار مطلوب دربار ایران تحت تأثیر داشتند، معمولاً شخصیت و طبیعت عباس دوم را مثبت توصیف کردهاند. سفیر کمپانی هند شرقی، ژوان کونئیاس، در ماه مارس ۱۶۵۲ به دیدار عباس دوم رفت. به او و بازدید کنندگان اجازهٔ نوشیدن از جام شراب شاه داده شد، او شاه را با قدی معمولی، تقریباً لاغر، چابک و بدون ریش توصیف کردهاست.[16]
مرگ و آرامگاه
شاه عباس دوم در ۲۶ اکتبر ۱۶۶۶ در خسروآباد در نزدیکی دامغان از دنیا رفت و پسرش سام میرزا با نام صفی دوم به سلطنت رسید. او در آرامگاه مخصوصی که در زمان حیاتش در قم ساخته بود به خاک سپرده شد. اما شایعهای بر زبانها جاری بوده که از جمله مصحح چاپ دوم سفرنامه تاورنیه نیز در حاشیه کتاب بدون ذکر مأخذی آن را توضیح داده که: «جنازه شاه عباس دوم را به مشهد بردند.»
شاردن فرانسوی پس از شرح و وصف مفصلی که از تزیینات و تشریفات شاهانه آرامگاه شاه صفی و شاه عباس دوم در قم میدهد اثاثه زرین و اسباب گرانبهای آن را میشمارد تا جاییکه میگوید قریب به هشتاد درصد از بودجه کل عواید آستانه قم به مصرف این دو آرامگاه میرسد باز هم میگوید: «معهذا من اطمینان ندارم که اجساد آنها در همین مزار مدفون باشد زیرا رسم پادشاهان این کشور آن است که مدفون حقیقی خود را مکتوم بدارند به همین جهت هنگام تدفین اجساد سلاطین معمولاً شش تا دوازده دستگاه تابوت به اسم پادشاه معرفی و در جاهای مختلف دفن میکنند و جز دو سه نفر از نزدیکان، کسی از محل دفن پادشاه آگاه نیست. شاردن همچنین مینویسد که در آن زمان دو گروه قاری قرآن به صورت ۲۴ ساعته بر گور این دو پادشاه، قرآن تلاوت مینمودهاند.»[17]
خانواده
شاه عباس دوم سه بار ازدواج کرد[18] و صاحب سه پسر و دو دختر بود.
- نکیهت خانم، همسر چرکسی شاه و مادر شاه سلیمان
- نورالنسا خانم، همسر گرجی شاه و مادر حمزه میرزا
- پرنسس آنوکا، شاهزادهخانم گرجی و مادر اسماعیل میرزا
جستارهای وابسته
پانویس
- Buyers، The Safavid Genealogy.
- Savory 1985, p. 76
- Roemer 1986, p. 288.
- Babaie et al. 2004, p. 44
- Roemer 1986, p. 292.
- Matthee 2010, pp. 383-384.
- Matthee & Mashita 1985, pp. 478–484
- Roemer 1986, pp. 299–300.
- Kohn 2007, p. 338.
- Burton 1997, p. 266.
- Matthee 1999, p. 169.
- Matthee 2012, p. 122.
- Matthee 2012, p. 145.
- Javakhishvili 1970[page needed]
- http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-x
- Matthee 2014.
- حسن نراقی.
- Buyers, Christopher. "PERSIA - The Safavid Dynasty (Genealogy)". Retrieved 1 December2015.
منابع
- محمد هاشم آصف (رستمالحکما)، رستمالتواریخ، به اهتمام عزیزالله علیزاده، تهران: انتشارات فردوس، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص ۱۳.
- http://www.hakhamaneshian.net/ftopicp-3165.html. پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک)
- Babaie, Sussan; Babayan, Kathryn; McCabe, Ina Baghdiantz; Farhad, Massumeh (2004). Slaves of the Shah: New Elites of Safavid Iran. London, UK: I. B. Tauris. pp. 1–218. ISBN 1-86064-721-9. LCCN 2005272298.
- Burton, Audrey (1997). The Bukharans: A Dynastic, Diplomatic, and Commercial History, 1550–1702. New York, NY: St. Martin's Press. ISBN 0-312-17387-3. LCCN 97012314.
- Chandra, Satish (2005). Medieval India: from Sultanat to the Mughals. II: Mughal Empire, 1526–1748. New Delhi, India: Har-Anand Publications. ISBN 81-241-0605-3. LCCN 97901412.
- Javakhishvili, I. (1970). "Essays of Georgian History, Part IV" (PDF). Batumi Art Teaching University (به Georgian). Tbilisi, Georgia: Soviet Georgia Publishing. pp. 230–233. Archived (PDF) from the original on 18 May 2015. Retrieved May 17, 2015.
- Kohn, George Childs, ed. (2007). Dictionary of Wars. Infobase Publishing. ISBN 0-8160-6577-2. LCCN 2005058936.
- Matthee, Rudi; Mashita, Hiroyuki (1985). Yarshater, Ehsan, ed. Kandahar IV: From The Mongol Invasion Through the Safavid Era. Routledge & Kegan Paul. Archived from the original on 11 September 2014. Retrieved 11 September 2014.
- Munshī, Iskandar (1978). The History of Shah 'Abbas the Great. II. Translated by Savory, Roger M. Boulder, CO: Westview Press. ISBN 0-89158-296-7. LCCN 78020663.
- Newman, Andrew J. (2008). Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire. London, UK: I. B. Tauris. pp. 1–281. ISBN 1-84511-830-8.
- Roemer, H. R. (1986). "The Safavid period". The Cambridge History of Iran. 6: The Timurid and Safavid periods. Cambridge, UK: Cambridge University Press. pp. 189–351. ISBN 0-521-20094-6.
- Matthee, Rudolph P. (1999). The Politics of Trade in Safavid Iran: Silk for Silver, 1600-1730. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-64131-9.* Matthee, Rudi (2012). Persia in Crisis: Safavid Decline and the Fall of Isfahan. I.B.Tauris. ISBN 978-1-84511-745-0.
- Matthee, Rudi (2010). "ḴALIFA SOLṬĀN". Encyclopaedia Iranica, Vol. XV, Fasc. 4. pp. 382–384.
- Matthee, Rudi (2014). "ʿAbbās (II)". In Yarshater, Ehsan. Encyclopaedia Iranica. Routledge & Kegan Paul. ISBN 0-7100-9099-4. LCCN 84673402.
- Buyers، Christopher (۲۰۰۹). The Safavid Dynasty, Genealogy.
پادشاه پیشین: شاه صفی | شاه عباس دوم ابوالمظفر سلطان محمدمیرزا بن شاه صفی ساممیرزا صفوی الحسینی الموسوی شاهنشاه ایران ۱۶۴۲ – ۱۶۶۶ م | جانشین: شاه سلیمان |