ممسنی (ایل)
ایل ممسنی از ایلات لر ایران است که از نظر تاریخی در دسته لر بزرگ جای میگیرد. این ایل در حال حاضر در شهرستانهای ممسنی، رستم، سپیدان، کازرون، کوهچنار، مرودشت، فراشبند، فسا و شیراز در استان فارس و همچنین در نقاط مختلف استان کهگیلویه و بویراحمد زندگی میکنند. ایل ممسنی از چهار طایفه رستم، بکش، جاوید و دشمن زیاری تشکیل شدهاست. بنا به سرشماری عشایر کوچنده در ۱۳۸۷ تنها ۱۵۳۷۷ نفر از ممسنیها هنوز به زندگی عشایری ادامه میدهند و باقی آنها شهرنشین هستند.[1]
دوره باستان
کوینت کورس در کتاب خود به نام تاریخ زندگی و پادشاهی اسکندر کبیر، از قوم قدرتمندی به نام مماسنی نام میبرد که به دلیل مهارتهای نظامی بالا، برای دفاع از مرزهای ایران شرقی به سایروپولیس رفتند و در آنجا اقدام به برپایی اردوگاه کردند. علیرغم پیروزی ارتش اسکندر در مقابل این قوم و فتح سایروپولیس، مماسنیها توانستند صدمات و لطمات فراوانی را بر ارتش مقدونی وارد آورند؛ به گونهای که در این نبرد تعداد بسیاری از فرماندهان و سربازان ردهبالای اسکندر کشته شدند و خود اسکندر هم در جریان محاصره سایروپولیس زخم شدیدی از ناحیه گردن برداشت. گرچه نهایتا ارتش مقدونی توانست شهر را فتح کرده و مماسنیها را مغلوب نماید، اما پس از این نبرد و به علت ضرباتی که بر مقدونیان وارد آمد، نتوانستند فراتر روند و پیروزیهای ارتش مقدونی در شرق ایران در همان ناحیه متوقف ماند.[2]
بعدها نویسندگان و سفرنامهنویسانی همچون جیمز موریه[3] و بارون دوبُد[4] در کتب خود ذکر کردهاند که ممسنیهایی که امروزه در فارس زندگی میکنند، از اخلاف مماسنیهای آسیای مرکزی هستند که به مقاومت در مقابل ارتش اسکندر مقدونی پرداختند.
دوره اسلامی
در کتاب شرف نامه شرف الدین بدلیسی آمده: اتابک هزاراسپ که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید. در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق بدو پیوستند:
آسترکی، مما کویه، بختیاری، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی (کوشکی) ، کوی لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست. چون این جماعت به هزار اسف و برادران پیوستند، ایشان را قوت و شوکت زیاد شد. بقایای شولان را به زخم شمشیر از ان ولایت بیرون کردند و یکبار بر ان دیار مستولی شدند. پس دیار شولستان نیز مسخر کردند و شولان منهزم به فارس رفتند. ولادمیر مینورسکی معتقد است این طوایف احتمالاً همان طوایف لری بودهاند که شهاب الدین العمری آنها را ذکر کردهاست. به گفته شهاب الدین العمری طوایفی از لرها در سوریه و مصر زندگی میکردند اما صلاح الدین ایوبی از چالاکی و زبردستی آنها در بالا رفتن از صخرههای سرسخت بوحشت افتاد و دستور قتلعام آنها را صادر کرد. این روایت شاید علل برگشت این طوایف لر را به لرستان تا حدی روشن کند.[5] سکندر امان الهی نیز ضمن تأیید نظر مینورسکی دلایل دیگری را نیز برای اشتباه بودن گفته حمدالله مستوفی ذکر کردهاست. به گفته او زمان مهاجرتی که حمدالله مستوفی ذکر کرده با تاریخی که شهاب الدین العمری برای قتل عام لرها در سوریه و مصر آورده یکی است و طوایف مهاجر از سوریه احتمالاً همان لرهایی هستند که صلاح الدین ایوبی آنان را وادار به برگشت به لر بزرگ کرد.[6]
طوایف
ایل ممسنی از چهار طایفهٔ جاوید، بکش، رستم و دشمن زیاری تشکیل شدهاست که خود دارای زیر مجموعهٔهای متعددی هستند.[7] در عهد صفویه بخشی از ایل ممسنی از سرزمین ممسنی به سمت کرمانشاه در میان ایل سنجابی فرستاده شدند و در آن منطقه ماندگار شدند.
زبان
مردم این ایل به گویش لری ممسنی صحبت میکنند؛ این گویش یکی از گویشهای زبان لری است که در میان لرهای ممسنی متداول است. گویش فوق در دسته گویشهای لری جنوبی قرار میگیرد.[8][9][10]
پانویس
- «نتایج تفصیلی ایلی سرشماری اجتماعی اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۸۷». بایگانیشده از اصلی در ۴ مه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۸ مه ۲۰۱۳.
- QUINTUS CURTIUS RUFUS (۱۸۰۹)، THE HISTORY OF LIFE AND REIGN OF ALEXANDER THE GREAT, VOL. II، LONDON
- جیمز موریه، سفرنامه جیمز موریه(سفر دوم) ایران، ارمنستان، آسیای کوچک، ترجمهٔ ابوالقاسم سرّی، ص. ۸۰
- بارون دوبُد، سفرنامه لرستان و خوزستان، ترجمهٔ محمدحسین آریا، ص. ۱۷۱
- مینورسکی، ولادمیر (۱۳۶۲). رساله لرها و لرستان. ترجمهٔ سکندر اماناللهی بهاروند و لیلی بختیاری. تهران. ص. صفحه ۲۳.
- امان الهی بهاروند، سکندر (۱۳۷۰). قوم لر. تهران: انتشارات آگاه. ص. صفحه ۳۵.
- حبیبی فهلیانی، حسن (۱۳۷۱). ممسنی در گذرتاریخ. انتشارات نوید شیراز.
- ethnologue
- language archives
- multitree
منابع
- حبیبی فهلیانی، حسن. ممسنی در گذر گاه تاریخ. انتشارات نوید شیراز، ۱۳۷۱
- همتی، ابوذر. تاریخچه ممسنی. مجله فرهنگی اقتصادی فراسو شمارههای مختلف
- رئیس الذاکرین غلامعلی. زاد سروان سیستان دو جلد. ناشر مؤلف ۱۳۷۰
- مستوفی حمدااله. تاریخ گزیده. باهتمام عبدالحسین نوایی، امیر کبیر ۱۳۶۴