سنگنبشته اورامان
سنگنبشته اورامان یا کتیبه تنگی ور، نقش برجستهای متعلق به تمدن آشور است که به همراه یک کتیبه به خط میخی در روستای تنگی ور ، در شهرستان کامیاران استان کردستان بر فراز کوه زینانه حجاری شده است.کتیبه باستانی تنگی ور این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۱۱۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[1]
کتیبه تنگی ور | |
---|---|
نام | کتیبه تنگی ور |
کشور | ایران |
استان | استان کردستان |
شهرستان | شهرستان کامیاران |
اطلاعات اثر | |
نامهای دیگر | کتیبه زینانه |
نامهای قدیمی | اکدی |
نوع بنا | سنگی |
سالهای مرمت | 750 ق. م |
کاربری | کتیبه |
دیرینگی | هزاره اول |
دورهٔ ساخت اثر | هزاره اول |
اطلاعات ثبتی | |
شمارهٔ ثبت | ۵۱۱۷ |
تاریخ ثبت ملی | ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ |
موقعیت سنگنبشته
سنگنبشته اورامان بر روی صخرهای در دهانه تنگه پایین تر از روستای یوزیدر و بر دیواره کوه زینانه ایجاد شده است. این کوه در حدود 1 کیلومتری غرب روستای تنگی ور و در در ۴۵ کیلومتری شمال غربی کامیاران قرار دارد.[2][3]
نقش برجسته
نقش برجسته در یک تاق نما به ارتفاع ۱۲۰ و پهنای ۱۷۰ و عمق ۳۵ سانتیمتر در سال ۷۰۶ پیش از میلاد حجاری شده است. درون تاق نما نقش برجستهای از یک انسان به چشم میخورد که ۱۵۰ سانتیمتر طول و ۳۵ سانتیمتر عرض دارد. این نقش که آن را متعلق به سارگون دوم پادشاه آشور دانستهاند، نقش انسانی را به صورت نیم رخ در لباس شاهی نشان میدهد که کلاهی استوانهای بر سر و شلاقی در دست دارد. پای راست این نقش در جلو و پای چپش در عقب قرار گرفته و دست راستش به طرف بالا بلند شده است. دست چپ نیز بر روی شکم قرار داده شده است.[2][3]
کتیبه
کتیبهای به خط میخی و به زبان آشوری باستان در ابعاد ۱۲۰× ۱۲۰ سانتیمتر شامل ۵۰ سطر در کنار نقش برجسته نقر شده است. در متن کتیبه، پس از ستایش خدایان آشوری مانند خدای آشور، مردوخ، نابو، سین، شمش و ایشتار به شرح پیروزیهای آشوریان پرداخته شده و در ادامه به نقاط مختلف شهرها، روستاها و مناطقی که در این جنگ تصرف و ویران شده، اشاره میشود.[2]
خوانش کتیبه
سنگنبشته اورامان نخستین بار در سال ۱۳۴۷ هجری شمسی توسط هیئت باستانشناسی ایرانی به سرپرستی علی اکبر سرفراز مورد بررسی قرار گرفت. سرفراز قدمت کتیبه و نقش برجسته را مربوط به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد و مربوط به امپراتوری آشور دانسته است.[4] نخستین مقاله به زبان انگلیسی در رابطه با سنگنبشته اورامان با عنوان «کتیبه سارگن دوم، کتیبه تنگی ور » به قلم گرانت فریم استاد آشورشناسی در مجله شرق به چاپ رسید که جامعترین مطالعه را در مورد این کتیبه انجام داده است. این کتیبه و نقش برجسته با دو کتیبه دیگر مربوط به زمان سارگون دوم به نامهای سنگ استل در قبرس و سنگ استل در نجف آباد کرمانشاه، قابل مقایسه است و موارد مشترک زیادی دارد.[4]
ترجمه متن کتیبه
خدای آشور شاه همه…خدایان و همه…خدایان. ................................................................ خدای مردوک بزرگتر از همه، او که همهی مردمان را با غذاها آفرید… خدای نبوکه جانشینی را به وجود آورد[احتمالا به جانشینی خود به عنون نمایندهی خدا روی زمین اشاره دارد]. خدای سین، مسلط بر آسمان و جهان مردگان… خدای شمش، صاحب عدالت بر آسمان و جهان مردگان… خدای ایشتار، او که انسان را آفرید و برای جنگ مهیا کرد… خدایان هفتگانه که رهبری میکنند و خواست شاه را در جبههی جنگ برآورده میسازند و پیروزی را برایش فراهم میآورند. خدایان بزرگ،گردانندگان هستی و جهان مردگان،کسانی که حمله میکنند و جنگها و نزاعها را معنی میبخشند. خدایانی که میگردند و پادشاه را برمیگزینند؛ کسی که فرماندهی را به عنوان فرمانروای مقدس بر عهده دارد. آنها قلمرو را وسعت میدهند و آن پادشاه را از قانونگذاران دیگر برتر میکنند. سارگن(دوم)، شاه بزرگ، شاه توانا، شاه جهان، شاه آشور، نایب السلطنهی بابل، شاه سرزمین سومر و اکد و دوستدار خدایان بزرگ. قهرمان بزرگ…مرد، فرمانروای دیندار، انسانی حیرتآور و شبان[خدا]. خدای آشور، نبو و مردوک، خدایان کمککنندهی من، پادشاهی را به من بخشیدند و مرا بیهمانند و مشهور و با عظمت کردند. من همواره به عنوان غنیکنندهی«سیپار»، «نیپور» و بابل عمل کردهام و آسیبهای غیرقانونی را که توسط مردمانی والاشأن تحمل شده بود که تعداد زیادی از آنان چنین بودند، جبران کردم. من معافیت از مالیات را که برای«بالتیل»و«آشور» برداشته شده بود، از نو برقرار کردم. با ملاحظهی شهر«حران»[بر] دروازهی مردم [آن شهر]، نشان«کیدینو» (اشاره به موقعیت ممتازشان دارد) را نصب کردم. من ارتش«هومبانیگاش» (هومبان-نیگاش) عیلامی را پراکنده ساختم. من سرزمین کارالا را ویران کردم؛ سرزمین«شوردا»، شهر«کیشهسیم»، شهر«هرهر»[خارخار]سرزمین«مادها» و سرزمین «الیپی»را. من سرزمین«اورارتو»را ویران کردم. شهر«موسسیر» و سرزمین«ماننا»را تاراج کردم و سرزمین«اندیا» و سرزمین«زیبیریم» را شکست دادم. من فرمانروایان سرزمین«حمات»، شهر«کارخمیش»، شهر«کومموهی» و سرزمین«کاممانو»را شکست دادم و بر سرزمین «هایشن»، صاحب منصبانی نشاندم. من شهر«اشدود»را غارت کردم.لامانی، شاه آن جا از سلاحهای من ترسید… به ناحیهای از سرزمین«ملوحا» فرار کرد. در آن جا کاملا مخفیانه شبیه یک دزد زندگی میکرد. شپاتکو(شبیتکو)،پادشاه سرزمین ملوحا، قدرت خدایان آشور، نبو و مردوک را که من به همهی سرزمینها نشان دادم، احساس کرد و… اولامانی در یوغها و دستبندهای آهنین، در بند، به زندان من آورد. من همهی سرزمینهای«تابالو»، «کاسکو» و«هیلاکو» را از جمعیت خالی کردم و آنها را با اموال و دارایی به نزد میداس، شاه سرزمین«موسکو» تبعید کردم و قلمروی او را کاهش دادم. در شهر«راپیهو»پیش قراول ارتش مصر را شکست دادم و پادشاه شهر«هازوتو»، کازه که بندگی مرا نمی پذیرفت، به عنوان غنیمت به حساب آوردم. من هفت پادشاه سرزمین«انا»، یک منطقه از سرزمین «لدنانا» که خانههایش در فاصله…(در میان) دریای غرب واقع شده بود، مطیع کردم. من با دستان توانایم، اپل-ایدین (مردوک بالادان)، شاه سرزمین «کلده» را که بر ساحل دریا اقامت داشت و پادشاهیاش را برای مقابله با خدایان نیک، بر بابل میگسترانید، شکست دادم. همهی سرزمین«بیتایایکن» … ثابت کردم… اهون داری شاه«دیلمون» که در فاصلهی…چند کیلومتری در میان…دریا، مانند یک ماهی جا گرفته بود، توانایی شاهانهی مرا شنید و هدایای بزرگش را برای من آورد. به وسیلهی خدایان بزرگم که جنگافزارهای مرا قدرت بخشیدند، با قدرت و قوت شدم و همهی دشمنانم را از بین بردم. از سرزمین لدنانا که در میان دریای مغرب (مدیترانه)، به دوری مرز مصر و سرزمین موسکو، سرزمین وسیع«آمورو»، تمام سرزمینهای… همهی سرزمین«گوتیوم» سرزمین مادهای دور(در کنار کوه بیکنی)، سرزمین الیپی و سرزمین«راشی» (در مرز عیلام). آنهایی که در کنار رود دجله زندگی میکنند،قبایل«اوتو»، «روبو»، «ختکو»، «لابدودو»، «کمرانو»، «اوبولو»، «رووا»و «لیتااو»… آنهایی که در کنار رود فرات و دریای«اوکنو»زندگی میکنند. قبایل«گامبلو»،«هیندارو»،«پوکودو»،«سونیها»، مردم استپ سرزمین«لادبورو»، به تعداد زیادی که آن جا هستند. از شهر«سامونا» به فاصلهی شهرهای«بوب»و«تلهومبان» که در مرز عیلام هستند… سرزمین«کاردونیاش» از ابتدا تا انتها و سرزمین«بیت آموکان»، «بیتایاکین»که در ساحل دریا، به فاصلهی قلمروی «دیلمون»، واقع شده است… من همهی آنها را مطیع کردم و دستنشاندگانم را به عنوان دولتمردان حاکم بر آنها گماشتم و قدرت شاهانهام را بر آنها تحمیل کردم… در آن زمان مردم سرزمین کارالا…که… نمیخواستند از هیچ فرمانروایی تبعیت کنند… به کوههای پرشیب پشتگرم بودند و دستنشاندهی مرا [بیرون کردند]. حکمران همهی سرزمین… …. آنها برپا و آماده شدند، برای جنگ…تعداد زیادی از مردمشان برافروخته شدند… اسبان، قاطران…حاضرشان را…برگرداندم و… آنها راهها را در سرزمینشان ویران و[معبدها] را مسدود کردند. سربازان اندک من، به معبدهای دور از دسترس، شبیه عقابها [نفوذ کردند]. …. آنها… سربازانشان به کوهها فرار کردند… باقی ماندهی آنها [اسیر شدند] و به عنوان غرامت به حساب آمدند. من لوحهی یادبودی ساختم و روی آن پندارهای خدایان بزرگ را حک کردم. هدفهای شاهانهام را با فروتنی، برای پادشاهی آسمانی بزرگشان، در مقابل آنها نهادم. من همهی پیروزیهای خدای آشور، پدر خدایان،بزرگ… را توضیح دادم…[5]
منابع
- «دانشنامهٔ تاریخ معماری و شهرسازی ایرانشهر». وزارت راه و شهرسازی. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۶ اکتبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹.
- «پایاه میراث فرهنگی استان کردستان». بایگانیشده از اصلی در ۱۵ مه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۷ سپتامبر ۲۰۱۳.
- مجله اینترنتی ویستا/
- خبرگزاری ایلنا:نگاهی به کتیبه تاریخی یوزیدر ، شورش عزیزی
- Grant,F., 1999 ”the inscription of Sargon ll at Tangi-Var”,Journal of Oriental,X 73,1999,PP 31-57