فیگور موسیقایی
فیگور موسیقایی (به انگلیسی: Musical Figure) به مهارت لازم برای نشان دادن تئوری اثرگذاری در دورهٔ باروک مربوط است و اصطلاحی است که برای برقراری ارتباط بین فیگورهای فصاحت و بلاغت زبان گفتاری و فیگورهای موسیقایی مشابه به کار میرود. مادریگالیسم یا نقاشی کلام در مادریگالهای دورهٔ رنسانس مثال برجستهای از این نوع فصاحت و بلاغت موسیقایی است اما تنها در اوایل قرن هفدهم بود که تئوریدان آلمانی، یواخیم بِرمایستر تلاش کرد تا روشهای عملی ایجاد فیگورهای موسیقایی را قاعدهمند کند و فهرستی از فیگورهای فصاحت و بلاغت موسیقایی را ارائه دهد. در ادامهٔ این قرن و نیمهٔ قرن بعد دیگر نویسندگان آلمانی، مثال او در انطباق تکنیکهای فصاحت و بلاغت زبان گفتاری با فیگورهای موسیقایی مشابه را ادامه دادند و عموماً اصطلاحات یونانی و لاتین مختلفی برای آنها به کار بردند همچنین فیگورهای موسیقایی دیگری را ابداع کردند که در زبان گفتاری ناشناخته بود. [1]
منابع
- حبیب دوست، منصور (۱۳۹۲). مفاهیم موسیقی. بلور.