فریدون هویدا

فریدون هویدا (زادهٔ ۳۰ شهریور ۱۳۰۳ در دمشق – درگذشتهٔ ۱۲ آبان ۱۳۸۵ در کلیفتون، ویرجینیا) نویسنده، سیاستمدار و نقاش ایرانی بود. وی از ۱۳۴۹ تا هنگام انقلاب ۱۳۵۷ ایران سفیر و نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد بود.[1] او برادر امیرعباس هویدا بود.

فریدون هویدا
سفیر و نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد
مشغول به کار
۱۳۴۹  ۱۳۵۷
پادشاهمحمدرضا پهلوی
نخست‌وزیرامیرعباس هویدا
جمشید آموزگار
جعفر شریف‌امامی
غلامرضا ازهاری
شاپور بختیار
پس ازمهدی وکیل
پیش ازمنصور فرهنگ
اطلاعات شخصی
زاده۳۰ شهریور ۱۳۰۳
دمشق، سوریه
درگذشته۱۲ آبان ۱۳۸۵ (۸۲ سال)
کلیفتون، ویرجینیا،  ایالات متحده آمریکا
ملیت ایران
حزب سیاسیحزب رستاخیز
محل تحصیلسوربن
پیشهکارمند سازمان ملل متحد از سال ۱۳۵۷ تا هنگام مرگ
تخصصدیپلمات

فریدون هویدا در سال ۱۹۶۷ از طرف محمدرضا پهلوی مأموریت یافت تا در فرانسه به عنوان میانجی جنگ ویتنام با نمایندگان دولت ویتنام شمالی ملاقات نماید اما بعلت بی‌میلی دولت ویتنام شمالی این مأموریت شکست خورد.

زندگی‌نامه

فریدون در دمشق به دنیا آمد. پدرش حبیب‌الله عین‌الملک سال‌ها سفیر ایران در لبنان، عربستان و دیگر کشورهای عربی بود که در حجاز، لبنان و اردن می‌زیست.[2] مادرش بانو سرداری دختر ادیب السلطنه بود (نوه محمدحسن خان سردار ایروانی) که پس از ازدواج، شاه قاجار به او لقب "عین الملوک" داد. عین الملوک از طرف مادری نتیجه عزت الدوله (خواهر ناصرالدین شاه) از صلب یحیی خان مشیرالدوله بود. فریدون هویدا برادر امیرعباس هویدا و خواهرزاده عبدالحسین سرداری بود.[3]

فریدون هویدا در بیروت بزرگ شد و در همان‌جا تحصیلات خود را در رشته حقوق آغاز کرد. سپس از دانشگاه سوربن پاریس مدرک دکترا در رشته حقوق بین‌الملل دریافت کرد.[4]

فریدون هویدا در سال ۱۹۴۸ (میلادی) از جمله تهیه‌کنندگان متن پیش‌نویس اعلامیه جهانی حقوق بشر بود و بین سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۲ (میلادی) در سازمان یونسکو بخش ارتباطات جمعی به کار مشغول بود. در سال ۱۹۵۷ و یک سال پس از آن که برادرش امیرعباس به نخست‌وزیری ایران رسید فریدون به سمت معاون وزیر امور خارجه رسید. در سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷ زندگی هویدا در مسافرت میان پاریس و نیویورک می‌گذشت. هویدا در فرانسه به دلایلی از جمله بنیان‌گذاری نشریه سینمایی کایه دو سینما و هم چنین شناخت مسایل جهان عرب شهرت فراوانی داشت.[4]

فعالیت‌ها

نگاه و دیدگاه

فریدون هویدا با تأکید بر این که باید رو به آینده داشته باشیم و به پیشرفت دنیای نو توجه کنیم به اساطیر ایرانی ازجمله داستان کیخسرو (در شاهنامه)، و سیمرغ (در منطق‌الطیر عطار نیشابوری) هم توجه زیادی داشت و معتقد بود باید از کودکی مضمون و جوهر آن را به کودکان خود بیاموزیم. کیخسرو در اوج قدرت خود، از پادشاهی و قدرت با خواست خویش کنار رفت تا به دیگران هم فرصت دهد و خود، اسیر قدرت روزافزون نشود و جامعه به استبداد آلوده نگردد. در داستان سیمرغ، که مرغان در پی مقصود و گمشده خویش می‌گردند و نمی‌یابند با این سروش به هوش می‌آیند که سیمرغ (سی مرغ) خود شما هستید و باید به خود تکیه کنید. نیاز به دیگری و دیگران ندارید.

وی معتقد بود چنانچه محمدرضا پهلوی در سال ۱۹۷۶ میلادی (۱۳۵۵ خورشیدی) به معنی واقعی کلمه به اصلاحات سیاسی دست می‌زد ایران اکنون در وضع دیگری بود. فریدون هویدا بر این نظر بود که تشکیل حزب رستاخیز اشتباه بزرگی بود و این حرف پادشاه که هرکس نمی‌خواهد حزب رستاخیز را بپذیرد از ایران برود خلاف حقوق بشر است. وی گفته که من این موضوع را همان زمان به وزیر خارجه وقت عباسعلی خلعتبری گفتم. فریدون هویدا در تاریخ ایران، مسئله پدرسالاری را برجسته و تجزیه و تحلیل کرده‌است. پیش از انقلاب گفته بود «ما نیاز به هیچ مرجع تقلیدی نداریم. مگر میمون هستیم؟»[6]وی ضمن اینکه تصریح می‌کند با پادشاهی مطلقه مخالف است و داستان کیخسرو نیز همین را نشان می‌دهد معتقد بود شاه (پدر) نمی‌بایست فرزندانش را در ایران رها کند و برود.[6]

آخرین ملاقات با شاه

فریدون هویدا در خاطرات خودش که سال ۱۹۸۳ منتشر شده و در یک گفت و شنود[7] توضیح می‌دهد «سال ۱۹۷۸ محمدرضا شاه آگاه شده بود(...) باید مردم را شریک حکومت بکند.» وی به آخرین دیدار خودش با شاه اشاره کرده و می‌گوید «در ماه آوریل ۱۹۷۸ بود شاه از من خواست که یک مأموریت سرّی برای او انجام بدهم. گفت می‌خواهد در آخر دوره مجلس آنزمان، یعنی تابستان ۱۹۷۹ همه احزاب [در مملکت] آزاد بشوند و انتخابات کاملاً آزاد در ایران انجام بگیرد و یک حکومت دموکراتیک مطابق با قانون اساسی ۱۹۰۵[۱۹۰۶] به‌وجود بیاید. شاه دیگر حکومت نکند. مجلس و دولت با مسؤولیت کامل کشور را اداره کنند. شاه به من مأموریت داده بود که بروم تحقیق کنم در خارج که چطوری می‌توانیم یک هیئتی بدون اینکه به حیثیت مملکت لطمه‌ای وارد شود یک هیئت قابل اعتماد که بیایند نظارت کنند به انتخابات تا ثابت شود واقعاً آزاد انجام می‌شود.»

فریدون هویدا ادامه می‌دهد که البته من آگاه شدم که دیر شده‌است…[7]

کتاب‌شناسی

  • قرنطینه[8]
  • اعراب به چه می‌اندیشند
  • دو شاه، دو آیت‌الله، و اسطوره ایرانی و انقلاب اسلامی
  • سقوط شاه
  • در زمینی شگفت
  • تاریخ رمان پلیسی
  • برف‌های سینا
  • شب‌های فئودالی

پانویس

  1. فریدون هویدا در یکی از آثارش به اسم «عقده رستم»، ضمن اشاره به اینکه «مردم ایران به دنبال پدر می‌گردند»، در رابطه با اسطوره رستم، این دیدگاه را مطرح می‌کند که «خمینی عین شاه، و شاه عین خمینی بود» مصاحبه با فریدون هویدا
  2. (مسعود بهنود، کشته شدگان بر سر قدرت، ص۶۹۲ شابک ۹۶۴−۴۰۵−۰۵۵-X ).
  3. "Remembering Fereydoun Hoveyda". Asharq Alawsat. 22 November 2006. Retrieved 9 August 2013.
  4. «از «پدر و پسر» تا انقلاب ایران به روایت بی بی سی». خبرگزاری دانشجو. ۲۵ دی ۱۳۹۶.
  5. "Fereydoun Hoveyda, 82; ex-Iranian ambassador to the United Nations". Los Angeles Times. 7 November 2006. Retrieved 9 August 2013.
  6. گفت و شنود با فریدون هویدا
  7. [سخنان فریدون هویدا https://www.youtube.com/watch?v=jNkWw83qTSs
  8. وقتی کتاب قرنطینه را می‌خوانیم انگار در سالن سینما هستیم و حوادث را به چشم می‌بینیم. این رمان یک فیلم متحرّک است. سرگذشت یک نفر مصری است که در فرانسه تحصیل می‌کند امّا آنجا او را فرانسوی به حساب نمی‌آورند و در مصر هم، مصری محسوب نمی‌شود. دائم در قرنطینه است. البتّه خودش به قرنطینه نرفته، او را به ضرب دگنگ در قرنطینه نشانده‌اند. نه فرانسوی است و نه عرب. این فیلم متحرک، داستان بیگانگی و بی‌ریشگی است.

منابع

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ فریدون هویدا موجود است.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.