باب (عنوان)

باب یا باب الله لقب و صفتی است که در برخی احادیث و ادعیه برای محمد و خاندانش به کار برده شده است.[1][2] همچنین، افرادی از اصحاب برجسته امامان شیعیان نیز به خاطر ویژگی‌هایی به عنوان «باب» خوانده می‌شدند. در طول تاریخ و پس از غیبت کبری نیز عده‌ای مدعی سمت باب شده‌اند که همه مورد تأیید شیعیان قرار نگرفته‌اند.

باب الله

«باب الله» در برخی از احادیث و ادعیه اسلامی به عنوان صفت محمد،و دوازده امام شیعیان به کار گرفته شد. برخی معتقدند که واژه‌های دیگری مانند: صراط، «سبب»، «طریق» و «سبیل» تعبیرهای دیگری از باب‌الله هسنند که برای ایشان به کار رفته‌اند.[1]
محمد باقر در حدیثی به محمد، لقب «باب‌الله» و «سبیل‌الله» داده‌است.[3]

علی نیز، در چند روایت به باب الله و باب الجنه خوانده شده‌است.[4][5][6] که فردوسی نیز آن را چنین به نظم درآورده‌است:

که من باب علمم علیم در است‌درست این سخن گفت پیغمبر است‌[7]

دیگر امامان شیعه نیز در بعضی روایات «ابواب الله» خوانده شده‌اند بدین معنا که واسطه بین خدا و خلق‌اند. در حدیثی از علی بن حسین سجاد امام چهارم شیعیان، آمده‌است  نحن ابواب اللّه و نحن الصراط المستقیم »[8] عده‌ای از مفسرین نیز مقصود از «ابواب » را در آیه « لَیْسَ البِرُّ بِاَنْ تَأتُوا الْبُیوتَ منْ ظُهُورِها وَلکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی و أْتُوا الْبیوتَ مِنْ اَبْوابِها »[9] را ائمه شیعیان دانسته اند بدین مضمون که آن‌ها طریق و باب راه یافتن به مدینة علم پیامبرند.

باب الائمه

در زمان امامان شیعیان، افرادی از صحابه به عنوان «باب» آنان معرفی شده‌اند. گویا این تعبیر در زمان آن‌ها رواج داشت، هرچند در سخنان خودشان و در کتاب‌های رجال از آنان با عنوان «باب» تعبیر نشده‌است اما مورخینی چون ابن شهر آشوب[10] و ابن صباغ[11] افرادی را به عنوان باب (یا بوّاب) بعضی از امامان معرفی کرده‌اند؛ سلمان را باب علی، سفینه را باب حسین بن علی، ابوخالد کابلی و یحیی بن امّ الطویل را باب سجاد نامیده‌اند.

در کتاب‌های سیره و تاریخ، نواب اربعه امام زمان در دوره غیبت صغری نیز باب خوانده شده‌اند. شیخ طبرسی از آنان به عنوان «الابواب المرضیون و السّفراء الممدوحون» نام می‌برد[12].

ابن اثیر درباره حسین بن روح نوبختی، یکی از نواب اربعه، می‌گوید که امامیه او را باب می‌نامیدند[13]

مدعیان بابیت

در عصر حضور دوازده امام

علاوه بر اینها، در همان زمان امامان، کسانی خود را بدروغ باب امامان معرفی نموده‌اند و بدین سبب به تکذیب و نفرین ایشان گرفتار شده‌اند. مثلاً کشی [14]، از علی بن حسکه و قاسم یقطینی و محمّد بن فرات و ابن بابا نام برده که ضمن نشر افکار انحرافی، مدعی بابیت حسن عسکری و رضا بوده‌اند ولی امامان، آنان را بشدت انتقاد کرده‌اند و شیعیان را از تماس با ایشان بر حذر داشته‌اند.[15]
همچنین حسین بن حمدان خصیبی (متوفی ۳۵۸) که به دلیل دفاع از غالیانی چون ابو الخطّاب و محمّد بن نصیر نُمیری مورد نکوهش شیعیان بوده‌است، در کتاب مهم خود الهدایة الکبری فی تاریخ الائمة، در عین حال که برای هر امام وکلایی را معرفی می‌کند که واسطة امام با شیعیان در کارهای مالی و غیر آن بوده‌اند، کسانی را نیز به عنوان «ابواب » نام می‌برد که «حاملان اسرار و علوم امامان » بوده‌اند.
اگرچه اینها قرینه‌هایی برای رواج تعبیر «باب » در زمان امامان شیعیان است، اما از مجموع به‌نظر می‌رسد که اگر چه تعبیر «باب » در برخی از کتب تراجم و مناقب و سِیَر امامان شیعه برای یاران نزدیک و خاص ایشان به کار رفته، ولی در کلمات خود آنها، و بعداً در عبارات محدّثان و رجالیان، از استعمال آن در جهت مثبت پرهیز می‌شده است؛ همچنانکه نواب اربعه را نیز عموماً «سفرا» و «وکلاء» می خوانده‌اند یا نمایندگان موسی کاظم به «قُوّام » یاد کرده‌اند.
در مقابل از کسانی چون نمیری و شلمغانی، به عنوان مدعیان «بابیت » نام برده‌اند. البته اصل وجود واسطه میان امام و شیعیان، چه در زمینة بیان احکام و معارف دینی و چه در امور مالی، از نظر علمای شیعه انکار نشده است.[2]

در عصر غیبت صغری

عموم شیعیان در ادعای سفارت و وکالت نواب اربعه هیچ تردیدی نداشتند و ایشان را مورد تأیید از امام خویش می‌دانستند، برخی از شیعیان نیز ایشان را باب امام نام برده‌اند. این نایبان، به‌نظر قاطع علمای شیعه تنها ۴ نفر ذیل هستند:

البته برخی براین باورند که ایشان لزوما مرتبه علمی و فقاهتی نداشته‌اند و صرفا وکیل امام در امور مالی و واسطه‌ای برای حل مشکلات شیعیان بدست شخص امام بوده‌اند.

گروهی نیز از همان آغاز غیبت، با ترفندهای ویژه ادعای بابیت و سفارت نمودند و پیروانی نیز در میان شیعیان یافتند. با وجود ارتباط غیرمستقیم با ناحیه مقدسه[16] و توقیعات از حجت بن حسن و نامه‌های نواب خاص مبنی بر برائت و لعن مدعیان و حتی پیروان آن‌ها . بزودی کذب و افترای ادعای آنان بر جامعه شیعیان آشکار گردید. برخی از آن‌ها عبارتند از:

در عصر غیبت کبری

  • عباس فاطمی؛ در اواخر قرن هفتم می‌زیسته ادعای بابیت خاصه و مهدویت نمود. وی دارای پیروانی بوده و دولتی تشکیل داد و شهر فارس را تصرف کرد و در پایان به قتل رسید و دولت وی منقرض شد[21].
  • محمد نوربخش، رئیس و مؤسس فرقه نوربخشیه (۷۹۵ - ۸۹۶ هجری فمری)؛ در سال ۸۲۶ (قمری) مدّعی نیابت و باب امام شد و سپس مهدویت خود را اعلام نمود.

پانویس

  1. دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر سید مصطفی میرسلیم، ج ۱، ص ۱۰
  2. «دانشنامه جهان اسلام؛ مدخل باب/باب الله(۱)». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۲۸ آوریل ۲۰۰۸.
  3. انّ رسول الله بابُ الله الذین لایؤتی الا منه و سبیله الذی، من سلکه وصل الی الله (بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد، صفار قمی، ص ۱۹۹)
  4. انّ علیّاً بابٌ فتحه الله فمن دخله کان مؤمناً(اصول کافی، ۱/۴۳۷)
  5. انّ علیّاً بابٌ من ابواب الجنّه فمن دخل بابَه کان مؤمناً(اصول کافی: ۲/۳۸۸ - ۳)
  6. انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب
  7. فردوسی، شاهنامه، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، ص۵
  8. نحن ابواب اللّه و نحن الصراط المستقیم ونحن عَیْبة علمه(مجلسی، ج ۲۴، ص ۱۲)
  9. (بقره : ۱۸۹)
  10. (مناقب؛ ج ۴ - ص ۷۷، ۱۷۶، ۲۱۱، ۲۸۰، ۳۲۵، ۳۶۸، ۳۸۰، ۴۰۲، ۴۲۳)
  11. الفصول المهمّه، ابن صبّاغ، ص ۲۹۹،۲۴۱،۲۶۲،۲۷۴،۲۸۱
  12. الاحتجاج، ص ۴۷
  13. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ: ۸/۲۹۰
  14. (رجال کشی؛ ص ۱۰۴۸-۹۹۹،۹۹۷)
  15. علی‌اصغر رضوانی، غیبت صغری
  16. شیعیان از زمان آمام جواد، امامان خود را با این عنوان یاد می‌کردند
  17. بحارالانوار: ۵۱/۳۶۷
  18. معجم رجال الحدیث، ابوالقاسم خوئی: ۱۷/۳۳۶-۳۳۸
  19. بحارالانوار: ۵۱/۳۷۱؛ معجم رجال الحدیث: ۱۷/۵۳
  20. معجم رجال الحدیث: ۱۷/۲۹۷
  21. مدعیان نبوت و مهدویت، ص ۲۶۵

منابع

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.