سقوط تیسفون

جنگ تیسفون یا جنگ مداین (به عربی: معرکة طیسفون) (فتح المدائن) یکی از رشته جنگ‌های صدر اسلام که بین ارتش ایران و مسلمانان در خلال حمله اعراب به ایران، در سال شانزدهم هجری قمری مطابق با سال ۶۳۷ میلادی به وقوع پیوسته‌است. با سقوط این شهر و دیگر شهرهای مدائن، پایتخت چهار صد سالهٔ ساسانیان، به دست عرب‌های اسلام‌گرا افتاد.[2]

Siege of Ctesiphon (637)
بخشی از the فتوحات مسلمانان
تاریخJanuary–March, 637
مکانتیسفون، عراق
نتیجه تیسفون occupied by خلفای راشدین
تغییرات
قلمرو
Conquest of western Sassanid Empire
طرفین درگیر
خلافت راشدین
(ارتش خلفای راشدین)
شاهنشاهی ساسانی
(ارتش شاهنشاهی ساسانی)
فرماندهان و رهبران
سعد بن ابی‌وقاص
سلمان فارسیZuhra ibn Al-Hawiyya (جانباز) [1]

شهرهای هفتگانهٔ مداین

نقشهٔ سلوکیه-تیسفون و منطقهٔ جنگ تیسفون. (تاریخ نقشه مشخص نیست)

مداین یا چنان‌که در آن روزگار به زبان سریانی گفته می‌شد مدیناثا یعنی شهرها و مجموعهٔ هفت شهر بود نزدیک به هم و در دو جانب دجله که آنها را ماحوزه و ماحوزه ملکا می‌خواندند. حصارهای بلند برگرد مجموعهٔ این شهرها کشیده بودند و دروازه‌های استوار در آنها تعبیه کرده بودند. این حصارها و دروازه‌ها در پایان روزگار ساسانیان بارها تجدید و ترمیم گشته بود. این هفت شهر عبارت بودند از:

تیسفون پایتخت امپراتوری ساسانی بود و یکی از زیباترین شهرهای آن دوران گویند تاریخ این شهر به بیش از پنج هزار سال بر می‌گردد، مورخین نوشته‌اند که تیسفون یا (طیسفون) بمعنای: «المدینة البیضاء» یعنی (شهر سفید) می‌باشد. گویند تمام ستون‌ها و کاخ‌های این شهر زیبا را از مرمر سفید ساخته بودند. برای رسیدن به تیسفون از قادسیه عبور از دجله لازم بود. شاه در کاخ سفید تیسفون اقامت داشت که به شط نزدیک بود. کاخ مداین یا ایوان مدائن در اسبانبر واقع شده‌بود و ویرانه‌های باقی‌ماندهٔ آن هنوز در این مکان باقی و برجای مانده‌است.

محاصره تیسفون

در شانزدهمین سال هجری قمری سعد بن ابی وقاص پس از پایان جنگ قادسیه دو ماه در همان‌جا ماند. دستور از عمر رسید که زنان و کودکان را به عده‌ای از لشکریان در عتیق بگذارد و خود با سایر لشکر آهنگ مداین کند. لشکر سعد بن ابی وقاص که به جانب مداین می‌آمد، نزدیک حصار بزرگ مداین رسید و شهرهای غربی را در محاصره گرفتند و در بیرون حصار خیمه زدند. مدت این محاصره را دو سال ذکر کرده‌اند که در مورد صحت آن جای شک است. از مداین گاه‌گاه مردم بیرون می‌آمدند و با آنها جنگ می‌کردند. در مداین قحطی افتاد و عاقبت مردم مداین به ستوه آمدند. شیرزاد دهقان ساباط از در صلح درآمد و قبول جزیه کرد. در همین حدود مقدمهٔ لشکر سعد با یک فوج از سپاه ایران برخوردند که نام بوران دخت را بر خود نهاده بودند. آنها هر روز ظاهراً در سرود خویش سوگند می‌خوردند که تا آنها زنده‌اند، کشور و دولت باقی خواهد ماند. اما اینها نیز نتوانستند جلوی هجوم سپاه عرب را بگیرند و بعد از آن سعد با لشکریان، شبی به ناگاه به ویه‌اردشیر درآمد. مردم گرسنه شهر را رها کرده بودند و رخت به تیسفون کشیده بودند. کاخ سفید کسری از دور در آن سوی دجله پدیدار بود، اما پل‌هایی را که بین ویه اردشیر و تیسفون بود، بریده یافتند. دجله نیز طغیان داشت و عبور از آن آسان نبود.[5][6]

گریز یزدگرد سوم

درین هنگام در تیسفون یزدگرد سوم آخرین شاهنشاه ساسانی با وحشت و اضطراب مرزبانان و بزرگان را بخواند و عمدهٔ گنج و اموالی را که در خزاین داشت، به آنها بخشید. نامه‌ها و پیمان‌ها نیز درین باب نوشت و گفت اگر این ملک از دست ما برود، شما ازین تازیان بدین مال‌ها ارزانی‌ترید و اگر ملک به دست ما باز آید، شما نیز این مال‌ها را باز پس خواهید داد. آنگاه شاه با دربار و حرم خویش تیسفون را بگذاشت و راه حلوان پیش گرفت و خره‌زاد فرخزاد را که برادر رستم فرخزاد بود سپهسالاری لشکر داد و تیسفون را بدو سپرد.[5]

سقوط تیسفون

سعد که یکچند در ویه اردشیر توقف کرده‌بود، ملول شد. آخر بزرگان نزد وی آمدند و او را به موضعی از دجله راه نمودند که آب آن اندک بود و عرب را گذشتن از آن آسان دست می‌داد. سعد که می‌ترسید با گذشت زمان در تیسفون چیزی درخور تاراج و غنیمت باز نخواهد ماند، یاران را گفت «خود را به آب بزنند و از دجله بگذرند.»[7][8] نگهبانان تیسفون چون تازیان را نزدیک دروازه‌های شهر دیدند، بانگ برآوردند که «دیوان آمدند!» خره‌زاد فرخزاد با مهاجمان در جنگ شد، اما شکست خورد و به شهر پناه برد. سپس سپاه عرب بر دروازهٔ شهر فرود آمدند. فرخزاد را یارای مقاومت نبود و نیمه شب با لشکریان خویش از دروازهٔ شرقی بیرون آمد و شهر را فروگذاشت و راه جلولا پیش گرفت. سعد چون به تیسفون درآمد، بشکرانهٔ فتح، هشت رکعت نماز خواند. در آن هنگام جز عده‌ای اندک که پاسداری کاخ‌ها را مانده بودند، دیگر در تیسفون کسی نبود. سعد با سپاه خویش که از رفعت و کثرت غنایم خیره شده‌بودند، در کوچه‌های خلوت و متروک شهر گردش کردند.[7]

غنایم

از گنج و خواستهٔ خزاین کسری آنچه باز در تیسفون مانده بود، هنوز غنیمتی هنگفت بود.

  • تخت طلای خسرو و دوازده ستون مرمر، تالار عظیم و مخصوصاً سقف آن که برج‌های آسمان را با ستاره‌های زرین مجسم ساخته بودند، باعث تعجب عرب شد.
  • فرش بهارستان که بهار خسرو نیز نامیده می‌شد را در یکی از تالارهای کاخ مداین یافتند که ۱۴۰ متر طول و ۲۸ متر عرض داشت و با جواهرات گرانبها، انواع گل‌ها را در روی آن مجسم ساخته بودند. برگ گل‌ها از زمرد و غنچه‌ها از مروارید و یاقوت و جواهرات دیگر ساخته شده‌بود. خلیفه عمر امر کرد فرش را پاره‌پاره کردند و به یاران رسول داد. آورده شده‌است که یک قطعه از آن بعدها به بیست هزار درهم بفروش رفته‌است.
  • در خزینه اسبی یافتند، از طلا دارای زین و لجام نقره و مزین به انواع جواهر، همچنین شتری دیده از نقره با کرهٔ آن از طلا. گفته شده‌است که در هنگام تقسیم غنایم به هر نفر از ۶۰ هزار جنگجوی عرب دوازده هزار درهم رسیده‌است.[6]

بسیاری از خزاین را اهل تیسفون خود به غارت برده و راه فرار پیش گرفته بودند. این فراریان را اعراب تا پل نهروان دنبال کردند و بیشتر مال‌ها را به غنیمت گرفتند و اشیاء بسیار نفیسی بدست آوردند. از جمله:

تیسفون بعد از جنگ

سعد فرمان داد تا در کهندز تیسفون مسجدی بسازند و دیگر هرگز در آنجا آیین مغان تجدید نشد. اندک‌اندک شهر نیز از اهمیت افتاد و با رونق یافتن بصره و کوفه از مداین و آن عظمت و حشمت دیرینه‌اش، جز شهری کوچک و بی‌اهمیت نماند. با اینهمه ایوان آن سال‌ها همچنان خالی اما با جلال و شکوه گذشته باقی‌ماند و حتی ویرانه‌های آن هنوز از شکوه و عظمت آن دوران، نشان دارد.[2]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. تاریخ ایران بعد از اسلام، زرینکوب، ص ۳۳۱
  2. پیرنیا، ص ۳۶۳
  3. تاریخ ایران بعد از اسلام، زرینکوب، ص ۳۲۷
  4. تاریخ ایران بعد از اسلام، زرینکوب، ص ۳۲۹
  5. بامداد اسلام، زرینکوب، ص ۹۴
  6. تاریخ ایران بعد از اسلام، زرینکوب، ص ۳۳۰
  7. طبری، جلد پنجم، ص ۱۸۱۲

منابع

  • پیرنیا، حسن (مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲
  • زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام. چاپ سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۲
  • زرینکوب، عبدالحسین. بامداد اسلام. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۵۶
  • طبری، محمد بن حریر. تاریخ طبری، جلد پنجم. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۶۲
  • الحموی، یاقوت، ابوعبدالله، (مُعجَم اَلبُلدان) ، دارالکتب العلمیة، بیروت، لبنان، جلد یکم، چاپ سال ۱۹۹۰ میلادی به (عربی).
  • شاکر، محمود، (التّاریخ الإسْلامَی) ، المکتب الاسلامی، بیروت، چاپ سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
  • النجار، عبدالوهاب، (الخلفاء الراشدون) ، المکتب الاسلامی، بیروت، چاپ سال ۲۰۰۲ میلادی به (عربی)
  • محمد، رضا، (تاریخ الخلفاء) ، دارالکتب العلمیة، بیروت، لبنان، جلد یکم، چاپ سال ۱۹۷۷ میلادی به (عربی).
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.