الکترا
الکترا (به انگلیسی: Electra)، دختر آگاممنون شخصیت افسانهای یونان باستان است.
اساطیر یونان باستان | ||||
الکترا | ||||
---|---|---|---|---|
فرانسوی: | الکترا | |||
جنسیت: | مؤنث | |||
پدر: | آگاممنون | |||
مادر: | کلوتایمنسترا | |||
همسر: | پولادس | |||
وابستگان: | خواهر اورستس | |||
|
پس از آنکه کلوتایمسترا (مادر الکترا)، آگاممنون (پدر الکترا) را کشت، الکترا برادر خود اورستس را از خانه دور کرد تا جانش را نجات دهد. مدتها بعد اورستس با همدستی الکترا، مادر و معشوق او آیگیستوس را کشت و انتقام پدر را گرفت. الکترا با دوست برادرش، پولادس ازدواج کرد.
عقده الکترا در روانشناسی بر مبنای سرگذشت این شخصیت اسطورهای، نامگذاری شدهاست.
خانواده
الکترا دختر پادشاه آگاممنون و ملکه کلایمنتسترا بود و خواهرانش اوفیلیا و کریسوتمیس و برادرش اورستس نام داشتند. گمان میرود در الیاد (شعر حماسی هومر) منظور شاعر از لئودایس، همان الکترا دختر آگاممنون است.[1] دختر آگاممنون را نباید با پری دریایی همنامش الکترا که مادرِ ربالنوعِ کوچکِ آیریس از تیتان دریا تائومس است، اشتباه گرفت.
داستان به قتل رسیدن آگاممنون
زمانی که آگاممنون پدر الکترا و پادشاه شهر میسِنه از جنگ تروآ بازگشت و توسط آگوستوس (معشوقه کلامنتسترا) و/یا توسط خود کلایمنتسترا به قتل رسید، الکترا در شهر میسِنه حضور نداشت. کلایمنتسترا بخاطر اینکه آگاممنون، دختر بزرگترش ایفجنیا را برای آتنا یا آرتمیس قربانی کرده بود، از وی کینه به دل گرفته بود. همچنین آگوستوس و کلایمنتسترا، کاساندرا پیشگوی مقدسِ تروی که به عنوان غنیمت و پاداش جنگ به آگاممنون اهدا شده بود را کشتند. هشت سال بعد الکترا و برادرش اورستس را از آتن به منیسه بازگرداندند. طبق نوشتههای پیندار- شاعر یونان باستان- در این سالها، الکترا یا دایهای پیر، از اورستس مراقبت میکردند. سپس اورستس به فانوته در کوه پارناسوس، جایی که استروفیوسِ شاه از او مراقبت میکرد، برده شدتا اینکه در سن بیست سالگی توسط پیشگویی به نام دلفیک به بازگشت به وطن و کین خواهیِ پدر فرمان داده شد.
داستان قتل کلایمنتسترا
طبق داستانِ آیسخلیوس، اورستس چهره الکترا خواهرش را پیش از ملاقات بر سر مزارِ آگاممنون، در مکانی که پیشکشهایی را برای مزار پدرشان فراهم میآوردند، دید. ملاقات انجام شد و برنامهریزی برای کین خواهی و انتقام جویی شکل گرفت. پیلادس و اورستس، کلایمنتسترا و آگوستوس را (به پشتوانه کمک الکترا) گشتند.
کلایمنتسترا پیش از مرگش اورستس را نفرین کرد و الهگان انتقام برای عذاب او به زمین آمدند. او توسط الاهِگان انتقام که وظیفه مجازات وی را به دلیل تعرض به قداست خانواده داشتند، تعقیب میشد هرچند الکترا توسط الاهگان انتقام مورد تعقیب قرار نگرفت. اورستس در معبدی در دلفی پناه گرفت. گفته میشود هنگامی که او به معبد رفت، ابتدا کاهنی اورستس را غرق در خون و در حالی که الاهگان انتقام دور و بر او پرواز میکردند، یافت. سپس کاهنان او را با خون خوک شستشو دادند تا پاک شود و درست به محض اینکه پاک شد به آتن سفر کرد تا آتنا را بیابد.
در آخر در آکروپولیس آتن، آتنا را یافت و دادگاهی رسمی در این مورد توسط آتنا، پیش از قضاوت دوازده آتنی، تشکیل داد. الهگان انتقام خواستار قربانی خود (اورستس) بودند: او در دادگاه فرمانهای آپولو را مطرح کرد: رایها بهطور مساوی (بر مجازات و رهایی اورستس) اعلام شد و آتنا رأی تعیینکننده خود مبنی بر تبرئه اورستس را بیان نمود.
در اثر ایفیجنیا در تائوریس، یوروپید افسانه را به گونهای دیگر بیان میکند. او میگوید اورستس توسط الهگان انتقام تا تائوریس که بر دریای سیاه واقع است -جایی که خواهرش ایفیجنیا نگهداری میشود- هدایت میشود. این دو (اورستس و ایفیجنیا) هنگامی که اورستس و پیلادس نزد ایفیجنیا آورده میشوند تا جهت قربانی شدن برای آرتمیس آماده شوند یکدیگر را ملاقات کردند. ایفیجنیا، اورستس و پیلادس از تائوریس فرار میکنند. خشم الهگان انتقام به هنگام تجدید دیدار این خانواده، فروکش کرده و در مجازات آنها تخفیف قائل میشوند.
جستارهای وابسته
منابع
- دورانت، ویل (۱۳۷۸)، تاریخ تمدن، یونان باستان (جلد دوم)، ترجمهٔ امیرحسین آریانپور و دیگران، به کوشش سرویراستار، محمود مصاحب.، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، شابک ۹۶۴-۴۴۵-۰۰۱-۹
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ الکترا موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ الکترا موجود است. |