لیوار

یکی از معروفترین و قدیمی‌ترین روستاهای بخش یامچی لیوار است. این روستا در یک دشت وسیع قرار گرفته‌است. قسمت لیوار بالا در ناحیة کوهستانی تأسیس گردیده‌است. این روستا از مشرق به روستای تازه کند آخوند، از شمال شرقی به روستای چرچر، و از جنوب غربی به یامچی محدود شده‌است. رویهم رفته لیوار آب و هوای معتدلی دارد. طول دوره یخبندان آن ۱۰۰ روز است که از اواخر آذر شروع و در فروردین پایان می‌یابد. گاهی بارش تگرگ در آن دیده می‌شود. میزان باران سالیانه ۳۵۰ میلی‌متر و برف سالیانه حدود ۹۰ سانتی‌متر است. وسعت اراضی آبی آن ۳۰۰ هکتار است. در گذشته کشت پنبه در آن بسیار متداول بوده و محصول عالی داشته‌است.

لیوار پایین محله چایلاق (کاری از امیر رحیم زاده)
لیوار پایین محله توت آغاجی (کاری از امیر رحیم زاده)
نمایی از روستای لیوار بالا (کاری از امیر رحیم زاده)

قدمت وجه تسمیه لیوار

لیوار یکی از قدیمی‌ترین آبادی‌های مرند محسوب می‌شود. چنان‌که فضل‌الله همدانی وقتی از منطقه مرند سخن به میان می‌آورد تنها به ذکر نام چند قریه اکتفا می‌کند که از جمله زنوز، جواش، هرزند و لیوار است. از متن کتاب وقف نامه ربع رشیدی مربوط به رشیدالدین فضل‌الله همدانی بر می‌آید که این روستا در مسیر جاده ارتباطی واقع بوده‌است. در این کتاب شارع (راه اصلی) بین قریه لیوار و مزرعه خرمشاه ذکر شده‌است. وجود کول خانه‌ها در لیوار نشانگر آثار تمدن ایرانی دوره‌های ماد است. در قبرستان این روستا قرچ‌های سنگی وجود داشته‌است.

  • لیوار (لووار) یکی از طوایف قدیمی ترکی است که از بازماندگان امپراتوری سوار ترک می‌باشند

در لغت‌نامه دهخدا در مورد کلمة لیو چنین آمده‌است: «یکی از نامهای خورشید است (برهان) از نامهای نیراعظم (جهانگیری)، آفتاب ای ساقی مه روی در انداز و مرا ده زان می که زرش مادرش و لیوش پدر آمد». این روستا زادگاه عارف و شاعر دوره اواخرقاجارواوایل پهلوی ملاباقر لیواری است. مقبره این شاعر در قبرستان قدیمی قرار دارد. لیوار دارای مردمانی شجاع و دلیر است. در این روستا بیشترین مهاجرت دهستان ذوالبین صورت گرفته‌است. لیواری‌های مهاجر اکنون در مناطق مختلف کرج از جمله فردیس وحصارک کرج مقیم شده‌اند و محله‌ای برای خود پدیدآورده‌اند. آن‌ها در این شهر مسجد با شکوهی دایر نموده‌اند. در بندرعباس نیز مهاجران لیواری سکنی دارند.

چشمه‌ها و قنات‌های قدیمی لیوار

برخی از چشمه‌ها و قنات‌های قدیمی لیوار عبارتند از: ۱- آغچشمه ۲- آل چاپان (آل چوپان) ۳- حاجی محمد ۴-کهریز ۵- توی قوران ۶- دوازده چارک ۷- قره کهریز در مورد وجه تسمیه چشمه آل چاپان باید گفت که دولت آل چوپان بعد از ایلخانان در منطقه آذربایجان به وجود آمده‌است. این دولت مصادف با دولت سربداران در خراسان بوده‌است.

طوایف لیوار

لیوار از ۱۰ طایفه بزرگ تشکیل یافته‌است که عبارتند از: ۱- کلب خانلو (کربلایی خانلو) ۲- ترمحمدلو ۳- یدی ایل لو ۴- حاج علی رضا لو ۵- بابادایی لو (بابا داغ لو) ۶- قاضی خانلو ۷- دورسانلو ۸- فرج لو ۹- کزاز لو ۱۰-یارمحمدلو. به قولی طایفه کزازلو از زنجان به این منطقه کوچ نموده‌اند. علاوه بر آن طایفه باباداغ لو از قره باغ جمهوری آذربایجان به این منطقه کوچ کرده‌اند. شعبه‌ای از این طایفه به زنجان مهاجرت کرده‌اند. شعبه‌ای از طایفه ترمحمدلو به یامچی مهاجرت کرده و طایفه صادقلو را پدیدآورده که در محله کیخالی زندگی می‌کنند.

برگی از تاریخ معاصر لیوار (تسخیر ادارة نظمیة مرند توسط تفنگچیان لیواری)

همزمان با جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای روسی در آذربایجان نظم امور کشور به هم خورده و آشفتگی کشور را فرا گرفته بود. در منطقه مرند نیز آشفتگی‌هایی پدید آمد. از مهم‌ترین آن‌ها تسخیر ادارة نظمیه مرند توسط تفنگچیان لیواری به تحریک و تشویق نیروهای روسی بوده‌است. ماجرا از آنجا آغاز شد که چند نفر از ریش سفیدان طوایف لیوار بر عوارض تعیین شده بر دانه‌های گرچک ـ که توسط چهار پایان برای فروش به مرند برده می‌شد ـ به علت تبعیض در این عوارض، معترض بودند؛ ولی نه تنها به اعتراض آن‌ها رسیدگی نشد بلکه معترضان به زندان افتادند. خبر زندانی شدن آن‌ها موجب جریحه دار شدن احساسات لیواری‌ها شد. به این جهت آن‌ها تصمیم می‌گیرند که سران خود را از زندان آزاد کنند. آن‌ها ادارة نظمیة مرند را اشغال و سران خود را آزاد می‌کنند. ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. قوای کمکی از مرکز رسیده و شورشیان را در روستا به گلوله می‌بندند. در این درگیری ۸ نفر جان باخته و چندین نفر زخمی می‌شوند. پس از سرکوب شورشیان و با ادامه حضور نیروهای روس و فعال شدن حزب دمکرات برخی از لیواری‌ها که سابقه بی رحمی‌های مأموران دولتی را به چشم دیده بودند به این حزب ملحق شدند. آن‌ها تحت نفوذ فردی به نام لطفعلی نایب قرار داشتند؛ ولی سیستم قبیله‌ای و رقابت‌های بین آن‌ها فعالیت‌های حزب را در لیوار به تسویه حساب‌های شخصی و قومی کشانید؛ به این جهت فعالیت اعضاء محدود شد و برخی به زندان محکوم شدند. پس از شکست حزب برخی از لیواری‌های عضو حزب به آن طرف ارس فرار نمودند و بسیاری با تعهد رسمی کتبی، آزاد شدند. اقدامات اعضاء حزب در لیوار مهاجرت بسیاری از لیواری‌ها را به روستاهای اطراف و یامچی باعث شده بود.

تقدیس طبیعت در فرهنگ مردم لیوار

با توجه به قدمت این روستا و قرار گرفتن در یک منطقه ویژه طبیعی، هنوز هم رگه‌هایی از تقدیس طبیعت در فرهنگ مردم لیوار دیده می‌شود؛ و یکی از جلوه‌های جالب توجه آن تقدیس تکه سنگی به نام قازان قریه است. "افسانه‌ای می‌گوید که این سنگ در حقیقن زن حامله‌ای بوده‌است که دست پسر کوچکتر خود را گرفته و ظرفی نیز بر سر داشته‌است. اشرار از دور می‌رسند و او برای در امان ماندن، از خدا می‌خواهد که آن‌ها را به سنگ تبدیل کند! قازان در ترکی به ظرف فلزی اطلاق می‌شود که از آن برای پختن غذا در مراسم بهره می‌گیرند. مردم لیوار از قدیم در روزهای پنجشنبه در کنار این سنگ چراغ و شمع روشن می‌نمودند و برای آن نذر می‌کردند. در پایین این سنگ دره گزل تخته قرار دارد.

محلات کنونی لیوار

محله به شکلی که در یامچی وجود دارد در این روستا دیده نمی‌شود و نام برخی طوایف که اکثراً در یک منطقه ساکن هستند به عنوان نام معمول محله به کار می‌رود. قسمت قدیمی لیوار که در شمال غربی روستا قرار دارد شامل سه محله ترمحمدلو، یدی ایل لو و کلب خانلو می‌باشد. تقریباً در وسط روستا دفتر مخابرات قرار دارد. در قسمت دیگر روستا محلات قاضی خانلو و محمدیارلو قرار دارند. به علت شکل کوهستانی لیوار، اجرای طرح هادی غیرممکن به نظر می‌رسد. اندکی بالاتر از محله محمدیارلو، ساختمان‌های مخروبه متعلق به طایفه لطفعلی خانلو قرار دارد که اکثر آن‌ها پس از شکست حزب دمکرات به آذربایجان شمالی مهاجرت نمودند.

لیوار جدید (لیوار پایین)

لیوار پایین (کاری از امیر رحیم زاده)

مزارع آبی لیواری‌ها در شرق روستا و در همسایگی باروج می‌باشد. آن‌ها در فصل کشت و درو به باغات و مزارع خود کوچ می‌کردند. عده‌ای از آن‌ها پس از انقلاب تصمیم گرفتند برای همیشه در باغات خود سکنی گزینند؛ به این طریق سنگ بنای روستای لیوار جدید (لیوار پایین) گذاشته شد. این روستا بعدها توسط جهاد سازندگی به عنوان روستای جدید ثبت گردید. راه این روستا از طریق روستای باروج می‌باشد.

مهاجران لیواری در سایر شهرها

همچنین بعد از دههٔ 70 روند مهاجرت ساکنان لیوار به شهرستان کرج رو به افزایش یافت به‌طوری‌که اکثراً به تجارت و سازندگی روی آوردند که می‌توان گفت وضع معیشتی آن‌ها خوب شده و از نکات بارز می‌توان به حضور لیواری‌های مقیم استان البرز به ویژه در کلان شهر کرج اشاره کرد به‌طوری‌که در غرب و جنوب کرج دو بنا به نام هیئت قمر بنی هاشم در منطقه حصارک و هیئت حضرت ابوالفضل در منطقه فردیس درست کرده‌اند تا در مراسم و مناسبت‌ها دور هم جمع شوند.


ملاباقر لیواری

عارف و شاعر دورة زنديه ملاباقر ليواري در روستاي ليوار بخش يامچي متولد شده‌است و در سال 1200 هجري قمري (1164 هـ.ش) در اين روستا بدرود حيات گفته‌است. قبر او به همراه فرزندش ملاكريم در قبرستان روستاي ليوار قرار دارد. ليواري‌ها دربارة كرامات اين عارف مطالب زيادي تعريف مي كنند. از آنجمله حكايت زير است.

* خانه كريم

بروز خشكسالي، صدمات زيادي به كشاورزان ليوار وارد كرده بود. ماه‌ها بود كه خبري از باران نبود. اهالي در جلو خانه ملاباقر تجمع نموده و از او مي خواهند كه براي بارش باران دعا كنند ايشان خطاب به حاضران مي گويد : «به خانه كريم برويد و از او باران بخواهيد!»

از قضا فردي به نام كريم در روستاي چرچر در همسايگي روستاي ليوار آب مي فروخت؛ به خيال آنكه منظور ملاباقر اين شخص است به پيش او مي روند ولي او اذعان مي دارد كه آبي براي فروش ندارد!

اهالي دوباره در جلئ خانه ملاباقر حاضر شده و ماجرا را تعريف مي كنند. ايشان با لبخند جواب مي دهند : «اين كريم بسيار بخشنده تر از كريم آبادي چرچر است! كريم ما خالق ماست و خانه او مسجد است!»

ايشان وضو مي گيرند و نماز طلب ياران مي خوانند. فرداي آنروز آنچنان باراني مي بارد كه تمامي چشمه‌ها دوباره پر آب مي شوند!

* شعر ملاباقر شعر عرفاني

شخصيت عرفاني ملاباقر ليواري از شعرعاي او هويداست. در بيشتر ابيات او، اشاره به آيات قران به وضوح ديده مي شود. او روح انساني را به مانند هُما دعوت به اوج گرفتن مي كند.

فضاي عرفاني شعرهاي او را با قطره اي از درياي بيكران اشعارش مزمزه مي كنيم.

* غفلت

دلا غفتله عمري ايلدون انمام ديناده                 

طريق طاعته هيچ ايتمدون اقدام دنياده

بوگونون بير مثل دوركي صباحي واردي البته     

قيامت صبحينون فكرين ايله بوشام دنياده

گل اي مرغ طمع كركس كيمي هر جيفيه يه قونما

                                       هماتك اوج پرواز اول كه چوخدور دام دنياده

مگس وار اغنيانوني كاسه سينه چوخداميل اتمه

                                       طمعدن اوتري قيلما اونلار اكرام دنياده

بهائم تك گيجه گوندوزييوب ياتماقه جهدايتمه

                                       خدا، انسان ديوب سن اولماكالانعام دنياوده

بهشته پاك گيتمك ليك گرگدي يوخسا قويمازلار

                                       گنه دن توبه علين ايتمه سن حمام دنياده

* دنياي فاني

دل فنامملكتين ايتمه تمنا گيدورم

                                       چون حقيقت ده دگول مسكن و ماوا گيدورم

اختلافيم ندي ابناء زمانيله منيم

                                       منكه تنها گلويم ايتدي كه تنها گيدورم

باخماديم وضع جهانه نظر عبرتيله

                                       نجه كي گلموشم اعمي گينه اعمي گيدورم

* تازه گون

يتمه دي بير تازه گون تايتمه سون غم تازه سي

                                       يا گلور ظالم سسي يا مرگ دوست آوازه سي

اُنس هيئت اجتماعيندن كونول بيزار اُلور

                                       «باقرا»! شكرايله باغلاندي باشون دروازه سي

منابع

    • یادداشت‌های میدانی و کتابخانه ای دکتر علی میرزامحمدی- جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی
    • «نتایج سرشماری ایران در سال ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۲۱ آبان ۱۳۹۲.
    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.