شولستان

شولستان نام پیشین شهرستان‌های ممسنی و رستم در استان فارس است. در این منطقه طایفه ممسنی از ایل‌های لر ساکن است. ممسنی تا زمان قاجاریه شولستان نام داشت.

ابن بطوطه که در سال ۷۳۰ ه‍.ق کازرون را دیده‌است گوید اطراف کازرون را بلادالشول گویند و امروز به شولستان معروف است.[1]لسترنج در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی می‌نویسد «بلادالشول» نام بلوکی است در فارس. این ناحیه در دورهٔ ساسانیان در منطقهٔ شاپورخوره بود و قصبهٔ آن را شاپور اول بنا نهاد و در سال ۲۳ ه‍.ق (۶۴۳ م.) عثمان بن ابی العاص این منطقه را به تصرف درآورد. شولستان پس از یک دورهٔ ویرانی مجدداً در عهد اتابک چاولی (متوفی در ۵۱۰ ه‍.ق دست نشانده سلجوقیان) آبادگردید و در اواخر دوره صفویه یا پس از قیام نادر جنگجویان لر ممسنی، شولستان را تصرف نمودند و این ناحیه بدیشان منسوب گردید و اینک آن را بلوک ممسنی خوانند که مساحت آن ۱۰۰ * ۶۰ میل مربع و محدود است از مشرق به کامفیروز و اردکان و از شمال و غرب زرگرد و لرستان و کهگیلویه و از جنوب کازرون و کوهمره شگفت.[2]

قوم شول

شول نام قبیله‌ای است از قبایل فارس. این قبیله نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ ه‍.ق. نیمی از لرستان را تحت فرماندهی قرار داده بود و بوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهانی (که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره می‌شد و او را با لقب پیشوا می‌خواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله نداده‌اند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمدالله مستوفی در این منطقه حکومت می‌کرد. ابن بطوطه (۷۴۸ هَ. ق) در راه شیراز به کازرون به قبیلهٔ شول برخورد کرده‌است و گوید که آنان قبیله‌ای از اعاجم‌اند که صحرانشین‌اند و میان آن‌ها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. شهاب‌الدین العمری (متوفی بسال ۷۴۹ ه‍.ق) گوید که قبیلهٔ شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند. احتمالاً کوچیدن شول‌ها و تمایل آنان به جنگ و پیکار و حمله‌های قبایل مجاور و سیاست تعرضی حکومتها علیه آن‌ها از علل از هم پاشیدگی ایشان و مستهلک شدنشان در دیگران بوده‌است و اکنون در منطقهٔ فارس آثار مختصری از آنان بجای مانده‌است مانند: شول گپ (کوهی در شمال بوشهر)، دره شوری یا دره شولی (قبیله‌ای از قشقایی)، دو قریه بنام شول یکی نزدیک دالکی و دیگری نزدیک شمال غرب شیراز است و شاید قریهٔ شولی که در خارج شهر بوده‌است آخرین دژ قبیلهٔ شول بوده و از سبک معماری خانه‌ها پیداست که در حفظ و نگاهداری سنت‌های ایرانی و خصوصیات آن می‌کوشیدند.[3]

تاریخچه

لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر[4] واژه‌ای است که به سرزمین‌های لرنشین اطلاق می‌گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. با این توضیح می‌توان حدود لرستان را از دشت‌های غرب خانقین و مندلی در عراق تا دشت ارژن در استان فارس در ایران و از شمال از استان همدان، تا سواحل خلیج فارس به صورت حدودی تعیین کرد.[5] گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می‌شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام‌گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد.[4] این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد.[4] امروزه لرستان نام یکی از استان‌های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شده‌است.[6] مورخان اتابکان لر بزرگ را کرد تبار دانسته‌اند.[7][8][9][10][11][12]

لرستان
لر کوچکلر بزرگ
لرستان فیلی
پیشکوهپشتکوهبختیاریکوه کیلویهشولستان
استان لرستاناستان ایلامچهارمحال و بختیاریکهگیلویه و بویراحمدشهرستان ممسنی

تسخیر شولستان

در کتاب شرف نامه شرف الدین بدلیسی آمده:

اتابک هزاراسپ که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید. در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام (کردستان سوریه کنونی) بدو پیوستند:

آسترکی، مما کویه، بختیاری، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی (کوشکی) ، کوی لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست. چون این جماعت به هزار اسف و برادران پیوستند، ایشان را قوت و شوکت زیاد شد. بقایای شولان را به زخم شمشیر از ان ولایت بیرون کردند و یکبار بر ان دیار مستولی شدند. پس دیار شولستان نیز مسخر کردند و شولان منهزم به فارس رفتند. ولادمیر مینورسکی معتقد است این طوایف احتمالاً همان طوایف لری بوده‌اند که شهاب الدین العمری آن‌ها را ذکر کرده‌است. به گفته شهاب الدین العمری طوایفی از لرها در سوریه و مصر زندگی می‌کردند اما صلاح الدین ایوبی از چالاکی و زبردستی آن‌ها در بالا رفتن از صخره‌های سرسخت بوحشت افتاد و دستور قتل‌عام آن‌ها را صادر کرد. این روایت شاید علل برگشت این طوایف لر را به لرستان تا حدی روشن کند.[13] سکندر امان الهی نیز ضمن تأیید نظر مینورسکی دلایل دیگری را نیز برای اشتباه بودن گفته حمدالله مستوفی ذکر کرده‌است. به گفته او زمان مهاجرتی که حمدالله مستوفی ذکر کرده با تاریخی که شهاب الدین العمری برای قتل عام لرها در سوریه و مصر آورده یکی است و طوایف مهاجر از سوریه احتمالاً همان لرهایی هستند که صلاح الدین ایوبی آنان را وادار به برگشت به لر بزرگ کرد.[14]

جستارهای وابسته

منابع

  1. سفرنامه ابن بطوطه
  2. لسترنج. گای. جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. ص ۲۸۸
  3. http://www.loghatnameh.com/dehkhodaworddetail-347b72ddba4940b3851ccfdbd915a02e-fa.html%5Bپیوند+مرده%5D
  4. پشتدار، علی‌محمد (۱۳۷۶). لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ۷. علوم انسانی «ایران شناخت». ص. ۱۶۰ تا ۱۸۳. دریافت‌شده در ۶ اوت ۲۰۱۴.
  5. "LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori". Iranica. Retrieved 6 August 2014.
  6. امان‌اللهی بهاروند، سکندر (۱۳۹۱). قوم لر. آگه. ص. ۷۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۹۱۳۵۸. پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
  7. Later in 12th century, Kurdish dynasty of Hazaraspid established its rule in southern Zagros and Luristan and conquered territories of Kuhgiluya, Khuzestan and Golpayegan in 13th century and annexed Shushtar, Hoveizeh and Basra in 14th century
  8. a local dynasty of Kurdish origin which ruled in the Zagros mountains region of southwestern Persia, essentially in Lorestān and the adjacent parts of Fārs, and which flourished in the later Saljuq, Ilkhanid, Mozaffarid, and Timurid periods. It is often described as an “Atabeg” dynasty
  9. «HAZĀRASPIDS». دانشنامه ایرانیکا. دریافت‌شده در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۶.
  10. C. E. Bosworth, The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual, (Columbia University Press, 1996), 205, ISBN 0-231-10714-5.
  11. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۷.
  12. http://www.liquisearch.com/history_of_the_kurdish_people/medieval_kurdish_dynasties
  13. مینورسکی، ولادمیر (۱۳۶۲). رساله لرها و لرستان. ترجمهٔ سکندر امان‌اللهی بهاروند و لیلی بختیاری. تهران. ص. صفحه ۲۳.
  14. امان الهی بهاروند، سکندر (۱۳۷۰). قوم لر. تهران: انتشارات آگاه. ص. صفحه ۳۵.
  • دایرة المعارف اسلام
  • لغت‌نامه دهخدا
  • جغرافی غرب ایران ص ۴۴
  • تاریخ عصر حافظ ج ۱ (فهرست اعلام)
  • تاریخ گزیده (فهرست اعلام)
  • نزهةالقلوب ج ۳ ص ۷۰
  • تاریخ مغول
  • روضات الجنات ص ۴۰۸
  • حبیب السیر چ تهران ص ۹۲، ۱۰۲ و ۱۰۷
  • المنجد فهرست اعلام
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.