عملیات پنجه عقاب

عملیات پنجه عقاب (به انگلیسی: Operation Eagle Claw) در ایران معروف به عملیات طبس؛ نام عملیاتی نظامی بود که توسط نیروی دلتا ارتش ایالات متحده در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ برای آزادسازی آمریکایی‌های گروگان گرفته‌شده در سفارت ایالات متحده در تهران انجام شد. این عملیات نخستین تجربهٔ عملیاتی نیروی دلتا بود.[1]

عملیات پنجه عقاب
بخشی از بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا

نگاره‌ای از لاشه یکی از هواپیماهای آمریکایی شرکت کننده در عملیات در نقطه کویر یک در ایران
زمان ۲۴-۲۵ آوریل ۱۹۸۰
مکان طبس، ایران
نتیجه عملیات نجات ناموفق ایالات متحده با برخورد یک هواپیما در صحرا-(به دلیل طوفان شن یک بالگرد هنگام برخاستن از زمین به هواپیما برخورد کرد)
علت جنگ بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام
جنگندگان
 ایالات متحده آمریکا  ایران
فرماندهان
جیمی کارتر
سرلشکر جیمز وات
سرهنگ جیمز کیل
سرهنگ چارلز بکویس
روح‌الله خمینی
ابوالحسن بنی‌صدر
تلفات
۸ کشته
۴مجروح
۱ بالگرد سی‌اچ-۵۳ و ۱ هواپیمای سی۱۳۰ نابود شد
۵ بالگرد سی‌اچ-۵۳ متروک و تصرف شد
۱ شهروند ایرانی در اثر شلیک نیروهای دلتا کشته شد و ۱ افسر کشته (تیراندازی اشتباهی به نیروی خودی)
۱ مجروح

در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در تهران که توسط گروهی به نام دانشجویان پیرو خط امام گروگان گرفته شده بودند، جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، دستور انجام عملیات آزادسازی را صادر کرد.

طی این عملیات ۶ هواپیما و ۸ بالگرد آمریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان در تهران وارد حریم هوایی ایران می‌شوند، در حین این عملیات ۳ بالگرد دچار نقص فنی شده و در نهایت عملیات با کشته شدن ۸ نفر به علت وقوع طوفان شن در منطقه طبس و برخورد یک هواپیمای سی-۱۳۰ و یک بالگرد سی‌اچ-۵۳ با یکدیگر کشته می‌شوند و ۵ بالگرد هم روی زمین باقی می‌ماند و بقیه نیروها با ۵ هواپیما خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز می‌رسانند و عملیات به‌طور کامل شکست می‌خورد.[2]

در ایران پس از شکست عملیات نیروهای آمریکایی، گروگان‌های آمریکایی به مکان‌های مختلفی برده شدند تا امکان انجام عملیات‌هایی از این دست در آینده دشوارتر شود. تنها چند روز بعد از عملیات پنجه عقاب، نیروی هوایی ایران تجهیزات به جا مانده آمریکایی را مورد هدف قرار داد که در طی آن فرمانده وقت سپاه یزد که در محل حضور داشت کشته شد. این حوادث باعث افزایش سوء ظن به فرماندهان نیروهای هوایی و ستاد ارتش شد و هر دو در کمتر از دو ماه بعد از سمت‌های خود برکنار شدند. در ایالات متحده جیمی کارتر به دنبال شکست در حل بحران گروگان‌گیری، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۰ از رقیب خود رونالد ریگان شکست خورد. سرانجام گروگان‌های آمریکایی تنها دقایقی بعد از سوگند ریاست جمهوری ریگان آزاد شدند.[3]

طرح عملیات

یک جفت بالگرد سیکورسکی سی‌اچ-۵۳ سی استالیون بر عرشهٔ ناو هواپیمابر نیمیتز در آغاز عملیات. در مجموع ۸ بالگرد سی‌اچ‌-۵۳ در عملیات حضور داشتند.

فرماندهی مشترک عملیات بر عهده سپهبد جیمز بی. واوت بود که به وادی قنا در مصر فرستاده شد و مستقیم به رییس جمهور ایالات متحده گزارش می‌داد. سرهنگ جیمز اچ. کایل از نیروی هوایی برای حمل و نقل هوایی و سرهنگ چارلز آلوین بکویت از دلتا فورس برای نیرو‌های زمینی به ژنرال واوت گزارش می‌دادند. [4]

گروهی شبه‌نظامی متعلق به مرکز فعالیت‌های ویژهٔ سازمان سی‌آی‌اِی توسط افسر ارتش ریچارد جی. میدو در تهران هدایت می‌شد، دو مأموریت داشت: کسب اطلاعات درباره گروگان‌ها و محوطه سفارت و انتقال نیروهای دلتا از نزدیکی شهر گرمسار (صحرای ۲) به محوطه‌ای نزدیک به سفارت ایالات متحده در تهران.[5] در واقع مهم‌ترین اطلاعات از طریق آشپز سفارت که توسط دانشجویان آزاد شده بود به دست آمد. اطلاعات او نشان داد که گروگان‌ها همگی در محوطه سفارت نگهداری می‌شوند.[6]

در روز ۳۱ مارس، سه هفته قبل از عملیات، یک تیم کنترل نبرد نیروی هوایی آمریکا، به فرماندهی سرگرد جان تی کری جونیور، توسط یک توئن اوتر (یک نوع هواپیمای دو ملخهٔ کوچک) به منطقهٔ شروع عملیات در نزدیکی طبس در استان خراسان (امروزه بخشی از استان خراسان جنوبی است) می‌روند. آن‌ها نام این منطقه را «صحرای ۱» می‌گذارند. آن‌ها به همراهی جیم راین و کلاود باد مک‌بروم به صورت مخفیانه برای ارزیابی محلِ فرودِ هواپیماهای سی-۱۳۰ رفته بودند. کری توانست با موفقیت به ارزیابی زمین برای باند فرود بپردازد و روشنایی مادون قرمز کنترل از راه دور را برای تشخیص باند فرود نصب نماید. او همچنین از زمین فرود نمونه‌برداری کرد تا استقامت زمین کویر را برای فرود هواپیماها ارزیابی کند.[7][8]

سایروس ونس، وزیر خارجه وقت آمریکا، مخالف این عملیات نظامی بود که توسط زبیگنیف برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا ارایه شده بود.[9] سایروس ونس، که در آن هنگام بیمار بود از ۱۰ آوریل برای تعطیلاتی طولانی به فلوریدا رفته بود.[9] در روز جمعه برژینسکی، مشاور امنیت ملی، جلسهٔ تازه‌ای را برای بررسی عملیات نجات آغاز نمود. وارن کریستوفر، معاون وزیر، بدون اطلاع سایروس ونس در جلسه شرکت نموده بود. بعدها سایروس ونس با «شیطان» خواندن برژیسنکی از سمت وزیر خارجه استعفا داد.

برژینسکی می‌گوید: روز اول آوریل (۱۳ فروردین) جیمی کارتر از من خواستار تشکیل جلسهٔ اضطراری شورای امنیت ملی شد و گفت که به نظر وی زمان اقدام فرا رسیده‌است. کارتر جلسه یاد شده را با این سخنان آغاز کرد: به نظرم امکان خلاصی گروگان‌ها بسیار بعید به نظر می‌رسد و ما بایستی حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا وقت آن است که عمل مناسب انجام پذیرد و جدول زمانی آن هم تهیه شود؛ و ادامه داد: «ما باید برای آزادی گروگان‌ها وارد عمل شویم و عملیات در اولین فرصت ممکن باید آغاز شود.»

طرح نهایی عملیات

جنگنده‌های تهاجمی ال‌تی‌وی ای-۷ کرسر ۲ بر روی عرشهٔ ناوهواپیمابر کورال سی. نوار قرمز رنگ بر روی بال راست هواپیماها به دلیل شناسایی راحت‌تر آن‌ها از هواپیماهای متعلق به نیروی هوایی ارتش ایران رنگ‌آمیزی شده‌بود.

عملیات شامل طرحی پیچیده بود و در دو شب اجرا می‌شد. در شب اول، قرار بود هواپیما‌ها از ۱۰۰ کیلومتری غرب چابهار وارد حریم هوایی ایران شده و از مسیر دشت لوت به منطقهٔ «صحرای ۱» (۳۳°۰۴′۲۳″ شمالی ۵۵°۵۳′۳۳″ شرقی) بروند. «صحرای ۱» نامی بود که آمریکایی‌ها برای نقطهٔ فرود هواپیماهایشان در ۶۰ کیلومتر جنوب غربی شهر طبس انتخاب کرده بودند. آن‌ها باید در ابتدا «صحرای ۱» را امن می‌کردند و سپس نزدیک به ۶۰۰۰ گالون سوخت هواپیما که توسط هواپیماهای هرکولس سی-۱۳۰ نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا به محل حمل آورده می‌شد را در آنجا نگه‌داری کنند. سه هواپیمای لاکهید ئی‌سی-۱۳۰ (با رمز: رپابلیک ۴، ۵ و ۶) مسئولیت حمل تجهیزات عملیات را به محل «صحرای ۱» برعهده داشتند. همچنین سه هواپیمای لاکهید ام‌سی-۱۳۰ (با رمز: دراگن ۱، ۲ و ۳) مسئولیت حمل نیرو‌های دلتا را به این منطقه داشتند.

همچنین هشت فروند هلیکوپتر سی‌اج-۵۳ متعلق به نیروی دریایی آمریکا، بر روی ناو هواپیمابر نیمیتز آماده شده بودند تا در عملیات نهایی نجات شرکت کنند. اما به خدمهٔ ناو هواپیمابر نیمیتز علت وجود این ۸ هلیکوپتر توضیح داده نشده بود.[10] قرار بود هلی‌کوپترها تا منطقهٔ «صحرای ۱» بروند و پس از سوخت‌گیری، نیروهای دلتا را ۲۶۰ مایل دیگر تا نقطه «صحرای ۲» (۳۵°۱۴′۰۰″ شمالی ۵۲°۰۹′۰۰″ شرقی)، در ۵۲ مایلی تهران با خود حمل کنند. (۱۰ کیلومتری غرب گرمسار) از آنجایی‌که نیروها در نزدیکی صبح به «صحرای ۲» می‌رسیدند، آن‌ها می‌بایست خود و هلی‌کوپترها را در طول روز در نقطهٔ «صحرای ۲» مخفی می‌کردند.

عملیات نجات برای شب دوم برنامه‌ریزی شده‌بود. ابتدا عوامل شبه‌نظامی وابسته به سازمان سی‌آی‌ای آمریکا که از قبل در داخل تهران بودند، کامیون‌هایی را به «صحرای ۲» می‌بردند و به همراه نیرو‌های دلتا به تهران می‌رفتند. همزمان باقی نیروهای سی‌آی‌ای، جریان برق منطقه را قطع می‌کردند تا روند هر گونه تلاش نیرو‌های نظامی ایران برای پاسخ به عملیات را کند کنند. همزمان قرار بود یک فروند هواپیمای لاکهید ای‌سی-۱۳۰ بر فراز تهران پرواز کند تا در صورت نیاز، بتواند پشتیبانی هوایی آتش‌باری داشته‌باشد.

محوطهٔ سفارت آمریکا در تهران (درختکاری شده) در فاصلهٔ چند صد متری استادیوم امجدیه. (سمت راست وسط) نیروهای دلتا قرار بود پس از آزادسازی گروگان‌ها، با پیاده‌روی به ورزشگاه امجدیه بروند؛ جایی که هلیکوپترهایشان منتظرشان بودند تا آن‌ها را به پایگاه شکاری منظریه ببرند.

تکاوران ارتش آمریکا، پایگاه شکاری منظریه (در ۲۰ کیلومتری شمال قم) را (۳۴°۵۸′۵۸″ شمالی ۵۰°۴۸′۲۰″ شرقی) به اشغال خود در‌ می‌آورند تا چند فروند هواپیمای سی-۱۴۱ استارلیفتر در آن فرود بیایند. در همین حین نیروهای دلتا به سفارت آمریکا در تهران یورش برده و محافظان را از بین‌ می‌برند. سپس نیروها به همراه گروگان‌ها چند صد متر پیاده‌روی می‌کنند تا به ورزشگاه امجدیه برسند. آنجا هلیکوپترها منتظرند تا گروگان‌ها و نیروها را به پایگاه شکاری منظریه که قبلا توسط دیگر تکاوران تسخیر شده است منتقل کنند و با هواپیما سی-۱۴۱ استارلیفتر همه افراد را به کشور ثالث دوست برسانند.

حفاظت از عملیات بر عهده بازوی هشتم ناو هواپیمابر نیمیتز و ناو چهاردهم ناو هواپیمابر کورال سی بود. هواپیماهای جنگندهٔ ال‌تی‌وی ای-۷ کرسر ۲ و اف-۴ آماده بودند تا در صورت بروز درگیری هوایی با نیروی هوایی ارتش ایران به کمک بروند. برای تشخیص هواپیما‌های نیروی دریایی ایالات متحده از هواپیما‌های نیروی هوایی ایران، نوار قرمز، زرد و یا نارنجی بر روی بال راست هواپیماهای امریکایی رنگ‌آمیزی شده بود تا از هواپیما‌های ایرانی اف-۴ و اف-۱۴ که پیش از انقلاب ۵۷ از آمریکا خریداری شده بودند، قابل تشخیص باشند.[11][12]

آغاز عملیات

خدمهٔ ناو هواپیمابر نیمیتز در حال آماده‌سازی هلیکوپتر‌های آر‌اچ-۵۳ برای عملیات پنجهٔ عقاب. رنگ هلیکوپترها برای استتار به رنگ شن درآمده بودند و نشان‌های ارتش آمریکا نیز از آن‌ها پاک شده بودند.

عملیات پس از غروب آفتاب در ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ آغاز شد و پس از مدت کوتاهی با شکست کامل روبه‌رو شد. در عمل تنها بخشی از عملیات که موفقیت آمیز به پایان رسید، مربوط به انتقال تجهیزات، تیم نجات و سوخت توسط هواپیمای سی-۱۳۰ به منطقهٔ «صحرای ۱» (۶۰ کیلومتری جنوب غربی طبس) بود.

تیم عملیات شامل ۹۳ سرباز نیروی دلتا برای حمله به سفارت، ۱۳ نفر نیروهای ویژه از دسته تیپ آ برلین برای حمله به وزارت امور خارجه، ۱۲ تکاور ارتش آمریکا برای ایجاد راهبندان و ۱۵ آمریکایی مسلط به زبان فارسی که بیشترشان باید کامیون‌های حامل سربازان را از «صحرای ۲» به سمت تهران می‌بردند.

عملیات انتقال از جزیره مصیره در عمان آغاز و به نقطه «صحرای ۱» انجام شد. یکی از هواپیماهای سی-۱۳۰ با نام رمز «دراگون ۱» در ساعت ۲۲:۴۵ به وقت ایران پس از فعال شدن روشنایی‌های زمینی‌ که قبلا در منطقه کار گذاشته بودند، در «صحرای ۱» به زمین نشست.[13] فرود در تاریکی کامل شب انجام می‌شد و خلبانان فقط به کمک روشنایی مادون قرمزی که توسط تیم کنترل نبرد نیروی هوایی آمریکا، سه هفته قبل در محل نصب شده بود، فرود آمدند. نور مادون قرمز فقط با عینک دید در شب قابل رویت بود.

هواپیمای «دراگون ۱» که بسیار سنگین بود، مجبور شد قبل از فرود چهار بار در منطقه دور بزند تا از عدم وجود موانع در سر راه مطمئن شود و وضعیت خود را با باند فرود تنظیم کند. باند فرود در اصل یک جادهٔ خاکی ماشین رو بود که گاهی مسافر از آن رد می‌شد. با این حال به هنگام فرود، بال «دراگون ۱» به شدت آسیب دید، هر چند قابلیت پرواز خود را از دست نداد. پس از فرود، تیم کنترل مبارزه پرواز هوایی آمریکا که از راه دور به فرماندهی سرگرد جان تی کری جونیور هدایت می‌شد، از هواپیما پیاده شدند.[14] سربازان تیم کنترل مبارزه پرواز هوایی آمریکا یک باند فرود موازی به همراه سامانه ناوبری هوایی تاکتیکی را در شمال جادهٔ خاکی، برای راهنمایی فرود هلیکوپترها نصب کردند. سپس دومین و سومین هواپیماهای سی-۱۳۰ به زمین نشستند و باقی نیروهای دلتا پیاده شدند. در ساعت ۲۳:۱۵ هواپیماهای «دراگون ۱ و ۲» از زمین برخاستند و به پایگاه‌ها خود برگشتند تا ۳ هواپیمای ئی‌سی-۱۳۰ و ۸ هلیکوپتر آر‌اچ-۵۳ در «صحرای ۱» به زمین بنشینند.

اما کمی بعد از پیاده شدن اولین گروه در «صحرای ۱»، کامیونی تانکردار که ظاهرا در حال قاچاق سوخت بود، به محل نیروهای آمریکایی رسید. نیروهای آمریکایی نیز به سمت کامیون شلیک کردند. مسافر کامیون کشته شد، ولی راننده کامیون موفق به فرار با کامیون دیگری شد. با تصور اینکه راننده کامیون در حال قاچاق سوخت بود، فرار او مخاطره‌ای برای عملیات ارزیابی نشد.[15] کامیون در حال سوختن باعث روشنایی زمین کویر تا کیلومترها دورتر شد. البته همین روشنایی نقطه مبدایی را برای خلبان‌های هلیکوپترها فراهم آورد. همزمان یک اتوبوس مسافربری با ۴۳ مسافر که در حال عبور از جاده‌ای بود که از آن به عنوان باند فرود استفاده می‌شد به زور متوقف شد و مسافران آن در هواپیمای «دراگون ۳» بازداشت شدند.[16][یادداشت 1]

هلیکوپترهای آراچ-۵۳ (با نام‌های رمز بلوبیرد ۱ تا ۸) در حال پیوستن به هواپیماهای دراگون و ریپابلیک بودند. در بین راه، خلبان هلیکوپتر «بلوبیرد ۶» متوجهٔ ترک خوردگی تیغهٔ ملخ‌های هلی‌کوپترش شد. بلوبیرد ۶ فرود آمد و سرنشینان خودش را پیاده کرد و عملیات را ترک کرد. بنابراین سرنشینان بلوبیرد ۶ سوار بلوبیرد ۸ شدند. ۷ هلی‌کوپتر باقی‌مانده در ادامه مسیر به یک طوفان شن (هبوب) برخورد کردند که از قبل پیش‌بینی نشده بود.[17]

«بلوبیرد ۵» پس از آنکه نشانگرهای پروازش به خاطر طوفان شن مختل شدند، ماموریت را ترک کرد و به ناو هواپیمابر نیمیتز بازگشت. ۶ هلی‌کوپتر باقی مانده با ۵۰ تا ۹۰ دقیقه تاخیر به منطقهٔ «صحرای ۱» رسیدند. هلیکوپتر «بلوبیرد ۲» نیز آخر از همه در ساعت ۱ بامداد به محل رسید؛ در حالیکه سیستم هیدرولیکی دومش از کار افتاده‌بود و مجبور به کار تنها با یک سیستم هیدرولیکی بود و عملا امکان شرکت در ماموریت را از دست داده بود.[13][یادداشت 2]

در حالیکه تنها ۵ هلیکوپتر برای انتقال نفرات و تجهیزات به «صحرای ۲» باقی مانده بود، بسیاری از فرماندهان به بن‌بست رسیدن عملیات را بررسی می‌کردند. خلبان هلیکوپتر بلوبیرد ۲ به دلیل مشکل در سیستم هیدرولیکش از پرواز امتناع می‌کرد در طرف مقابل سرهنگ چارلز آلوین بک‌ویت حاضر به کاهش نفرات تیم عملیاتی نبود. سرهنگ بک‌ویت قبل از عملیات تعداد هلیکوپترها را بیشتر انتخاب کرده بود، مخصوصا به خاطر آن که این هلیکوپترها به روشن نشدن پس از خاموش ماندن طولانی شهرت داشتند و قرار بود نزدیک به یک روز در نقطه «صحرای ۲» خاموش بمانند. در این زمان سرهنگ جیمز اچ. کایل، از نیروی هوایی، به سپهبد جیمز بی. واوت، فرماندهٔ عملیات توصیه کرد تا عملیات متوقف شود. این توصیه از طریق بیسیم ماهواره‌ای به ریاست جمهوری آمریکا منتقل شد. جیمی کارتر نیز پس از دو ساعت‌ونیم، دستور ابطال عملیات را ابلاغ کرد.[18]

شکست ناگهانی

طرحواره چیدمان هواپیماها و هلی کوپترها در محل کویر ۱.

محاسبه سوخت مصرفی هواپیماها نشان می‌داد که ۹۰ دقیقه کار در جای هواپیما‌ها میزان سوخت هواپیماها را به آستانه بحرانی رسانیده بود. کایل فرمان داد تا ۱۰۰۰ گالن (۳۸۰۰ لیتر) سوخت از مخزن سوخت اضافی به مخزن سوخت اصلی هواپیماها منتقل شود، اما رپابلیک ۴ تمام سوخت مخزن را برای تامین سوخت سه هلی‌کوپتر مصرف کرده‌بود و سوخت بیشتری در مخزن اضافی نداشت. بنابراین رپابلیک ۴ که بخشی از نیروهای دلتا را در خود داشت باید هر چه سریعتر پرواز خود را آغاز می‌نمود تا سوخت لازم برای رسیدن به مقصد را داشته باشد. همچنین هلی‌کوپتر بلوبیرد ۴ سوخت بیشتری نیاز داشت و می‌بایست به سوی دیگر جاده جابجا می‌شد.

برای انجام این کار بلوبیرد ۳ می‌بایست از پشت ای‌سی۱۳۰ جابجا می‌شد. هلی‌کوپتر نمی توانست با تاکسی روی زمین جابجا شود و بجای آن با هاور تاکسی (پرواز در ارتفاع بسیار پایین) این کار را انجام می‌داد.[19][یادداشت 3] کنترلر نیروی هوایی که هلیکوپتر را هدایت می‌کرد برای دوری از شن و خاکی که از کار هلیکوپتر به او می‌خورد خود را به عقب کشانید. خلبان هلی‌کوپتر که تنها کنترلر را به عنوان نقطه مرجع داشت تصور کرد که به عقب رانده شده و برای تصحیح موقعیت خود، استیکر را به جلو راند که در نتیجه آن پره هلی‌کوپتر به استبیلایزر عمودی ایی‌سی‌۱۳۰ برخورد کرد و شفت اصلی موتور آن به ریشه بال هواپیما برخورد نمود.[20]

به دنبال انفجار و آتش‌سوزی حاصل از تصادف هلیکوپتر و هواپیما هشت تن از نفرات: پنج نفر از چهارده خدمه داخل ای‌سی‌۱۳۰ و سه نفر از پنج تفنگدار دریایی داخل آراچ‌دی۵۳ جان خود را از دست می‌دهند. از نفرات داخل هلیکوپتر تنها خلبان و کمک خلبان که هر دو به سختی سوخته بودند زنده ماندند. در پی آشفتگی تخلیه، خدمه هلیکوپترها سوار ایی‌سی ۱۳۰ شدند و تلاش شد تا مدارک محرمانه عملیات بازیابی شده و هلی کوپترها از بین برده شوند. با این حال پنج هلی کودتر آراچ۵۳ در کویر ۱ باقی ماندند که از جمله آن‌ها بلوبیرد ۲ و ۸ می‌باشند که هم اکنون در نیروی دریایی ایران به کار گرفته‌شده‌اند.[21]

ای‌سی۱۳۰ها باقی نفرات را با خود به پایگاه هوایی مصیره حمل کردند و از آنجا دو فروند سی۱۴۱ از پایگاه ودی ابوشهید نفرات را ودی قنا بردند. تیم سی‌آی‌ای در ایران بدون آنکه از افشای هویتشان آگاهی داشته‌باشند ایران را ترک کردند.[22]

پیامدها

در ایالات متحده

نیروهای دلتا آمریکا ۵ فروند هلیکوپتر سی‌اچ-۵۳ خود را جا گذاشتند. در روزهای بعد تبراندازی هواپیماهای نیروی هوایی ارتش ایران به سمت این هلی‌کوپترها باعث آتش گرفتن دو فروند و صدمه دیدن یک فروند دیگر از این هلیکوپترها شد.

کاخ سفید در ساعت ۱ بامداد روز بعد به وقت محلی شکست عملیات نجات را اعلام نمود. نفرات گروگان گرفته شده متعاقب این عملیات در مناطق مختلف ایران توزیع شدند تا تلاش برای عملیات نجات احتمالی دیگر را سخت تر کند. در تجسس ارتش ایران پیکر نه امریکایی و یک شهروند ایرانی یافته شد. ۴۴ مسافر شهروند ایرانی دستگیر شده به عنوان شاهد عینی ماجرا بودند.[15]

هشت آمریکایی در جریان این عملیات جان خود را از دست دادند. یادبودی برای گرامیداشت یاد آنها در آرامستان ملی آرلینگتون برپا شده‌است. در ۲۵ آوریل ۱۹۸۰، سرلشکر رابرت ام. باند پیغام رییس جمهور امریکا جیمی کارتر را در مراسم یادبود کشته شدگان قرائت کرد.[23][24] پیکر کشته‌شد‌گان امریکایی به ایالات متحده بازگردانده شد و در نقاط مختلف این کشور به خاک سپرده شدند.[25]

فرمانده بازنشسته نیروی دریایی دریاسالار جیمز ال هالوی سوم بررسی رسمی دلایل شکست عملیات را از طرف فرماندهی مشترک نیروهای نظامی آمریکا بر عهده گرفت. بیشتر گزارش هالوی بر عیب‌های برنامه ریزی عملیات، کنترل و فرماندهی و هماهنگی عملیاتی بین رسته‌های مختلف تمرکز داشت. این گزارش راهگشایی برای وزارت دفاع آمریکا و قانون گلدواتر-نیکولز در سال ۱۹۸۶ بود.[26]

یادبود کشته‌شدگان نیروهای دلتا در عمیات پنجه عقاب در آرامستان ملی آرلینگتون

شکست سرویس‌های مختلف در کار هماهنگ با همدیگر تشکیل منجر به یک سازمان چندین رشته‌ای شد. ستاد فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده آمریکا در ۱۶ آوریل ۱۹۸۷ تشکیل شد. هم‌اکنون تمام رسته‌های نیروهای آمریکا هر کدام دارای نیروهای‌ویژه تحت کنترل کلی ستاد فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده آمریکا می‌باشند.[26][یادداشت 4]

کمبود خلبانان آموزش دیده که قابلیت پرواز ارتفاع پایین شبانه را برای عملیات‌های مدرن داشته باشند منجر به تشکیل هنگ هوابرد عملیات‌های ویژه ۱۶۰ام شد. علاوه بر آن وزارت دفاع آمریکا هم‌اکنون بسیاری از خلبانان هلی‌کوپتر خود را برای عملیات‌های نفوذ در ارتفاع پایین شبانه و استفاده از چشم‌بند دید در شب آموزش می‌دهد.

برنامه‌ریزی دوم برای آزادسازی گروگان‌ها

تبدیل سی۱۳۰ به هواپیمای عمود پرواز با نصب راکت بر روی آن به عنوان بخشی از آماده‌سازی برای عملیات کردیبل اسپورت.

مدت کوتاهی پس از شکست عملیات پنجه عقاب، مجوز برنامه‌ریزی برای عملیات دوم نجات گروگان‌ها تحت عنوان پروژه هانی بدجر آغاز شد. به دنبال آن برنامه و تمرینات عملیات آغاز شد،[28] با این‌حال تعداد هواپیماها و نفرات لازم برای این عملیات به سرعت به استعداد یک گردان افزایش یافت.

اصل عملیات با نام کردیبل اسپورت طراحی شد ولی هیچ‌گاه به اجرا در نیامد. طرح این عملیات شامل اصلاحاتی بر روی هواپیماهای سی‌۱۳۰ بود تا مشابه هواپیماهای عمود پرواز عمل کنند تا بتوانند در ورزشگاه امجدیه فرود آمده و از آنجا دوباره برخیزند. با وجود موفقیت‌هایی در تمرینات اولیه، طرح و تمرین این عملیات شکست خورد.[29]

دوران ریاست جمهوری کارتر بدون موفقیت او در آزادسازی گروگان‌ها تا آخرین لحظه حضور وی در کاخ سفید در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ پایان یافت.[30] دقایقی پس از پایان ریاست جمهوری کارتر ۵۲ گروگان در تهران آزاد شدند و بحران ۴۴۴ روزه گروگان گیری خاتمه یافت.

در ایران

در روز بعد از شکست عملیات آمریکایی‌های رهبر وقت ایران، سید روح‌اله خمینی، با محکوم کردن جیمی کارتر طی سخنانی بعد از این حادثه مدعی شد خدا با فرستادن شن‌ها از ایران حفاظت کرده‌است. او در پیامی در تاریخ ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ گفت:[31]

«آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی‌کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند. شن‌ها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست.».[32]

رهبر ایران همچنین در روز ۷ اردیبهشت ۱۳۵۹ طی حکمی ابوالحسن بنی صدر رئیس‌جمهور ایران را مسئول رسیدگی به جرایم آمریکا در حمله به ایران نمود.[33]

شلیک به تجهیزات به جا ماندهٔ آمریکایی

پس از شکست عملیات نیروهای آمریکایی و به جا گذاشتن تجهیزاتشان، نیروهای ایرانی از این واقعه خبردار شدند. محمد منتظرالقائم، فرماندهٔ وقت سپاه پاسداران یزد، به محل واقعه می‌رود. همزمان بدون اطلاع از حضور نفرات سپاه هواپیما‌های نظامی نیروی هوایی ایران در دو نوبت به گشت هوایی بر فراز منطقه می‌پردازند. در گشت هوایی اول دو جنگندهٔ اف-۱۴ بر فراز تجهیزات باقی مانده آمریکایی به پرواز درآمدند. در پرواز این دو جنگنده کنترل رادار از آن‌ها خواست تا به تجهیزات شلیک کنند که این دستور با مخالفت بنی صدر، فرمانده کل قوا و رییس جمهوری وقت، که همزمان بصورت بی‌سیم با در تماس با جنگنده‌ها بود روبرو شد. با این‌حال با رایزنی‌های فرمانده نیروی هوایی با بنی‌صدر در روز بعد دو جنگندهٔ اف-۴ نیروی هوایی ایران به منطقه اعزام شدند. هواپیماهای اف ۴ نیروی هوایی ارتش ایران با تصور اینکه هلی‌کوپتر‌های امریکایی قصد پرواز دارند، به سمت تجهیزات آمریکایی به‌جا مانده شلیک می‌کنند، که در این حادثه، محمد منتظرالقائم کشته می‌شود.[34]

اتهام توطئه

شلیک به تجهیزات باقی‌مانده آمریکایی و کشته شدن فرمانده وقت سپاه یزد منجر به اتهاماتی از سوی سپاه و برخی از مسئولان حکومتی بر ارتش و ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت ایران، مبنی بر تبانی آن‌ها برای نابود کردن «اسناد محرمانه» آمریکایی‌ها در مورد عملیات طبس، به «بمباران» هلیکوپترهای به جا مانده در محل عملیات پرداخته‌اند. بنی صدر بعدها در واکنش به این اتهام نوشته «هیچ حکومتی به کماندوهای مأمور عملیات، اسناد نمی‌سپرد که با خود به محل مأموریت ببرند».[35]

این ادعا چهار دهه پس از واقعهٔ طبس، بارها از طریق منابع مختلف منتشر شده، بدون اینکه در مراجع رسمی اثبات شده باشد یا فرصتی برای طرح روایت‌های متقابل از رسانه‌های رسمی فراهم شود. پس از یک ماه از عملیات طبس، سرلشکر امیربهمن باقری، فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش از سمت خود استعفا داد. سرلشکر محمدهادی شادمهر، رئیس ستاد مشترک ارتش نیز به حکم ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، برکنار شد.[34] به دنبال اطلاع مقام‌های ایرانی از بر جا ماندن تعدادی هلیکوپتر آمریکایی بر روی زمین در حوالی طبس، نیروی هوایی ایران در دو نوبت مجزا، یک بار دو جنگندهٔ اف-۱۴ و سپس دو جنگندهٔ اف-۴ را به منطقه اعزام می‌کند. در نوبت اول دو جنگندهٔ اف-۱۴ اعزام می‌شوند. شهرام رستمی، یکی از خلبانان اف-۱۴ بود. او از برج مراقبت تهران دستور می‌گیرد که هلیکوپترها را با تیربار بزند. شهرام رستمی در پاسخ به برج مراقبت می‌گوید که اف-۱۴ (که برای حمله به هدف‌های زمینی طراحی نشده) امکان این کار را ندارد، ولی برج بر مبنای دستوری که از ستاد ارتش آمده بوده دستور خود را تکرار می‌کند. به گفته آقای رستمی، اما به فاصله کمی از صدور دستور برج رادار، ابوالحسن بنی‌صدر که با یک هواپیمای فالکون در آسمان طبس بوده فرمان می‌دهد که «منطقه را نزنید».[یادداشت 5] شهرام رستمی در مصاحبه‌ای با حسین دهباشی در برنامه اینترنتی خشت خام که در ۲۴ مهر ۹۶ پخش شد، دربارهٔ این اتفاق می‌گوید:[34]

«من از برج پرسیدم که رئیس‌جمهور می‌گوید نزنید، شما می‌گوید بزنید، بالاخره این را برای ما روشن کنید که باید چه کار کنیم. برج هم رفت دنبال سلسله مراتب که جواب را پیدا کند و بدهد… گفتیم ولش کنیم و حالا که آقای بنی صدر هم گفته نزنیم، ما هم… برگشتیم.»

فریدون علی‌مازندرانی خلبان دومین جنگندهٔ اف -۱۴ اعزامی نیز هنگامی که در آسمان طبس بوده از رادار تهران به او ابلاغ می‌شود که هلیکوپترها را منهدم کند و او توضیح می‌دهد اف-۱۴ «فاقد هرگونه بمب، راکت یا موشک هوا به زمین» است و نمی‌تواند با مسلسل چنین کاری انجام دهد. علی‌مازندرانی می‌گوید:[34]

«در همین زمان صدای خلبان جت فالکن که حامل بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت کشور بود بلند شد که می‌گفت خلبان اف ۱۴ به هیچ وجه اجازه زدن و بمباران ندارد و دستورات صادره فقط از سوی من -پست فرماندهی هوایی- باید اجرا شود».

ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، در کتاب خاطرات خود با عنوان درس تجربه می‌نویسد:[34]

«سرلشکر محمدهادی شادمهر، رئیس ستاد ارتش به من تلفن زد و گفت: اگر آمریکایی‌ها شبانه بیایند و این هلیکوپترها و هواپیماها را [که در طبس جا گذاشته‌اند] ببرند، دیگر هیچ آبرویی برای ارتش باقی نمی‌ماند. اینجا که آمدند، ندیدیم. حالا، اگر بیایند و ببرند خواهند گفت پس توی کشور هیچ‌کس به هیچ‌کس نیست … من که نظامی نبودم، قاعدتاً می‌باید سخن مسئول نظامی را می‌پذیرفتم و آن پیشنهاد را پذیرفتم و گفتم همین کار را بکنید.» او ادامه می‌دهد که سرلشکر شادمهر مجوز خواسته بوده تا هواپیماهای نیروی هوایی با تیربار «ملخ هلیکوپترها» را از کار بیندازند تا نتوانند پرواز کنند.»

بنابراین در نوبت دوم، دو جنگندهٔ اف-۴ (که توانایی شلیک به اهداف بر روی زمین را دارند) به منطقه اعزام می‌شوند. وقتی خلبان‌ها به محل می‌رسند، می‌بینند که پره‌های یکی از هلیکوپترها حرکت می‌کند. خلبان که تصور می‌کنند هلیکوپترها قصد پرواز دارند، همین تصور را به مرکز مخابره می‌کنند و درنتیجه، بنی‌صدر دستور شلیک به هلیکوپترها را می‌دهد. دو روایت برای علت حرکت پرهٔ هلیکوپترها وجود دارد. در یکی از این روایت‌ها که توسط شاپور آذربرزین نقل می‌شود، نیروهای سپاه منطقه که بدون اطلاع نیروی هوایی در محل حضور داشتند، به تجهیزات داخل هلیکوپترها دست می‌زنند که باعث «آزاد شدن قفل ملخ‌ها» و حرکت ملخ هلیکوپترها می‌شود. در روایت دوم اما، یک خلبان سابق ایرانی که با افراد مرتبط با ماجرای طبس نزدیک بوده، دلیل آن را نه «آزاد شدن قفل» آنها از سوی نیروهای سپاه، که شدت باد در منطقه می‌داند.[34]

امیربهمن باقری، فرماندهٔ وقت نیروی هوایی ارتش، دو روز پس از واقعه طبس، در گفتگو با شماره ۷ اردیبهشت ۱۳۵۹ روزنامهٔ کیهان، روایت خود را از دلیل منهدم شدن هلیکوپترها -در حالی که قرار بر «آسیب رساندن» به آنها برای جلوگیری از پرواز احتمالی‌شان بوده- چنین توضیح می‌دهد:[34]

«از طرف ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران دستور داده شده بود که هلی‌کوپترهای آمریکایی آسیب رسانده شود تا جایی که قادر به پرواز نباشند، اما متأسفانه در تیراندازی پرسنل نیروی هوایی و در اثر اصابت گلوله به قسمت‌های حساس هلی‌کوپترها نظیر باک بنزین و موتور دو فروند از هلی‌کوپترها دچار آتش‌سوزی می‌شوند و در نتیجه از بین می‌روند و در این جریان دو فروند از هلی‌کوپترهای دیگر چند سوراخ برمی‌دارند و یک فروند دیگر از هلیکوپترها سالم است و قابلیت پرواز دارد … من جزو افرادی بودم که تیراندازی به هلی‌کوپترها را تأیید نمی‌کردم»

شاپور آذربرزین، از قول امیربهمن باقری می‌گوید که ابوالحسن بنی‌صدر دستور زدن هلیکوپترها را بدون در نظر گرفتن «روش جاری» در ارتش صادر کرده و خود سرلشکر باقری به خاطر شلیک به هلیکوپترها از نیروهایش بازخواست کرده‌است: «پس از رسیدن به تهران از افسر نگهبان مرکز فرماندهی سؤال کردم با چه مجوزی هلی‌کوپترها را به آتش کشیدید، پاسخ داد به امر رئیس‌جمهور».[34]

تحلیل‌ها

  • حسن عباسی معتقد است فرسودگی تجهیزات و هلی‌کوپترهای استفاده شده در این عملیات و اشتباه استراتژیک و ضعف لجستیک ارتش آمریکا سبب بروز این حادثه شد. به گفته وی با استناد به شاهد عینی بالگردها که مسئول هوادریای نیروی دریایی ایران بوده، از آنجایی که فرمانده تفنگداران آمریکایی می‌دانست که قرار است این بالگردها در ورزشگاه امجدیه تهران باقی بماند، بالگردهای «فرسوده» را به طبس فرستاد.[36][37]
  • سرهنگ جیمز کایل فرمانده هوایی عملیات، پنج مشکل اصلی را مطرح می‌کند که به نظرش دلایل اصلی شکست نیروهای آمریکا بودند: اشتباه در پیش‌بینی وضع هوا، ضعف در استفاده از ابزار ارتباطی و نقص کنترل و فرماندهی، مورد سؤال بودن تصمیم توقف خلبانان، محدودیت‌های تاکتیکی نامعقول و فاکتورهای برنامه‌ریزی پرواز.[38]
  • جولیتو کیه‌زا، روزنامه‌نگار ایتالیایی، در کتابی با عنوان «هدف تهران: تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده»، با بررسی منابع خبری و اطلاعاتی مختلف، چنین نتیجه‌گیری کرده‌ است که شوروی که در آن زمان، افغانستان را به اشغال خود درآورده بود، از همان ابتدای عملیات تهاجم آمریکا، کلیه تماس‌های مخابراتی و حرکت‌های نیروهای آمریکایی را زیر نظر داشته اما اینکه شوروی از کاخ سفید درخواستی مبنی بر لغو عملیات داشته را ذکر نکرده است.[39]

فیلم

  • فیلم انیمیشن طوفان شن به تهیه کنندگی داود حاجی عبدلی و کارگردانی محمد حسن باقری با موضوع این عملیات به مدت ۳۵ دقیقه بصوردت انیمیشن سه بعدی در سال ۹۸ به سفارش صداو سیمای مرکز یزد در استودیو وندا تولید و از تلویزیون پخش شد.

پانویس

یادداشت‌ها

  1. پس از بازداشت مسافران اتوبوس قرار بر این شد تا با حادثه نشان دادن تصادف اتوبوس و تانکر، مسافران اتوبوس را با دراگون ۳ از ایران خارج کنند و در شب دوم عملیات آن ها را در پایگاه منظریه آزاد کنند.
  2. سیستم هیدرولیک دوم سیستم کنترل شماره یک هلیکوپتر را پشتیبانی می‌کند
  3. یا به دلیل خالی شدن باد لاستیک چرخ جلویارابه فرود هلی‌کوپتر و یا به دلیل وجود شن نرم و یا هردو مورد هلی‌کوپتر توان تاکسی روی زمین را نداشت.[19]
  4. For example, the Army has its own special operations command, which controls its special operations forces. The USAF special operations units that supplied the rescue attempt's MC-130 elements were awarded the Air Force Outstanding Unit Award for both that year and the next, had the initial squadron of nine HH-53 Pave Low helicopters transferred from Military Airlift Command to its jurisdiction for long-range low-level night flying operations, and became co-hosts at its home base of Hurlburt Field with Air Force Special Operations Command.[27]
  5. در زمان ریاست جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر، فرماندهی کل قوا مسلح برعهدهٔ رئیس‌جمهور بود.

    مراجع

    1. «سالروز واقعه طبس؛ تجاوزگری آمریکا علیه ایران از قلب کویر تا تشکیل ائتلاف‌های منطقه ای ضد ایران». پارس تودی. ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶.
    2. مزروعی، حنیف (۱۳ آبان ۱۳۹۸). «گاهشمار اشغال سفارت آمریکا؛ از خروج شاه تا آزادی گروگان‌ها». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹.
    3. کلباسی، بهمن (۱۳ آبان ۱۳۸۸). «گروگان های آمریکایی، یادآوری روزهای اسارت». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹.
    4. Waugh, Jr, William L. "The Structure of Decision-Making in the Iranian Hostage Rescue Attempt and its Implications for Conflict Management". The Centre for Digital Scholarship Journals.
    5. Guerrier, Steven W.; Hastedt, Glenn P. (2010). Spies, Wiretaps, and Secret Operations [2 volumes]: An Encyclopedia of American Espionage. ABC-CLIO. ISBN 978-1851098071.
    6. Hoe, Alan (2013). The Quiet Professional: Major Richard J. Meadows of the U.S. Army Special Forces. University Press of Kentucky. p. 237. ISBN 978-0813144511.
    7. Bottoms, Mike (2007). Carney receives Simons Award (pdf). Tip of the Spear. United States Special Operations Command Public Affairs Office. pp. 26–31. Retrieved 11 November 2010.
    8. Pushies, Fred (2009). Deadly Blue: Battle Stories of the U.S. Air Force Special Operations Command. AMACOM. p. 15. ISBN 978-0814413609.
    9. Douglas Brinkley (29 December 2002). "The Lives They Lived; Out of the Loop". The New York Times Magazine. Retrieved 3 May 2017.
    10. Buck, Peter (2015). The Iranian Hostage Rescue Attempt: A Case Study. ISBN 978-1782899686. Retrieved 5 April 2017.
    11. Lambert, Laura. "Operation Eagle Claw". britannica.
    12. Thigpen, Jerry L.; Hobson, James L. (2011). The Praetorian STARShip: The Untold Story of the Combat Talon. Air University Press. p. 210. ISBN 978-1780391977.
    13. Kamps, Charles Tustin. "Operation Eagle Claw: The Iran Hostage Rescue Mission". www.au.af.mil. Archived from the original on 4 April 2018. Retrieved 9 April 2018.
    14. Caraccilo, Dominic (2015). Forging a Special Operations Force: The US Army Rangers. Helion and Company. ISBN 978-1912174416. Retrieved 9 April 2018.
    15. Bowden (2006)
    16. Bowden, Mark. "The Desert One Debacle". The Atlantic. Retrieved 9 April 2018.
    17. Radvanyi, Richard, A. Maj. "Operation Eagle Claw: Lessons Learned". USMC Command and Staff College. Archived from the original on 21 September 2013. Retrieved 20 September 2013.
    18. Dougherty, Kevin (2013). Military Decision-Making Processes: Case Studies Involving the Preparation, Commitment, Application and Withdrawal of Force. McFarland. ISBN 978-0786477982.
    19. Department of Transportation, US Government (2012), pp. 3–4
    20. Thigpen & (2001), p. 226
    21. "EC-130E 62-1857". Carolinas Aviation Museum. Retrieved 1 October 2018.
    22. Bowden, Mark. "The Desert One Debacle". The Atlantic. Retrieved 29 December 2016.
    23. Hawk, Kathleen Dupes; Villella, Ron; Varona, Adolfo Leyva de (30 July 2014). Florida and the Mariel Boatlift of 1980: The First Twenty Days. University of Alabama Press. p. 67. ISBN 978-0817318376. Retrieved 11 October 2014.
    24. Carter, Jimmy (1 January 1981). Public Papers of the Presidents of the United States: Jimmy Carter. Best Books on. p. 780. ISBN 978-1623767761. Retrieved 11 October 2014.
    25. https://www.findagrave.com/virtual-cemetery/398635?page=1#sr-44589621
    26. Holloway, James L. Adm. "The Holloway Report" (PDF). Accessed 31 March 2007.
    27. Gabriel (1985), pp. 106–116.
    28. Crowley, Michael (4 November 2013). "The Incredible, Absurd Iranian Hostage Rescue Mission That Never Happened". Time. Retrieved 10 April 2018.
    29. James Bancroft. "The Hostage Rescue Attempt In Iran, 24–25 April 1980". Retrieved 11 November 2010.
    30. "Iran Hostage Crisis ends – History.com This Day in History – January 20, 1981". History.com. Retrieved 8 June 2010.
    31. «پیام به ملت ایران به مناسبت حادثه طبس (اشتباه کارتر و نتایج آن)». سایت جامع امام خمینی.
    32. «حضرت امام خمینی (ره): شن‌ها در طبس مأمور الهی بودند». کیهان.
    33. «حکم به آقای ابو الحسن بنی صدر (رسیدگی به جرایم آمریکا در حمله به ایران)». سایت جامع امام خمینی.
    34. باستانی، حسین (۵ اردیبهشت ۱۳۹۹). «'نابودی اسناد محرمانه طبس'؛ بازخوانی اتهامی چهل ساله علیه ارتش». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹.
    35. https://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=134:2013-03-05-18-34-17&catid=14:maghalat&Itemid=146
    36. «چرا صداوسیما دربارهٔ لانه جاسوسی کار خاصی نکرد که حالا علیه ما «آرگو» بسازند». فارس نیوز.
    37. «طوفان شن دلیل شکست عملیات طبس نبود!». فرارو.
    38. «آیا گروگان‌های آمریکایی با عملیات نجات آمریکا در صحرای طبس موافق بودند؟». باشگاه خبرنگاران.
    39. کیه‌زا، جولیتو (۱۳۶۲). هدف تهران: تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده. تهران: نشر نو. صص. ۱۱۷–۱۲۰.

    منابع بیشتر

    • اسدالله خلیلی، «روابط ایران و آمریکا، بررسی دیدگاه نخبگان آمریکایی»، (مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، تهران، ۱۳۸۱)، چاپ اول
    • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «عملیات طبس». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۶ آبان ۱۳۹۱.
    در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ عملیات پنجه عقاب موجود است.


    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.