کوسم سلطان

کوسم سلطان، (زاده ۱۵۸۹ یونان – مرگ ۳ سپتامبر ۱۶۵۱ استانبول) همچنین معروف به ماه‌پیکر سلطان، یک سلطان و نایب السلطنه عثمانی بود که از سپتامبر ۱۶۲۳ تا مه ۱۶۳۲ و سپس از فوریه ۱۶۴۰ تا دسامبر ۱۶۴۷ و دوباره از اوت ۱۶۴۸ تا زمان مرگ خود در سپتامبر ۱۶۵۱ بر امپراتوری عثمانی حکومت کرد. او به یکی از قدرتمندترین و تأثیرگذارترین زنان در تاریخ عثمانی و همچنین به عنوان شخصیتی برجسته و جنجالی و شناخته‌شده در دوره‌ای معروف به سلطنت زنان تبدیل شد.

ماه‌پیکر کوسم سلطان
نگاره والده شهیدة کوسم سلطان
والده سلطان
تصدی۱۰ سپتامبر ۱۶۲۳ – ۳ سپتامبر ۱۶۵۱
پیشینحلیمه سلطان
جانشینتورخان سلطان
خاصگی سلطان
تصدی۵ مارس ۱۶۰۵ – ۲۲ نوامبر ۱۶۱۷
پیشینصفیه سلطان
جانشینعایشه سلطان
نایب‌السلطنه
حکمرانی۱۰ سپتامبر ۱۶۲۳ – ۲۰ مه ۱۶۳۲
۹ فوریه ۱۶۴۰ – ۶ دسامبر ۱۶۴۷
۸ اوت ۱۶۴۸ – ۳ سپتامبر ۱۶۵۱
پیشینحلیمه سلطان
جانشینتورخان سلطان
زادهآناستازیا
۱۵۸۹
یونان[1][2]
درگذشته۳ سپتامبر ۱۶۵۱ (۶۲ سال)
استانبول، امپراتوری عثمانی
آرامگاه
همسر(ان)احمد یکم
فرزند(ان)پسران:
شاهزاده محمد
مراد چهارم
شاهزاده قاسم
ابراهیم یکم
دختران:
گوهر خان سلطان
عایشه سلطان
فاطمه سلطان
خانزاده سلطان
نام کامل
دولتلو عصمتلو شهیده ماه پیکر کوسم والده سلطان عالیت الشان حضرتلری
خاندانخاندان عثمانی (بواسطه ازدواج)
دین و مذهباسلام پیش تر ارتودکس مسیحی

کوسم قدرت را خود را در زمینه سیاست و دربار امپراتوری عثمانی زمانی که بعنوان یکی از زنان مخصوص حرم‌سرای سلطان و به عنوان همسر مورد علاقه و سپس همسر قانونی (عقدی) سلطان احمد اول (۱۶۰۳ تا ۱۶۱۷) و والده سلطان، مادر مراد چهارم (۱۶۲۳ تا ۱۶۴۰) و ابراهیم اول (۱۶۴۰ تا ۱۶۴۸)، و مادر بزرگ محمد چهارم (۱۶۴۸ تا ۱۶۸۷) بود، به دست آورد.او برای رسیدن و ماندن در قدرت احتمالا توطئه مرگ همسرش احمد اول و همچنین پسرانش مراد چهارم و ابراهیم اول و پسر ناتنی خود عثمان و همچنین نوه های خود یعنی پسران مراد را طرح ریزی و اجرا کرد.او همچنین در این راستا برای حفظ جان مصطفی اول برادر احمد اول تلاش کرد تا قانون قتل شاهزاده ها و همچنین انتقال قدرت از پدر به پسر را ملغی کند تا بتواند در تعداد شاهزاده های مدعی قدرت به راحتی آنها را بازیچه قدرت خود قرار دهد. [3]

اوایل زندگی

کوسم اصالتاً یونانی بود. گفته می‌شود که او دختر یک کشیش در جزیره تینوس بود که قبل از ازدواج آناستازیا بات نام داشت. البته این اطلاعات کاملاً موثق نیستند. او به عنوان برده توسط حکمران بوسنی خریداری شده و در سن چهارده سالگی به حرم‌سرای سلطان احمد اول فرستاده شد. بعد از گرایش به اسلام نام او را به ماه‌پیکر (به معنای اندامی مانند ماه) تغییر دادند. بعدها سلطان احمد او را کوسم نامید، که به معنای" رهبر گله" است .[4][5][6]

خاصگی سلطان

کوسم در اوایل سلطنت احمد به عنوان بخشی از مجموعه تغییرات سلسله مراتب حرمسرای سلطنتی، به شهرت رسید. صفیه سلطان، مادربزرگ یک‌بار‌-قدرتمند احمد و مدیر حرم‌سرای سلطنتی، از قدرت محروم شد و در اوایل فوریه ۱۶۰۴ به کاخ قدیمی (اسکی سارای) تبعید شد و خندان سلطان، مادر احمد و والده سلطان، در نوامبر سال بعد درگذشت. این دو جای خالی در کرسی قدرت، باعث شد که کوسم از موقعیت قبلی خود به عنوان معشوقه دوم یا سوم سلطان در رأس سلسله مراتب حرمسرای سلطنتی قرار گیرد.[7][8]

یک تصویر از سلطان احمد و خاصگی کوسم سلطان در سال ۱۶۱۰ یا ۱۶۱۲

به عنوان یک خاصگی سلطان در زمان سلطنت احمد اول، کوسم همسر مورد علاقه او محسوب می‌شد و بسیاری از فرزندانش را به دنیا آورد. در زمان حضور خود به عنوان خاصگی سلطان، او روزانه ۱۰۰۰ سکه اسپرس دریافت می کرد. او به عنوان مادر تعدادی از شاهزاده خانم ها حق داشت ازدواج های آنها را كه مورد استفاده سیاسی بود ترتیب دهد. سفیر ونیز سیمون کنتارینی در گزارش خود در سال ۱۶۱۲ از کوسم نام برد و او را به تصویر کشید:

"[یک زن] زیبا و زیرک، و بعلاوه ... از بسیاری از استعدادها، او عالی آواز می خواند، از آنجا که او همچنان به شدت مورد علاقه پادشاه قرار می گیرد ... نه اینکه تماماً به او احترام داشته باشد، اما در بعضی از امور مورد علاقه پادشاه است و به او گوش می دهد، که به طور مداوم او را در کنار خود می خواهد. "

کوسم سلطان و سلطان عثمان دوم یا سلطان مراد چهارم در آن زمان شاهزاده بودند

کنتارینی در سال ۱۶۱۲ گزارش داد که سلطان دستور داد یک زن را به دلیل آزار و اذیت کردن کوسم، مورد ضرب و شتم قرار دهند. او ممکن است خاصگی مشترک کوسم، ماهفیروز، مادر پسر بزرگ احمد، عثمان باشد. كوسم همچنین تلاش كرد تا برادرشوهر خود مصطفی را از اعدام در امان نگه دارد و احتمالاً ماهفیروز را به عنوان یک رقیب برای لابی به نفع پسر خودش قلمداد می كرد. پس از اخراج آشکار ماه‌فیروز سلطان از کاخ، احتمالاً در اواسط دهه ۱۶۱۰، کوسم و عثمان به یکدیگر علاقه داشتند. کوسم معمولاً به عثمان اجازه می داد تا در ارابه سلطنتی با او همراه شود، جایی كه آنها خودشان را به جمعیت نشان می دادند، اما هنگامی كه این مورد توجه احمد قرار گرفت، وی هرگونه گفتگو بین آنها را ممنوع كرد.[9][10]

حلیمه سلطان، مادر مصطفی اول، می توانست متحد کوسم در انجام جاه طلبی های خود باشد. او به احتمال فراوان دوران سلطنت احمد اول را در کاخ قدیم گذراند، جایی که احتمالاً فرصتی برای گذراندن وقت با صفیه سلطان داشت، که او نیز در اوایل سلطنت احمد اول به کاخ قدیمی اعزام شد بود. به نظر می رسد که کوسم سلطان در وقایعی که منجر به تعویق افتادن اعدام مصطفی اول شد، نقشی اساسی داشته است که ثابت کرد، این یک نقطه عطف قابل توجه در تکامل حکومت ارشد سلسله عثمانی است.[11][12] نفوذ کوسم بر سلطان در سالهای بعد افزایش یافت و گفته می شود که وی به عنوان یکی از مشاوران اصلی شخص سلطان عمل می کرد. با این حال، سلطان احمد از تحت الشعاع قرار گرفتن توسط همسرش خودداری کرد، که این امر سبب شد خود کوسم دائماً خود را درگیر مسائل جدی نکرده و خیلی درگیر نشود. کوسم گاهی متهم می شود که "در تلاش برای حفظ موقعیت و نفوذ خود در طول زندگی طولانی مدت خودش است نه به فکر سلطان یا خاندان".

کوسم همچنین سابقه طولانی کار به عنوان نگهبان شاهزاده ها را داشت. ممکن است تغییرات قابل توجه در الگوی جانشینی تاج و تخت در زمان احمد مدیون تلاش های وی باشد. او حتماً به منافع شخصی خود پی برده است که ممکن است ناشی از انتقال به سمت ارشد باشد همراه با این واقعیت که او دیگر خاصگی نبوده و بلکه مادر یک پسر "در انتظار تاج و تخت" بوده. به گفته سفیر ونیز، كوسم "وساطت كرد تا مصطفی را از سرنوشت برادر كشی نجات دهد و هدف نهایی آن نجات پسران خودش از همان سرنوشت بود."

دوران تبعید

سلطان احمد مانند پدرش، محمد سوم و مادرش خندان سلطان در جوانی (۲۸ سالگی) در ۲۲ نوامبر ۱۶۱۷ درگذشت. مرگ او سبب شد کوسم سلطان موقعیتش را در کاخ توپ کاپی از دست داد. کوسم سلطان در زمان سلطنت برادر همسرش مصطفی اول و ناپسری خود عثمان دوم در کاخ قدیمی بازنشسته شد.

با توجه به ظهور ارشدیت به عنوان اصل جانشینی، که به این معنی بود که مادر شاهزاده ای ممکن است در زمان مرگ ارباب و الحاق پسرش در کاخ قدیمی زمان بگذارد، کوسم توانست وضعیت خاصگی و حقوق روزانه خود را که ۱۰۰۰ اسپرس بود، در دوران بازنشستگی خود در آنجا حفظ کند؛ هنوز هم، پس از پایان دوره مسئولیت کوسم به عنوان خاصگی، این موقعیت و مقام، کاملاً برجستگی خود را از دست داد.

در سال ۱۶۱۹، پسر ناتنی او عثمان دوم به او یک دیدار سه روزه از کاخ قدیمی داد، بنابراین علاقه ویژه خود را به او نشان داد. اگرچه رابطه آنها تزکیه شده، اما برای سلطان جوانی که استثنایی ترین نقطه ضعف او نبود والده سلطان است، برای لابی گری به نفع خود بود، ولی نتایج قابل توجهی نداشت.[13]

والده سلطان

دوره اول: سلطمت مراد چهارم

کوسم وقتی پسرش در ۱۰ سپتامبر ۱۶۲۳ به عنوان مراد چهارم به سلطنت رسید، دوباره به قدرت رسید. از آنجا که پسرش خردسال (۱۱ ساله) بود، از بالا آمدن پسرش در ۱۰ سپتامبر ۱۶۲۳ تا ۱۸ مه ۱۶۳۲ نه تنها به عنوان والده سلطان بلکه به عنوان نایب السلطنه رسمی (یک نماینده موقت حاکم بر تاج و تخت) در زمان اقلیت پسرش منصوب شد.

دربار عثمانی در سال ۱۶۲۳ نامه ای را برای اعلام سلطنت مراد چهارم به جمهوری ونیز ارسال كرد. در این نامه از كوسم سلطان به عنوان "والده سلطان" خطاب شده است كه می نویسد:

"اعلیحضرت والده سلطان […] برای سلطان احمد فقید، که الله با خود برد، شخص بسیار مهمی بود و او را بسیار دوست داشت به طوری که با ازدواج با او افتخار می کرد."

در بیشتر دوران سلطنت مراد چهارم، وی اساساً از طریق او حکومت می کرد و به طور موثر امپراتوری را اداره می کرد، از پشت پرده در جلسات دیوان (کابینه) شرکت می کرد و با مقامات و افسران عالی‌رتبه در مورد برخی از دستورات لازم که صادر شده صحبت می کند.

در زمان سلطنت کوسم بر سر پسرش، چندین شورش علیه دولت روی داد. وی همچنین تلاش زیادی برای حفظ امنیت سلسله عثمانی انجام داد. اما سالها بعد، کاسم هم سلطان و هم امپراتوری را به طور جدی کنترل کرد. او به وزیر بزرگ نوشت:

"کاری کاملاً باید در مورد یمن انجام شود - این دروازه مکه است. شما باید آنچه می توانید انجام دهید ... پسرم صبح می رود و شب برمی گردد. من به درستی او را نمی بینم. او از سرما دور نخواهد ماند، او دوباره بیمار خواهد شد. من به شما می گویم، این غم و اندوه برای کودک باعث نابودی من می شود. وقتی فرصتی پیدا کردید با او صحبت کنید. "

در سال ۱۶۳۲، مأموریت ۹ ساله کوسم سلطان ناگهان توسط پسرش که اکنون ۲۰ ساله بود به پایان رسید و پسرش مراد چهارم پس از آنکه تصمیم گرفت به دیگر افرادی که قدرت دارند، (به خصوص خود کوسم) اجازه دخالت در اداره امپراتوری خود را ندهد، او مادر خود را به سرعت از صحنه سیاسی دور کرد و به کوسم سلطان دستور داد تا ارتباطات خود را با دولتمردان، فرماندهان، علما و بندگان زیر دسته او قطع کند و در صورت عدم رعایت، او را به محرومیت از قدرت و حتی تبعید از پایتخت تهدید کرد.

مراد که حال به طور کامل اقتدار را دارد، دخالت مادرش را در سلطنت خود خوار شمرد و او را تحمل نمی کرد. در نتیجه، او مادر خود را از تمام مسئولیت های سیاسی و حرمسرا در سال ۱۶۳۲ اخراج کرد، این یک اختلاف پنهان بین مادر و پسر به وجود آورد. با این حال، که مراد به مادرش در مورد دخالت نکردن در دولت هشدار داده بود، اما کوسم سلطان همواره به پسرش در مورد برخی از مسائل مهم دولت مشاوره می داد و در مورد اقدامات وحشیانه اش هشدار می‌داد و حتی مخفیانه در جلسات دربار حضور داشت، با مقامات مهم دربار، فرماندهان نظامی و علمای دینی تماس می گرفت.

در طی سالهای اولیه، امپراتوری به هرج و مرج و حتی تا مرز سقوط رفت. امپراتوری صفوی، دوباره تازه نفس و قدرتمند، بلافاصله به عراق و آسیای صغیر حمله كرد، آناتولی شمالی شورش كرد و در سال ۱۶۳۱ ینی‌چری‌ها به قصر حمله كردند و وزیر بزرگ را كشتند. مراد از همان سرنوشتی که برادر بزرگترش عثمان دوم داشت، ترسید و تصمیم گرفت قدرت خود برای حکومت را اعلام کند. وی بعداً تلاش کرد تا فسادی را که در دوران سلطنت سلاطین قبلی رشد کرده بود، سرکوب کند و این در حالی بود که مادرش از طریق نیابت او دیگر حکمرانی نمی کرد. حکومت مطلق او از حدود سال ۱۶۳۲ آغاز شد، زمانی که او اقتدار را به دست گرفت، مادرش را کنار گذاشت و همه ستمگران را سرکوب کرد، و او برتری سلطان را دوباره برقرار کرد.

کوسم همچنین با این استدلال که "خیلی دیوانه است و نمی تواند تهدید شود" مانع از این شد که مراد چهارم تنها برادر زنده مانده خود، ابراهیم را به قتل برساند.[14]

دوره دوم: سلطنت ابراهیم اول

ابراهیم، پسر دیگر كوسم، با وحشت زندگی كرد، زیرا دو تن از برادرانش بود كه به دستور مراد اعدام شدند. زندگی وی تنها با شفاعت و تلاش‌های فراوان مادرش کوسم سلطان نجات یافت. پس از مرگ مراد، ابراهیم تنها شاهزاده بازمانده سلسله باقی ماند. ابراهیم مشکوک شد که مراد هنوز زنده است و قصد دارد او را به دام بیندازد، هنگامی که وزیر بزرگ کمانکش کارا مصطفی پاشا از وی خواست تا سلطنت را به دست گیرد. اقناع کوسم و وزیر بزرگ برای پذیرفتن ابراهیم برای تاج و تخت به طول انجامید. به عنوان مثال، كوسم دستور داده بود كه جسد برادرش را در جلوی چشمان او به نمایش بگذارند، او متقاعد شده بود كه اگر از تاجگذاری سلطان خودداری كند، ممكن است با "مراسم خفه شدن، نه افتتاح" روبرو شود.[15]

ابراهیم وقتی در سال ۱۶۴۰ جانشین برادرش شد، از نظر ذهنی بسیار ناپایدار بود و نمی توانست حکومت کند. این باعث شد کوسم بتواند به قدرت ادامه دهد. مادرش او را تشویق کرد که حواس خود را با دختران حرمسرا پرت کند. حواس پرتی سلطان به حرمسرا باعث شد که کوسم قدرت را بدست آورده و به نام پسرش حکمرانی کند، بین ۹ فوریه ۱۶۴۰ تا ۶ دسامبر ۱۶۴۷، کوسم توانست به طور موثر امپراتوری عثمانی را اداره کند. با این حال حتی او نیز قربانی بدخواهی سلطان شد و کاخ سلطنتی را ترک کرد.[16]

حرمسرا در دوره سلطنت ابراهیم به تجملات گسترده جدیدی در عطرها، منسوجات و جواهرات دست یافت. عشق ابراهیم به زنان و پوست او را به داشتن اتاقی کاملاً پوشیده از سیاه گوش و سنگ مرمر سوق داد. فرانسوی ها به دلیل شیفتگی او به پوست سمور، او را "دیوانه خزها" لقب دادند. کوسم به او کمک کرد تا باکره های زیبا و زنان فربه ای زیبا که اشتیاق آنها را داشت فراهم کند. هنگام پرچم گذاری نیرو، او هر جمعه خود را به یک زن جدید محدود می کرد. گفته می شود وی به دنبال چاقترین زن در استانبول بوده است. زنی ارمنی بود و ابراهیم چنان شیفته او بود، که این زن را به فرمانداری کل دمشق تبدیل کرد.[17]

رفتارهای ابراهیم یکم گمانه زنی‌هایی را برای خلع وی به راه انداخت. در سال ۱۶۴۷ وزیر اعظم صالح پاشا، کوسم سلطان و شیخ الاسلام عبدالرحیم افندی تلاش ناموفقی برای خلع ابراهیم و جانشینی پسر وی انجام دادند. صالح پاشا اعدام و کوسم از حرم تبعید شد. سال بعد جان‌نثاران و علما شورش کردند. برای چندین ساعت، کوسم از آنها درخواست تجدید نظر كرد. او موافقت کرد که تسلیم شود وقتی که آنها قول دادند که او را نمی کشند اما در عوض او را زندانی کنند. در ۸ اوت ۱۶۴۸، ابراهیم از تخت سلطنت برداشته، توقیف و در کاخ توپکاپی زندانی شد.

كوسم در كنفرانسی با وزیران برجسته در ورودی حرمسرا شركت كرد. آقای ینی‌چری، که از او در مورد عدم موفقیت ابراهیم در مبارزه با شورش ها در منطقه بالکان شکایت کرد، نوشت:

"سلطان بخشنده، حماقت و جنون پادشاه، جهان را در معرض خطر قرار داده است. کفار چهل قلعه در مرزهای بوسنی گرفته اند و با هشتاد کشتی دردانل را مسدود می کنند در حالی که پادشاه فقط به لذت، فسق و فروش دفاتر فکر می کند."

كوسم سرانجام به سقوط پسرش رضایت داد و گفت:

"سرانجام او نه شما و نه من را زنده نخواهد گذاشت. ما كنترل دولت را از دست خواهیم داد. تمام جامعه ویران شده است. او را فوراً از تخت سلطنت بركنار كنید."

وزیر بزرگ جدید، صوفی محمد پاشا، از شیخ الاسلام درخواست فتوائی را در مورد مجازات اعدام ابراهیم ارائه داد. با پیغام "اگر دو خلیفه وجود داشته باشد، یکی از آنها را بکش" اعطا شد. كوسم هم رضایت داد. دو جلاد فرستاده شدند. با نزدیک شدن اعدامی‌ها، گزارش شد که آخرین سخنان ابراهیم این بود:

"آیا در بین کسانی که نان من را خورده اند کسی نیست که به من ترحم کند و از من محافظت کند؟ این مردان بی رحم آمده اند تا مرا بکشند. رحم کنید! رحم کنید!"

.[18]

دوره سوم: سلطنت محمد چهارم

تصویری از کوسم سلطان به عنوان والده سلطان (احتمالا در زمان سلطنت نوه اش محمد چهارم)

سرانجام كوسم نوه هفت ساله خود محمد چهارم را با عبارت "بیایید ببینید می خواهید با او چه کنید!" به دیوان تقدیم كرد و بنابراین، او برای سومین بار خود را نایب السلطنه کرد و بین سالهای ۱۶۴۸ تا ۱۶۵۱ عملاً حاکم امپراتوری عثمانی شد. در ابتدا، کوسم از اعزام نوه خود برای مراسم بیعت امتناع کرد، بنابراین جمعیتی به قصر رفتند، جایی که کوسم مقاومت و شکایت کرد، به قول کاتیپ چلبی:

"برای مدت طولانی شما به هر آنچه پسرم آرزو می کردید اجازه می دادید [و] وفاداری خود را ثابت کرده اید؛ [و] حتی یکبار هیچ یک از شما او را نصیحت نکرده یا آرزوی سلامتی نکرده اید. اکنون می خواهید وضعیت را معکوس کنید و چنین بی گناهی را نقد کنید. این یک عمل شیطانی است.

این موضوع به مدت دو ساعت مورد بحث قرار گرفت و در پایان آن او ناامید به نظر می رسید:

"همه در این عقیده هستند که سلطان باید برکنار شود؛ غیرممکن است که غیر از این عمل کنید. شما به من بگویید که اگر شاهزاده را تحویل ندهم، آنها وارد قصر می شوند و او را به زور می برند.

چپ: حکاکی سلطان محمد چهارم در سن جوانی (حدود اواسط قرن هفدهم) سمت راست: حکاکی تورهان سلطان به عنوان والده سلطان (حدود قرن نوزدهم)

کوسم سلطان به عنوان والده سلطان ارشد همچنان به طور باورنکردنی قدرتمند بود. به عنوان مثال، وی وزیر بزرگ صوفی محمد پاشا را به دلیل امتناع از اجرای دستورات خود به تبعید مجبور کرد و در سال ۱۶۴۹ جانشین سابق، کارا مراد پاشا را جایگزین او کرد. وی همچنین از طریق کشاورزی، مالیات، مالکیت زمین‌ها و کاروانسراها و اجاره ساختمان های تجاری و سرمایه گذاری گسترده در فعالیتهای متنوع اقتصادی که باعث شد ثروتی بی مانندی برای خودش جمع کند، ثروتمند شد. در سال 1649 او را "والده سلطان بزرگ" (والده کبیر) خطاب کردند.[19]

کوسم سلطان از ۸ اوت ۱۶۴۸ تا زمان مرگ در ۲ سپتامبر ۱۶۵۱ با آزادی کامل بر امپراتوری عثمانی حکمرانی می کرد. در اوایل سلطنت محمد چهارم، کوسم معمولاً در صورت حضور سلطان در دیوان، در کنار سلطان، پشت پرده پنهان شده بود، می نشست. صراحت او بیش از احتیاط بود. وی وزیرها را با زنگ های ساینده و تاشکر جلوی صورتشان تنبیه کرد:

"آیا من شما را وزیر کرده ام که وقت خود را در جشن‌ها و باغ‌های انگور بگذرانید: خود را وقف امور امپراتوری کنید و اجازه ندهید که از غیبت‌های شما چیزی بشنوم!"

در حالی که در راس امپراتوری عثمانی سلطانی خردسال، محمد چهارم، ایستاده بود. با صعود محمد، مقام والده سلطان ("مادر سلطان سلطنت کننده") باید به مادر او تورهان سلطان می رسید. با این حال، تورهان به دلیل جوانی و کم تجربگی مورد غفلت قرار گرفت. در عوض کوسم سلطان به این مقام عالی رسید. کوسم سلطان یک والده (مادر) زیر دو پسر (دو سلطان) بود، بنابراین تجربه بیشتری داشت. درگیری بین تورهان سلطان، مادر سلطان محمد چهارم، که نفوذ وی رو به افزایش بود، شدت گرفت. این درگیری به مدت ۳ سال ادامه داشت، تا اینكه كوسم به دنبال مادر قدرتمند محمد، تورهان سلطان، قصد داشت نوه خود محمد چهارم را سرنگون كند و شاهزاده سلیمان را جایگزین او كند. این رقابت ویرانی هایی را در سراسر امپراتوری به بار آورد. با برنامه به تخت نشستن پسر دوم ابراهیم، سلیمان، و ساختن مادرش، آشوب سلطان، والده سلطان آینده، كوسم و ینی‌چری‌ها سعی در بركناری محمد چهارم و تورهان سلطان داشتند. از طرف دیگر، تورهان سلطان از برنامه های کوسم آگاه شد. تورهان سلطان از سلیمان آقا و پیروانش برای ترور كاسم در ۲ سپتامبر ۱۶۵۱ استفاده كرد.

مرگ

تورخان سلطان، والده محمد چهارم یکی از افرادیست که در به قتل رسیدن کوسم سلطان دست داشت. تورخان آنقدر زن جاه‌طلبی بود که نمی‌توانست چنین قدرت و مقام والایی را بدون جنگیدن به همین راحتی به کوسم بدهد. وی در جدال خود با کوسم برای به‌دست آوردن عنوان والده سلطان، توسط خواجه‌ای که رئیس حرم بود و از طرف وزیر اعظم حمایت می‌شد در حالیکه کوسم از حمایت جان‌نثاران دربار برخوردار بود. اگر چه مقام کوسم به‌عنوان والده سلطان برای دولت خوشایند بود اما مردم از دخالت جان‌نثاران در امور حکومت ناراضی بودند. در این جنگ قدرت کوسم تصمیم گرفت محمد را خلع و یکی دیگر از نوه‌های خود را جانشین او کند. این جابجایی بیشتر به دلیل کنارگذاشتن عروسش با کسی بود که بتواند راحت‌تر بر او تسلط داشته باشد. این نقشه به خاطر خیانت ملکی خاتون یکی از خدمتکاران کوسم سلطان و خبررسانی او به تورخان شکست خورد.[20][21]

به هرحال کوسم سه سال بعد از نایب‌السلطنه شدن به قتل رسید و شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه تورخان دستور قتل کوسم سلطان را صادر کرده‌است و برخی از منابع دیگر عنوان کرده‌اند که کوسم توسط خواجه مسئول حرم، سلیمان آغا، با استفاده از پرده‌های اتاق یا به وسیله موهای بلندش به قتل رسیده است. جسدش را از کاخ توپکاپی به قصر قدیمی منتقل کردند و در مقبره همسرش احمد اول در مسجد آبی دفن کردند. پس از مرگ او مردم استانبول سه روز عزای عمومی اعلام کردند. پس از این واقعه کوسم به والده شهید شهرت یافت.[22][23]

فرزندان

کوسم سلطان و سلطان احمد یکم صاحب هشت فرزند شدند و از بین پسرانش مراد چهارم و ابراهیم یکم به سلطنت رسیدند.[24]

  • شاهزاده محمد (تولد ۱۶۰۵ استانبول – مرگ ۱۲ ژانویه ۱۶۲۱ استانبول در مقبره احمد یکم در مسجد آبی دفن شد) او به فرمان عثمان دوم اعدام شد.
  • گوهرخان سلطان (تولد حدود ۱۶۰۵ استانبول – مرگ ۱۶۶۰ استانبول، در مقبره پدرش در مسجد آبی دفن شد) سه بار ازدواج کرد.
  • عایشه سلطان (تولد حدود ۱۶۰۷ استانبول – مرگ ۱۶۵۸ استانبول، در مقبره احمد یکم در مسجد آبی دفن شد) هشت بار ازدواج کرد.[25]
  • فاطمه سلطان (تولد حدود ۱۶۰۸ استانبول – مرگ ۱۶۷۰ استانبول، در مقبره احمد یکم در مسجد آبی دفن شد) هشت بار ازدواج کرد.[25]
  • خانزاده سلطان (تولد حدود ۱۶۰۹ استانبول – مرگ ۱۶۵۴ استانبول در مقبره ابراهیم یکم در ایاصوفیا دفن شد) دو بار ازدواج کرد.[26]
  • مراد چهارم، (تولد ۲۵ ژوئیه ۱۶۱۱/۱۲ استانبول – مرگ ۸ فوریه ۱۶۴۰ استانبول در مقبره احمد یکم در مسجد آبی دفن شد) هفدهمین سلطان امپراتوری عثمانی بود.
  • شاهزاده قاسم (تولد ۱۶۱۳ استانبول – مرگ ۳ فوریه ۱۶۳۸ استانبول در مقبره محمد سوم در ایاصوفیا دفن شد) او به فرمان مراد چهارم اعدام شد.
  • ابراهیم یکم (تولد ۵ نوامبر ۱۶۱۵ استانبول – مرگ ۱۸ اگوست ۱۶۴۸ استانبول در مقبره مصطفی یکم در ایاصوفیا دفن شد) هجدهمین سلطان امپراتوری عثمانی بود.

آثار

کاروانسرای والده‌خان را در زمان مراد چهارم به دستور والده کوسم سلطان ساختند. هدف کوسم این بود که درآمد این کاروانسرا وقف مسجد چینی‌لی بشود که در اسکودار خودش ساخته بود. در کتاب حدیقه‌الجوامع اثر ایوان سرایی حسین افندی نوشته شده که مسجد چینی‌لی که آن را والده‌خان ساخته‌است، درآمدش براساس وقف کاروانسرای والده‌خان بوده‌است. کوسم سلطان هم چنین خیریه‌ای بزرگ برای کمک به یتیمان و نیازمندان راه اندازی کرده بود و هزینه‌های آن را با ثروت خود پرداخت می‌کرد.[27]

در فرهنگ عامه

در سال ۲۰۱۵ سریالی به نام سده باشکوه: کوسم، بر اساس زندگی کوسم سلطان ساخته شده و در آن آناستازیا تسیلیمپو (بازیگر یونانی) نقش نوجوانی او و برن ساعات نقش جوانی وی و همچنین نورگول یشیلچای نقش میانسالی وی را ایفا کردند.

خاصگی پیشین:
صفیه سلطان
ماه‌پیکر سلطان
دولتلو عصمتلو عالیت الشان حضرت ماه‌پیکر کوسم خاصگی سلطان
خاصگی سلطان امپراتوری عثمانی

۱۶۰۵ – ۱۶۱۷

خاصگی پسین: عایشه سلطان
والده پیشین:
حلیمه سلطان
ماه‌پیکر سلطان
دولتلو عصمتلو عالیت الشان حضرت ماه‌پیکر کوسم والده سلطان
والده سلطان امپراتوری عثمانی

۱۶۲۳ – ۱۶۴۸

والده پسین: تورخان سلطان

پانویس

  1. Amila Buturović, İrvin Cemil Schick (2007). Women in the Ottoman Balkans: gender, culture and history. I.B.Tauris. p. 23. ISBN 1-84511-505-8. Kösem, who was of Greek origin. Orphaned very young, she found herself at the age of fifteen in the harem of Sultan Ahmed I.
  2. Singh, Nagendra Kr (2000). International encyclopaedia of Islamic dynasties. Anmol Publications PVT. pp. 423–424. ISBN 81-261-0403-1. Kosem Walide or Kosem Sultan, called Mâh-Paykar (ca. 1589–1651), wife of the Ottoman Sultan Ahmad I and mother of the sultans Murad IV and Ibrahim I[q.vv.]. She was Greek by birth, and achieved power in the first place through the harem, exercising a decisive influence in the state
  3. tr:Kösem Sultan و https://tr.wikipedia.org/wiki/Turhan Hatice Sultan. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  4. Baysun, M. Cavid, s.v. "Kösem Walide or Kösem Sultan" in The Encyclopaedia of Islamvol. V (1986), Brill, p.272
  5. Finkel, Caroline (2005). Osman's Dream: The Story of the Ottoman Empire, 1300-1923. New York: Basic Books. p. 197. ISBN 978-0-465-02396-7.
  6. A.H. de Groot (1993). s.v. Murad IV in The Encyclopaedia of Islam vol. VII. Brill. p. 597. ISBN 90-04-07026-5. Kosem [qv] Mahpeyker, a woman of Greek origin (Anastasia, 1585–1651)
  7. Peirce 1993, p. 105
  8. Peirce 1993, p. 129
  9. Piterberg 2003, p. 14.
  10. Peirce 1993, p. 106.
  11. Peirce 1993, p. 233.
  12. Piterberg 2003, p. 18.
  13. Peirce 1993, p. 128.
  14. The Imperial House of Osman Genealogy". 4dw.net. Archived from the original on 2 May 2006. Retrieved 20 January 2017
  15. Börekçi, Günhan. "Ibrahim I." Encyclopedia of the Ottoman Empire. Ed. Gábor Ágoston and Bruce Masters. New York: Facts on File, 2009. p.263.
  16. Quioted in Thys-Senocak, p.26.
  17. Quioted in Thys-Senocak, p.26.
  18. Kohen, Eli. History of the Turkish Jews and Sephardim: Memories of a Past Golden Age. Lanham, Md. : University Press of America, 2007. Page 142.
  19. Peirce, p.250
  20. Honored by the Glory of Islam: Conversion and Conquest in Ottoman Europe, p. 35
  21. Peirce, p.252
  22. Thys-Senocak, p. 28
  23. Singh, Nagendra Kr (2000). International encyclopaedia of Islamic dynasties. Anmol Publications PVT. p. 425. ISBN 81-261-0403-1. Kosem Walide…Her body was taken from Topkapi to the Eski Saray and then buried in the mausoleum of her husband Ahmad I.
  24. Singh, Nagendra Kr (2000). International encyclopaedia of Islamic dynasties. Anmol Publications PVT. pp. 423–424. ISBN 81-261-0403-1. Through her beauty and intelligence, Kösem Walide was especially attractive to Ahmad I, and drew ahead of more senior wives in the palace. She bore the sultan four sons – Murad, Sulayman, Ibrahim and Kasim – and three daughters – 'A'isha, Fatima and Djawharkhan. These daughters she subsequently used to consolidate her political influence by strategic marriages to different viziers.
  25. Peirce, Leslie P. (1993), The Imperial Harem: Women and Sovereignty in the Ottoman Empire, Oxford University Press, p. 365, ISBN 0-19-508677-5
  26. Şefika Şule Erçetin (28 November 2016). Women Leaders in Chaotic Environments:Examinations of Leadership Using Complexity Theory. Springer. p. 83. ISBN 978-3-319-44758-2.

منابع

    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.