گماینشافت و گزلشافت

گماینشافت و گزلشافت یا اجتماع و جامعه[1] (به آلمانی: Gemeinschaft und Gesellschaft) بیانگر سنخ شناسیِ پرآوازه جامعه‌شناس آلمانی، فردیناند تونیس اند که به ترتیب معادل‌های Community و Society در انگلیسی و اجتماع و جامعه در پارسی برای این دو در نظر گرفته می‌شود.

جامعه‌شناسی
Social Network Analysis diagram
نمای کلی
نظریه‌ها تاریخ
اثبات‌گرایی پاداثبات‌گرایی کارکردگرایی ساختاری نظریۀ کشمکش طیف میانه ریاضیاتی نظریه انتقادی جامعه پذیری ساختارگرایی کنش‌گرایی
روش‌های پژوهش اجتماعی
تطبیقی کمی کیفی تاریخی محاسباتی مردم‌نگاری تحلیل شبکه‌های اجتماعی
موضوع‌ها زیرشاخه‌ها
طبقه اجتماعی قشربندی کج‌رفتاری جمعیت‌شناسی تحرک اجتماعی دگرگونی اجتماعی ارزیابی تاثیر اجتماعی و فرهنگی جنبش اجتماعی شبکه اجتماعی جرم‌شناسی نظریه سازمانی توسعه فرهنگ آموزش اقتصادی محیط‌زیست خانواده جنسیت بهداشت صنعتی اینترنت معرفت حقوق ادبیات پزشکی نظامی سیاسی نژادی و قومی دین شهری روستایی علم امنیت روان‌شناسی اجتماعی تکنولوژی
جامعه شناسان
آگوست کنت امیل دورکیم هربرت اسپنسر الکسی دو توکویل جورج هربرت مید کارل مارکس کارل مانهایم ماکس وبر گئورگ زیمل ویلفردو پارتو گئورگ لوکاچ تالکوت پارسونز رابرت مرتون تئودور آدورنو نوربرت الیاس والتر بنیامین ماکس هورکهایمر یورگن هابرماس رمون آرون پیر بوردیو میشل فوکو ژان بودریار ژرژ گورویچ چارلز رایت میلز امانوئل والرشتاین آنتونی گیدنز
فهرست
درگاه جامعه‌شناسان پروژه

اجتماع بیان‌گر همان اجتماعاتی است که در پیشاتجدد به صورت یک خانواده بزرگ یا قبیله و قوم تجلی می‌کرد؛ و جلوه‌هایی از آن در روزگار تجدد نیز دیده می‌شود. در عین حال گماینشافت و گزلشافت را می‌توان به عنوان دو روی یک سکه و دو نوع روابط اجتماعی هم‌زمان هم تعبیر کرد. روابط اجتماعی در اجتماع بر پایه عاطفه، سنت، خویشاوندی و دوستی قرار دارد. به عبارت دیگر پایه طبیعی اجتماع در آداب عامیانه، عرفیات و تصورات طبقه عوام وجود دارد، بر عکس هرجا که شهرنشینی شکوفه می‌کند و ثمر می‌نشیند جامعه به عنوان ابزار ضروری آن ظاهر می‌شود