قرمطیان

قرمطیان یا قرامطه گروهی وابسته به اسماعیلیان یا باطنیان بودند که پس از قیام علی بن محمد بُرقَعی، معروف به (صاحب الزنج)، که میان سال‌های ۲۵۵–۲۷۰ هجری در نواحی جنوبی عراق صورت گرفت و بنیان حکومت عباسیان را متزلزل ساخت، و با تلفات انسانی و مالی بسیار همراه بود، خود مستقلاً وارد صحنهٔ مبارزه شده، به قیام دیگری پرداختند که از نظر قدرت و دوام و حدود قلمرو و بسط حکومت و تأسیس نظام اجتماعی برای رفاه مستمندان، از نهضت صاحب الزنجی برتر و مهم‌تر بود.[1]

نقشهٔ آسیا و محدودهٔ قرمطیان در حدود سال ۹۰۰ میلادی

ریشه نام قرمطی

قرمطیان نام خود را از حمدان اهوازی یا حمدان قرمطی گرفته‌اند در مورد واژه قرمط دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد بعضی گفته‌اند بعلت کوتاهی قد و پاهای حمدان به او قرمطی می‌گفتند بعضی گفته‌اند قرمط نام پدر حمدان بوده و دیگران گفته‌اند این نام غیر عربی است که معرب شده‌است و در اصل آن اختلاف وجود دارد. حمدان از قبیله فارسی اهوازی بوده‌است گفته شده که اصل آن گرمتین یا کرامتی بوده که به قرمطی عربی شده‌است.[2][3]

معتقدات قرمطیان

جنبش ضد خلیفه قرمطیان که از بصره آغاز شد از قیام‌های بسیار مهم و تأثیر گذار بوده‌است آنها توانستند بخش اعظمی از قلمرو خلافت عباسی بویژه جنوب عراق و خوزستان و کل سواحل منطقه قطیف و بحرین بری و بحری را تصرف کنند آنها معتقد به قیام مسلحانه و کشتار و سوزاندن و تاراج مخالفان خود بودند. همچنین اعتقادی به زیارت قبور و بوسیدن حجرالاسود و بسیاری از ارکان حج (بنا بر اعتقادات ریشه‌دار) نداشتند. از این رو، برخی از نویسندگان جدید این فرقه را بلشویکان اسلام لقب داده‌اند.[4] ابوطاهر جنّابی (گناوه ای) توانست مکه را فتح و حجر الاسود را به قطیف منتقل نماید

فلسفهٔ قرامطه

فلسفهٔ قرامطه در خطوط کلی با فلسفهٔ اسماعیلیان اختلافی ندارد. شناخت فلسفهٔ این فرقه، مبتنی بر شناخت فلسفهٔ اخوان‌الصفا است و در مجموعهٔ رسائل آن‌ها مباحث مفصلی دربارهٔ آرای علمی و فلسفی وجود دارد. دانشمندان اسلام در آرای قرمطیان، آثار هجوم مجوسیان و مزدکیان و مانویان را برای انهدام ارکان اسلام به عیان می‌دیدند، چنان‌که غزالی تعلیمات قرامطه را کفر می‌خواند و می‌گفت: «ایشان در عقیده به دو مبدأ از ثنویت مجوس الهام گرفته‌اند ولی به جای «نور» و «ظلمت»، دو لفظ «سابق» و «تالی» را به کار می‌برند. قرامطه فلسفه و مذهب خود را برای پیروانشان آشکار نمی‌کردند، مگر بعد از آماده ساختن طولانی و طی مراحل مختلفی که روش فیثاغورسیان و مانویان را به یاد می‌آورد.»[5][6]

تأثیر قرامطه در نهضت‌های انقلابی و فکری اسلام

قرامطه بدون تردید در فکر اسلامی اثری عمیق داشته‌اند. اثر شگرف اخوان الصفا در فلسفه و تصوف مسلمانان جای گفتگو نیست. ماسینیون می‌گوید :

متصوفه با اینکه با اسماعیلیه و قرامطه در مبارزه بودند، از آنها اصطلاحات متعددی فرا گرفتند، مانند نورانی، نفسانی، روحانی، جسمانی، شعشعانی، وحدانی، ناموس، لاهوت، ناسوت، جبروت، فیض، حلول، ظهور، جولان، تکوین، تلویح، تأیید و جز اینها. نیز می‌بینیم که شهاب‌الدین سهروردی، اصطلاح «نور قاهر» را به کار برده‌است، چنان‌که ابن عربی تأویل قرآن را از ایشان اقتباس کرده، اگر چه در تأویل، راهِ اعتدال پیموده‌است.[7]

نیز آیین خرقه‌پوشیِ اخوت‌های صوفیه به تقلید از مراسم قرمطیان (اسماعیلیان) نخست در سدهٔ ششم هجری به وجود آمد. دربارهٔ نهضت‌های انقلابی و مبارزه در راه مساوات و برابری باید گفت که قرمطیان پیکار دامنه‌داری با حکومت عباسیان و در پاره‌ای موارد با فاطمیان داشتند و پایه‌های دولت بنی عباس را برای مدت زیادی به تزلزل انداختند و توانستند نفوذ سیاسی و اجتماعی خود را از راه تبلیغ مذهب در پهنه‌ای از جهان اسلام از مغرب گرفته تا مشرق توسعه دهند و امرا و صاحبان قدرت را به کیش خود درآورند و مردم را در جهت رهایی از ظلم و ستم رهبری کنند.[8]

تاریخچهٔ جنبش

برتلس خاورشناس روسی دربارهٔ سابقهٔ قرمطیان می‌نویسد:

از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولت‌های فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که باطنیان به قرمطیان بمعنی اخص و اسماعیلیان منشعب شدند. ولی تاریخ‌نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس از آنکه میان حمدان قرمط در حدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، از لحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمان‌های اجتماعی وهدف‌های سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تأیید است، زیرا باطنیان خود شاخه‌ای از اسماعیلیه بودند یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی می‌خواندند.

در هر صورت قرمطیان یک جنبش اجتماعی مذهبی کاملاً سازماندهی شده را به وجود آوردند که با تشکیل سه حکومت؛ بحرین از ۲۸۶ تا ۳۶۶ هجری و مولتان هند از ۳۱۸ تا ۳۹۶ هجری و حکومت مصر و تونس به نام فاطمیان از سال ۲۹۷ تا ۵۵۵ هجری قمری، یعنی جمعاً ۲۶۴ سال در مقابل خلفای اسلام در بغداد ایستادگی نمودند. در واقع آنچه به حاکمیت اعراب در ایران مربوط می‌شود، قرمطیان آن را باضعف روبرو ساختند که تا در نهایت به دست هولاکوخان مغول به‌طور کامل انقراض یابد.

عبدالقاهر گوید: اصحاب تواریخ گفته‌اند که واضعین اساس مذهب باطنیه از اولاد مجوس (زرتشتیان) و مایل به دین اسلاف خود بوده‌اند، و چون جرئت نمی‌کردند این عقیده را صراحته بیان کنند، دعوت خود را در لباس مذهب باطنی انتشار دادند.

حملهٔ ابوطاهر جنّابی به مکه

در سال ۳۱۷ ه‍.ق حاجیان، بی‌مزاحمت و آزار قرمطیان به مکه رسیدند. روز هشتم ذی حجه (روز ترویه) ابوطاهر قرمطی با ششصد سوار و نهصد پیاده به مکه ریختند و اموال حاجیان را غارت کرده و در مسجدالحرام و حتی در خانهٔ کعبه کشتار کرده، قسمتی از اجساد را در چاه زمزم ریختند. درب کعبه و حجرالاسود را از جا کنده به هجر بردند. پوشش کعبه را قطعه قطعه کرده تقسیم نمودند و خانه‌های (ثروتمندان) مکه را غارت کردند. بنا به گفتهٔ آدام متز: فقرای مکه نیز در غارت شهر مقدس شرکت داشتند و تنها بادیه‌نشینان بیرون مکه در برابر یورشگران به مقاومت برخاستند.[9]

  • مسعودی گوید:

    ابوطاهر قرمطی سوی مکه رفت و امیر آنجا محمدبن اسماعیل ملقب به ابن مخلب بود. مردان حکومت و عامه از خارج و غیره به جنگ او آمدند، اما از آن پس که نطیف غلام ابن حاج که جزو شحنه مکه بود کشته شد همه گریختند و او هفتم ذی حجه همین سال (۳۱۷ ه‍) با ششصد سوار و هفتصد پیاده وارد مکه شد و شمشیر در مردم نهاد. در شمار کشتگان و اسیران از اهل شهر و ولایت‌های دیگر اختلاف هست. بعضی سی هزار و بعضی کمتر و بیشتر گفته‌اند. در دل کوه و دره‌ها و صحراها از تشنگی و سختی آنقدر مردم هلاک شدند که به‌شمار نیاید. ابوطاهر درب حرم را که پوشش طلا داشت از جا بکند و تخریبات جد به بنای کعبه وارد آورد. اقامت آنان در مکه هشت روز بود که صبح شنبه از همین ماه از مکه به همراه کاروانی از اموال غارت شده و حجرالاسود و … از مکه خارج شدند.[10]

منابع

  1. نهضت صاحب الزنج، حسینعلی ممتحن، چاپ دانشگاه ش بهشتی، ۱۳۶۷ ش
  2. https://www.vajehyab.com/dehkhoda/قرمطیان
  3. https://www.aljazeera.net/midan/intellect/history/2021/3/24/القرامطة-يوم-سرقوا-الحجر-الأسود
  4. تاریخ عرب، ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده چاپ تبریز ۱۳۴۴ ش
  5. تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۷–۱۸۸
  6. تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ج۱. به نقل از رسائل اخوان الصفا ج۴
  7. تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۸–۱۸۹
  8. تاریخ ایران (کمبریج) ج۵ ص ۲۸۲.
  9. تاریخ تمدن اسلامی ج۲ ص ۴۴.
  10. التنبیه و الاشراف ص ۳۷۳–۳۷۴
  • Kathryn Babayan 2002: Mystics, Monarchs, and Messiahs: Cultural Landscapes of Early Modern Iran, ISBN 0-932885-28-4
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.