برانوش

برانوش بنابر شاهنامه فردوسی[1] مهندس، سپهدار جنگی سپاه قیصر و آلتونیه که در زمان شاپور اول پسر اردشیر بابکان فرمانده جنگی سپاه قیصر بود. در جنگ پس از اسارت بوسیله سپاه ایران شاپور اول، در ازای ساخت پل شوشتر وعده آزادی به او داد.

برانوش
اطلاعات کلی
نامبرانوش
منصبسپهدار لشکر روم
نژادرومی
ملیترومی
سایر اطلاعات
شناخته شدهبا معماری پل شوشتر
دورهساسانیان
دوران سلطنتشاپور یکم
جنگ‌هاایران و روم
جنگ اولجنگ با سپاه ایران
نتیجه نبردشکست سپاه روم، اسارت برانوش

پس از درگذشت اردشیر بابکان شاه ایران سرزمین‌های گوناگون سر به شورش نهادند و سپاه قیصر به فرماندهی برانوش به ایران تاخت. سپاه ایران به فرماندهی گرزسپ با برانوش درگیر می‌شود. از رومیان تعداد زیادی اسیر و کشته شده که در هنگام جنگ برانوش نیز در قلب سپاه روم گرفتار سپاه ایران می‌شود. بعد از این واقعه قیصر روم تسلیم شده و به شاپور اول پادشاه ایرانی باج می‌دهد.

پس از جنگ شاپور اول ساسانی به اهواز (منظور ایالت اهواز است) می‌رود. شاپور اول همیشه برانوش را با خود همراه دارد و با او در مورد ساخت اماکن و شهرسازی مشورت می‌کند. در شوشتر رودی بود به گفته فردوسی از خروشانی حتی ماهی توان گذر بر آن نداشت، شاپور اول ساسانی به برانوش سفارش ساخت یک پل بر روی این رودخانه را می‌دهد و به او سفارش می‌کند که از دانش و فرزانگان روم در این سرزمین بهره گیرد. شاپور به برانوش دستور ساخت پل بر روی رودخانه شوشتر را می‌دهد. شاپور اول می‌خواهد در جهان این پل از او یادگار بماند و سبب راحتی مردم باشد. شاپور در ازای ساخت پل به برانوش وعده آزادی می‌دهد که آنگاه پل به اتمام برسد، سوی خانه خود برو و در آنجا با شادمانی زندگی کن. برانوش که چنین دید در مدت سه سال آن پل را ساخت و بعد از ساختن پل به سوی خانه خویش روی نهاد.[2][3] [4] این پل اکنون پل‌بند شادُروان یا بند قیصر نامیده می‌شود و به عنوان یکی از آثار سازه‌های آبی شوشتر در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.

برانوش در جنگ ایران و روم

ز التوینه هم‌چنین لشکریبیامد سپهدارشان مهتری
برانوش بُد نام آن پهلوانسواری سرافراز و روشن‌روان
کجا بود بر قیصران ارجمندکمند افگنی نامداری بلند

شکست روم از ایران و اسارت برانوش

چو برخاست آواز کوس از دو رویز قلب اندر آمد گو نامجو
برانوش جنگی به قلب اندرونگرفتار شد با دلی پر ز خون
. ........
وزان رومیان کشته شد سه هزاربه التوینه در صف کارزار
هزار و دو سیصد گرفتار شددل جنگیان پر ز تیمار شد

برانوش معمار پل شوشتر

بند قیصر یا پل شادُروان در شوشتر
همی برد هر سو برانوش رابدو داشتی در سخن گوش را
یکی رود بد پهن در شوشترکه ماهی نکردی برو بر گذر
. ......
برانوش را گفت گر هندسیپلی ساز آنجا چنان چون رسی
که ما بازگردیم و آن پل به جایبماند به دانایی رهنمای
به رش کرده بالای این پل هزاربخواهی ز گنج آنچ آید به کار
تو از دانشی فیلسوفان رومفراز آر چندی بران مرز و بوم
چو این پل برآید سوی خان خویشبرو تازیان باش مهمان خویش
ابا شادمانی و با ایمنیز بد دور وز دست اهریمنی
به تدبیر آن پل باستاد مردفراز آوریدش بران کارکرد
بپردخت شاپور گنجی برانکه زان باشد آسانی مردمان
چو شد شه برانوش کرد آن تمامپلی کرد بالا هزارانش گام
چو شد پل تمام او ز شوشتر برفتسوی خان خود روی بنهاد تفت[5]

منابع

  1. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحه 1236 تا1237
  2. تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، جلد دوم، صفحهٔ ۵۹۰
  3. تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی
  4. شاهنامه فردوسی، براساس چاپ مسکو، انتشارات هرمس،صفحه ۱۱۳۶ تا ۱۱۳۸
  5. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحه 1236 تا 1238

فهرست شخصیت‌های شاهنامه

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.