اشعار طاهره قرةالعین

بیشتر اشعار طاهره قرةالعین از بین رفته‌است اما از او اشعاری با موضوعات عرفانی و فلسفی باقی‌مانده‌است. اشعار او رویکرد شدید مذهبی او را نشان می‌دهد. بعلاوه هزلی در مورد رد کردن خواستگاری ناصرالدین شاه است.[1] به دلیل کشتار عمومی بابی‌ها، بسیاری از اسناد مکتوب بابی‌ها از میان رفته‌اند. به همین دلیل اشعاری که از طاهره باقی‌مانده‌است، بیشتر به صورت سینه به سینه و از حفظ نقل شده‌اند.[2] مجموع اشعار باقی‌مانده از طاهره به کمتر از ۶۰ شعر کوتاه و متوسط می‌رسد.[3]

به گفته سوزان استایلز، منابع دانشورانه مسلمان، ثابت کرده‌اند که بعضی از اشعاری که زمانی به وی منسوب بوده‌اند، در واقع اثر شعرای قدیمی‌تر مانند محمدباقر صحبت‌لاری هستند.[2] منبع دانشورانه مزبور «حسام‌الدین نقبایی» (کتاب طاهره) بوده و دو غزل معروف منسوب به طاهره، یکی به محمدباقر صحبت لاری و دیگری به طاهره اصفهانی منتسب شده‌اند؛ ولی فرانکلین لوئیس، استاد کرسی ادبیات فارسی دانشگاه شیکاگو، این اشعار را تضمین طاهره از شعرایی مانند صحبت‌لاری می‌داند.[4]

یکصد و پنجاه سال پس از مرگ طاهره و در سال ۱۹۹۰ میلادی، یک محقق آذربایجانی (عزیز غفارزاده) مدعی شد که اشعاری از طاهره به زبان ترکی را یافته‌است.[5][6]

برخی نویسندگان مدرن‌تر نیز اشعار او را به دلیل به کارگیری کلمات پرتکلف او را مورد نقد قرار داده‌اند.[2]

غزل زیر از مشهورترین غزل‌های اوست.[2] با این‌حال نصرت‌الله محمدحسینی، نویسنده بهائی در کتابی که به‌وسیله «مؤسسه معارف بهائی» منتشر شده‌است می‌گوید: «(این غزل) باحتمال قوی سروده طاهر کاشانی است. استناد نگارنده به جُنگی از اشعار شاعران پارسی‌گوی است که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار فراهم گشته و در کتابخانه ملک طهران موجود است.»[7]

گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به روشرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده‌امخانه به خانه در به در کوُچه به کوچه کو به کو
می‌رود از فراق تو خون دل از دو دیده‌امدجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو
دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطتغنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو
ابرو و چشم و خال تو صید نموده مرغ دلطبع به طبع دل به دل مهر به مهر و خو به خو
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جانرشته به رشته نخ به نخ تار به تار پو به پو
در دل خویش «طاهره» گشت و ندید جز تو راصفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو

محمد محیط طباطبایی هویت شاعری وی را نیز به چالش کشیده‌است و در پژوهشی به بررسی یک نسخه خطی موجود در کتابخانه مجلس به شماره ۸۸۴۱ می‌پردازد. این نسخه حاوی اشعاری از میرزا طاهر وحید قزوینی منشی و وزیر دربارهٔ صفوی است که دارای آثاری به نظم و نثر می‌باشد. در صفحه ۵۷۶ آن مخمسی بدین شرح نگاشته شده‌است:

ساقی عشقت ای صنم! زهر ستم سبو سبوریخت به ساغر دلم با می‌غم کدو کدو
چند دوم من از غمت گوشه به گوشه سو به سوگر به تو افتدم نظر چشم به چشم و رو به رو
شرح کنم غم تو را نکته به نکته مو به مو
تنا به ره محبتت پای طلب نهاده‌امبر رخ دل در الم از ستمت گشاده‌ام
تا قدمم به سر نهی خاکنشین چو جاده‌اماز پی دیدن رخت همچو صبا فتاده‌ام
خانه به خانه در به در کوُچه به کوچه کو به کو
تا شده استخوان من با سگ کویت آشنا محض وفا تویی، مرا غیر تو نیست مدعا
مانده به زیر بال غم کگردن مطلب هما در دل خویش طاهرا گشت و ندید جز وفا
صفحه به صفحه سر به سر پرده به پرده تو به تو

سه مصرع اول هر بند با دو مطرح آخر متفاوت است و همچنین تخلص «طاهرا» در بند آخر حکایت از آن دارد که مخمس تضمین شعری از شاعری پیش از وحید قزوینی است. بنا به بررسی محیط طباطبایی اصل غزل از شاعری بنام طاهرای انجدانی کاشی دکنی است که در اواسط سده دهم هجری می‌زیسته و میرزا وحید در قرن یازدهم مخمسی بر غزل وی ساخته و در دهه دوم از سده دوازدهم جمال الدین محمد جامی از ندمای اکبر شاه هندی این مخمس را در مجموعه نظم و نثر خود بنام میرزا وحید نگاشته‌است. اما بابیان که بدنبال جمع‌آوری شعر برای طاهره بوده‌اند اشعار بی‌نام نشان و جالب را جمع‌آوری و بنام وی در دسترس فارسی زبانان هندوستان قرار داده‌اند. وی می‌گوید اهمیت این پژوهش سبب شد تا بابیان ازلی این شعر را از اشعار منسوب به طاهره حذف کنند اما بهائیان همچنان به وی منسوب می‌دانند. گرچه برخی دیگر نیز این شعر را به طاهره اصفهانی یا حزین لاهیجی منسوب کرده‌اند.[8]

ترانه‌ای بر اساس این غزل توسط فریدون فروغی اجرا شده‌است.[9] همچنین، محمدرضا شجریان این شعر را بر روی ترانه چهره به چهره با آهنگی از محمدرضا لطفی در جشن هنر شیراز اجرا نموده‌است.[10]

اشعار از قرةالعین

ادوارد براون

پروفسور ادوارد براون ابیات زیر را که طاهره قرةالعین در بشارت طلوع صبح ازل سروده را در کتاب مواد تحقیق در مذهب بابیه درج و قسمتی از اصل دست خط را نیز گراور نموده‌است.[11]

بخلق جهان ساقیا ده نویدکه شد شام غم صبح عشرت رسید
به غم دیدگان ده تو جام صفابعشاق دلخسته بر زن صلا
که عین ظهور ازل آمدهجمال خدائی هویدا شده
باین مژده گر جان فشانم رواستاز این مژده خوش وقت رب علاست
........ تا آنجا که می‌گوید:
چو نور جمال تو آمد عیان ثمر خواندت از لطف رب بیان
مراد از شجر نیست غیر از ثمر شجر از ثمر می‌شود جلوه گر
بیان از تو تکمیل گردیده شد همه سر پنهان حق دیده شد

شهاب فردوسی ضمن تأیید اینکه اشعار بسیاری به قرةالعین نسبت داده شده، چند شعر او را که حتماً مال خود اوست برای نمونه نقل می‌کند:[12]

در ره عشقت ای صنم، شیفته بلا منمچند مغایرت کنی با غمت آشنا منم
پرده به روی بسته‌ای، زلف به هم شکسته‌ایاز همه خلق رسته‌ای، از همگان جدامنم
شیر تویی، شکر تویی، شاخه تویی، ثمر توییشمس تویی، قمر تویی، ذره منم، هبا منم
نخل تویی، رطب تویی، لعبت نوش لب توییخواجهٔ با ادب تویی، عاشق بی نوا منم
کعبه تویی، صنم تویی، دیر تویی، حرم توییدلبر محترم تویی، عاشق بی نوا منم
من ز یم تو نیم نم، نی ز کم و ز بیش هم چون به تو متصل شدم، بی حد انتها منم
شاهد شوخ دلربا، گفت به نزد من بیا رسته ز کبر از ریا، مظهر کبریا منم
طاهره، خاک پای تو، مست می لقای تو منتظر عطای تو، معترف خطا منم

پانویس

  1. Hemmat، Kaveh Louis (۲۰۰۸). «Qurrat Al-Ayn». در Bonnie G. Smith. The Oxford encyclopedia of women in world history, Volume 1. Oxford University Press. ص. ۵۴۴–۵۴۵. شابک ۰۱۹۵۱۴۸۹۰۸.
  2. Stiles Maneck, Susan (1989). "Táhirih: A Religious Paradigm of Womanhood" (PDF). Journal of Bahá’í Studies Vol. 2, number 2 (1989). Archived from the original (PDF) on ۱۸ ژوئیه ۲۰۱۱. Retrieved ۲۴ آذر ۱۳۹۰. Check date values in: |تاریخ بازبینی= (help)
  3. Banani Amin ۲۰۰۵, pp. ۴
  4. Lewis Franklin ۱۹۹۹
  5. Banani Amin ۲۰۰۵, pp. ۵
  6. نویسنده اضافه می‌کند که: «این ادعا نه غیرمحتمل بود و نه تعجب‌آور. در شهر قزوین (زادگاه طاهره) هنوز مردم به هر دو زبان فارسی و ترکی صحبت می‌کنند»
  7. محمدحسینی، نصرت‌الله (۱۹۹۸). شرح حیات و آثار منظوم و منثور قرّة العین. مؤسّسه معارف بهائی. ص. ۲۵۷–۲۸۷. دریافت‌شده در ۱ دی ۱۳۹۰.
  8. محیط طباطبائی.
  9. «آینده‌نیوز».
  10. شجریان، «زندگینامه».
  11. آئین بیان (The Religion of Bayan) (سپتامبر ۱۹۴۹). «به یاد صدمین سال شهادت نابغه دوران قره العین» (به پارسی). ناشر: گمنام. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱۵ دی ۱۳۹۰.
  12. ترابیان فردوسی، محمد (۱۳۸۳). حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی (به پارسی). ایران: صحیفه خرد. ص. ۴۱۸. شابک ۵-۵-۹۵۴۱۴-۹۴۶ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).

منابع

  • محمدحسینی، نصرت‌الله (۱۹۹۸). شرح حیات و آثار منظوم و منثور قرّة العین. مؤسّسه معارف بهائی. ص. ۲۵۷–۲۸۷. دریافت‌شده در ۱ دی ۱۳۹۰.
  • محمدحسینی، نصرت‌الله (۲۲ مهر ۱۳۸۷). «(طاهره (قرةالعین». آئین بهایی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۲۹ آذر ۱۳۹۰.
  • محیط طباطبایی، سیدمحمد (۸ آبان ۱۳۵۶). «طاهره یا طاهرا». مقاله. ماهنامه گوهر. ص. ۵۸۱ تا ۵۸۸. دریافت‌شده در ۲۹ آذر ۱۳۹۰.
  • شجریان، محمدرضا. «زندگینامه». تارنمای رسمی. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ فوریه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۲۹ آذر ۱۳۹۰.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.