شورش بابیان

شورش بابی اشاره به سلسله وقایعی دارد، که توسط بابیان بین سال‌های۱۸۴۶ تا ۱۸۴۹ میلادی در ایران و توسط پیروان علی‌محمد شیرازی رخ داده‌است.[1]'[2] از این سلسله وقایع می‌توان به شورش بزرگ بابی‌ها در زنجان، شورش قلعه طبرسی مازندران، سال‌های ۱۸۴۸–۱۸۴۹ و شورش نیریز فارس اشاره کرد. به غیر از این موارد، چهار شورش دیگر هم توسط بابیان در شیراز، قزوین، اصفهان (در سال ۱۸۴۶) و تهران (در سال ۱۸۵۲) اتفاق افتاده‌است.

به عقیده عباس امانت، استاد تاریخ بهایی، شورش بابیان، مثالی از اقدام‌های تند و خشونت‌آمیز در چارچوب تعارض‌های دینی در ایران به حساب می‌آید؛ که خارج از قواعد و چارچوب شناخته شده، در حوزه چالش‌های دینی در غرب است.[3] جان والبریج نیز به عنوان یک تاریخ‌دان در تاریخ معاصر ایران و خاورمیانه در بررسی شورش بابیان در زنجان، علت این درگیری‌ها و خشونت دولت قاجار با بابیان در زنجان را، نه عقاید و باور و دیدگاه و مشرب آنها، بلکه، اقدام‌های افراطی تروریستی و قیام‌های مسلحانه بابیان بیان می‌کند. والبریج در زمان نگارش این پژوهش خود در آیین بهایی بوده‌است.[4]

والبریج معتقد است که اگر بابیان اقدام به قیام مسلحانه و تصرف اسلحه خانه حکومتی نمی‌کردند، حکومت مرکزی و حکومت محلّی زنجان ممانعت و مشکلی با عقاید متفاوت آنها نداشت و آن را می‌پذیرفت؛ ولی از آنجا که بابیان، تحت تأثیر تفکرهای باب، درصدد کسب قدرت و تشکیل حکومت بابی در ایران بودند و در واقع حاکمیت ملی و امنیت کشور را هدف گرفته بودند، حکومت مرکزی به مقابله و سرکوب آنها برخاست؛ چراکه این اقدام، مشروع و پذیرفته شده، در همه کشورها و مطابق با قوانین همه کشورها بوده‌است.[4]

به این ترتیب او نتیجه می‌گیرد تا زمانی که بهائیان به تکریم شورشیان مسلح بابی پرداخته و از آنها با عنوان شهدای خود یاد کنند، به لحاظ تاریخی و حقوقی، خود را در مقابل مردم و نظام اجتماعی و قانونی کشور قرار داده، و نباید انتظار اعتماد، پذیرش یا تأیید عمومی را داشته باشند.[4]

ریشه شورش بابیان در فرمان‌های باب

بررسی‌های تاریخی درخصوص ریشه یابی شورش بابیان نشان از آن دارد، که بابیان به‌طور خودمختار دست به این اقدامات نزده‌اند، بلکه این کنش اجتماعی آنان، ریشه در فرمان‌ها و دستوراتی داشته که از رهبرشان فراگرفته بودند. شوقی افندی نیز دلیل شورش بابیان را در بیانات باب می‌داند .{منبع} دراینجا به چند نمونه از فرمان باب به شورش و کشتار غیر بابیان اشاره می‌شود:

  • در تفسیر سوره یوسف، علی محمد شیرازی بیان کرده‌است؛ که به اذن خدا در روز ذکر با شمشیرهای برحق نازل شده و با کسانی که نسبت به او کفر بورزند خواهد جنگید.[5]
  • در جای دیگر از تفسیر سوره یوسف پیروان خود را به جنگ دعوت کرده و خطاب به آنان وعده می‌دهد که ده فرد صبور از شما توانایی مقابله با هزار نفر را دارند.[6]
  • علی محمد پیروان خود را پس از اینکه کتاب ذکر به دست آنان رسید به قطع رابطه با همه دعوت می‌کند و اینکه سلاح بدست گرفته و جنگ و قتال در راه خدا براه اندازند.[7]

نمونه‌ای از شورش‌های بابی

شورش‌هایی که در تاریخ توسط بابی‌ها رخ داده و در تاریخ ثبت شده عبارتند از:[4]

  • شورش بابی در قلعه طبرستان مازندران ۱۸۴۸–۱۸۴۹میلادی.
  • شورش بابی در زنجان تاریخ۵ مه ۱۸۵۰ میلادی[8]
  • شورش بابی نیریز فارس ۱۸۵۰ میلادی.[9]
  • حداقل چهار شورش کم‌اهمیت تر بابی در شیراز، قزوین، اصفهان در سال ۱۸۴۶ میلادی و در تهران ۱۸۵۲

قیام بابیان خراسان

اولین شورش علنی بابی‌ها در تابستان ۱۸۴۸(۱۲۶۳قمری) در مشهد اتفاق افتاد. در این واقعه یک گروه مسلح از بابیان با پرچم‌های سیاه، جنگ و پیکار را آغاز و از طریق مازندران به سمت غرب کشور حرکت کردند.

شورش بابیان در مازندران

شورش بابیان در مازندران به سال ۱۲۲۷ شمسی مصادف با ۱۸۵۰ میلادی بازمی‌گردد و از آنجایی آغاز می‌شود که، بابیان در نزدیکی بابل توقف و بر سر مقبره شیخ طبرسی برای خود استحکامات دفاعی بنا کردند.[10] برخی دیگر از بابیان نیز به تهیه سلاح و تمرین و آموزش جنگی پرداختند.[11][12][13] این تشکیلات آنقدر گسترده شده بود که یک سال طول کشید تا نیروهای نظامی حکومت بتوانند آنان را از آنجا بیرون کنند. این اتفاق با درگذشت محمد شاه قاجار و به سلطنت رسیدن ناصرالدین میرزای جوان مصادف شد. ۱۸ ماه بعد از این شورش بود که یک جنگ شهری در زنجان به رهبری حجت زنجانی که خود از بابیان بود، رخ داد.[4]

شورش بابیان زنجان

بابیان، در زنجان در تاریخ ۵ مه ۱۸۵۰ میلادی (مصادف با ۱۲۲۹ هجری شمسی) مبادرت به قیام مسلحانه علیه فرماندار قاجاری شهر کردند. ۲۰۰۰ جنگجوی بابی به رهبری حجت زنجانی در بخشی از شهر سنگربندی کردند و ۹ ماه با ارتش و دولت جنگیدند. جنگی که از بابیان قربانیان زیادی گرفت و در نهایت کمتر از ۱۰۰ نفر از آنان باقی ماند.[14] از آنجاکه جاده اصلی بین تهران و تبریز از میان منطقه شورش بابیان می‌گذشت، این درگیری بر نظام حکومت تأثیر چشمگیری داشت.[4]

پرنس دالگورکی، سفیر و نماینده روسیه در تهران در تاریخ ۴ مارس ۱۸۴۹ میلادی در گزارش خود آورده‌است: در حقیقت شایعاتی بر سر زبان‌هاست که بابی‌ها در زنجان با ۸۰۰ نیروی ورزیده ظاهر و با این حضورشان تهدیدی برای برهم زدن نظم عمومی شده‌اند.[4][15] او همچنین یک سال بعد در ۱۴ مارس ۱۸۵۰ میلادی گزارش دیگری نوشته‌است که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید: تعداد بابیان در زنجان به ۲۰۰۰ نفر رسیده‌است و مطالبی که آنها در میان مردم منتشر می‌سازند، موجب تحریک و نارضایتی عمومی می‌گردد.[4][15]

این فعالیت بابیان در منطقه استراتژیکی چون زنجان زنگ خطر را برای مقامات کشور به صدا درآورد. امیر اصلان خان یکی از دایی‌های شاه به عنوان حاکم جدید زنجان تعیین و مأمور شد حجت را دستگیر و به تهران گسیل دارد ولی حاکم جدید کار چندانی نتوانست انجام دهد. گرچه جنگ بابیان در مازندران مسئولان را هوشیار کرده بود ولی حکومت تمام نیروهای مسلح خود را به خراسان اعزام کرده بود تا از قیام بزرگی علیه شاه جدید پیشگیری کند و تا قبل از شدت یافتن تهدید زنجان حکومت برنامه خاصی نمی‌توانست داشته باشد.[13][16] باب در راه انتقال به ماکو در مسیر زنجان ملاقات مخفیانه‌ای با حجت زنجانی داشت.[17][18]

دو ماه بعد از آغاز جنگ زنجان، نیز خبر رسید که باب در میدان تیر تبریز کشته شده‌است. با مرگ باب دیگر امکان جهاد برای بابیان نبود. چرا که برای شروع جهاد برای بابیان اجازه باب لازم بود.[4] بنابراین استراتژی جنگ بابیان تغییر کرد. حجت در روز پس از اولین جنگ و درگیری، به اصرار دستیاران نظامی‌اش، دستور اشغال قلعه علیمردان خان، از استحکامات اصلی شهر زنجان را صادر کرد. انبار بزرگی از تجهیزات و سلاح دولتیان هم در آن قلعه به تصرف بابیان درآمد.[4] بنابر وقایع نگاری رسمی، بابیان روز بعد یعنی یکشنبه، ۱۹ مه ۱۸۵۰ به خانه حاکم شهر حمله کردند. سفیر بریتانیا، نیز دربارهٔ این رویداد می‌نویسد: دولت مرکزی پنج ساعت پس از دریافت خبر وقوع جنگ در زنجان یک گردان پیاده‌نظام به سمت زنجان روانه کرد.[19][20]

از آنجاکه مقامات کشوری کاملاً احساس خطر می‌کردند، وقتی ماهیت گروه و حرکت بابیان را شناختند نیز به‌طور جدی و سیستماتیک اقدام به مقابله با آنها کردند. هدف قشون دولتی پایان دادن به تهدید نظامی بابیان در مسیر تهران تبریز بود.[4] ادوارد براون می‌گوید: در تابستان ۱۸۵۰ میلادی در حالیکه محاصره زنجان در حال پیشرفت بود، شورش بابی دیگری در نیریز در جنوب ایران روی داد. دولت تصمیم گرفته بود که جنبش بابی را ریشه کن کند. باب که اکنون محکوم به بیش از سه سال حبس شدید در ماکو و قلعه چهریق شده بود، عملاً نمی‌توانست به‌طور مستقیم مسئول گرایش به مقاومت مسلحانه احتمالی توسط پیروانش در نظر گرفته شود. با این وجود دولت او را سرچشمه آن تعالیمی می‌دانست که کل امپراتوری ایران را دچار تشنج کرده بود و تصمیم به مرگ او گرفت. درست در روز کشته‌شدن باب قیام نیریز و چندین هفته بعد درگیری زنجان، سرکوب شدند.[21]

ترور افراد

بابی‌ها علاوه براین که منجر به بهم ریختگی کل کشور و به خطر افتادن امنیت کشور شده بودند؛ به ترورهای دیگری نیز دست زدند و به ترور افراد پرداختند. در ادامه برخی از افراد مشهور که توسط بابی‌ها ترور شدند، اشاره شده‌است.

ترور ناصرالدین شاه

بابیان نه ماه بعد از درگیری نیریز دست به اقدامی علیه ناصرالدین شاه زدند. انجمنی از بابیان در تهران به ریاست سلیمان خان، پسر یحیی خان تصمیم گرفت شاه را ترور کند. در این طرح تمام روند کار اعم از محل ترور، زمان، نوع اسلحه و دیگر کارها طبق نقشه پیش‌بینی شد. دو نفر به نام‌های محمد صادق و دیگری که نامش مورد اختلاف است، در این عملیات، نقش کلیدی داشتند. روز ۲۸ شوال سال ۱۲۶۸ هجری قمری هنگامی که شاه عازم شکار بود این دو به شکل شاکیان و دادخواهان در وسط راه داد و فریاد کنان از شاه دادخواهی کردند و وقتی به وی نزدیک شدند یکی با طپانچه و دیگری با خنجر به طرف شاه حمله کردند. شاه از خود دفاع می‌کرد که محمد مهدی تبریزی رئیس مشق شاه خود را رساند و نفر اول را بر زمین کوبید و دومی را مجروح ساخت. بعد از آرام شدن اوضاع نیز نفر دوم به ترور اعتراف کرد.[22]

امان‌الله شفا، مبلغ سابق بهائی نیز معتقد است که حادثه ترور شاه با برنامه‌ریزی و دستور شخص بهاءالله بوده‌است و صدها نفر، قربانی این نقشه او شده‌اند. چون در غیر این صورت دلیلی برای مضطرب شدن و پناه جستن به سفارت روسیه وجود نداشت.[23]

در عین حال روزنامه وقایع اتفاقیه در شماره ۸۲ به گزارشی دربارهٔ این حادثه پرداخت و نوشت: روضه الصفای ناصری جمعی که رئیس و قطب آنها {بابیان} ملاعلی نام ترشیزی بود و نیابت باب سابق را ادعا می‌نمود و خود را به حضرت عظیم ملقب می‌داشت به همراه تنی چند از اصحاب باب به این اقدام دست زدند که یکی از آنها میرزا حسینعلی نوری بود و به زرگنده (سفارت روس) فرار کرده بود.

در فصل یازدهم از کتاب تاریخ باب، تألیف نیکلا، کنسول قدیم فرانسه در تبریز، که متن فرانسوی آن در پاریس و ترجمه فارسی آن توسط همایون فره وشی در تهران منتشر شده‌است نیز گزارشی آمده که به این موضوع می‌پردازد. در واقع در این فصل، گزارش رسمی سفارت فرانسه در عثمانی دربارهٔ شیخ عظیم آمده‌است و می‌گوید که شیخ علی ترشیزی بعد از مرگ باب، ریاست این مذهب را به دست گرفته و نیز اقرار کرده‌است که او به رفقای فداکارش امر کرده شاه را بکشند.[24]

ترور ملا محمدتقی برغانی

در نقل قولی از محمد مصطفی بغدادی بهائی، از همراهان قرة العین در آخرین سفر وی به قزوین، بیان شده که بی تردید قتل ملا محمدتقی برغانی توسط بابیان صورت گرفته و توطئه آن را قرةالعین (از یاران خاص باب و جزء حروف حی) طراحی کرده بود.[25] گهرریز، نویسنده بهائی، در این باره می‌نویسد که قرةالعین در رابطه با ترور عمو و پدر شوهر سابقش، بازداشت و در نهایت با تلاش‌های بهاءالله آزاد شد.[26]

تأثیر اقدامات تروریستی-شورشی بابیان

عملکرد و اقدام‌های تروریستی، جنبش بابی علیه دولت حاکم و مردم، صرف نظر از صداقت یا عدم صداقت بابیان یا میزان مشروعیت اعتراض‌های آنان، باید به آن پایان داده می‌شد؛ تا حکومت بتواند پایه‌های داخلی خود را محکم کند. جنگ و کارزار زنجان، امیر کبیر، صدر اعظم شاه جوان تازه به تخت نشسته را برای کیفر و اعدام باب مصمم ساخت. تأثیر این نبرد به مردم شهر زنجان و دولتیان ملموس بود. بخش بزرگی از شهر زنجان ویرانه شد.[4]

زمانی که ادوارد براون سی سال پس از جنگ و کارزار از زنجان بازدید کرد هنوز خرابی‌ها به‌طور کامل بازسازی نشده بود. زنجان همچون طبرسی یا نیریز نقطه دور دستی نبود و هر ایرانی که به تهران و تبریز سفر می‌کرد شبی را در زنجان می‌ماند و چیزهایی می‌شنید. نتیجه کار هم سخت شدن موضع دولت قاجار ایران در برابر بابیان در سایر مناطق و رویکرد و رفتار مشابه نسبت به سایر جنبش‌های مردمی بود.[4]

منابع

  1. همدانی، تاریخ جدید،.
  2. میرزا حسین زنجانی، تاریخ وقایع زنجان.
  3. عباس امانت ، قیام و تجدید حیات & Revival Resurrection.
  4. The Babi Uprising in Zanjan by John Walbridge published in Iranian Studies, 29:3-4, pages 339-362 1996 Winter/Fall. کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 46 (کمک)
  5. انا نحن ان شاء الله فی یوم الذکر لننزل علی سرائر حمراء و نقتلکم باذن الله باسیافنا علی الحق کما تکفرون و تعرضون عن کلمتنا اکبر هذا الفتی العربی الذی قد کان فی ام الکتاب علیا حکیما (تفسیر سوره یوسف. سوره الاشاره). ترجمه: همانا ما اگر خدا بخواهد درروز ذکر حتماً نازل خواهیم شد بر تخت‌های قرمز و باشما به اذن خدا با شمشیرهای بر حق می‌جنگیم. همان‌طور که کفر ورزیدند و از کلمه اکبر با این جوان عربی که در ام الکتاب علی حکیم بوده‌است. روی گردانیدند.
  6. یا ایها الحبیب حرض المومنین علی القتال ان یکن منکم عشر رجال صابرون یغلبوا باذن الله ألفا…(تفسیر سوره یوسف، سوره قتال ۹۷) ترجمه:ای حبیب! مؤمنان را به جنگ دعوت کن که اگر در میان شما ده فرد صبور باشند. توانایی و تقابل پیروزی بر هزار نفر را دارند.
  7. تفسیر سوره یوسف، سوره جهاد۱۰۰: (ترجمه) ای مؤمنان هنگامی که کتاب از سوی ذکر (یعنی باب) به شما رسید در راه خدا با همه کس قطع رابطه کنید و برای خدا سلاح بخرید تا در روزی که همگی جمع می‌شوید از آن استفاده کنید که جنگ و قتال به اذن خدا در این کتاب بزرگ او بر مؤمنان واجب شده‌است.
  8. محرابی، معین الدین (۱۹۹۴). «پیشگفتار». قرةالعین شاعره آزادیخواه و ملی ایران (به پارسی). آلمان: نشر رویش. ص. ۱۱۵.
  9. محرابی، معین الدین (۱۹۹۴). «پیشگفتار». قرةالعین شاعره آزادیخواه و ملی ایران (به پارسی). آلمان: نشر رویش. ص. 12.
  10. ملک خسروی، تاریخ.
  11. زنجانی، وقایع، 17-18.
  12. همدانی، تاریخ جدید، 142.
  13. هدایت، روضه، ج 10 ص 448.
  14. فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج3، ص 85-175.
  15. موژان مؤمن، بابیان صفحه ۱۱۴.
  16. سپهر، ناسخ التواریخ، ج 3 ص 90.
  17. عبدالاحد، یادداشت‌ها و خاطرات، ص 775.
  18. همدانی، تاریخ جدید، 137-139 و 220-219.
  19. گزارش شیل به پالمرستون، شماره 64، 25 مه 1850: 60151 5F.
  20. مومن، بابیان، ص 115.
  21. [51] Stenstrand'S, August J; Browne, Edward G (2006). "BABISM". In al-Ahari, Muhammad Abdullah. THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN. Daltaban Peyrevi. Chicago: Magribine Press. p. ۴۴. ISBN 1-56316-953-3.
  22. ]کتاب تاریخ جامع بهاییت، چاپ چهاردهم ۱۳۸۸ نشر مهر فام، بهرام افراسیابی، از صفحه ۲۳۶.
  23. شفا، امان‌الله؛ نامه ای از سن پالو، دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۴۹، ص ۳۱۶.
  24. محیط طباطبائی، "عظیم پس از باب و پیش از ازل"، :ماهنامه "گوهر" سال 6 شماره 3 خرداد 1357 شماره مسلسل 63 صفحات 183-
  25. افنان، ابوالقاسم؛ چهار رساله تاریخی دربارهٔ قره العین، آلمان، مؤسسه عصر جدید ،۱۵۶ بدیع، ص۳۷.
  26. گهریز، هوشنگ؛ حروف حی، دهلی نو، مؤسسه چاپ و انتشارات مرآت ،۱۹۹۳، ص ۱۰۹.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.