فهرست واژگان پشتو با ریشه فارسی
در زبان پشتو واژههای فارسی بسیار است و دلیل آن ریشهٔ مشترک آنها و نبودن واژههای کافی است. پشتو از دستهٔ زبانهای ایرانی نوین شرقی و فارسی از دستهٔ ایرانی نوین غربی است.[1]
پشتو ۴۴ واج دارد، متشکل از ۱۴ واکه و ۳۰ همخوان. پشتو همهٔ واجهای فارسی را دارد، بجز ف که در پشتو کم دیده شده و همیشه به پ تبدیل میشود یا دستکم با تلفظ پ خوانده میشود. ج گهگاه به ځ و چ به څ تبدیل میشوند، مانند تبدیل «چادر»، «چاه»، «جان»، و «جنگل» به ترتیب به «څادر»، «څاه»، «ځان»، و «ځنگل».[2]
ادعا شدهاست که تقریباً شصت درصد واژگان زبان پشتو از زبان فارسی گرفته شدهاست.[3]
فهرست واژهها
معادل بعضی از این واژهها در پشتو وجود دارد، اما این واژهها هم کاربرد دارند و همچنان بعد از به وجود آوردن واژههای جدید و جایگزین نمودن آنها با این واژهها در زبان پشتو این واژهها باقی ماندند.
- آرام
- آزادی
- آسمان
- آشنا
- ارزښت (ارزش)
- اشتها
- اندازه
- انګور (انگور)
- اوبه (آب)
- بادام
- باران
- بدبخت
- بیکار
- برابره (برابر)
- پرهیزګار (پرهیزگار)
- پوښاک (پوشاک)
- پیاز
- پیدا
- پیروی
- تاسف
- تنبل
- توان
- جامی (جامه یعنی لباس)
- جشن
- خدا
- خراب
- خوراک
- خوشحال
- ځای (جای)
- ځوان (جوان)
- ځیرک (زیرک)
- څپلی (چپلی)
- څاه (چاه)
- درګاه (درگاه)
- دروازه
- روان
- روژه (روزه)
- رنګ (رنگ)
- زخم
- زیان
- سترگ
- سخت
- سرکښ (سرکش)
- سینه
- شپې (شب)
- شرم
- عشق
- عسکر
- غم
- غمجن (غمگین)
- غیرت
- کار
- کاهو
- کمزور
- ګام (گام)
- ګل (گل)
- ګناه (گناه)
- لښکر (لشکر)
- لغزش
- مبارک
- مرګ (مرگ)
- مزدور
- میز
- میوه
- نیم
- نژدی (نزدیک)
- هندوانی (هندوانه)
- هنر
- هوا
- هوښیار (هوشیار)
- هیڅ (هیچ)
- یار
پانویس
منابع
- لغتنامه دهخدا
- فرهنگ فارسی معین
- «معرفی و نقد کتاب: واژههای مشترک زبانهای فارسی و پشتو (سید قیوم سلیمانی)». سیاست خارجی (۶۵): صص ۳۱۷–۳۲۲. ۱۳۸۲.
- سلیمانی، سید قیوم (۱۳۸۲). واژههای مشترک زبانهای فارسی و پشتو. سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران پیشاور.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.