پیشکسوت
به هر کس که در کاری سابقه و تجربه زیادی داشته باشد اطلاق میشود. بدین سان به شکل سنتی افزایش سن افراد شاغل در کاری به دلیل تجربه بیشتر پیشکسوتان آن حرفه یا رسته ورزشی محسوب میشود.
پیشکسبت ورزشی در ورزش بخصوص ورزش زورخانهای به کسی میگویند که سالمندتر و آزموده تر از ورزشکاران دیگر باشد. به شکل خاص پیشکسوت باستانی کار از همه گونه ورزشهای باستانی و ریزه کاریهای یکایک آنان آگاه است و میتواند بهتر و سنگین تر از دیگران ورزشهای باستانی را انجام دهد.[1]
پیشکسبت شغلی به شکل کلی از قدیم تاکنون بیشتر حرفهها و شغلها مانند نجاری - خیاطی - تراشکاری و مکانیکی و ... شاگرد به شکل روز به روز کار را فراگرفته و به قولی استاد یا همان عامیانه اوستا میشد و هر جه تجربه بیشتر پیدا میکرد قابل اعتماد تر و دقیق تر میشد و به مسنهای هر کار پیشکسوت در آن کار گفته میشود.
پانویس
- تاریخچه زورخانه در ایران، سایت فرهنگسرا
منابع
اصطلاحات زورخانه |
---|
این سر و آن سر زدن • بداُفت • بدلکار • بوسیدن و وا بوسیدن • پازدن • پهلوانپنبه • پهلوان زنده را عشق است • پهلوانان صاحب تاج • پیش قبض • پیشخیز • پیشقدم • پیشکسوت • تنکه • جست کلاغ • چرکین کردن و چرکین شدن • چوب تعلیم • حرامی گرفتن • حریف • حقخوانی • خاک کشتی • خانه ورزش • خوشپرگار • ساخته • سرپا • سنگ گرفتن • سنگ کشتی • شلنگ و تخته • شنای پیچ • شنای جفتی • شنای کشیده • صاحب زنگ و صاحب ضرب • قاطی شدن • قدر • کارهای ایذائی • کبادهکشی • کباده • کشتی پاک شدن یا پاک کردن • کشتی در میان ماندن • کشتی گره شدن • کفتربند • کهنهسوار • گل کشتی • گورگه • لنگ • لنگ انداختن • مرشد • دست مریزاد • مشتمال • مشتمالچی • نطعی • نوچه • نوخاسته • نیککار • وارد کردن • واگیر • میل گرفتن • ورزش با میل |