جنگ شاپور یکم با اذینه
جنگ شاپور با اذینه یک نبرد فرسایشی بود که پس از پیروزی شاپور اول در نبرد ادسا بر امپراتوری روم، بین او و اذینه، شاه پالمیرا طی سالهای ۲۶۰ تا ۲۶۴ میلادی رخ داد.
نبرد با اذینه | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از جنگهای ایران و روم | |||||||
پادشاهی پالمیرا | |||||||
| |||||||
جنگندگان | |||||||
امپراتوری ساسانی | امپراتوری روم | ||||||
فرماندهان | |||||||
شاپور یکم |
اذینه فولویوس ماکریانوس بالیستا | ||||||
نیروها | |||||||
نامعلوم | نامعلوم | ||||||
تلفات | |||||||
نامعلوم | نامعلوم |
در این جنگ سواران عرب ضربات جدی به ارتش ساسانی وارد کرده و سبب تضعیف موقعیت ساسانیان در سوریه شدند[1] که سبب از دست رفتن انطاکیه و ارمنستان شد.[2]
شاپور پس از تاخت و تاز در سوریه و کاپادوکیه، آهنگ بازگشت به ایران کرد و در هنگام بازگشت، به دلیل غرور و تحقیر اذینه، امیر عرب، که حکمرانی شهر پالمیرا در صحرای شام را داشت، مورد حمله وی قرار گرفت. این شهر مرکز تجارت شرق و غرب بود. دربارهٔ کامیابیهای اذینه، تاریخنویسان گزافگویی بسیار کردهاند. اینکه شاپور توانست غنایم فراوان به همراه اسیران جنگی رومی بسیار با خود به ایران بیاورد نشان میدهد که در روایات مربوط به حمله اذینه بر او، تا چه حد باید مبالغه شده باشد. اما به هر حال اذینه چند سال بر سوریه و قسمت عمدهٔ ایالات رومی آسیا تسلط داشت و گرچه به ظاهر دستنشاندهٔ روم بود، ولی در حقیقت کموبیش استقلال داشت و از سوی گالینوس، قیصر روم، هم به لقب امپراتوری نائل شده بود. ساسانیان بدون هیچ نتیجهای تا سال ۲۶۵ جنگ خود با پالمیرا را ادامه دادند تا اینکه اذینه به قتل رسید و زن او به نام زنوبی به همراه پسرش وَهباللات،[یادداشت 1] زمام امور را در دست گرفتند.[3]
شرح جنگ
هنگامی که شاپور در راه شامات بود، اذینه حکمران تدمر تحفهها و هدایای گرانبهایی نزد او فرستاد. اما به گونهای که نوشتهاند، پادشاه ساسانی پیشکشهای وی را نپذیرفت و فرستادگان وی را به فرات انداخت. این کار برای اذینه گران تمام شد و وقتی که شاپور پس از جنگ با رومیان از راه آسیای صغیر به ایران بازمیگشت، گروهی از عربان به فرمان اذینه بار و بنهٔ او را به غارت بردند و سپاهیان ایران با تحمل رنج و سختی فراوان و دادن تلفات بسیار به ایران بازگشتند.[4] افزون بر آن، اذینه به تعقیب آنان شتافت، تیسفون را به محاصره درآورد، پس از آنکه زیانهای فراوانی به آن شهر وارد آورد، بیشتر شهرهای شامات را از فرمانروایان ایرانی گرفت، با گالینوس[یادداشت 2] فرزند والرین، که به امپراتوری روم رسیده بود، متحد شد و دولت روم به او لقب آگوستوس داد.[5]
اینکه سرزمینها و شهرهای متصرفی شاپور فقط در مدت کوتاه در دست ساسانیان باقی ماند، مربوط به حملات اذینه بود. وی به سفارش و دستور رومیها منافع قدرت غربی در برابر دعاوی ساسانیان حفظ میکرد. اذینه پالمیری، که از طرف امپراتور گالینوس اختیارات تام داشت،[6] در نیمه دوم سال ۲۶۰ اولین ضدحمله را به ساسانیان وارد کرد. موفقیتهای نظامی مذکور در بینالنهرین بخشی دیگر از جنگ با ساسانیان[یادداشت 3] است، که اوذینه همراه با واحدهای پالمیری و قوای رومی به دستور قیصر گالینوس به انجام رساند. بخصوص شرکت دادن اذینه در سرکوب تجاوزاتی که علیه گالینوس پیش از این صورت گرفته بود،[یادداشت 4] موجب شد که قیصر به این حکمران پالمیری برای جنگهای بعدی در شرق قدرت کامل تفویض کند.[7]
در سال ۲۶۲ اذینه موفق شد متصرفاتی را که در بینالنهرین قبلاً نصیب شاه ساسانی شده بود را از چنگ او خارج کند. در درجه اول فقدان نصیبین و کرهه برای ساسانیان در حکم شکست سختی بود.[8] علاوه بر آن نیروهای اوذینه دو بار تا تیسفون پیش تاختند و باعث ویرانیهای فراوان شدند؛ ولی به هرحال نتوانستند پایتخت ساسانیان را تسخیر کنند. فقط حول و حوش پایتخت، که ساسانیان با موفقیت از آن دفاع کردند ویران شده بود. همچنین اسارت حرمسرای پادشاهی از سرف منابع دیگر تأیید نمیشود. هیچ تردیدی نیست که روم از برکت این پیشتازی اوذینه توانست وضع موجود قبل از جنگ را مجدداً برقرار کند. اوذینه از طرف گالینوس به ازای پیروزیهایش لقب امپراتور گرفت. قیصر این مرد پالمیری را به حکمرانی کل مشرقزمین منصوب کرد.[9]
از این پس اوذینه از طرف گالینوس اختیار مطلق سرزمینهایی را که از شاپور گرفته شده بود، بهدستآورد. قدرت فائقه[یادداشت 5] او از اینها هم فراتر شامل ایالات شرقی رومی از ساحل دریای سیاه تا فلسطین شد. وی کاری کرد که وجودش برای قیصر روم و برای دفاع از مرزهای شرقی روم غیرقابل اجتناب باشد. از دیدگاه پالمیر بیش از همه علل مبتنی بر سیاست خارجی و برقراری بلامانع دسترس به خلیج فارس از اهمیت خاص برخوردار بوده است.[10]
از سال ۲۶۴ در مرز شرقی امپراتوری روم دیگر آرامش برقرار شد.[11]
نتایج
در نهایت از بهار سال ۲۶۷ به بعد بود که شاپور از شر این حریف خطرناک رهایی یافت؛ به هرحال پالمیر به علت وضع جغرافیایی مساعد خود و از برکت اقدامات پیروزمندانه اوذینه به یک دولت قدرتمند حائل بین روم و ساسانی تبدیل شده بود.[12] هنوز چیزی از این مقدمات نگذشته بود که اذینه کشته شد و همسرش ملکه زنوبیا[یادداشت 6] که پس از او به سلطنت رسیده بود، برای حفظ کشور خویش در برابر آسیبهایی که ممکن بود از سوی روم بر آن وارد آید،[13] و به دلیل ضعف موقتی رومیان، از این موقعیت استفاده کرد و پالمیر را به اوج قدرتی منحصر به فرد رساند. تأسیس یک «دولت خاص پالمیری» مستقل از روم به هرحال چیزی نبود که بیپاسخ بماند.[14]
اما اتخاذ این روش برای زنوبیا سودی ببار نیاورد،[15] زیرا در سال ۲۷۲ امپراتور اورلیان، پالمیر را تسخیر و زنوبیا را اسیر کرد. امپراتور روم دستور داد تا زنوبیا را در یک نمایش ظفرنمون در شهر رم گردانند.[16]
اگر امیر پالمیر اوذینه، پس از اسیر شدن والرین، هنگام ضعف قدرت رومیان، حکومت را به دست نگرفته بود، شرق از دست میرفت. اما وی، پس از آنکه نخستین بار عنوان «شاه» یافت، سپاهی فراهم آورد، با همسرش زنوبیا، پسرانش به جنگ ساسانیان شتافت. در آغاز نصیبین و قسمتهای وسیعی از شرق و همچنین سراسر بینالنهرین را درید قدرت خود گرفت و آنگاه شاه مغلوب را ناگزیر به فرار کرد. سرانجام تا تیسفون و تغیب شاپور و فرزاندان او پرداخت، همسران او را به اسارت گرفت و غنایم بزرگی نیز به چنگ آورد.
جستارهای وابسته
یادداشتها
- Lucius Iulius (Julius) Aurelius Septimius Vabalathus Athenodorus
- Publius Licinius Egnatius Gallienus
- جنگهای ۲۶۲–۲۶۴
- بین سال ۲۶۰ نا ۲۶۱
- Imperium maius
- Septimia Zenobia
- Scriptores Historiae Augustae, Tyranni Triginta
پانویس
- محمودآبادی، شاهنشاهی ساسانیان در گزارشهای تاریخی، ۸۳.
- ویکی انگلیسی، Roman–Persian Wars.
- آرتور کریستنسن و ۱۳۸۲، ایران در زمان ساسانیان.
- محمودآبادی، شاهنشاهی ساسانیان در گزارشهای تاریخی، ۸۹.
- محمودآبادی، شاهنشاهی ساسانیان در گزارشهای تاریخی، ۸۹.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۵.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۴۶.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۴۶.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۴۷.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۴۷.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۵.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۵.
- محمودآبادی، شاهنشاهی ساسانیان در گزارشهای تاریخی، ۸۹.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۶.
- محمودآبادی، شاهنشاهی ساسانیان در گزارشهای تاریخی، ۸۹.
- وینتر و دیگناس، روم و ایران، ۱۶.
منابع
- محمودآبادی، اصغر (۱۳۸۶). شاهنشاهی ساسانیان در گزارشهای تاریخی اسلامی و غربی. انتشارات افسر. شابک ۳-۱۸-۶۲۰۵-۹۶۴.
- کریستین سن، آرتور (۱۳۸۵). ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: صدای معاصر.
- وینتر و دیگناس (۱۳۸۶). روم و ایران. ترجمهٔ جهانداری. تهران: نشر و پژوهش فرزانروز. شابک ۹۶۴-۳۲۱-۲۸۱-۵.