متل (قصه)

مَتَل به قصه‌های کوتاه سرگرم‌کننده با مضامین لطیف و آموزنده گفته می‌شود که تمام یا قسمتی از آن قافیه‌دار، شعرگونه یا مانند بحر طویل باشد. قهرمان متل‌ها اغلب حیوانات، ولی گاهی انسان‌ها یا مظاهر طبیعت هستند.[1]

امروزه متل به داستان‌های منظوم کودکانه گفته می‌شود. معمولاً مصرع‌های متل کوتاه است. دویدم و دویدم[2] و اتل متل توتوله از متل‌های معروف فارسی است.

نمونه‌ای از متل‌های فارسی

یکی بود، یکی نبود

در خونمون گودالی بود

پشه چادر زده بود

تو چادر نشسته بود

گربه عطاری می‌کرد

موشه بقالی می‌کرد

شتره نمدمالی می‌کرد

فیل اومد نگاه کنه

افتاد و دندونش شکست

گفت چی کنم چی نکنم

رومو به دروازه کنم

صدای بزغاله کنم

...[3]

نمونه‌ای از متل‌های ترکی

هَپسَنه آی هَپسَنه[4]

هَپسَنه آی هَپسَنه

هپسنه بیر قوشویدی

باغچایا قونموشویدی

بَی اُوغلی گؤرمؤشؤیدی

اُخونان وورموشویدی

من اُخوندان بیزارام

کتان کؤینک یازارام

کتان کؤینک میل میلی

گَل اُخو بیزیم دیلی

بیزیم دیل اورمو دیلی

اورمو دن گلَن آتلار

آغزین دا یییَن چاتلار

تات مَنه داری وِردی

داری‌نی سپدیم قوشا

قوش مَنَ قانات وِردی

قاناتلاندیم اوچماغا

حق قاپی‌سین آچماغا

حق قاپی‌سی کلیدلی

کلید دَوَه بوینوندا

دَوَه شیروان یولوندا

شیروان یولی سَربه‌سَر

ایچینده میمون گَزَر[5]

...

ترجمه:

هَپسنَه آی هَپسنَه

هپسنه یِک پرنده بود

بر درختان باغ بود

پسر بیک آن را دید

و با تیر زدش

من از تیرِش بیزارَم

پیراهن کتان می‌بافم

پیراهن کتان راه‌راه است

بیا زبان ما را بخوان (یاد بگیر)

زبان ما زبان اورمو (ارومیه) است

اسب‌هایی که از اورمو آمدند

پنبه دانه می‌خوردند

تات به من ارزن داد

ارزن را به پرنده دادم

پرنده به من پر داد

بال و پر درآوردم برای پرواز

برای بازکردن در حق

در حق بسته است

کلید به گردن شتر آویخته

شتردر راه شیروان است

سرتاسر راه شیروان

گردشگاه (مأوای) میمونهاست

...[6]

نمونه‌ای از متل‌های ترکمنی

ایکی چوپان اوروشدی

بیری قانا بولاشدی

اونونگ قانین کیم سؤپیر؟

آق ساقغاللی پیر سؤپیر

پیری گیتدی اودونا

پالتا دگدی بودونا

پالتا دألدیر قامیش دیر

اون بارماغی کوموش دیر

کوموشیمی ییتیردیم

خانا خابار یتیردیم

خانینگ آطی کینگشه یأر

نأمه دییپ کینگشه یأر؟

آرپا دییپ کینگشه یأر

آرپانی نیردن آلجاق؟

چایینگ دؤیبؤندن آلجاق

ترجمه:

دو چوپان دعواشان شد

سر و صورت یکی شان خون آلود شد

چه کسی خون او را پاک خواهد کرد؟

پیر ریش سفید پاک خواهد کرد

پیر او رفت هیزم جمع کند

تبر به رانش خورد

آن تبر نبوده نی بوده

ده انگشت او نقره است (او در ده انگشتش انگشتری نقره دارد؟!)

نقره‌ام گم شد

به خان خبر دادم

اسب خان شیهه کشید

چرا شیهه می‌کشد؟

او به خاطر جو شیهه می‌کشد

از کجا جو تهیه خواهد کرد؟

از کنار رودخانه[7]

منابع و توضیحات

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ متل (قصه) موجود است.
  1. فرهنگ عامه و ادبیات فارسی
  2. «پایگاه ترویج». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ آوریل ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۲۶ اوت ۲۰۰۹.
  3. «متل‌ها - پایگاه ترویج». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۹ اوت ۲۰۰۹.
  4. احتمالاً هپسنه تلفظی دیگر از کلمه افسانه است که در بعضی از لهجه‌های فارسی به شکل اوسنه نیز به کار رفته‌است. بنگرید به لغت‌نامه معین
  5. در برخی روایات این متل (از جمله در روستاهای ترک‌نشین همدان) به جای میمون، آهو یا جیران ذکر شده‌است.
  6. وب‌سایت اطلاع‌رسانی ارومیه
  7. نغمه‌های زنان ترکمن، امان قلیچ شادمهر، انتشارات حاجی طلایی؛ ۱۳۷۷

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.