ابجد

صورت هشتگانه حروف جُمل که با نام اولین صورت (ابجد)، معروف است. ترتیب حروف صامت یا بی‌صدا در این نسق، همان ترتیب عبریآرامی است و این امر، مؤید آن است که عرب، الفبای خود را از آنان و از طریق نبطیان اقتباس کرده‌است.[1]

حروف اَبجَد، شیوه‌ای برای مرتب‌سازی حروف زبان عربی است که برپایه الفبای اولیه خط فنیقی، مرتب شده‌اند. گاهی این شیوه در شماره‌گذاری موارد یا صفحات به کار می‌رود.

برای آسانی از بَر کردن ترتیب این حروف، هر چندتا حرف پیاپی، به شکل واژه در آمده و تلفظ می‌شوند. این واژه‌ها عبارت‌اند از: «اَبْجَدْ - هَوََّزْ - حُطّی - کَلَمَنْ - سَعْفَصْ - قَرَشَتْ - ثَخَِّذْ - ضَظِغْ»[2] از الفبای ابجد برای متناظر کردن اعداد و واژه‌ها نیز استفاده می‌شود. به این ترتیب که برای هر حرف واژه‌ای که بخواهند به عدد تبدیلش کنند، عدد متناظر را از جدول زیر برمی‌دارند و اعداد به دست‌آمده را جمع می‌زنند. برای نمونه در این روش، واژهٔ «علی» برابر با «۱۱۰» می‌شود همچنین «یاعلی» برابر با <<۱۲۱>> می‌باشد.

همزه (أ) و الف (ا) هر یک را به عدد ۱ حساب می‌کنند و حروفی که به واسطه تشدید مکرر است، یک حرف محاسبه می‌شوند؛ مثلاً واژه فَعّال را ۱۸۱ می‌گیرند؛ چون ف ۸۰، ع ۷۰، ا ۱ و ل ۳۰ است. استثنائاً لام مشدد واژه الله را دو حرف حساب می‌کنند. بنا بر این اللّه ۶۶ می‌شود؛ چون ا ۱، ل ۳۰، ل ۳۰ و ه ۵ است. به همین جهت اللّه را در کتابت با تشدید نمی‌نویسند؛ چون لام مکرر است و تشدید ندارد. حساب کلماتی همچون اله و رحمن صورت مکتوب است؛ نه ملفوظ (الاه و رحمان). از این رو اله عدد ۳۶ خواهد بود و رحمن ۲۹۸.[3]

برخی افراد برای این شماره‌ها ویژگی‌های فراطبیعی قائلند.

کاربرد

الف) صفحه‌های مقدمهٔ بعضی از کتاب‌ها را با این عددها شماره‌گذاری می‌کنند.

ب) تاریخ وقایع مهم را با ترکیب حروف ابجد به صورت یک واژه یا یک عبارت یا یک جملهٔ معنی دار یا شعر در می‌آورند که به خاطر سپردن آن واژه یا عبارت یا آن جمله یا شعر، تاریخ مزبور را حساب می‌کنند.

ج) در موسیقی پس از اسلام، در ثبت اصوات و دساتین از حروف ابجد استفاده شده‌است. برای نمونه نغمه‌های دستگاه شور با حروف ابجد عبارت بوده‌اند از: «یح یه یب ی ح ه ج ا» و فاصله‌ها و ابعاد آن‌ها: «ط ط ج‍ ج‍ ط ج‍ ج» که در موسیقی امروز به ترتیب نت‌های سل، لاکرن، سی بمل، دو، ر، می‌بمل، فا و سل را تشکیل می‌دهند.[4]

د) گاهی در نوشتن، برای جدا کردن مطالب مختلف از یکدیگر، آن‌ها را با حروف ابجد مشخص می‌کنند. مثلاً در همین‌جا برای جدا کردن کاربردهای حروف ابجد، آن‌ها را با حروف الف، ب، ج و … مشخص کردیم.

ارزش حروف

ارزش حروف ابجد کبیر به شرح زیر هستند:

ارزشحرفنام یونیکدمعادل
لاتین
۱اʾalifʾ / ā
۲بbāʾb
۳جjīmj
۴دdāld
۵هhāʾh
۶وwāww / ū
۷زzayn / zāyz
۸حḥāʾ
۹طṭāʾ
    
ارزشحرفنام یونیکدمعادل
لاتین
۱۰یyāʾy / ī
۲۰کkāfk
۳۰لlāml
۴۰مmīmm
۵۰نnūnn
۶۰سsīns
۷۰عʿaynʿ
۸۰فfāʾf
۹۰صṣād
    
ارزشحرفنام‌یونیکدمعادل
لاتین
۱۰۰قqāfq
۲۰۰رrāʾr
۳۰۰شšīnš
۴۰۰تtāʾt
۵۰۰ثṯāʾ
۶۰۰خḫāʾ
۷۰۰ذḏāl
۸۰۰ضḍād
۹۰۰ظẓāʾ
۱۰۰۰غġaynġ

مناقشات در حساب (جمل) ابجدی

  • حروف گچ پژ فارسی

چون چهار حرف "گ چ پ ژ" در زبان عربی فصیح وجود ندارد، عده ای نزدیکترین حرف عربی به آن را معادل گرفته اند (گ=ک=۲۰)،( چ=ج=۳)، (پ=ب=۲) و ( ژ=ز=۷). اما گروهی نیز معادل این حروف چهارگانه را صفر گرفته اند. مثلا، براین اساس واژه "پروین" در ابجد کبیر به دو روش قابل حساب است.

روش اول: (پ=ب)+ر+و+ی+ن=۲+۲۰۰+۶+١٠+٥٠=٢٦٨

روش دوم: (پ=معادل ندارد)+ر+و+ی+ن=٠+۲۰۰+۶+١٠+٥٠=٢٦٦

  • تشدید

گروهی حروف مشدد را دو حرف حساب می کنند، اما مشهورتر آن است که حروف مشدد یک حرف به حساب آیند. مثلا، اگر حرف "میم" در "محمّد" دو حرف حساب شود نتیجه "١٣٢" خواهد بود اما اگر به طریق مشهور یک حرف حساب شود نتیجه "٩٢" خواهد بود.

  • حروف والی

حروف والی یا ناخوانا در عربی شامل ( ا، و، ل، ی) هستند که نوشته شده ولی خوانده نمی شوند؛ چنین حروفی در محاسبات جمل حذف می شوند. مثلا "الف" وسط در اسم "ابوالفضل" خوانده نمی شود لذا به صورت "ابولفضل" معادل "٩٤٩" حساب می شود.

پانویس

  1. فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
  2. مصاحب، غلامحسین، و دیگران. دایرةالمعارف فارسی. مدخل «ابجد». ص ۵.
  3. مهر تابان، یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه (سید محمدحسین طباطبائی)، سید محمدحسین حسینی طهرانی، مشهد، ۱۴۲۱ ق.
  4. ستایشگر، مهدی (۱۳۸۱واژه نامهٔ موسیقی ایران زمین جلد اوّل، تهران: اطلاعات، ص. ص۳۷۵، شابک ۹۶۴-۴۲۳-۳۰۵-۰

پیوند به بیرون

  • کتاب سر المستتر اثر شیخ بهایی
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.