آل (افسانه)

آل یا زائوترسان موجودی خیالی-افسانه‌ای در باور عامه که اگر زن زائو ( زنی که به تازگی زایمان کرده است ) را تنها بگذارند ، به سراغش می‌آید و به او آزار یا آسیب می‌رساند (او را می کشد یا بچه او را با خود می برد). آل یک گونه از موجودات اهریمنی و باور مستحکم مردم ارمنستان و بخش‌هایی از جنوب روسیه است. در باورهای سنتی، نقش آل‌ها در تولید مثل انسان‌هاست به همین دلیل آن‌ها را اهریمن وضع حمل یا زایمان می‌دانند.

آل ها در مناطق گوناگون دارای نام‌های مختلفی هستند مثلاً در ارمنستان به «آلک»، در میان کردها به «ئالو شه‌وه»، در افغانستان و تاجیکستان به «هال» یا «خال»، در کشورهای ترک‌زبان آسیای میانه به «آلباستی» یا «آلماستی» و در میان مردم کشمیر و بدخشان به «هالماستی»، در میان مردم هزاره به « اَلخاتو یا اَل خاتو » و در میان مردم تالش به نام «آله ژنک » معروفند.

طبق باور های مردمان ترک قفقاز آل ها بیشتر به شکل زن و در گروه های متعدد در کوه ها و نواحی روستایی جمع شده و به سیر و تفرج در بین بشر مشغول می‌شوند و هر شب به خانه یکی از اهالی رفته و از شب تا طلوع خورشید به شادی و جشن و پایکوبی در خانه طعمه می‌شوند. آنان حتی لباس زنان و نوعروسان را نیز پوشیده و شروع به تقلید ادا و رفتار صاحب لباس می‌شوند، آل ها بیشتر مزاحم زن تازه فارغ شده از حامله می‌پردازند و حتی در مواردی کودک خود را جای کودک انسان می‌گذارند و بدین نحو عمليات جا به جایی کودک را انجام می‌دهند به همین خاطر در نواحی ترک نشين قفقاز (اعم از کل آذربایجان تا شمال قفقاز بین قمومق ها و قره چای ها و بالکار ها و نوقای ها) بعد از زایمان، زیر بالش زن زایمان کرده سیخ یا اشیائی از جنس آهن می‌گذارند تا بدين طریق از اذیت و آزار آل ها در امان بمانند.

در فرهنگ بختیاریها هم وجود آل ها با عبارات رایجی مانند «آل برده» و «الهی آل ببردت» به چشم می‌خورد. در روایات ارمنی، آل ها قلب و شش زن در حال زایمان، زن آبستن و زن زائو را می‌دزدند و سبب مرگ او می‌شوند. آن‌ها همچنین با آسیب رساندن به جنین در زهدان مادر سبب سقط جنین می‌شوند.آل ها نوزادان زیر چهل روز را دزدیده و اقدام به تعویض آن‌ها با بچه خود یا بچه جن می‌کنند. (مانند الفها در باورهای ژرمنی).آل ها نیز مانند انسانها داری دو جنس زن و مرد هستند.

ماهیت وجودی آلها

در بسیاری از منابع خبر از وجود قومیت‌هایی با ماهیت انسانی گزارش گردیده که دلالت بر وجود جماعتی از زنانی دارد که در دوران‌هایی زندگانی بر مبنای وحشی زیستی و غارت‌گری دارد که با نام آل شناخته می‌شده‌اند. در این منابع، محل سکونت اصلی آلها، جلگه‌های بین رودخانه دون و دریای سیاه تا سرزمین قفقاز و آذربایجان قدیم درج شده‌است. در برخی منابع از زنانی جنگ جو و سرکش به نام آمازون یاد کرده‌اند که تقریباً در همان منطقه سکونت داشتند. در کتاب مشیرالدوله آمده‌است: «زنان آمازون در جلگه‌ای موسوم به تمیس سیر در کنار ترمودون سکنی داشتند و ملکه این مردم تالس تریس نام، بر تمامی مردمانی که از کوه‌های قفقاز تا رود فازریون کنونی منتشر بودند، سلطنت می‌کرد.»[1]

داستان زنان آمازون بسیار مفصل و خواندنی است. نویسندگان پیش از میلاد اغلب در آثار خود از آن‌ها یاد کرده‌اند. نوشته‌های آن‌ها گویای آن است که آمازون‌ها گروهی از آل‌ها بوده‌اند و صرفاً به دلیل این که یک پستان داشتند (به شوند اینکه با دست راست تیراندازی کنند پستان راست را می‌سوزاندند) از سوی یونانی‌ها موسوم به صفت آمازون شدند که طبعاً در بین آریایی‌ها به همان نام اصلی، یعنی آل نامیده می‌شدند. این زنان جنگاور و مهیب، در تاخت و تاز، جنگ‌ها و آوارگی‌های قوم خود یعنی آلان یا آل سهیم بودند؛ و بعید نیست که دسته‌های انبوهی از آن‌ها به جنوب قفقاز سرازیر شده و بدواً و مدت‌ها به صورت مهاجرانی آواره تا به کادوسیه و آتروپاتن رسیده و در آن جاها زندگی کرده‌اند و بعدها در نتیجه تصادماتی با بومیان، سرکوب و طرد شده‌اند اما تهاجمات پنهانی و جنگ و گریزهایشان شاید به حکم قانون نزاع بقا ادامه یافته و تدریجاً چهره‌ای افسانه‌ای یافته‌اند. از این رو محتمل است که (آله ژن = زن آل) افسانه‌ها، همان زن‌های آل تاریخی باشند که یونانی‌ها آن‌ها را آمازون خوانده‌اند. در برخی منابع مطالبی آمده که نشان می‌دهد زنان آل را ساورومات نیز نامیده‌اند. دیاکونوف می‌نویسد، «ساورومات‌ها قومی بودند که زنان بر آن حکومت می‌کردند و کاهنان و جنگاورانشان زنان بودند.» این زنان سلحشور یعنی ساورومات را هرودوت از بازماندگان آمازون‌ها می‌دانسته.[2]

چگونگی راهیابی آلهای تاریخی قفقاز به افسانه‌ها

اکنون باید دید که آلهای یاد شده به صورت موجوداتی اسرار آمیز که همیشه در خفا و کمین هستند، چگونه وارد زندگی و فرهنگ برخی قوم‌ها بخصوص اقوام شمال غرب فلات ایران و بسیاری مناطق دیگر شده‌اند. آل تاریخی که دست کم از دوران مادها تا یورش مغولان گوشهٔ پر ماجرایی از تاریخ جوامع ماوراء قفقاز را اشغال کرده‌اند، بارها به سرزمین‌های جنوبی سرازیر شده‌اند (گاه با تاخت و تاز و غارت و گاه نیز به عنوان آواره و پناهنده) زیستن به صورت مخفی و مخوف، در حاشیهٔ زندگی اهالی، بیشتر موافق وضعیت اخیر یعنی آوارگی و از هم پاشیدگی زندگیشان می‌باشد. در این بین این آلهای آواره و اکثراً مؤنث در کوره بیابان‌ها و جنگل‌ها به صورت مخفیانه زندگی کردند که در این گذر با چهره‌هایی نا خوشایند و ژولیده از غارت‌های شبانه روستاها و دیرها گذران زندگی می‌کردند. مهم‌ترین شاخصه این نوع زندگی تنها و بی همسری، رو آوردن به دختر بچه دزدی در بسیاری روایات است که در این داستان‌ها آورده شده این زنان حتی به زنان باردار حمله‌ور گردیده و نوزاد در جنین مادران را به طرز وحشیانه‌ای از رحم خارج کرده و می ربودند؛ و اینکه برای این آلان فقط فرزند مؤنث ارزش داشته و فرزند ذکور را از بین می‌بردند، شاید بر این مبنا باشد که نژادی و جنسی از خود را فقط مورد قبول داشتند و دختر بچه‌ها را در نزد خود و به رسم خود پرورش می‌دادند. در برخی منابع نخستین یورش آلان‌ها به صفحات جنوب قفقاز و ارس که شرح آن در نوشته‌ها آمده‌است، بار اول در حدود ۷۵ م در عهد پادشاهی بلاش اول و بار دوم در سال ۱۳۰ م در زمان پادشاهی بلاش دوم، رخ داده‌است و در مواردی بسیار در دوران‌های دیگر به سرزمین ایران به صورت پراکنده حمله‌ور شده یا مهاجرت کرده‌اند.[3][4]

اجزای بدن و صورت آلها بر اساس افسانه‌ها

اجزای بدن و صورت آلها بدین سان توصیف شده‌است: بینی گِلی، چشمانی آتشین، موهایی ژولیده و نامرتب، دندانهایی آهنین با نیشهایی به جلو آمده مانند گراز وحشی و پستانهایی آویزان مانند پیرزنها. بنابر باورهای کهن، آلها پس از دزدیدن قلب و شش زن و زمانی که دیگر زن زنده نمانده‌است، اقدام به فرار و عبور از اولین آب جمع شده در یک جا یا اولین منبع آب می‌کنند. طلسمهای مانع آل، مانند دیگر طلسمها برای دیگر شیاطین است. این طلسمها شامل افسون، دعا، اشیای فلزی، سیر و پیاز و جلوگیری کردن از رسیدن آل به آب است. در ایران آلها به شکل پیرزنی لاغر و استخوانی با بینی گِلی و صورتی سرخ به همراه سبدی حصیری برا ی شش و جگرهای دزدیده شده تصویر شده‌است. در آسیای میانه، آلها چنین روایت شده‌اند: موجوداتی چاق و زشت و پیرزنانی پرمو با پستان‌های آویزان به همراه سبدی پشمی که جگر و شش‌های قربانیان را درون آن قرار می‌دهند. برطبق بسیاری از روایات خاور نزدیک، خدا یک آل را برای همسری آدم یا اولین بشر آفرید امّا آدم فانی و خاکزاد با آل که از جنس آتش است، ناسازگار بود. این آغاز و ریشهٔ دشمنی آلها با حوا وهمه دختران اوست.

چاقوی آل‌ها

در ادبیات شفاهی کرمان، آل بعد از بریدن جگر زن حامله آن را در جوی آب می‌شوید تا بخورد. به محض خورده شدن جگر، زن حامله خواهد مرد. در برخی خانواده‌های قدیمی یکی از مردان کهنسال ادعا می‌کند در جوانی خود به آل در حال بردن یا شستن جگر برخورد کرده‌است. آل به نهیب جمله‌ای مانند (نقل قول از داستان روایت شده): «چه کار می‌کنی؟ برو این جگر را از هر کجا برداشتی بگذار سر جایش پتیاله» می‌ترسد و فرار می‌کند و چاقوی خود را به جا می‌گذارد. این چاقو تیغه‌ای آبی رنگ دارد و هیچ وقت تیزی خود را از دست نمی‌دهد. در تمامی داستان‌ها راوی ادعا می‌کند که این چاقو را تا چند سال اخیر در اختیار داشته‌است.

فیلم‌ها و بازی‌ها با موضوع آل

- در سال ۱۳۸۸ فیلمی به نام آل به کارگردانی بهرام بهرامیان بر پایه همین موضوع، ساخته شد. این فیلم در ژانر وحشت و محصول ایران است و بیش از هشتاد درصد آن در ارمنستان فیلم‌برداری شده‌است.[5] همچنین قرار است بازی ویدئویی آل نیز بر پایه داستان فیلم در سال ۱۳۸۹ ساخته شود.[6]

- فیلم شب بیست و نهم تولید سال 1367 -بازی اتاق فرار آدور در کرج هم نقشی از آل دارد

جستارهای وابسته

پانویس‌ها و منابع

  1. دانشنامه ایران و اسلام، ج 1، ص173
  2. تاریخ ماد، دیاکونوف، ص410
  3. ایران باستان، ص 2460
  4. تاریخ کادوسها، علی عبدلی، فصل فرهنگ و باورها، نشر فکر روز
  5. «بهرام بهرامیان: «آل» فیلم هراس و دلهره است». سینمای ما. ۹ بهمن ۱۳۸۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۴ مارس ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۱۴ بهمن ۱۳۸۸.
  6. «بازی رایانه‌ای «آل» بهار ۸۹ و با حضور بازیگران اصلی کلید می‌خورد». فارس. ۳۰ دی ۱۳۸۸. دریافت‌شده در ۱۴ بهمن ۱۳۸۸.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.