اسماعیل سامانی

اسماعیل سامانی (شوال ۲۳۴ هـ.ق. فرغانه – صفر ۲۹۵ هـ.ق. بخارا[1]) از امیران دودمان سامانیان بود. وی شهر بخارا را به پایتختی برگزید و به زبان و فرهنگ ادبیات فارسی دلبستگی بسیار داشت و رودکی سروده‌هایی در ستایش از وی دارد.

امیر اسماعیل یکم سامانی
امیر سامانی
مجسمهٔ اسماعیل در دوشنبه، تاجیکستان
فرمانروای سامانی
سلطنتاوت ۸۹۲ – نوامبر ۹۰۷ میلادی
مرداد ۲۷۱ – آبان ۲۸۶ خورشیدی
جمادی‌الاول ۲۷۹ – محرم ۲۹۵ قمری
پیشیننصر یکم
جانشینامیر احمد
زادهمه ۸۴۹ میلادی
اردیبهشت ۲۲۸ خورشیدی
شوال ۲۳۴ قمری
فرغانه
درگذشتهنوامبر ۹۰۷ میلادی
آبان ۲۸۶ خورشیدی
محرم ۲۹۵ قمری
بخارا
آرامگاه
فرزند(ان)امیر احمد
نام کامل
امیر ابوابراهیم اسماعیل بن احمد ماضی
خانداندودمان سامانی
پدراحمد
دین و مذهباسلام، سنی

آغاز زمامداری

وی خود را از دودمان بهرام چوبین می‌دانست[2] و در راه زنده نگاه داشتن زبان فارسی تلاش زیادی نمود.[3]

اسماعیل از سوی برادر بزرگترش نصر که نماینده و زمامدار خلیفه بغداد در خراسان به پایتختی سمرقند بود، به زمامداری بخارا گماشته شد. به دلیل کردار نیکویش به زودی مردم زیادی را به خود جلب کرد. هنگامی که بر سر بخش نمودن مالیات، نصر با وی دچار اختلاف شد، در برابرش برخاست و پیروز گشت. با وجود کامیابی رفتار بزرگوارانه‌ای با او داشت و حتی پس از نبرد با پیاده شدن از اسب بر پای برادر بوسه زد و برادر کوچکترش اسحاق را به دلیل پیاده نشدن از اسب در مقابل نصر سرزنش نمود. اسماعیل زمامداری سمرقند را دوباره به نصر سپرد.[4][5]

رویارویی با عمرو لیث صفاری

پس از مرگ نصر که از دیدگاه حکومت عباسی نماینده خراسان بشمار می‌آمد، عمرو لیث صفاری که در پی گسترش شاهنشاهی خود بر ضد تازیان بود، به فرارود چشم دوخت. در جنگی که عمرو لیث با اسماعیل راه انداخت، اسماعیل پیروز گشت. اسماعیل تمام سربازان عمرو لیث را بدون درخواست غرامت آزاد ساخت.[6] و انگشتری را که یکی از سربازانش از عمرو لیث غنیمت گرفته بود را ۳۰۰۰ درهم خرید و به عمرو لیث بازگرداند.[7]

اسماعیل چون می‌دانست معتضد عباسی خواهان به چنگ آوردن عمرو لیث است، اما خواهان تحویلش به معتضد نبود، پس از جنگ سپاهش را به فرارود بازگرداند و تنها ۳۰ سرباز را به‌طور نمایشی برای بازداشت عمرو لیث در سیستان نگاه داشت تا بدین وسیله خاندانش بتوانند وی را برهانند اما پس از گذشت یک ماه هیچ‌کس نیامد و اسماعیل برای جلوگیری از بهانه‌جویی خلیفه بغداد مجبور شد عمرو لیث را به جانب فرارود فراخواند.[8]

عمرو لیث پس از ناامیدی از خاندانش چنین گفت:

من بر سر پادشاهان چون استاد بودم بر سر کودکان، چون کودکان از دست استاد رهایی یابند کی خواهند که باز آنجا باید نشست[9]

لازم است ذکر شود، بیشتر مورخان عنوان کرده‌اند پس از نبرد علی‌آباد و شکست عمرولیث، امیراسماعیل، عمرولیث صفاری را به سمرقند نزد برادرش نصر بن احمد سامانی فرستاد. پس از آن برخلاف میلش مجبور شد عمرو لیث را به بغداد نزد خلیفه بفرستد. خلیفه عمرولیث را به زندان افکند و پس از چند سال او در زندان به قتل رسید.

رفتار زمان زمامداری

آرامگاه اسماعیل سامانی در بخارا

اسماعیل با همگان رفتاری بس نیکو داشت. در گاه زمستان سوار بر اسب به میان مردم می‌رفت تا اگر کسی گلایه‌ای دارد به وی بگوید.[10] روزی در مرو شتری را در کشتزاری دید که آسیبی به آن زده بود. دستور داد تا دارندهٔ شتر را بیابند و خسارت کشتزار را از وی ستانده و به کشاورز بدهند. چون آگاهی پیدا شد که شتر از آن خود شاه است، مبلغی بیشتر از خسارت به کشاورز داد.[10]

البته اسماعیل در نبردی شمار زیادی از مردم شهر طراز را کشت و ۱۰ تا ۱۵ هزار از ایشان را اسیر نمود.

وی علاقه زیادی به گسترش زبان فارسی داشت و با وجود داشتن سپاه کافی برای یورش به بغداد، این کار را نکرد و با حفظ آرامش بیشتر در گسترهٔ زمامداریش تلاش نمود فارسی را گسترش دهد.

اسماعیل همچنین یک سد دفاعی متشکل از سپاهیانش در مرزهای خاوری ایران برای جلوگیری از یورش ترکان ایجاد نمود که تا سال‌ها پس از وی پابرجا بود.

اسماعیل در آبان سال ۲۸۶ خورشیدی در اثر بیماری درگذشت و در بخارا در آرامگاه ویژه‌ای به خاک سپرده شد.

پسرش احمد جانشین وی گشت.

اسماعیل در دیدگاه دیگران

اسماعیل به دلیل کردار بزرگ‌منشانه مورد ستایش نویسندگان و چکامه‌سرایان بسیاری بوده‌است.

برتولد اشپولر، دربارهٔ وی چنین می‌گوید:

تمدن و فرهنگ ایران بی‌نهایت مدیون او و خاندانش است و هنوز هم باید عمل و رفتار او و جانشینانش را به عنوان مشوق دانش و هنر مدنظر قرار داد.[11]
قبای خسروی در بر، نیابد هرکسی را خوشسر هر ناسزایی را نزیبد تاج سلطانی
صلاح ملک اگر خواهی، بیاموز ای شه عالمطریق پادشاهی را ز اسماعیل سامانی
اسماعیل سامانی ان نامدارهمی بود در سروری کامکار
همان دولتش شانزده سال شدز دور سپهری دگر حال شد
پیام آمد از مرگ نزدیک اوسوی دار باقی دراورد رو
دو صد با نود بود و تاریخ پنجکه بربست از سرای سپنج
ازو ماند نام نکو یادگارخنگ جان ان مهتر نامدار

امروزه

در تاجیکستان اسماعیل سامانی را بنیانگذار تاجیکستان برمی‌شمارند و بنای یادبود اسماعیل سامانی در دوشنبه، از نمادهای این کشور است. مهم‌ترین جایزهٔ علمی این کشور نیز به نام اسماعیل سامانی، برابر ۲ هزار دلار آمریکایی است.

همچنین بلندترین کوه تاجیکستان که تا پیش از فروپاشی شوروی قله کمونیسم نام داشت، پس از استقلال تاجیکستان به نام وی نامگذاری شده‌است.

қуллаи Исмоили Сомонӣ дар Помир
Ордени Исмоили Сомонӣ
Мозаикаи мақбараи Исмоили Сомони дар ш. Хуҷанд

جستارهای وابسته

منابع

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به اسماعیل سامانی در ویکی‌گفتاورد موجود است.
  1. هروی، جواد. تاریخ سامانیان (عصر طلایی ایران بعد از اسلام). — تهران: امیر کبیر، ۱۳۸۰. ۵۳۶ ص. شابک ۹۶۴−۰۰−۰۷۶۴−۱ — صص. ۱۵۵ – ۲۱۷.
  2. تاریخ آموزش و پرورش در روزگار فرمانروایی مغولان و تیموریان ص۷۸
  3. تاریخ سامانیان عصر طلایی ایران بعد از اسلام؛ ص ۱۶
  4. تاریخ بخارا؛ ص۱۱۷–۱۱۱ و زین الاخبار؛ ص۳۲۳
  5. زین الاخبار ص ۳۲۳
  6. اریخ مردم ایران؛ جلد دوم؛ ص۱۸۷
  7. تاریخ ایران در سده‌های نخستین اسلامی؛ ص۱۶۵
  8. تاریخ سیستان؛ ص۲۶۰
  9. تاریخ سیستان؛ ص۲۶۱
  10. تاریخ ایران در سده‌های نخستین اسلامی؛ ص۲۱۹
  11. تاریخ سامانیان عصر طلایی ایران بعد از اسلام؛ ص۲۱۷

Wikipedia contributors, "Ismail Samani," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Ismail_Samani&oldid=170503934

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.